Tuesday, August 12, 2008

گروه فشار و سرنوشت آقای کردان ‏

رای دو روز پیش مجلس به آقای علی کردان خلاف اصل بود و گمان دارم که مجلسیان پشیمان خواهند شد و آقای کردان موفق ‏نخواهد شد انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند چنان که گروهی می خواهند. یک خطای نه چندان بزرگ، ناشی از نشناختن ‏فضای جامعه و کارکرد رسانه های امروزین، باعث شد که حالا یک گروه فشار خیلی قوی خواستار جداشدن این مدیر با سابقه از ‏سمتی شود که رییس جمهور برای وی در نظر گرفت.

و این همان گروه فشاری است که سه هفته گذشته بی سر و صدا آقای رحیمی را از همین شغل وزارت کشور محروم کرد. شناخت این گروه فشار دشوار نیست ‏چنان که درک این که هیچ شباهتی به آن گروه فشار ندارد که آقای عبدالله نوری را باز از همین وزارت محروم کرد.

اگر در کشور ما هنوز گروه فشار تنها به افرادی گفته می شود که رگ گردنشان قوی است و صدایشان بلند، در جهان چنین نیست. در ‏برخی از کشورهای جهان حتی در قوانین موضوعه از رسانه های عمومی، اتحادیه های کارگری و موسسات خیریه به عنوان ‏گروه فشار یاد می شود. در آمریکا به وضوح لابی های یهودیان را گروه فشار می نامند. در جوامع امروزی هر گروهی که بر مردم ‏نفوذ دارد و نه حکومتی است و نه انتخابی گروه فشار خوانده می شود و بار منفی هم ندارد.

یکی از مهم ترین حسن های انتخاب یک تن از جناح راست به ریاست جمهوری در سه سال قبل همین بود که در یک گام ‏ایران را از گروه های فشار همچون شعبان جعفری و محمود مسگر - و نمونه های معاصر آن ها با عناوین دکترا – عبور داد و ‏به دوران مدرن رساند. دورانی که اینترنت در آن از جمله اصلی ترین نظام دهندگان گروه فشار است. و این گروه فشار تازه ‏عبدالله نوری را حذف نمی کند بلکه امثال او را، هر چقدر هم گوشه بگیرند زنده می دارد اما در مقابل مانع از آن می شود که ‏کسی با جعل مدرک آبرومند بماند.

عملکرد گروه فشار اعزامی از سوی جناح ها و دسته های قدرت طلب برعکس این بود. آن ها به نماز جمعه اعزام شدند تا بلکه ‏از شر عبدالله نوری و دکتر مهاجرانی – دو وزیر آقای خاتمی - خلاص شوند. آن ها تا قبل از آن که آقای علی لاریجانی وزیر ارشاد شود [یعنی زمان وزارت آقای خاتمی و هم زمان معادیخواه] به دفاتر روزنامه ها و مجلات هم می ریختند و مدارکی می گرفتند که شب جمعه در کیهان چاپ می شد.

نیاز به نشانه های فراوان نیست برای درک این ‏که کدام یک از این دو نوع گروه فشار امروزین هستند و کدامشان از دل قرون آمده اند. آن که چاقو می کشد یا آن که در یک ‏ساعت مانند سیل به حرکت در می آید اطلاعات می ریزد، اطلاعاتی غیرقابل تردید و انکار، و قضاوت را به آدم ها می گذارد. ‏چنان که دیروز بر سر گزارش مدرک ادعائی آقای علی کردان آمد.

ساعتی بعد از آن که عکس این مدرک روی سایت الف قرار گرفت، ده ها و صدها کاربر از گوشه و کنار جهان مشخصات امضا ‏کنندگان، نمونه های دیگر مدارک دکترا، املای صحیح نوشته های غلط متن را پیدا کردند. سیل حقیقت یاب به راه افتاد و در ‏پایانش یکی نماند که بر اصالت مدرک شهادت دهد، مگر همان کس که تا این ساعت خبری از استعفایش نرسیده است. و همین ‏بودنش دیگر هزینه ای بزرگ است برای نظام. پیامک هائی که کاربران اینترنت پای مدرک این سایت گذاشته اند از متن پست ‏معنادارترست. نشانه ای از نوع حرکت این رسانه است که دو جانبی است. تولیدکنندگان یک نفر نیستند، خواننده یا کاربر هم در ‏تولید سهم دارد. ‏

این درست است که آقای زاهدی وزیر فعلی علوم هم با ادعای علمی کذبی وارد مجلس شد و رای اعتماد خواست و هنوز در ‏همان شغل مشغول تصفیه استادان و تغییرات دیگر و کوشش برای انحلال انجمن های دانشجوئی است، ولی وزارت کشور جای ‏دیگرست. موضوع لاف "مرد علم سال" زدن آقای زاهدی هم اهمیتی به اندازه دکترای افتخاری اکسفورد برای آقای ‏کردان نداشت. مدرک دکترای اکسفورد که اینک با توضیحی که دفتر دانشگاه داده تردیدی در جعلی بودن آن نمانده، علاوه بر آن ‏که نشانه یک حرکت مجرمانه است در درون خود یک نشانه دیگر هم حمل می کند و آن بی خبری آقای کردان از امروز جهان ‏است. ایشان به همین دلیل هم نمی توانست فارغ التحصیل اکسفورد باشد. آن ها که از اکسفورد گذر کرده باشند خوب می دانند که امروزه ‏روز با بودن اینترنت نمی توان دروغی به این بزرگی را در معرض مردم گشود و تصور کرد که همگان بی صدا می مانند.

دلیل مدعای اخیر این است که آقای کردان وقتی که در کمیسیون مجلس یکی از نمایندگان دست روی مدرک وی گذاشت می ‏توانست با یک عذرخواهی عبور کند. حتی می توانست مانند آقای زاهدی وزیر علوم با مسکوت گذاشتن موضوع چنان نمایش ‏دهد که معذرت خواسته است. اما چنین نشد. یعنی شد اما برای یک روز، که از قرار اطلاعات فاش شده، وی اظهار داشت که ‏از دکترایش دفاع نکرده است، به این ترتیب از خیر عنوان دکترا گذاشت. به همین هنر می شد از بند رست. اما موش با ‏هوش در یک جا ظاهرا گیر افتاد و فردای آن روز – باز بنا به اطلاعاتی که نمایندگان مجلس افشا کرده اند – حرف قبلی خود ‏را پس گرفت.

دلیل محکم تر برای این که وزیر فعلی کشور کارکرد رسانه های امروزی را نمی شناسد این است که ماجرا با سخنان رییس ‏جمهور و دفاع وی از سه وزیر پیشنهادیش ختم شده بودو علیرغم سخنان موثر آقای حسینیان و استدلال آقای توکلی، ‏نمایندگان به هر دلیل و به هر انگیزه رای داده بودند و ایشان وزیر شده بود. دیگر آن اعلامیه روابط عمومی وزارت کشور چه ‏داعیه داشت که قبل از حضور وی در ساختمان رفیع وزارت کشور صادر شد و تعقیب کنندگان موضوع مدرک را تهدید به ‏شکایت و تعقیب کرد. به خصوص آن اندرز آخری " با توجه به شرايط حساس كشور و لزوم حفظ وحدت و ‏انسجام اقشار مختلف به رسانه ها نصیحت کرده که از نشر مطالب كذب و شبهه افكنانه خودداري ‏نمايند‎."‎

با این ترتیب هم رییس جمهور مجبور شد که مدرک دکترا را ورق پاره بخواند و هم مدعیان ناگزیر شدند ‏تقاضا کنند عکس مدرک دکترا ارائه شود. که شد و رسوائی پس از آن رخ داد.

اما به باورم کلید ماجرا جای دیگری هم هست. آن جا که آقای کردان بدون توجه به آن چه بر سر رای ‏اعتماد به وی در مجلس گذشته و بدون عنایتی به روح یادداشت مدیر کیهان، ابراز داشت که به ‏داشتن موهبتی مفتخرست و آن هم قدرت و قاطعیت است. این گرچه پیامی بود برای رییس جمهور ‏که وقتی داشت چهارمین یا پنجمین کس را برای وزارت کشور تعیین می کرد دنبال کسی می گشت ‏که رعایتی از گروه های دیگر نکند و راه چهارسال بعد ریاست جمهوری را هموار کند. و این با روش آقای ‏پورمحمدی و هاشمی حتی عملی نبود. آقای کردان پیام فرستاد که من می توانم و گمان کرد با ایران در زمان شاه به سر می برد و افکارعمومی هیچ هستندو یادش رفت که او پنجمین کس است که آقای رییس جمهور برای این وزارت برمی گزیند و موفق نمی شود.

به این ترتیب الان برای افکارعمومی [تشکیل دهنده گروه فشار اصلی و واقعی] قطعی است که مدرک دکترای جناب کردان فقط برای فریب ‏ساخته شده، هر کس آن را ساخته باشد. حتی به فرض آن که تعمدی از جانب آقای کردان در کار نباشد و او هم قربانی یک ‏فریبکاری شده باشد. باز هم خرید مدرک قاچاق و این پافشاری و تناقض گوئی چند روزه اخیر، چیزی است که پاک شدنی ‏نیست. و راهی جز تن دادن به فشار افکارعمومی نمی گذارد.

از حالا به بعد با کارکرد دو روزه اینترنت، باقی ماندن آقای کردان در مقام وزارت حساس کشور وهنی است برای کشور. و ‏هزینه بسیار سنگینی برای رییس جمهور و رییس مجلس [ که به هر حال از دید افکارعمومی به درست یا غلط سابقه ‏همکاری آقای کردان با آقای لاریجانی در صدا و سیما در رای اعتماد مجلس بی اثر نبوده است] در پی دارد. به باور من حالا ‏که گرهی که به دست گشودنی بود به دندان حواله شد و گرفتاری آورد، شخص آقای کردان بهتر کس است برای تصمیم گیری. ‏چنان که اگر سه روز پیش این تصمیم گرفته بود طشت از بام رها نمی شد و وی از جمله مدیران ذخیره نظام می ماند.

کسی که باید استانداران و فرمانداران سالم و متفی تعیین کند و به دیدن خطائی از آن ها به بازخواستشان بپردازد با داشتن چنین ‏نقصی در پرونده خود نمی تواند تیغش برا باشد. کسی که ریاست شورای امنیت کشور را به عهده دارد با چنین تصویری که از ‏وی برملا شده نخواهد توانست با بدکاران و تروریست های مرزی که گروگان گرفته اند از بالا دست سخن بگوید.

اینک دولت در آستانه یک تصمیم مهم قرار گرفته و از قضا مخالفانش خشنود خواهند شد اگر همچنان بر نگهداشتن آقای کردان ‏پافشاری کند. چرا که در انتخابات آینده شعار راستگوئی و خدمت به مردم، با حضور آقای کردان ‏زیر سئوال می رود.

آن چه چنین استعفای آقای کردان را لازم می دارد گروه فشار اصلی [افکارعمومی] است که برخلاف گروه فشار اعزامی با ‏لابی با سران گروه ها به خانه بر نمی گردد. این گروه عملا در دو روز گذشته کار خود کرده اند و اینک این موضوع در بیش ‏تر خانه های شهری کشور کاشته شده است.

البته کار دیگری هم می توان کرد که بی شباهت به چاره یابی های رابرت موگابه نیست. و آن اختصاص بودجه ای برای محدود ‏کردن باز هم بیشتر سایت های اینترنتی است و از جمله قرار دادن سایت الف و امثالهم در فهرست فیلترینگ.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At August 12, 2008 at 3:50 AM , Anonymous Anonymous said...

baneh ham dar in mored matlabe nevshtam keh besyar dost daram molahezeh farmaeed.
sepas

 
At August 12, 2008 at 6:32 AM , Blogger masoudbehnoud said...

مثل همیشه منطقی است نظرتان بدون بی احترامی . دیدم حتی [...] که این اواخر مدام دم احمدی نژاد را در بشقاب می گذارد هم به کردان بی احترامی کرده ظاهرا ما ایرانی ها عادت نداریم بدون توهین حرفمان را بزنیم. یادم هست که یک زمان [...] به شما هم که همیشه حامی اش بودید وقتی نوشتید زبانت را کمی پاک کن نوشت خانه من است به کسی مربوط نیست و از آن پس دیده ام که شما هیچ به خوب و بدش کاری ندارید. درست هم همین است. اما مقصودم این بود که او هم نتوانسته بدون توهین به کردان حرفش را بزند. به هر حال یک بار دیگر ممنون

 
At August 12, 2008 at 6:38 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
يادم هست در يكي از مصاحبه هايي كه حدودا 3 ماه پيش با صداي آمريكا داشتيد پيش بيني كرديد اين مجلس هشتم در گيري زيادي با دولت خواهد داشت . اون موقع از اين پيش بيني شما تعجب كردم ولي ظاهرا اين اتفاق داره مي افته حق با شما بود

 
At August 12, 2008 at 7:13 AM , Anonymous Anonymous said...

صادق
اما یک مورد دیگر هم بی اختیار به ذهن می آید و آن هم مدارک ریز و درشتی است که درزمینه های مختلف از سوی اشخاص متفاوتی تا به امروز ارایه شده و کسانی که حتی درسخن گفتن عادی نیز مشکل دارند و تا پریروز با چاقو وچماقی دردست به کشتن چراغ ها می آمدند دیروز مدرک به دست پیدایشان شد و برای خود و آقا زاده هایشان سهم خواهی کردند و امروز که احساس می کنند حسابی جا افتاده اند اظهار نظراات فکورانه می کنند و مردم را همچنان نادان فرض می کنند .

 
At August 12, 2008 at 7:35 AM , Anonymous Anonymous said...

واقعیت این است که آیا آقایون اگر کردان را قبول داشتند هم باز این کار را می‌کردند یا خیر؟

ولی این نیز جالب است که رسانه‌ها واقعا رسانه‌ای کار کردند

 
At August 12, 2008 at 9:04 AM , Anonymous Anonymous said...

بهنود جان درود!

این مطلب را در «روزآنلاین» خوانده بودم! آقای کُردان یا هر کس دیگر امروزه در این مُلک جز از راه فریب افکار عمومی چاره‌ای ندارند که خود را به ملت تحمیل کنند.اما «داوری» به قول شاملوی بزرگ آن‌سوی در نشسته است بی‌ردای شوم قاضیان!

خداوند به ملت صبر بدهد.

شاد زی

 
At August 12, 2008 at 11:38 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود گروه فشارتان کار نکرد سایت الف را بستند. ملت ایران چنان که شما تصور می کنید [...] ندارد بلکه یک توده [...] است که اگر گاهی هوائی می شود و دمی تکان می دهد به خاطر ملاحظات دیگری جز آن است که روشنفکران ما می بینند. متاسفانه روشنفکران ما در شناخت این توده [...] ناموفق است
من که نومیدم

 
At August 12, 2008 at 11:39 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود این آخوندها برای این که ما پررو نشویم حالا خواهید دید که این را عزیز می دارند و بر سرشان می گذارند و یکهو دیدید که رییس جمهورش کردند دلم می خواست نظرتان را درباره حمله شدید امروز هاشمی به دولت می نوشتید

 
At August 12, 2008 at 11:41 AM , Anonymous Anonymous said...

حیف از آن اندیشه و این نثر که صرف این مسائل شود که بود و نبودش کاری به مملکت ندارد. من نه نمایندگی از کسی دارم و نه از جانب کسی حرف می زنم از طرف خود و زنم هما که شاگرد شما بوده است استدعا دارم که ما را از نوشته هائی مانند سولژنتسین و تا تعصب هست بهره مند کنید. یک دقیقه شما هم ارزش دارد برای ما

 
At August 12, 2008 at 11:42 AM , Anonymous Anonymous said...

راست گفته مهرداد ولشان کنید آقا. حالا که همه ول کرده اند مسائل سیاسی را ول کنید برگردید وطن و همین آگاهی هائی که درباره دنیا به ما می دهید و داستان هائی که می نویسید بهترست به خدا
یادتان هست مرا یا نشانی بدهم؟

 
At August 12, 2008 at 12:48 PM , Anonymous Anonymous said...

رنگی نیست که در این دولت نریخته باشد . بالاخره مدرک آکسفوردی باعث ظهور خر دجال شد . گاهی در تنگنای قافیه خورشید خر می شود .

 
At August 12, 2008 at 1:09 PM , Anonymous Anonymous said...

نمی دانم از تنبلی آقای کردان است از بی سیاستیش یا از اعتماد به نفس بالایش وگرنه می توانست مثل صدها مدیر رده بالای مملکتی یک دکترای ام بی ای یا مدیریت استراتژیک از موسساتی مثل سازمان مدیریت دولتی سازمان مدیریت صنعتی یا دانشگاه مالک اشتر یا موسسه علوم و صنایع دفاعی بگیرد و قال قضیه رابکند.فکر کرده اید این همه دکتر و مهندس که تا دیروز حاجی بوده اند با این همه مشغله خدمت رسانی فرصت سر کلاس نشستن و واحد گذراندن را دارند.
خوبهایشان همین حضرت توکلی است که با رانت دولتی سر از لندن در می آورد و شود دکترای اقتصاد.

 
At August 12, 2008 at 1:55 PM , Anonymous Anonymous said...

درود بر بهنود
چرا هيچ خبري نيست؟ مي شنويم كه در ژاپن فلان مدير دروغ گفت ، رشوه گرفت و دستش برملا شد.آن مدير سريعا استعفا ميدهد و شنيده ايم كه خودكشي ميكند. اينجا بي نظير است در بزرگترين حركت سايت الف را فيلتر ميكنند.بهنود عزيز من نگرانم! اين اتفاق فاجعه است و ديگر همه چيز را زير سوال ميبرد! از اين خنده ام ميگيرد كه چهقدر حماقت ميخواهد اين كار!
سايت الف براي ايرانيان بسته است لينك جديدي از اسكن مدرك آقاي وزير ميگذارم به آدرس زير:
http://tinypic.com/view.php?pic=dfhgjl&s=4

 
At August 13, 2008 at 1:32 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام استاد
ولش کنید این عرصه ناپختگی سیاست را. همان ادبیات را محکم بگیریدو تاریخ را.

 
At August 13, 2008 at 2:26 AM , Anonymous Anonymous said...

چرا که در انتخابات آینده شعارراستگوئی و خدمت به مردم، با
حضور آقای کردان ‏زیر سئوال می رود
..(قسمتی از نوشته شما) .
‏....جناب اقای بهنود ..واقعا فکر میکنید اینها نگران زیر سئوال رفتن شعار راستگوئی وخدمت به مردم هستند ...؟؟

 
At August 13, 2008 at 2:49 AM , Anonymous Anonymous said...

صحبت از مدرک و دانشگاه شد...در درستی مدرک دکتر صادق زیبا کلام که شک ندارید؟...صحبت های ایشان را در این دو سه هفته اخیر در برنامه "تفسیر خبر" صدای امریکا شنیده اید؟ آیا این طرز حرف زدن و استدلال کردن یک استاد دانشگاه ـ آنهم در رشته علوم سیاسی ـ در یک مناظره و مباحثه تلویزیونی است؟ توضیح واضحات، تکرار مکررات، مثال های کودکانه و عوامانه ی بیجا و غیر لازم در توضیح مطالب ساده و آشکار، بکار گرفتن بی دلیل مترادفات لغوی، و بدتر از همه، گاه به گاه، جلف گویی و متلک پرانی و تشنج آفرینی، و در یک کلام، شیوه منبری بحث کردن ایشان را دیده اید؟...فارغ از درستی یا نادرستی نظرات زیبا کلام و دیگر شرکت کنندگان در مناظره، لحن و محتوای سخن او ، من را به یاد معلمان تعلیمات اجتماعی دوره راهنماییم می اندازد...پس از دو هفته، بالاخره فهمید که باید تابع مجری برنامه باشد و به اندازه دیگران حق حرف زدن برای خود قائل باشد. این ،شاید میتوانست باعث خوشحالی باشد، اما استعداد یادگیری بحث آزاد کردن آقای دکتر، برای من بیشتر دردناک بود...و خودم هم درست نمیدانم چرا؟

 
At August 13, 2008 at 4:12 AM , Anonymous Anonymous said...

آرش
اميدوارم كه دست كم اينبار در موسم انتخابات از هموطنان توقع حضور در انتخابات رياست جمهوري كه به دست دكتر كردان برگزار مي شود را نداشته باشيد
هرجند حكومت نشان داده كه ديگر آبروداري و ظاهرسازي در دستور كارش نيست و تعهد به اجراي صحيح انتخابات و پاسداري از راي مردم با حضور آقاي كردان يا بدون حضور وي حماقتي است كه از سران جمهوري اسلامي انتظارش نمي رود

 
At August 13, 2008 at 4:48 AM , Anonymous Anonymous said...

آرش
نكته مهمتر از انتخابات آينده كه فراموش كردم در كامنت قبلي بگويم اين است كه به نظر من تقابل گروه ها در جريان قائله راي اعتماد آقاي كردان نشانه اي است از استعداد حكومت ايران براي فروپاشي اخلاقي و سياسي از درون در آينده
اتفاق محتومي كه اگر از اثر عوامل خارجي مانند دخالت نظامي و يا تحريمهاي بسيار شكننده صرفنظر شود در فاصله كمتر از ده سال به زعم من سرنوشت حكومت را تعيين خواهد نمود

 
At August 13, 2008 at 5:28 AM , Anonymous Anonymous said...

ركن چهارم دموكراسي ادموند بورگ، و ارزش آن براي هدايت سياسيون در پديده كردانگيت به خوبي خود را عيان كرد.
اما اين حركت ادامه خواهد داشت...

 
At August 13, 2008 at 7:29 AM , Anonymous Anonymous said...

آقا آرش چرا ما را اذیت می کنی همان دو ماه سابقتان بهتر بود که . ده سال خیلی زیادست. ول کنید بابا جان دست بردارید از این خواب و خیال ها.

 
At August 13, 2008 at 10:44 AM , Anonymous Anonymous said...

عالي بود نگاه شما زيبا و مو شكافانه است

 
At August 13, 2008 at 6:44 PM , Anonymous Anonymous said...

آیا همه در برابر قانون برابرند

مقام های دانشگاه آکسفورد امروز درباره صحت مدرک آقای کردان به بخش فارسی بی بی سی گفتند که وی نه دکتری افتخاری و نه هیچ مدرک دیگری از این دانشگاه دریافت نکرده است.

با اعلام نظر بی بی سی در مورد مدرک دکترای افتخاری آقای کردان از دانشگاه اکسفورد طشت رسوایی ایشان از بام افتاد، در این خصوص چند نکته دارای اهمیت ویژه است که به انها می پردازم:

با پایان گرفتن حرف و حدیث ها در مورد وزیر جدید کشور اهمیت حیاتی مطبوعات خصوصا مطبوعات مستقل بر همگان روشن شد. بیراه نیست که گفته اند مطبوعات ناوابسته رکن چهارم دموکراسی هستند. از انجا که نهادهای قضایی و انتظامی تحت امر ونفوذ صاحبان قدرت هستند تنها روزنامه ها ودیگر رسانه ها هستند که می توانند بر زوایای تاریک زندگی کسانی که ملت امورات خود را بدست آنها سپرده است نور بتابانند و احیانا جلوی لغزش یا خطای مسئولین را بگیرند.
چرا می بایست شخصی برای بدست آوردن پست وزارت آنچنان بی تاب باشد که چنین کودکانه دست به جعل چنین مدرک مهمی بزند آنهم در برابر چشم بیش از ۲۰۰ نماینده مجلس. آیا آقای کردان همه را هالو تصور کرده بودند یا اینکه بدلیل تکرار ، جوانب را درست نسنجیده اند. در اینجا مسئله اصلی ارزش واعتبار مدرک دکتری یا هر مدرک دیگری نیست، چنان که رئیس جمهور همه را کاغذ پاره نامیدند، بلکه مهم دروغ بزرگی است که بی محابا گفته شده است و بدتر از آن اصرار بر آن است.
تحقیق وتفحص مجلس ششم از صدا وسیما که سر وصدای زیادی راه انداخت وآقای لاریجانی آنرا کشکی خواند ودر نهایت هم بایگانی شد وبجایی نرسید مطالب بسیاری در خصوص تخلفات آقای کردان در آن ذکر شده است که با توجه به اتفاقاتی که در این چند روزه افتاده است، این شبهه ایجاد می شود که آن تحقیق ججالی بیراه هم نبوده است. آیا وقت آن نرسیده که آن قوه قضائیه بررسی آنرا در ذستور کار قرار دهد.
همه میدانیم که وزارت کشور مسـءول تامین امنیت در کشور است. حال پرسش اساسی این است که آیا چنین شخصی صلاحیت بدست گرفتن چنین مسئولیتی را دارد؟ آیا او میتواند امانت دار رای مردم باشد؟ آیا بهتر نیست نمایندگان مجلس قبل از آنکه ایشان استعفا دهد با استیضاح او بخشی از کوتاهی خود در روز رای اعتماد را جبران کنند؟
نکته آخر سابقه نشان داده که قانون برای مردم عادی است و تاکنون مشاهده نشده که چهره های مشهور محاکمه شوند مگر آنکه تسویه حسابی سیاسی در پشت ماجرا باشد. بدون شک جعل سند آنهم در چنین ابعادی و در چنین مقام و موقعیتی، جرم بسیار بزرگی است که بدون شک پیگیری نخواهد شد، حال آنکه مردم عادی بدلل ارتکاب جرایم بسیار خفیف تر از این به شدت محاکمه میشوند. یادمان نرفته که یکی از جرایم آقای کرباسچی اهدائ یک دستگاه کامپیوتر به مدرسه ای در گرگان بود. مورد عبداله نوری که قیاس مع الفارق است. البته هیچ بعید نست که بهاقای کردان بدلیل توتنایی در جعل مدارک معتبر استعمار پیر جایزه هم بدهند و این عمل او را ضربه زدن به غرب کافر تلقی کنند.
چرا بایست دولت یا کل سیستم سرنوشت خود را به سرنوشت یک یا چند نفر خاطی پیوند بزند. براستی چرا سیستم قضائی بدون توجه به نام افراد، قانون را عادلانه اجرا نمی کند. در همه کشورهای آزاد ، هر چه نام متهم بزرگتر باشد، بدلیل حساسیت مردم و مطبوعات قانون دقیق تر وروشن تر اجرا می شود.
توضیح : موارد ۲ و ۳ در صورتی که ثابت شود مدرک ارئه شده جعلی نبوده است با ذکر پوزش پس گرفته می شود.

برهان آصف جاه http://borhanasefjah.blogfa.com/

 
At August 14, 2008 at 7:12 PM , Anonymous Anonymous said...

چیزی که برای من و احتمالا خیلی های دیگر سوال است، این است که این آقایان، برای پیشبرد کارهایشان، اصولا نیازمند به "مدرک قانونی" نیستند...همه مان دهها نمونه داریم در مقاطع و بخش های گوناگون مملکتی...: در ماجرای دانشگاه همدان، کار به آنجا ختم می شود که آقای معاون اهل دل، دختر دانشجو را از قبل صیغه کرده بوده است. فلان تیم دسته یک فوتبال، بی هیچ دلیلی، به لیگ برتر صعود میکند...فیلمی که هفت خوان بازبینی را بسلامتی گذرانده، برای همیشه نمایشش ممنوع میشود (دلیل و مدرک؟ بی خیال!)...و اینها، فلقط ماجراهای روزهای اخیر بوده...حال برفرض ،اگر مدرکی هم در داستان وزیرمان لازم و واجب بوده، مگر سیستم آموزشی و وزارت علوم، من کل الاجمعین دست خود حضراتشان نیست؟ نمیشد عالیترین مدرک مدرک داشنگاه تهران را با مهر و امضای واقعی فراهم کرد برای وزیر محترم؟...همین چیزهاست که باعث میشود "دایی جان ناپلئون" اندرون من ـ که همیشه در فغان و در غوغاست ـ فریاد برآورد که " همه اش نمایش است...برای سرگرمی من و شماست، پیش پرده نمایش اصلی است و...." میخواهم دایی جانم را ساکت کنم، ولی از شما چه چنهان، دلیل و مدرکی ندارم که برایش ارائه کنم...شمان دوستان، کسی را میشناسید که از انگلستان مدرکی برای من جور کند؟

 
At August 14, 2008 at 9:18 PM , Anonymous Anonymous said...

حالا ما شدیم گروه فشار؟(یک شوخی ساده بود) اما ازاین معنای جدید که حالا ما شده ایم گروه فشار به فکر افتادم که واقعا چقدر زندگی و روزگار متحول شده، فکر می کنم آقایان روحانی مثل جنتی و غیره هم متوجه شده اند!!میخندین؟

 
At August 15, 2008 at 5:06 AM , Anonymous Anonymous said...

بخش مهمی از حاکمیت, امروز در عمق زیادی از وقاحت لنگر انداخته است. به این معنی که کم و بیش مطمئن است با خرده رسوایی های اینچنینی تغییر عمده ای در وجاهت اجتماعی اش رخ نمیدهد.آنانیکه حساسیت های اینچنینی داشته اند اکنون بدیهتاً از امثال سعید مرتضوی و کیهانیان دست شسته اند و از آنان هیچ انتظار انصاف به خرج دادن ندارند و اگر جوانتر باشند احتمالاً تمام حاکمیت برای آنان تمام شده محسوب میشود. وقسمت دیگری از جامعه که به هر دلیلی در تمام این مدت "کیهان خوان" باقی مانده اند باز هم باقی خواهند ماند و اگر لازم بدانند برای خود و اطرافیان توجیهات لازمه را خواهند کرد و در برابر مفتضح ترین رسوایی ها هم حداکثر سری تکان خواهند داد و ابراز تاسفی ...
از این رو بابات این مسائل زودگذری که در تغییر شکل اساسی و وزن بندی طرفداران نظام تغییری ایجاد نمیکند از برنامه های مهم خود عقب نمینشینند.
لذا کلاً بهتر است خدا به داد برسد!

مسعود عزیز که نماینده نوع ممتازی از شرافت هستی, خوشحالم که وجود داری.

 
At August 15, 2008 at 1:14 PM , Blogger تراموا said...

داشتم پادکست‌های قدیمیتون رو گوش می‌دادم... خیلی لذت‌بخش بود. تولدتون پیشاپیش مبارک

 
At August 15, 2008 at 4:30 PM , Anonymous Anonymous said...

بهنود عزیز سلام

مثل همیشه از تحلیل های شما حظ وافر بردم و کیف کردم از این همه تدبیر.
راستیش برای تعریف و تمجید و یا احیانا بحث کامنت نمی گذارم.
مخواستم دعوتتان کنم به کلبه درویشیمان و تمنا کنم که ما را از نقطه نظر خود محروم نفرمایید.


بی قرار چشم انتظار شما هستیم
آدرس ما
http://entekhabat1388.blogfa.com/

 
At August 15, 2008 at 11:45 PM , Blogger کتاب said...

مطالعه مقاله آقای اعلمی در این مورد و نتیجه گیری پایانی آن خالی
از لطف و نکته نیست
http://www.akbaralami.com/

 
At August 16, 2008 at 3:57 AM , Anonymous Anonymous said...

شنیده ام که 60 رای از 160 رای اعتماد به کردان را اقلیت مجلس "اصلاح طلبان" داده اند. شما چی فکر می کنید

 
At August 16, 2008 at 2:03 PM , Anonymous Anonymous said...

salam
shoma behtar az ma midonid k ma cheghadr madrake gholabiye Doktora dar Iran darim.kafiye bbinid dar 30 sale gozashteh che kasani movaffagh b gereftane paziresh baraye ezam b kharekh shodan. sari b London b zanid va khahid did cheghadr Irani dar hale pol dar avordan az rahe neveshtane Theze Doktora bara daneshjoyan ezami az iran hastand.khoda b komakeman biyayad.movaffagh bashid

 
At August 17, 2008 at 9:16 AM , Anonymous Anonymous said...

درود بر استاد عزیزم
امروز جمع شده بودیم منزل آقای باقی به دعوت جبهه ی مشارکت. یکی از عزیزان حاضر گفت که دیروز گفتند قطع نامه کاغذپاره است،امروز می گویند مدرک، لابد فردا هم کاغذهای رای می شوند کاغذپاره هایی که باید نادیده گرفتشان. در تایید بخشی از انتقاد شما

 
At August 17, 2008 at 11:18 AM , Anonymous Anonymous said...

نمی دونم چرا وقتی سایت دانشگاه اکسفورد اعلام کرد شخصی به نام کردان از اینجا دکترا نگرفته و وقتی مشخص شد ایشان قبل از انقلاب فردی دربند به خاطر فعالیت سیاسی نبوده بلکه مرتکب جرم اجتماعی شده یاد این جمله افتادم که می گوید. و مکرو مکرالله و الله خیر الماکرین

 
At August 17, 2008 at 9:34 PM , Anonymous Anonymous said...

ta anja ke midanam marde elmi e saal e jahan shodan e DR HESABI ham az hamin madrak pooli ha bood

 
At August 17, 2008 at 11:39 PM , Anonymous Anonymous said...

روز سختی گذشته بود.خسته بود ومی دانست مادربزرگ حال قصه گفتن ندارد.فقط صدایش را شنید که می گفت مادر تولدت مبارک
تولدتون مبارک
لاله

 
At August 18, 2008 at 4:13 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود عزیز
مقاله تان را خواندم . تولدتان مبارک
به امید بهروزی

 
At August 18, 2008 at 4:46 AM , Anonymous Anonymous said...

mikhastam begam tavalodetun mobarak,salha zende bashid va ba gneveshtehatun be ma dars e adab o ensaf o tasahol bedid va ba un ghalam sehramiz jane e ka ra az lezat sarshar konid

 
At August 18, 2008 at 5:36 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود عزيز سلام
بر خلاف هميشه كه يكي به نعل زده اي و يكي به ميخ ! و شايد رمز و راز ماندگاريت هم همين رويه هوشيارانه و مصلحت انديشت باشد ، اينبار به حكم موضوع و به قول خودت طشت فرو افتاده از آسمان چيزي باقي نبوده كه پنهان كني يا رك و و راست مطرح نمايي دريت به قلب موضوع زده اي و با قلم هميشه شيوايت آنرا پرداخته اي . اما به گمانم از يك موضوع نه چندان كوچك شايد به سهو عبور كرده اي . موضوعي كه حتي از چشم مجلسيان نيز به دور تماند و آنهم فراواني اينگونه مدارك در ايران نزد دولتمردان ايراني است .
ارتمند م. خ

 
At August 18, 2008 at 6:38 PM , Anonymous Anonymous said...

یک الدنگی که وبلاگی دارد که روزی هفده هجده نفر مثل خودش تماشا می کنند به مناسبت سالگرد تولد شما چیزی نوشته بود می خواستم از کاربران این سایت خواهش کنم ندیده اش بگیرند جوان جاه طلب قصد دارد نامی در کند. سیاست بی اعتنائی جناب بهنود بهترین است.

 
At August 19, 2008 at 10:58 PM , Anonymous Anonymous said...

سالهاست که این افت دامنگیر مملکت فلاکت زده ما شده صدهاوشاید هزاران مدیرووزیرووکیل بامدارک قلابی دکتری ومهندسی این ملت را دوشیده اند

 
At August 22, 2008 at 2:36 AM , Anonymous Anonymous said...

اگر دوستان سخنرانی های آقای خمینی را بیاد داشته باشند حتما بخاطر خواهند آورد که ایشان حتی نمی توانستند به ساختار روان فارسی تکلم کنند آنگاه بعد از مرگشان دیوان اشعار ایشان کشف گردید و کسی هم شک نکرد که چگونه همچین چیزی ممکن است. (یا اگر شک داشت جرات بیان نداشت) طبیعی است در چنین جامعه ای آقای کردان بخود جرات چنین کاری را بدهد

 
At November 2, 2008 at 9:08 PM , Blogger Unknown said...

هرچند دانشگاه آکسفورد اتهام! دادن مدرک
دکترا به کردان را تکذیب کرد،
واژه "کردان" به دیکشنری آکسفورد راه
پیدا کرد

- Kordanize /'kərdənaiz/ (v.) [past tense: Kordanized / past
participle: Kordanized ]

(1): To get Ph.D without having B.Sc.
(2): To become an important person (e.g. minister) by presenting fake
certificate or documents.

- Kordanification( n.)
(1): The process of receiving fake degree, especially from a
prestigious
university (e.g. Oxford)
(2): The relationship between happiness and telling a big lie.
(3): A method in order to gain Self confidence.

-
Kordanism(n. )
(1): The philosophy and strategy of telling lie to a large group of
people (e.g. a nation)
(2): A psychological method for deceiving people and laughing simultaneously.

- Kordanic(adj. )
(1): Happy
(2): Self Confident
(3): Relaxed

- Kordanicly(adv. )
(1): In a Kordanic manner.

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home