مجلس و دولت در انتظار گودو
کار فیروزه مظفری است
انگار جلسه تمرین آخر یک نمایشنامه پوچی است، چیزی مانند «در انتظار گودو» شاهکار ساموئل بکت، که از قضا این روزها در تهران قرارست روی صحنه رود. انگار نه که نمایندگان مردم عصبانی شدهاند از وضعیت امنیت اجتماعی شهرها، از تجاوزها، از کشتنها در روز روشن، انگار نه که کسی نماینده مردم است و در پیشگاه خدا و مردم متعهد.
همه آن می گفتند که خود می دانستند چنین نیست و همه آن نمی گفتند که می دانستند، انگار نه که مدیران را احضار کردهاند تا اگر نه مانند خاطیان ژاپنی سر تعظیم فرود آورند بلکه مانند نخست وزیر بریتانیا دست کم اعتراف کنند کوتاهی داشتهاند. انگار یکی در سالن و در نقطه کور دوربینها نشسته که همه از وی واهمه دارند و سخن وی را به مناسبت و بیمناسبت تکرار میکنند. یک نمایش کامل است، کمدی و بیخون.
انگار نه که اکثریت جامعه شهری میداند آشفتگیهای ناشی از اجرای یک سیاست بد طراحی شده، با گذشت دو سال از آن، روز به روز همهگیر میشود. انگار نه که این صحنه واقعی است و نمایش نیست، این همه بیآبروئی، زندان درمانی، زیر فشار بردن خانوادهها، تبدیل ایران به بزرگترین سوژه نقض حقوق بشر در جهان، به بهانه این حاصل آمد که امنیت برقرار شود. انگار نه که دو سال پیش، در پاسخ تندرویها و در جستوجوی دلیل رها کردن مردانی خشن و خونخوار در میدانهای شهر، به جان مردم صلح جو و آرامش طلبی که جز قانون چیزی نمیخواستند، آن ها نبودند که توجیه می کردند که حکومت مسئول امنیت جان مردم است و سعید مرتضوی دادستان جانستان و فاسد، حافظ امنیت جان مردم.
در جریان این نمایش پوچی – جلسه حقیقت یاب مجلس– انگار همسرایان یک شعار داشتند و تکرار میشد، همان که دستگاه تبلیغاتی بشار هم در سوریه روی آن قفل کرده است؛ توطئه خارجی. خارجی به عنوان اسم مستعار همه چیز حتی بیکفایتی.
اگر جلسه مجلس که برای رسیدگی به علت افزایش ناامنی در کشور برپا شده بود، درست گزارش شده باشد باید گفت کسانی که نگران بههمریختگی اجتماعی ایران هستند گو نگران باشند. این جمله مسئولان، که نظراتشان در گزارشها آمده، درک و اراده رفع مشکلات اجتماعی کشور را ندارند. بزرگ ترین دغدغه شان همسرائی با بالاتر برای حفظ موقعیت هاست،.
مهمترین نتیجهای که از گزارش جلسه روز سهشنبه مجلس به دست میآید کوشش جمعی برای اختراع حکومت است، به گونهای که خواننده درمیماند این جمع وزیران و فرماندهان آیا از دنیا هیچ نمیدانند، آیا طوطیهائی هستند که هر چه استاد از پشت جعبه آینه گفت، می گویند. یا این بخشی از ماجراست که مردم باید بدانند و در جلسات دربسته سخن دیگرست. کاش این دومی باشد، دستکم نگرانیها جای خود را به همدلی برای درماندگیها میدهد.
در جلسه چه گذشت
در گزارش آمده «وزیر دادگستری خواستار کنترل رسانههای همگانی در زمینه انتشار اخبار مربوط به وقوع جرایم اجتماعی شد و گفت: باید اطلاع رسانی در اینگونه موارد نیز کنترل شوند، بیگانگان پشت پرده این ناامنیها در ایران هستند و بعد هم آن را در رسانههایشان بزرگ میکنند و بنابراین ما نیازمند سیاستگذاری در این زمینه هستیم.»
یک نفر در مجلس نیست به رییس سابق اداره زندانها که اینک وزیر دادگستری است بگوید اگر بیگانگان راست میگویی پشت پرده این ناامنیها هستند ـ یعنی تلویزیونهای آزاد ماهوارهای- با کنترل اطلاع رسانی، که به معنای فشار بیشتر به همین رسانههای داخلی است، چطور آن ها بی اثر می شوند. برعکس است. تجربه نقل شده از زبان فرمانده پلیس هم همین را میگوید، آمار هم همین را میگوید، اما وزیر جز کنترل کاری بلد نیست از قرار.
در دنباله گزارش مجلس آمده «در واکنش به این نظر وزیر دادگستری، علی لاریجانی، رئیس مجلس، گفت: این مورد در قالب قانون قابل رفع است تا رسانههای گروهی آزاد باشند این موارد را آنگونه که دستگاه قضایی تعیین میکند، مخابره کنند.»
از خرده گیری بر نحوه گزارش و معنای این کلمات پشت هم ردیف شده باید گذشت. یک بار دیگر جمله نقل شده از علی لاریجانی را بخوانید. معنای این جمله چیست؟ قانون بگذرانیم که رسانههای گروهی آزاد باشند این موارد را آن گونه که دستگاه قضائی تعیین میکند مخابره کنند! ظاهرا معنایش این است که آزاد نباشند جز همان که دستگاه قضائی میگوید خبری درباره مسائل اجتماعی کشور مخابره کنند. باید گفت آفرین بر جانشین مؤتمنالملک، آفرین بر رییس قوهای که باید مدافع حقوق مردم باشد که برای محدودیت بیشتر چه فرز و بههنگام است. حالا بگو قانونی برای آزادی رسانهها تدوین بفرمائید، البته که هزار عذر شرعی و عرفی در راه است.
تا وزیر دادگستری و رییس مجلس تنها نمانده باشند، گزارش نشان میدهد «آقای محسنی اژهای، دادستان کل کشور، نیز از نحوه انتشار اخبار مربوط به وقوع جرایم جدی انتقاد کرد و در مورد برنامههای قوه قضاییه برای مقابله با این پدیده گفت که قوه قضاییه در صدد تدوین لایحهای برای معرفی متهمان جرایم جدی از رسانههای همگانی است.»
به نظر میرسد جناب اژهای خوب میداند - گرچه گزارشگر نمیداند که اگر میدانست جملهای چنین بیمعنا را منعکس نمیکرد- که لایحهای که پیشنهاد میکند برای «معرفی» متهمان از رسانههای گروهی نیست، بلکه منظورشان «جلوگیری از معرفی» است. چون معرفی که قانون نمیخواهد، کار روزنامههاست.
اما عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو. به گمانم در جلسه مجلس برای رسیدگی به ناامنیهای اجتماعی یکی بود که کار خود خوب میدانست، کارش نمایش نبود. «سرتیپ پاسدار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، ضمن تسلیم گزارشی کتبی به نمایندگان گفت که توسعه سکس، خشونت، استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر و همچنین تضعیف دولتها در برخورد با ناامنی، افزایش جرایم را در تمامی جهان به همراه آورده است. در مورد ایران حضور نیروهای بیگانه در منطقه منجر به تشدید این موارد شده...» فرمانده وقتی سخن خود را عمق بیشتر میدهد چنین میگوید: «در دهه ۱۳۷۰، ناامنی اجتماعی به دلیل بیتوجهی دولت شدت یافت اما از ابتدای برنامه سوم تلاش جدی برای کاهش شیب افزایش جرم آغاز شد که تا حد صفر پیش رفت که شاهد کاهش جرم یا عدم افزایش آن در مواردی بودیم.»
برنامه سوم یعنی سالهای ۱۳۷۹ تا ۸۳، یعنی دوران دولت خاتمی. سخن فرمانده چنین معنا میدهد که در سالهای بعد از جنگ دولت بیتوجهی کرد ولی بعدش - همزمان با آزادی نسبی مطبوعات، گرمی بازار از تلویزیونهای ماهوارهای گرفته شد- شیب جرم کاهش یافت و به صفر رسید.
گفته حرفهای فرمانده نیروی انتظامی که شباهت زیادی دارد به گفتههای فرماندهان پلیس در همه جای دنیا، وقتی مورد سئوال مطبوعات یا مجلس قرار میگیرد حاوی نکات پراهمیتی است. هیچ ناظر و تحلیلگر بیطرفی نیست که با آمار و ارقام واقعی و برداشتهای علمی مخالفت کند. مخالفت متعلق به زمانی است که مسئولان دولتی نشان میدهند که جز ایجاد محدودیت کاری بلد نیستند. تعبیرشان از حکومت، اعمال اقتدار و ایجاد نفرت به بهانه انجام وظیفه است. و چون به مقصود رسیدند آنگاه موجودی را چشم بسته از جیب خارج میکنند با اسم مستعار «توطئه بیگانه» و گمان میدارند در هر دادگاهی تبرئهشان میکند. حال آنکه توطئه خارجی اگر تبرئه کننده و توجیه ناراستیها بود که بشار اسد و حکومتش ایمن بودند. یعنی کس از خود نمیپرسد هزار و خردهای انسان را خارجی خریده بود که در ماجراهای این چند ماهه در سوریه کشته شدهاند و باز دست برنمی دارند!
اصل کل جلسه مهم رسیدگی به ناامنیها در مجلس که با حضور مسئولان برپا شده، این است: توطئه خارجی و انعکاس اخبار در رسانهها. این است علتالعلل همه ناهنجاریها. به این ترتیب همه آسوده باشند و دو سه شعاری نثار بیگانه کنید و قراری برای دستگیری چند روزنامهنگار دیگر و توقیف چند نشریه دیگر. تا صبح امید بدمد.
به جای هر مؤخرهای این نکته از قلم پوریا عالمی طنزنویس:
مطبوعات چه بنویسند که امنیت را زیر سوال نبرد؟
الف- گروهی متجاوز بعد از اینکه از باغ برگشتند به رستوران رفتند.
ب- گروهی قاتل بعد از اینکه از صحنه قتل برگشتند، برنامه بیست و سی نگاه کردند.
پ- گروهی عناصر خودسر بعد از اینکه به خانه برگشتند، به صورت سرخود لباسهای شخصیشان را به خشکشویی بردند.
ت- گروهی مافیای اقتصادی بعد از اینکه پولهایشان را شمردند، به دوربین لبخند زدند.
نظرات
کاش همه انصاف شما را داشتندو همه چیز را سیاه و سفید نمی دیدند. کاشکی همه به اندازه این سردار به کار خودشان متوجه بودند. واقعا این حرف ها چیست که این حضرات می زنند. این ها نمی خواهند از مردم رای بگیرند چند ماه دیگر
به سهم خودم متاسفم
از طلا بودن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید
هنر این حضرات در این سی سال خواباندن شتر در منزل اجنبی ها بوده است و بس . ما هم که از روز اول شتر قربانی بودیم .
این رسم همه دیکتاتورهاست. رسم را هم در ایران رضاشاه و پسرش نهادند که هر چه اتفاق افتاد به خارجی بستند و هنوز هم هوادارنشان همین طورند و انقلاب را کار خارجی ها می دانند. محمدرضاشاه تا آخرین لحظات عمر معتقد بود هر اتفاقی می افتد دست خارجی ها در کار است و او با کمک ائمه اطهار توانسته مملکت را نجات دهد. همین که خامنه ای می گوید.
شما باید انقدر سرتان را به قول خودتان به دیوار بزنید و از هواداران هر دو طرف ناسزا بشنوید تا ملت بیدار شود.
وای که کیف می کنم وقتی می بنیم این ها توانسته اند بهنود را هم عصبانی کنند. نسبت به نوشته های جناب بهنود تند بود این مقاله . امیدوارم پشیمان نشوید. به هر حال ما هر چه شما می نویسید را به جان خریداریم فقط بیشتر بنویسید
آقای بهنود سی امین سالروز درگذشت شاه است چنین فرصتی دیگر به دستتان نمی آید . یک نوشته ای هر چند کوتاه . لطفا
قربونتان برم که امروز از صبح دعوا دارم با بچه ها میگم تولد مسوود جون 28 مرداد است میگن فیس بوک گفته . می گم غلط کرده فیس بوک من خودم فیس بوک ایجاد می کنم. سلامت و پاینده باشید
بهنود عزيز!
به نظر من همه چيز دارد درست پيش ميرود.
حكومت ناخودآگاه در سراشيبي پروسهي تهوع يك ملت فرودرغلتيده است.
اين خاك بايد شاهد بالاآوردن تمام دروغها باشد.
براي پاك شدن بايد اين تهوع واقع شود.
وگرنه دروغ همچنان در نهاد يك ملت باقي ميماند.
بايد تمام مردم كاركرد حكومت ناممكن ديني به دست بشر ناقص را درك كنند. مردم بايد بفهمند كه دين تجربهاي شخصي است نه تجربهاي اجتماعي. لااقل در اين صد سال كسي نديده و يا گزارشي نشده است كه خدا با دو نفر در آن واحد سخن گفته باشد، كه بتوان دچار سوء تفاهم نشد. به همين دليل مردم بايد با پوست و استخوان ناممكن بودن و شرك بودن بشر مدعي را در تفسير كلام خدا تجربه كنند تا يك بار براي هميشه يادشان بماند كه اگر ديانت من عين سياستم بتواند باشد اما از ديانت ما جز توجيه و تفسير ناتوانائيها چيزي بيرون نخواهد آمد و حكومت ديني نه تكليف الهي است و نه ممكن و مقدور، و نه امري است بشري و خواسته شده...ولايت فقيه يك نظريه است كه با آن نظريه نميتوان به نام خدا حد زد (به نام بشر چرا اما به نام خدا نه) مردم بايد اين دروغ و خطاي فاحش را بصورت عملي بالا بياورند و گويا سنت الهي در همين راستاست.
من كه به آينده اميدوارم. راه دموكراسي و جامعهي سكولار كه پيام تمام اديان ابراهيمي است از شكستن هر بتي كه به جاي خدا بنشيند رد ميشود. آزادي انتخاب در خير و شر تنها عامل تبعيد آدم به جامعهي بشري است تا با ارادهاي آزاد آدم بودن را خود برگزيند. كه ايمان موروثي و زوري آن هم به شمشير متوهمين كاري فرعوني است كه مردم بايد براي ايمان به موسي از او اجازه ميگرفتند.
بهنود عزيز! اندكي صبر نياز است. مردم خواهند فهميد كه حكومت ديني به دست بشر شرك و كاري شيطاني است كه راه ارادهي آزاد بشر براي آدم شدن را سد ميكند!
ديري نخواهد پائيد كه غالب مردم اين دروغ تزئين شده را بالا خواهند آورد. شرطش وجود همين مجلس و همين سياستمداران ديني است. اندكي صبر سحر نزديك است!
شديم بدتر از كره شمالي
اگر حمل بر بی ادبی نمی شود و نمی گویی فضولی به تو چه مربوط است خواستم یادآوری کنم که قرار بود مرتبط با موضوع بنویسیم و بعد هم شعار ندهیم. فکری به حال ما بکنید که در تهرانیم و مساله مان شعار نیست می خواهیم حرف حساب بخوانیم و بزنیم. با معذرت بسیار از جناب بهنود و کاربران محترم
و آیا دیگربار این دیالوگ را می شنویم ؟
ولادیمیر: اگه فکر میکنی بهتره، میتونیم از هم جدا بشیم.
استراگون: حالا دیگه خیلی دیره.
سکوت
ولادیمیر: آره حالا خیلی دیره
ذات همایونی همیشه باید مصون باشد از هر انگی که نتواند کشور و میهن را نگهبان باشد. میگویند آقایان همه جا در بوق و کرنا کنید که شهر در امن و آرامش است. مبادا ذات همایونی مکدر شود و ضعفی باشد!این ذات کشورهای دارای سیستم توتالیتر است.
بی دلیل نیست که رمان دایی جان ناپلون ایرج پزشکزاد تبدیل به یک شاهکار می شود و از حدود یک رمان فراتر می رود. چون ظاهرا تئوری توطئه در خودآگاه و ناخودآگاه ما ایرانیان به صورت عمیقی رخنه کرده است.
نوشته شما که مثل همیشه حرف ندارد در عین حال کارتون خانم مظفری هم عالی بود
رای دادن به چنین مجلسی را چه فایده است؟
!ببین چه شوره که خان هم فهمید
اصولأ رای دادن بعد از خرداد ۸۸ بیمعنی است. منظورم این نیست که حکومت از آن به نفع خودش استفاده میکند یا نه ؟ این را من نمیدانم.اما فکر میکنم مگه چیزی برای عدهای از ادامها مانده به غیر از کرامت درونیشان که آن هم با یک رای دروغین بسوزانند و تنها داشته بی قیمت خود را لگدمال شده ببینند و پس از آن به سان کسی که مورد تجاوز قرار گرفته با غم و اندوه و سرخوردگی ناشی از آن شاهد عزت از دست رفته خود باشند.
آقای بهنود عزیز
چرا نوشته من را فیلتر میکنید اگر نظر مخالف شما دارم نباید بنویسم یا اگر بخواهم نظرم منعکس شود حتما باید فحاشی کنم تا شما به خوانندگانتان ثابت کنید که ببینید اینها از این قماش هستند. من برای شما و خودم متاسف هستم.
استاد میدانم تکراریه
ولی به نظرم خیلی مناسبت داره
****************
می دانید ؟!
مشکل ما اسلام است ! آقا ! اسلام !
اگر بشود که باید بشود ما این ملت معتقد را باید سربراه و اگر نشدن سر به نیست کنیم و راحت ایران را به دوران اهورا مزدائی و داریوش کبیر برگردانیم
ما به اقلیت و یا اکثریت بودنمان کاری نداریم
اگر تقلبی هم در کار نباشد وقتی رای مطلوب ما نباشد یعنی تقلب
ما ایران را مفت بدست نیاوردیم که یک مشت پا پتی دنبال رو آخوند بخواهند آنرا از چنگ ما در آورند
شده خودمان همین هفت هشت ملیون دوباره ایران بسازیم اینکار را خواهیم کرد
حتی اگر یک سوم ایران هم باقی بماند ولی ایرانی تسویه شده ی هخامنشی باشیم بهتر از این نسل تازی های قاطی شده با ما است
فقط اگر خوزستان را از ما نگیرند و در محدوده ی ایران بماند بهتر است اگر نشد هم نشد
الان که کوفت هم به ما نمیرسد
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home