Sunday, July 13, 2008

گفتم و گفت

می گوید می ترسم، می گویم به نظرم نترس. می گوید جنگ می شود، می گویم به نظرم نمی شود. می گوید اگر شد چه، می گویم یقه شان را می ‏گیریم که قرار نبود داستان را به گونه ای پیش ببرند که جنگ بشود. می گوئیم همه این داستان ها برای این بود که با به دست ‏آوردن فن آوری هسته ای، امنیت و رفاه بیش تر برای کشور فراهم آید، قرار نبود برای تامین امنیت ناامن شویم و در پی قرار ‏بی قرار شویم که.

می گوید وقتی جنگ شد دیگر چه فایده که گریبانشان را بگیریم یا نگیریم. می گویم جز این برای رسانه ها و حتی اهل سیاست ‏کاری متصور نیست. در بقیه دنیا چه می کنند مگر. همین الان رسانه ها و اکثریت مجلس آمریکا علیه جنگ هستند، ولی اگر ‏صورت گرفت چه می توانند بکنند، نمی توانند حقوقی را که مطابق قانون به رییس جمهورشان داده اند پس بگیرند که. در ایران ‏هم تعیین سیاست های کلی با رهبری است و سیاست های کلی و اجرای آن ها با رییس دولت.

می گوید آخر بدبختی این است که اگر جنگ شد اکثریت مردم برای دفاع از کشور در مقابل بیگانگان می ایستند و فرصت گفتگو ‏نمی ماند. گفتم به نظرم باور نکن که هر جنگی با هر کشوری رخ داد، مردم چشم بسته به جبهه ها هجمه برند و حکایت سال های شصت را ‏تکرار کنند. آن جنگ میهنی بود و صدام به ایران تجاوز کرد بی هیچ گفتگوئی، و دیگر آن که شور انقلاب و باور کامل ‏مسوولان، باور این که گردی بر دامن کبریائی هیچ یک از روحانیون نیست، همه دست به دست هم داد و مردم را دعوت کرد تا ‏به سنگر ها پناه برند.

باز می گوید اگر شد چی. باز می گویم خیلی ها سرنوشت خود را به این ماجرا گره زده اند، اگر جنگ شود بازی را خواهند ‏باخت. ما نباید بگذاریم که باختشان را زیر هیاهوی دفاع از کشور پنهان کنند. این بار کارشان دشوارست. اما نه چنان که ‏تصور می رود. آقای احمدی نژاد آینده خود و گروه و دسته و دولتش را به این موضوع گره زده است. اگر جنگ شود بی توجه ‏به نتیجه اش، که نه برای جهان و نه برای ایرانیان دلچسب نیست، احمدی نژاد بازنده است. اگر هم استعفا ندهد در انتخابات آینده ‏نخواهد توانست خیال پیروزی به سر راه دهد.

می گوید هیچ کدام از این ها برای حسن رسن نمی شود. وقتی که جنگ شد حالا بیا دولت را ساقط کن، به هر حال عده ای کشته ‏شده اند و کشور باز هم ویران. می گویم به نظرم اگر هم قرار بود برای هر تهدید کشوری و جامعه ای از خواست هایش دست بردارد که ‏مبادا جنگ شود پس نیروی مسلح برای چیست، جوانان برای چه به سربازی می روند. در ثانی اگر قرار بر این باشد که با ‏نهیب هر طرفی کسانی که منابع طبیعی بسیار دارند کلید چاه های خود را دو دستی تقدیم دارند که سنگ بر سنگ بند نیست. می ‏گوید حالا که دنیا همین است. می گویم اولا نه به این شوری. دیگر این که حتی اگر چنین باشد نمی توان تحسینش کرد، و نمی ‏توان تحسین نکرد کسانی را که نمی خواهند همیشه تاریخ بره بمانند.

‏ اصلا تاریخ به همین چالش ها شکل می گیرد.

می گوید چرا همیشه ما، چرا ما باید بار تاریخ بکشیم، مگر فقط ما هستیم که ظلم را می فهمیم و با ظلم درگیریم. چرا نمی ‏گذارید یک چند هم دیگران با ظالم درگیر شوند و ما کمی استراحت کنیم. می گویم به نظر من از اتفاق تاکنون هر چه کردیم استراحت بود و ‏خود ندانستیم. تاریخ دیگران را بنگر، هر کدام از جوامع که به بزرگی می شناسی، آن قدر بر سر حق خود ایستاده اند، و ما ‏چندان نیایستادیم و اگر این بار بایستیم ترک عادت است به گونه ای.

می گوید پس باید از شلیک موشک ها و تجهیز ادوات جنگی خوشحال باشم. می گویم دست کم بدین خاطر که تا حالا جنگ را ‏دور کرده است باید خوشحال بود. تاکنون عوامل بازدارنده مانع جنگ شده یکی هم تجهیز و آمادگی.‏

می گوید ولی دنیا علیه ایران به اجماع رسیده است می گویم حرفمان همین جاست. گاهی نادرست کاری دولت باب مصالحه و ‏مذاکره را بسته، گاهی دهان های گشاد مانع از آن شده که حرف حقمان هم شنیده شود، گاهی خنده ها و مراوادات بی جا عقبمان ‏گذاشته ، لج بازی و رندبازی به دردسرمان انداخته. این ها جای اعتراض دارد و داریم . این ها زیانی چشم گیر برای کشور ‏دارد و داریم. تا همیشه نمی توان مردم را گول زد و نادرستی های خود را درست جا زد. مثالش هم این داستان های جعلی و بی ‏مقدارست درباره میزان محبوبیت فلان که الان دیگر مهرش به دل فرماندهاان آمریکائی هم سرایت کرده است. همان سفری که ‏قرار بر ترور بود حالا ادعای آمدن فرمانده و عکس یادگاری هست. سفری که ناسزاها نصیب مقام منتخب کشور کرد شده است ‏فتح الفتوح و سفری که از شدت سردی و نهایت تحقیر باعث شد که سفیر را برکنار کنند، و کسی هم نپرسید چرا رفتید که جای ‏هم اندازه موگابه شوید، حالا فرصت داده اند همان سفیر برکنار شده داستانسرائی کند که محافظت امنیتی چنان بود که گوجه ‏فرنگی به سر ایشان نخورد. اما حیا نکند و به دنیال همین سخن اضافه کند که این سفر تماس و شناخت مردم مقصودش بود که ‏حاصل آمد.

می گوید پس حالا باید شعارمان چه باشد مردم از سه دهه زیستن در بحران به تنگ آمده اند می گویم شعارمان مرگ برجنگ ‏است، ضد جنگ هستیم و می مانیم. البته این بدان معنا نیست که همیشه به کوچک بگوئیم ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا ‏کن. به هر حال باید بدانند که اکثریت مردم وقتی زمانش رسید جمع می شوند و باز نمی گذارند. دعواهای داخلی به سرعت کنار ‏نهاده می شود. می گوید اگر نشد. می گویم می شود. اما جنگ نمی شود. نگران نباش.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At July 13, 2008 at 2:16 AM , Anonymous Anonymous said...

گفت و شنودي دلشين بود، اما شايد اين جنگ ويران گر نباشد و شايد بهتر آن باشد كه جنگي رخ دهد

 
At July 13, 2008 at 2:30 AM , Anonymous Anonymous said...

نزدیک یک ماه شد هیچ وقت این قدر دیر نکرده بودید نگران شدیم. اما عالی بود مثل همیشه

 
At July 13, 2008 at 2:32 AM , Blogger Unknown said...

سلام آقاي بهنود
بالاخره پس ازمدتها سكوت راشكستيدودراين وانفساي عربده كشي ها وكوبيدن برطبل جنگ بازهم باديدگاهي متفاوت وتحليلي واقع بينانه به ميدان آمديد.باتوجه به شرايط اظطراري فعلي ولزوم موضعگيري سريع وصريح درقبال رويدادهايي كه چون باد مي آيد وچون برق مي گذردومي تواند درروشنگري وقايع وايجادآمادگي درمردم وبخصوص نسل جوان موءثرباشد& اميدواريم بيش ازاين شاهد چنين سكوت هاي طولاني ازسوي شمانباشيم.

 
At July 13, 2008 at 3:08 AM , Anonymous Anonymous said...

استاد!گرچه خواندن همین هم در این بی خبری از شما غنیمتی است اما
مگر سوییس که ارتشی آنچنانی نداردو هر دَمی هم بر دُم دیگران پا نمی گذارد مردمانش بد زندکی می کنند؟
مگر دهها کشور کوچک و بزرگ دیگر همه ی دار و ندارشان را تقدیم دیگران کرده اند تا در راحت و امن بزیند؟
اشکال کار آنچنان که روزی آن سید بزرگوار چند سالی پیش گفت این است که ما دوست داریم همیشه فهرمان داشته باشیم و قهرمان بدون وجود دشمن بیکار می شود.

 
At July 13, 2008 at 3:50 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
يعني شما هم معتقديد همه اين دعواها بر سر کليد چاههاي نفت است؟ يعني برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي را تهديدي براي دنيا نمي‌دانيد؟ اصلاً دنيا به کنار شما فکر مي‌کنيد حکومتي که بدون بمب هسته‌اي اينگونه عرصه را بر مردم تنگ کرده وقتي آن را به دست آورد، چه کسي مي‌تواند جلودارش باشد؟ من هميشه طرفدار مشي اعتدال‌گرايانه و روشن انديشانه شما بود‌ه‌ام. ولي بعد از مقاله "آفرين بر سهميه‌بندي" اين دومين نوشته‌اي از شما بود که به نتواسنتم آن را هضم کن

 
At July 13, 2008 at 4:03 AM , Anonymous Anonymous said...

متن خوبی است جناب بهنود.
همه به ایرادات داخلی آگاهیم اشکال کار اینجاست که غرب نیز اعتبار خود را از دست داده است و دیده ایم که اگر به نفعش باشد با هر آدمکشی مراوده خواهد داشت. اینجا نیز به دنبال منافعی است و برای آن به تازگی حتی دموکراسی غربی را نیز مورد هدف قرار داده است. به عقیده حقیر حتی صحبت از جنگ و تهدید به جنگ نیز نشان ذهن بیمار این سالهاست.
دنیا را کوتوله ها غصب کرده اند و قربانی آن همان مردمی هستند که به نام آنان این حیف و میل انجام می شود.

 
At July 13, 2008 at 4:38 AM , Anonymous Anonymous said...

agha behnood intor ke pish mireh eslahtalaban darand kamelan az iran kharej mishavand,fekr nemikonin yek JE kharej az keshvar ham mitavanid tashkil bedahid?ham rahbarash amadeh ast ham presidentash va ham kabineash ,khyale emam ham rahat mishe ke aghebat sader shod.ali

 
At July 13, 2008 at 8:55 AM , Anonymous Anonymous said...

با درود
مدتی این مثنوی تاخیر شد
که امید وارم بابت اتمام الیس باشد این دوری
بهنود عزیز راستش بدجوری استرس جنگ را داریم
به قول مرحوم علی حاتمی: یه کارد سلاخ تو دلم
ما می مانیم چه با ارامش و چه با...........
شاد زی یا حق
ابراهیم

 
At July 13, 2008 at 10:47 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام آقای بهنود عزیز
خیلی دیر وبلاگ را آپدیت کردید و من هر روز به این امید که آپ شده باشید به شما سر زدم .
امروز وقتی دیدم وبلاگتان به روز شده خوشحال شدم و وقتی دیدم مقاله ای به چنین زیبایی نوشته اید خوشحال تر .
من به هیچ وجهه اهل تمجید افراد نسیتم اما آقای بهنود واقعا زیبا بود دلنشین ، مثل همیشه
موفق باشید و پیروز

 
At July 13, 2008 at 10:51 AM , Anonymous Anonymous said...

مثل همیشه عالی بود. ولی واقعا دست آمریکا و اسراییل درد نکند. حالا که سراسر ایران را نارضایتی فراگرفته و جنبش های اجتماعی به طرز بی سابقه ای فعال شده و موضعی انتقادی نسبت به حاکمیت گرفته اند، غربی ها هم با تهدیدهایی علیه ایران - نه صرفا جمهوری اسلامی - باعث برانگیخته شدن روحیه "ملی" می شوند و از این نظر بهترین بهانه را به دست جمهوری اسلامی می دهند تا از این فرصت به نفع خود استفاده کند و مواضع انتقادی کمرنگ شود

 
At July 13, 2008 at 12:08 PM , Anonymous Anonymous said...

با درود
خیلی وقتی بود که منتظر آپ جدیدتون بودم ...
اما تو این گفت و شنود اگر من هم جای برای گفتن داشته باشم میگم :
این جنگ ، جنگ ایران و آمریکا نخواهد بود این جنگ، جنگ احمد نژادهاست و دنیای یکدست علیه ایرانٍ احمدی نژادی...
من و امثال من در این جنگ برای دفاع از احمدی نژاد برنخواهیم ایستاد .. من برای وطنم می ایستم و قیام می کنم نه برای احمدی نژاد و سران بلند پایه مملکت اسلامی.
ایران سربلند ایرانی سرفراز

 
At July 13, 2008 at 1:30 PM , Anonymous Anonymous said...

بهنود جان درود!

رسیدن­تان به خیر و خوشی!! از شما که جنگ­ستیز هستید جز این انتظاری نمی­رود! حقیر چون شما بر این اعتقاد است که به دیگران بگویم خیال­تان جمع، جنگ نخواهد شد به هزار و یک دلیل!! یکی از همه که به گمان­ام مهم­تر است، منافع امریکا در منطقه خاصه در خلیج­فارس است. امارات متحده­ی عربی و عمان و... به خیال­تان به همین ساده­گی دست روی دست خواهند گذاشت که ایران آن­جا را ناامن کند و آن همه سرمایه را بر باد دهد؟ هرگز چنین خیالی را امریکا نخواهد داشت! هرگز

شاد زی

 
At July 13, 2008 at 1:35 PM , Anonymous Anonymous said...

Bazi vaghta be khodam migam agar Alexander ham maslahat andishi karde bood shayad emrooz hameie donia farsi sohbat mikardan :).

Vali khob az shokhi gozashte, Irania toie 200 sale gozashte be hich hamsayeie hamle nakardan, va moteasefane 200 sale gozashte yeki az bi eftekhar tarin dorane tarikhe Irane.

Midonam talkhe, vali engar haghighate tarikhie ke melati ke aroom begire fana mishe, be daste hamsayehaie majerajosh.

 
At July 13, 2008 at 4:54 PM , Anonymous Anonymous said...

استاد بزرگوار، خيلی از تاخيرتون نگران شدم. روزی چندين بار سر می زدم، ولی خبری نبود و تو اين بازار نگرانی، به نگرانيهامون افزوده می شد.
استاد، من يک سوال بزرگ واسم مطرح هست و اون اينکه چطور شد که اينقدر اوضاع ميهن ما پيچيده شد. جنگ که حتما نبايد فيزيکی اتفاق بيفته. همين که تو دنيا بی ا عتبار شديم، يه جور جنگ با ملّت ايران هست. شما که خارج هستيد، و حتما متوجه شديد. جوونای 17-18 ساله هم وقتی ميفهمن که ايرانی هستی، بهت يه جور ديگه نگاه ميکنن، و اين همه در حاليست که ايرونيها تو کارشون، هميشه موفق، قوی و خلاق هستند و حقشون نيست اينطوری ديده بشند.
چطور شد که 90% مردم، اختيارشون رو به 10% بقيه دادند که کارهايي کنند که همه دنيا دشمن ايران بشن و اصلا هدف از اين همه دشمنی با دنيا آخه چی ميتونه باشه؟ البتّه اين حسرت خوردن مختص ما نيست، بلکه بسياری از جهانگردان، محققان و دوستداران آثار باستانی و ... از اين دشمنی در حسرتند. چرا که آنها هم از ديدن سرزمين شگفت انگيز ايران محرومند.
قلمتون هماره سبز باد که پناهگاهی برای دلهای محزون ماست.

 
At July 13, 2008 at 6:38 PM , Anonymous Anonymous said...

فرموده اید که "تعیین سیاست های کلی با رهبری است و سیاست های کلی و اجرای آن با رییس دولت"....نمیدانم باز پای فهم بنده میلنگد یا شما از شتابزدگی "سیاست های کلی" را به عهده دو نفر گذاشته اید؟...در ضمن در این مدتی که غیبت داشتید، من دو حدس داشتم: یا ربوده شده اید یا برای گذراندن تعطیلات ، به جایی مثل "مایورکا" یا "جمهوری دومینکن" تشریف برده اید.فکر شهادتتان را نمیکردم چون اولا اگر چنین شده بود، خبرش درز میکرد و از این گذشته، میدانم که اهل این جور کارها نیستید. مرحمت زیاد

 
At July 13, 2008 at 9:20 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام
جنگ شود بهتر. وضعیت مشخص می شود.. کدام طرفی هستیم...
درست است که باز هم عقب می مانیم. درست که جنگ و خونریزی بلا و نکبت به بار می آرود ولی واقعا خسته ایم.. خسته...

 
At July 13, 2008 at 11:13 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام. خسته نباشيد، رسيدن به خير. من هم يكي از افراد متعددي بودم كه هر روز به بلاگ شما سر مي زدم و شديداً نگران شده بودم مبادا اتفاق ناخوشايندي پيشامد كرده باشد؛ كسالتي، چيزي... اميدوارم سالم و سر حال باشيد
اي كاش من هم مثل شما اميدوار بودم كه جنگ نمي شود؛ ولي نيستم. اما از اين فكر كه مي گذرم، با خود مي گويم: در اين شرايط، جنگ بدترين اتفاق نيست!!‌ماندن اين جاهلان جاه طلب بر سر قدرت و بي تفاوتي و بي انگيزگيِ ملت، از آن بدتر است. مثل غده اي سرطانيست كه وجود را از درون مي خشكاند

 
At July 14, 2008 at 1:10 AM , Anonymous Anonymous said...

گفت : اعلیحضرتا مکش - مکش عالم خراب می شود .
منهم گفتم : چقدر بوی جمهوری اسلامی میدهی .

 
At July 14, 2008 at 1:35 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود مینویسید اما شل وسفت !! میکنید از شما انتظار
میرود که عمیق و ریشه دار تر بنویسید و اصلا هم دوست نداریم
که یک روزنامه نگار اکونومیست یا نیویورک تایمزی بیشتر از شما
اوضاع و احوال ایران را بداند و بنویسد .... اما راجع بجنگی که هر گز
با هیچ معیاری اتفاق نخواهد افتاد ذکر یک مثال و ختم کلام . طبق
ادعای اقای گیتس رییس پنتاگون بناست سه گردان از سربازان امریکایی
را از عراق به افغانستان منتقل کنند !؟ حالا این بدبختها یکسالشان در
عراق تمام شده بوده و آرزوی برگشتن بامریکا و دیدار زن و فرزند و فامیلشان
را داشتند بماند کنار اصل قضیه اینجاست که کمبود سربازان جنگنده
انقدر وحشتناکست که باید این سربازان را ده ها بار جابجا کنند و ...وکجای
عقل سلیم میگوید امریکا ممکن است یک جبهه جدید جنگ باز کند انهم
با کشوری بوسعت و جمعیت هر دو عراق و افغانستان !؟ با کدام سرباز؟

البته سینه چاکان جنگ زود میروند سراغ نیروی هوایی امریکا و ...اخه
ای دوستداران جنگ !! قرار نیست ایران فقط نظاره گر جنگ هوایی باشد
بلکه هر جا پایگاه سربازان امریکایی در دور و بر ایرانست میشود طعمه
حملات انتحاری و موشکی و چریکی

 
At July 14, 2008 at 2:42 AM , Anonymous Anonymous said...

الحق که استادی برای نشان دادن ذات ذات ذات جامعه جوان و یا دست کم بخشی از جامعه ایرانی. تا می نویسی انگار خاری می افتد در جان صد در صدی ها . یکی نوشته شل و سفت می کنی و مقصودش این است که چرا شعارهای صدا و سیما را تکرار نمی کنی. انگار کم داریم. یکی نوشته چرا شعارهای جمهوری اسلامی را تکرار می کنی. و به نظرم این تصویر ماست. اسان گیر ، ساده پسند، صد در صدی که همواره احتیاج داریم دیگری بیاید و مشکل ما حل کند. امام زمان یا آمریکا. بالاخره یکی باشد که بشود فحشش داد.
به هر حال ممنون و متشکرم از شما که راه خود رها نمی کنی.

 
At July 14, 2008 at 3:51 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود سلام، من نمی دونم چه قدر خودتون نظرها رو می خونید، اما چند تا مطلب توی نوشته شما هست که اشاره میکنم. از همون بالا، نوشتید که اگر جنگ شد یقه شان رو میگیریم، سوال اینجاست که چه جوری میگیرید؟ با چه ابزاری؟ اگر جنگ بشه و یقه رو هم نشه گرفت که محتمل هم هست اون موقع دیگه قوز بالا قوز میشه، مطلب بعد ، اینکه توی آمریکا سنا و کنگره و مطبوعات میتونن یقه رئیس جمهور رو بگیرن اما توی ایران فکر نمی کنم، ضمنا اگه شد یقه بگیرین، بی زحمت اون جنگ قبلی یادتون نره که به گفته هاشمی 1000 میلیارد دلار ضرر کردیم، مطلب دیگر اینکه شما فرض کردین بحث انرژی اتمی خواسته جامعه ایران هست، خب من سوالم اینه بر چه اساسی این فرض رو کردین؟ اصلا تا همین چند سال پیش انرژی اتمی کچای برنامه های دولت بود؟ تا قبل از اینکه رژیم شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست، رو بده کی یا کجا کسی از این خواسته حرفی زده بود؟ در مورد اینکه ملت ما بره هستن هم شک و تردید زیاده! بعید میدونم بره های خوبی باشن، بعد مگه تکنولوژی دسته سه روسیه و سانتریفیوژهای پاکستان ما رو از بره گی در میاره؟ بعد اگه در میاره چی میشیم؟

 
At July 14, 2008 at 5:19 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام جناب بهنود ..در مجموع به نظر میرسد با سیاست کلی جمهوری اسلامی در ارتباط با پرونده هسته ای موافق هستید ..ایا من درست فهمیدم ؟امیدوارم در مقالات بعدی روشنتر شوم..

 
At July 14, 2008 at 5:33 AM , Anonymous Anonymous said...

Pas Masoud e Behnoud ham movafeghe pafeshari bar haghe "mosallam" e hasteii dar moghabele "zalemane jahan" ast.
Jenabe Behnoud khedmate ghalame shivayetan eradate vije dashte am va daram.
Amma khandane chenin matn-haii az asabaniatam az inke aghaye ahmadinejad reis jomhoure iran ast mikahad. Chera ke bavar daram agar ishan nabood va farde "modabber" tari bar masnad neshaste bood, ash hamin ash mibood o kase hamin kase.
Az mast ke bar mast....
:(

 
At July 14, 2008 at 9:48 AM , Anonymous Anonymous said...

امید بده مرد امید بده وقتی می نویسی احساس می کنم رها نیستیم در دنیا احساس می کنم بی کس نیستیم و احساس می کنم که عقل هست . اگر تو می بینی لابد هست و اگر ما حسش نمی کنیم لابد از ضعف ماست. به تو اعتماد دارم

 
At July 14, 2008 at 10:56 AM , Anonymous Anonymous said...

اقای بهنود، در زمان هایی جنگ برای رشد ملتها لازم هست. همین اروپایی که شما در آن زندگی می‌کنید را ببینید، جنگ اول و دوم جهانی را مسلما میدانید. همین اروپا چند میلیون کشته داد تا به این رشد و فهم و بزرگی رسید. ملت ایران هم باید تاوان خود را پس دهد تا به رشدی که لازمه زندگی در دنیای امروز به صورت متمدنانه هست برسد. اگر شما هم آرزوی رشد ملتتان، ملت ایران را دارید از ایشان نخواهید که همچنان شعار بدهند. چون این ملت چیز دیگری جز شعار بلد نبوده و نیست. اگر ملتتان را دوست دارید و می‌خواهید به جای اینکه در چاه جمکران دنبال ناجی باشند به خود بیایند و به خود باوری و نه خود شیفتگی برسند پس اگاهشان کنید و راه زندگی که در غرب را می‌بینید به آنها یاد دهید. جسارت را به آنها بیاموزید تا بتوانند با تکیه به خود و با دوستی و نه با جنگیدن با دنیا به جامعه جهانی بپیوندند.

 
At July 14, 2008 at 10:59 PM , Anonymous Anonymous said...

آرش
حكايت:
آورده اند كه در سنه ماضي جمعي از غيوران و جان بركفان حاكمان خود را چنين بيم دادند كه چون نبردي درگيرد و خوني به زمين ريزد گريبان آنان را سخت بفشارند و تاوان اين كار از ايشان بستانند از قضا جنگي در گرفت و زمين به خون خلق خدا مفروش شد لكن چو نيت اين كار راست آمد حاكمان را جز گريبان نمانده بود و غيوران را دستي براي گرفتن

 
At July 15, 2008 at 1:31 AM , Anonymous Anonymous said...

هموطن کامنتگزاری رطب خورده و منع رطب کرده !!! که بعله
این صد در صدی ها مینالند که بهنود چرا اخبار صدا و سیما را
تکرار نمیکند و ....طرز نگارش این هموطن مصداق صد در صدیست
اما انرا بدیگران ارزانی داشته ٬ آقای عزیزی که فکر میکنید حالا
که عرضه براندازی این رژیم را ندارید شاید آمریکا و اروپا این مهم
را بتوانند انجام دهند اما اگر انها اینقدر احمق بودند که پیشرفت
نمیکردند نه ٬ بیایند هزاران سرباز بکشتن بدهند که جماعتی مثل
شما را بحکومت بنشانند !؟ خب رژیم سابق را از شر میلیونها مردم
حفظ میکردند ...اینکه بهنود خیلی چیزها را میداند اما نمینویسد
عللی دارد اما آنچه را شما درک نمیکنید اینست که اگر کشوری حتی
کوچک و کم جمعیت و خارج از مناطق سوق الجیشی دارای استقلال
رای بود ممالک سلطه گر توانایی دیکته کردن خواسته هایشان را ندارند
و کارشان بسیار مشکلست وگرنه بر عکس ان همان شاه سابق خودمان بود
که قبل از صرف صبحانه باید با سفیران امریکا و انگلیس بر سر قیمت
نفت یا اوضاع خاورمیانه یا اقتصاد ایران گفتگو میکرد تا اخرین تحمیلات
انها را اجرا کند

 
At July 15, 2008 at 2:35 AM , Anonymous Anonymous said...

آرش
ما در جهاني زندگي مي كنيم كه پيش بيني يك مسابقه ساده فوتبال كه در آن حداكثر 30 نفر نقش آفريني مي كنند براي زبده ترين كارشناسان نيز محال است

پس سخت است كه گفته شود نگران نباش جنگ نميشود

شايد بهتر است اين جمله را اينچنين اصلاح كرد
نگران چيز خاصي نباش چون امكان وقوع همه نوع اتفاقي هست

 
At July 15, 2008 at 2:54 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام آقای بهنود
خیلی دیرکردید . بیشتر بنویسید که خیلی کم داریم.
صد در صدی ها در اینجا و آنجا و همه جا دارند مغز مان را می خورند .
با امید به بهروزیتان

 
At July 15, 2008 at 9:36 AM , Anonymous Anonymous said...

I do not think you are talking and thinking in real world! I adore your poetry but then again we are living in real world. Running on a sharp edge and driving an exhausted nation is not asking for your rights! Why do not we encourage people to ask for a fair share of oil income rather than nuclear energy right? With al respect to your years of experience and writing, I would invite you to get real and shake it up. We have had enough poetry and have not been able to move a bit!
ART

 
At July 15, 2008 at 10:50 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای ارت اگر قرار بود که آقای بهنود از روی سرمشق شما مشق کند که می شد شما. حالا شب درازست و قلندر بیدار . شما صبر کنید و ببنید نظر شما درست است که لابد معتقدید جنگ می شود یا نظر ایشان. هنوز رخ نداده به خودتان کاپ ندهید و ایشان را به دوری از واقعیت متهم نکنید زودست برادر . انگار شما در عالم واقعیات نیستید. نه عزیزم دنیا به این خر تو خری که می پندارید نیست. قبول ندارید صبر کنید.
چاکرشما
راستی من هم از دست این حکومت دلم خون است اما عقلم را نفروخته ام

 
At July 15, 2008 at 2:31 PM , Anonymous Anonymous said...

ino ke aghaye shamsol vaezin to kanoon o soas goft.

 
At July 15, 2008 at 9:30 PM , Anonymous Anonymous said...

صد در صدی نبودن هموطنان باعث افتخار است ولی دست بوسی و خاک پا بودن مایه شرم انسان ایرانی است. لطف کنید این جاپلوسی ها را حذف کنید . ما داریم چوب اینگونه اعمالمان را میخوریم .

 
At July 16, 2008 at 2:37 AM , Anonymous Anonymous said...

مشکل اینجاست که پیش بینی کردن در مسایل حاد جهانی مثل انرژی اتمی
ایران از طرف شخصیتهای بزرگ سیاسی یا تحلیل گران سرشناس مطبوعاتی
بکجا ختم میشود و کدامین درست تحلیل کرده اند که مقام و تیراژ انها سیر
ترقی طی میکند و بهمین خاطر دست بعصا راه میروند اما ... چه بسیار وبلاگ
دار و مطبوعات بی تیراژ و رادیو و تلوزیون کم تماشاگر هستند که از کاه یکشبه
کوهی میسازند و یا بالعکس ولی بکجا بر میخورد ؟؟ مثل همین کامنتگزار
وبلاگدار که از فرط کینه و لجاجت با حکومتگران ایران برایش مثل روز روشن
است که امریکا حمله میکند و شک نباید کرد !!! ایشان ممکن است پیش بینی
کنند که تیم فوتبال بنگلادش در فینال مسابقات جام جهانی !!! تیم ملی برزیل
را شکست میدهد !! خب احتمالش هست اما یک در میلیون یا بیلیون و اینگونه
پیش بینی کردن بدور از عقل معمولیست ولی عقل سلیم چه میگوید !؟
فعلا که آقای برنز معاون کاندی رایز راهی ژنو شده تا با هیئت ۵ بعلاوه یک
با هیئت ایرانی مذاکره کند و بی بی سی با حیرت !! گزارش کرده این چرخش
غیر قابل تصور از طرف آمریکاست ....البته که اندوست وبلاگدار خواهد گفت
که این مقدمه حمله نظامیست !؟؟؟؟

 
At July 16, 2008 at 2:46 AM , Anonymous Anonymous said...

hamin hala CNN khabari ro pakhsh kard ke diplomate amrica aghaye William Burns ba aghaye Jalili dar switzerland mozakere khahad kard. mesle inke etefaghate jadidi dar hale rokh dadan ast ke bayad montazer beminaim va bebinim ke che mishavad vali haminke amrica hazer shode diplomate khod ro bedoone hichgoone pish hsart be mozakere ba Iran befreste besyar mohem hast. be nazare man tahlile aghaye Behnoud jaleb boode va be vagheiyat nazdik ast.
Mehrnoosh

 
At July 16, 2008 at 3:53 AM , Anonymous Anonymous said...

جواب به آقا یا خانمی که یک اسم مستعار ساده را از ما دریغ میکنند که نتوانیم جوابشان را بدهیم. کاش روشن می فرمودید که چی باعث شرم انسان است. این کامنت هائی که ما می بینیم اگر نه اکثریت دست کم نیمی مخالف نظر آقای بهنود هست آن که شما را به شرم نمی اندازد بلکه آن تعدادی به شرم می اندازد که با ایشان موافقند یا یکی دوتائی که گفته اند چرا دیر می نویسید. نازنین به دکتر مراجعه کنید. و من خواهش می کنم که کاربران دیگر هم نظرشان را درباره این [...] ها بگویند. چون من هم تصور می کنم اگر شرمی هست بابت [...] می توانیم بحث کنیم گرچه تصور می کنم که به اولین ابراز این کار دسترسی ندارید نازنین [...]

 
At July 16, 2008 at 5:14 AM , Anonymous Anonymous said...

http://www.roozonline.com/archives/2008/07/post_8336.php

نوشته مسیح علی نژاد را درباره همین نوشته بخوانید

 
At July 16, 2008 at 6:28 AM , Anonymous Anonymous said...

می گویم یقه شان را می ‏گیریم که قرار نبود داستان را به گونه ای پیش ببرند که جنگ بشود (قرار؟؟ کدام قرار؟!این قرار ها را کی با کی داشته آقای بهنود؟ مردم بی خبرند ، روشنمان بفرمایید). می گوئیم همه این داستان ها برای این بود که با به دست ‏آوردن فن آوری هسته ای، امنیت و رفاه بیش تر برای کشور فراهم آید، قرار نبود برای تامین امنیت ناامن شویم و در پی قرار ‏بی قرار شویم که.
می گویم به نظرم اگر هم قرار بود برای هر تهدید کشوری و جامعه ای از خواست هایش دست بردارد که ‏مبادا جنگ شود پس نیروی مسلح برای چیست(خواست ها ! ترا بخدا روشنمان بفرمایید ، یعنی انرژی هسته ای خواست مردم بوده!!!) ، جوانان برای چه به سربازی می روند (لابد برای این که جلوی کسانی را بگیرند که انرژی هسته ای را از جمهوری اسلامی دریغ می کنند؟!). در ثانی اگر قرار بر این باشد که با ‏نهیب هر طرفی کسانی که منابع طبیعی بسیار دارند ( ویا انرژی هسته ای حق مسلم آنهاست!!!)کلید چاه های خود(و سانتریفوژهای جمهوری اسلامی ) را دو دستی تقدیم دارند که سنگ بر سنگ بند نیست.
می گویم به نظر من از اتفاق تاکنون هر چه کردیم استراحت بود و ‏خود ندانستیم. تاریخ دیگران را بنگر، هر کدام از جوامع که به بزرگی می شناسی، آن قدر بر سر حق خود (در اینجا من بی اختیار مشت هایم را گره کردم که : انرژی هسته ای حق مسلم ماست!!) ایستاده اند، و ما ‏چندان نیایستادیم و اگر این بار بایستیم ترک عادت است به گونه ای.
می گویم دست کم بدین خاطر که تا حالا جنگ را ‏دور کرده است ( یعنی باید باور کنیم که " شلیک موشک ها و تجهیز ادوات جنگی " تا حالا مانع جنگ بوده!!!!!) باید خوشحال بود. تاکنون عوامل بازدارنده (چرا در اینباره بیشتر توضیح نمی دهید؟)مانع جنگ شده یکی هم تجهیز و آمادگی.‏
در هر حال: من که از خواندن بعضی کامنت ها بیشتر لذت بردم تا خود گفتگو.

 
At July 16, 2008 at 1:35 PM , Anonymous Anonymous said...

Dear Behnoud,
Could you please reconfirm that it was "YOU" who wrote the article ?! I cannot believe it was you ! What made you really think that a bunch of ridiculous clowns are actually defending our rights in Iran!! They have the slightest idea of the international diplomacy and what is really going on in the world.
Mohi from Toronto

 
At July 17, 2008 at 4:13 PM , Anonymous Anonymous said...

Dearest Masoud
What the fuck is this. Who the fuck do you think you are. You are talking about a country, a nation, 70,000,000 people who are hopeless and their merit is on the hands of a bunch of assholes. Are you drunk, are you on drug. Do you think if world powers have opportunity to attack our country they will hesitate!? Do you think they are gonna send foot soldiers to war against Iran. No my friend they will bombard our country and will destroy all infrastructures and will send us to stone hedge they have done it to Yugoslavia, Afghanistan and Iraq and may do it to Iran. It is all about power and oil, Do you understand that? Ok, you presume there is low probability, I agree with you but we do not want any probability, United States has been involved in 4 big wars wars in the last 10 years! Tell me who is most likely to be next? It is crazy to wait and see what Mahmoud or Ali Khameneii will decide about our country. Don’t miss the point!! It is not just about war happen or not!
Do you have to write about politics? Don’t you think why these assholes who send teenagers to jails don’t filter your weblog in Iran. Is it coincidence or Hossein Shariatmadari is a naive person? Are you blackmailed or something? Country at the verge of collapse politically, economically and even socially! What sort of statement are you making? You know what, as I said previously and you did not publish that, old generation in our country are confused and too conservative! Young generation will decide our destiny, 10% of our population who have free sprit but indecisive will eventually make their mind, consolidate and save our country! You are confused mate, look at fluctuation of your mood and differences between your statements 3 weeks ago and this bullshits.
People love you not for these crazy ideas, they love you because of your style of expression of your believes and your expertise in history. Wake up Masoud! Our country is run by people who do not have respect for anything. Think! Don’t have fait on any section of this false establishment.

 
At July 18, 2008 at 2:26 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب مسعود بهنود گاری سیک در گفتگویش با نادر وکیلی
در رادیو فردا در چرخش ۱۸۰ درجه ایی سیاست کاخ سفیدد
خیلی واضح گفته چون شعارهای امریکا توخالی بود و حکومت

ایران جا نزد پس اجبارا چرخش کرده و توقف مقابل توقف
را پیشه کرد ٬ وقتی نادر وکیلی میپرسد پس جنگی در کار
نخواهد بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گاری سیک میگوید از اولش معلوم
بود جنگی در کار نخواهد بود

در خاتمه بکامنتگزار انگلیسی !! نویس عرض کنم بکار بردن
کلمات رکیک و زشت بر علیه هر کس و مقامی چه ایرانی یا
غیر ایرانی شایسته خود نویسنده است و هرچند خط شما
انگلیسی است اما ربط کلمات شما نشان از چاله میدان !! تهران
میدهد و جز خودت کسی را نمیخنداند

 
At July 18, 2008 at 9:02 AM , Anonymous Anonymous said...

I do not expect acceptance of my apology. What I have said at the beginning is very rude, outrages and out of character. I deserve comment and reaction of your weblog readers. At the end my apology sir without any reservation.(appreciate if take out the first lines)

 
At July 18, 2008 at 1:38 PM , Anonymous Anonymous said...

عالی بود استاد، مثل همیشه منصفانه و دقیق ... امروز کتاب خانوم را تمام کردم واقعا دست مریزاد،لذت بردم.
ممنون

 
At July 19, 2008 at 1:58 AM , Anonymous Anonymous said...

عجب سکانس هیجان انگیزی! در لحظات ماقبل آخر و پیش از اجلاس ژنو– در داخل - رهبر با حماسی ترین کلمات تهدید میکند که دست بوش را قطع میکند و این در حالی است که اهل فن با کمی دقت چراغ سبز ایشان به آمریکا را در جان کلام و عمق سخن به روشنی مشاهده میکند. همزمان فرمانده ی سپاه منصوب ایشان فریاد میزند که امروز ایران با بزرگترین خطر در سی سال گذشته مواجه است. اما در آلمان و همزمان معاون وزیر کشور اعلام میکند که دیپلماتهای آمریکایی در ایران از امنیت کامل برخوردار خواهند بود. براحتی میتوان حدس زد که در سکانس بعد برای رهبر دوست داشتنی و محبوب ترین دولت تاریخ به تعبیر ایشان باید به خیابان بریزیم و طول عمر ایشان را از خدا بخواهیم که ما را از بزرگترین خطر نجات دادند. حیف که یک لحظه تریبون آزاد وجود ندارد تا بپرسیم چرا بهترین فرصت های مذاکره را به صرف اینکه محبوب ترین دولت شما در قدرت نبود سوزاندید و ایران را ناگزیر کردید در زمان ذلت حکومتش جام زهر بنوشد؟ اساسا چه کسی ایران را با این بزرگترین خطر مواجه کرد؟ و صدها سوال بی پاسخ دیگر...
به هر حال این بازی هر چه باشد از تداوم دیوانگی بهتر است اما متا سفانه خفقان حاکم موجب شده هرچه میگویند خود باور کنند وبه شعور مردم کم لطفی کنند. سعی

 
At July 19, 2008 at 2:00 AM , Anonymous Anonymous said...

بي خود نيست كه رئيس جمهور عزيزمان درصدد مديريت جهان برآمده و مي خواهد هر طور شده دنيا را از نعمت وجود خود و نوابغي كه در كشور داريم بهره مند سازد
در همين راستا با پيدايش جمعي نابغه در عرصه سياست كشور كه به راحتي به پيش بيني تضميني اموري نظير جنگ، صلح و غيره به صورت تضميني دست مي زنند از تمامي دولتها و دست اندركاران سياست جهاني تقاضا داريم تا براي جلوجگيري از اسراف بيشتر ثروت در امور تحقيقات استراتژيك و سياست كه سبب گرم شدن زمين نيز شده است با تعطيل كردن اين موسسات و نهادها با دعوت از اين افراد ضمن كمك به اشتغال عده اي جوان نسبت به صرفه جويي مالي اقدامي عاجل و موثر نمايند

 
At July 19, 2008 at 2:56 AM , Anonymous Anonymous said...

راه شما اعتدال و دموکراسی است و ادب شما متناسب با نیاز و واقعیات مردم و ایران است و نه برای خوشآیند اهل شعار. اگرچه شما را در داخل تحمل نکردند اما باید در چارچوب مبارزه ی قانونی و فضای داخل قابل دفاع باشید که با راه شما تناقض نداشته باشد که هستید – این را درک میکنیم. با این حال مایلم اطمینان بیشتری داشته باشم که در راه اعتدال هم معتدل و مستقل تر خواهید ماند. به نظرم از اکثر بخش های جامعه ایرانیان با جان و دل به نشریات شما کمک خواهند کرد مبادا خود را مدیون گروهی بدانید. میدانم که هیچ کس حق ندارد شما را از پیوستن به حزبی منع کند. اما حق داریم بدانیم که پیوسته اید وقتی پیوستید.

 
At July 19, 2008 at 3:02 AM , Anonymous Anonymous said...

خطابم به سعیدست . عزیزجان نگفتی که شما چطور شده اید متر استقلال طبی. شما نظری دارید محترم است من نظری دارم لابد محترم است آقای بهنود هم نظری دارد. آیا من می توانم از شما کارت استقلال طلب کنم یا باید عقلم را قاضی کنم. به کسی که چهل سال است هر چه کرده اشکار بوده و نوشته و پخش شده و جای هیچ پنهانکاری ندارد و به قول مادرم حتی روز تولدش را هم نمی تواند پنهان کند شما مشکوک شده اید . خدا رحم کند به من و شما که کسی هم نمی شناسدمان . در آن صورت باید همه کسانی که نظرشان شبیه به ما نیست نگاه تردید آمیز داشته باشند و از ما کارت استقلال طلب کنند. هم از شما و هم از آقای بهنود که می دانم نیازی به مدافعانی مانند من ندارد معذرت می خواهم

 
At July 19, 2008 at 3:03 AM , Anonymous Anonymous said...

عجب پیش بینی مستتر در کلمات این مقاله درست در آمده و آقای سعید به جای آن که بگوید پیر در خشت می بیند آن چه ما حوانان در آئینه نمی بینیم، متلک هم می فرستند. زهی بی انصافی

 
At July 19, 2008 at 11:21 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام .چنین جسارتی نکردم. سوء تفاهم شده. با هردو کامنت جناب نادر و خبرنگار موافقم. تنها ابراز یک نگرانی شاگرد به استاد – همین. من آقای بهنود را در قلب و ذهن خود فراتر از گروه ها میدانم و میخواهم – همین- شاید چنین حقی نداشته باشم که بیان کنم آنهم به اختصار و بدون امکان توضیح. به نظرم کارگزاران یا مشارکت هردو در جای خود محترم اند. اما محدودیت هایی دارند در تحقق ایران برای همه ی ایرانیان. افرادی که در گذشته در دایره ی خودی نبوده اند به نظرم اگر مستقل ها قدر و وزن جمعی خود را در نظر بگیرند – راهی برای تحقق شعار "ایران برای همه ی ایرانیان" خواهند گشود. هر دو گروه افراد جذابی از لحاظ خصوصیت های فردی دارند اما در سیاست و در حزب خود طور دیگری هستند. اهمیت تشکل را هم نفی نمیکنم. اما فقط میپرسم کدام استراتژی به سود ”ایران برای همه ی ایرانیان" است؟ سعید

 
At July 21, 2008 at 4:57 PM , Anonymous Anonymous said...

از رنجی که می کشیم!!!
کاش من یک ایرانی نبودم از وقتی که یاد دارم یا انقلاب بود یا جنگ یا سایه ی تحریم و یل سایه ی جنگ یا تزویر و ریا یا زجر دیدن کودکان خیابانی یا ظلم یا ستم و فقر و بدبختی برای مردمی ساده و نا آگاه
خوشبختی گاهی انسوی دیوار بود و بدبختی همیشه انگار بایس می بود...لعنت به این نحس زندگی ایرانی..
کاش نبودم من نیما...24 از اهواز

 
At July 23, 2008 at 12:39 AM , Anonymous Anonymous said...

از جراحي اقتصادي چيزي نمي نويسي؟
جالبه كسي به اصل كار ايراد نمي گيره همه از سرورها و كندي سايت اداره آمار شاكين:
اين داستان بيان حال ماست:
ميگن سالها پيش در شهري بين شاه و وزيرش در مورد مطيع بودن مردم اختلاف نظر بود وزير دانا از شاه اجازه خواست تا اعلام كند فردا صبح همه بايد دم در كاخ به صف شوند تا چوب به ماتحتشان فرو كنند. شاه معتقد بود مردم شورش مي كنند اما اين قضيه اعلام شد. فردا مردم صف كشيدند و كار شروع شد. بعد از يك ساعت ديدند فرياد اعتراض مردم بالا رفته. شاه و وزير سراسيمه از كاخ بيرون رفتند تا ببينند چه خبر است. ديدند مردم از كم بودن چوب شاكي هستند!!!!

 
At July 24, 2008 at 11:52 AM , Anonymous Anonymous said...

من هميشه از استدلالهاي منطقي بهنود لذت مي‌بردم. اما ايندفعه اين نوشته بشدت توي ذوقم زد. مقاومت يك كشور در برابر زورگويي دنيا بنظر خوش رنگ و لعاب مي‌نمايد. ولي مقاومت ايران براي غني سازي در برابر دنيا به هيچ عنوان با اين استدلال نمي خواند. كشوري بدون هر گونه نيروگاه اتمي فعال، غني سازي براي چه مي‌خواهد تا چه رسد به مقاومت تا سرحد جنگ براي رسيدن به آن. ايا ساخت پالايشگاه براي كشوري كه تازه در حال توليد ماشين و يا ورود تا محدودي ماشين مي‌باشد منطقي بنظر مي رسد. ضمن اينكه بهايي كه تا كنون نيز براي كشور بسيار سنگين بوده اصلاً با انرژي هسته‌اي قابل مقايسه نيست. توليد برق كشور 70 هزار مگاوات و توليد نيروگاه بوشهر هزار مگاوات خواهد بود كه براي اين برق اندك اين همه هزينه براي چه؟
يا شايد نظر بهنود حق ايران براي دستيابي به سلاح هسته اي مي‌باشد. در اينصورت نيز بايد براي اينكار بدنبال راهكار مناسب‌تر بود. اول با دنيا صلح كرد بعد به تكنولوژي عني سازي رسيد و بعد به سراغ چيزهاي ديگر
ضمن اينكه آيا كشورهاي كه به حرف دنيا گوش كردن سعادت مندند يا برعكس. آيا كره جنوبي و ژاپن و آلمان غربي به سعادت دسترسي پيدا كردن يا كره شمالي و آلمان شرقي سابق
ايستادگي در برابر دنيا با اين شيوه كه كشور را حداقل به جنگ نزديك نمود جز تخريب سرمايه‌هاي يك مملكت چه چيزي به دنبال دارد؟ آيا يكبار ايستادگي براي معرفي شدن عراق بعنوان متجاوز كه كاملاً نيز حق ايران بود براي اين كشور درس بزرگي نبايد باشد كه دوباره به فكر ايستادگي مي‌باشيم.
از بهنود بعنوان نويسنده محبوبم به هيچ عنوان چين گفت و شنودي را انتظار نداشتم
من هميشه از استدلالهاي منطقي بهنود لذت مي‌بردم. اما ايندفعه اين نوشته بشدت توي ذوقم زد. مقاومت يك كشور در برابر زورگويي دنيا بنظر خوش رنگ و لعاب مي‌نمايد. ولي مقاومت ايران براي غني سازي در برابر دنيا به هيچ عنوان با اين استدلال نمي خواند. كشوري بدون هر گونه نيروگاه اتمي فعال، غني سازي براي چه مي‌خواهد تا چه رسد به مقاومت تا سرحد جنگ براي رسيدن به آن. ايا ساخت پالايشگاه براي كشوري كه تازه در حال توليد ماشين و يا ورود تا محدودي ماشين مي‌باشد منطقي بنظر مي رسد. ضمن اينكه بهايي كه تا كنون نيز براي كشور بسيار سنگين بوده اصلاً با انرژي هسته‌اي قابل مقايسه نيست. توليد برق كشور 70 هزار مگاوات و توليد نيروگاه بوشهر هزار مگاوات خواهد بود كه براي اين برق اندك اين همه هزينه براي چه؟
يا شايد نظر بهنود حق ايران براي دستيابي به سلاح هسته اي مي‌باشد. در اينصورت نيز بايد براي اينكار بدنبال راهكار مناسب‌تر بود. اول با دنيا صلح كرد بعد به تكنولوژي عني سازي رسيد و بعد به سراغ چيزهاي ديگر
ضمن اينكه آيا كشورهاي كه به حرف دنيا گوش كردن سعادت مندند يا برعكس. آيا كره جنوبي و ژاپن و آلمان غربي به سعادت دسترسي پيدا كردن يا كره شمالي و آلمان شرقي سابق
ايستادگي در برابر دنيا با اين شيوه كه كشور را حداقل به جنگ نزديك نمود جز تخريب سرمايه‌هاي يك مملكت چه چيزي به دنبال دارد؟ آيا يكبار ايستادگي براي معرفي شدن عراق بعنوان متجاوز كه كاملاً نيز حق ايران بود براي اين كشور درس بزرگي نبايد باشد كه دوباره به فكر ايستادگي مي‌باشيم.
از بهنود بعنوان نويسنده محبوبم به هيچ عنوان چين گفت و شنودي را انتظار نداشتم

 
At July 25, 2008 at 8:24 AM , Anonymous Anonymous said...

مزایده باطل شد.

در پی اعتراضات پی در پی وکلای خانم آیدا شاملو مبنی بر عدم رعایت دقیق تشریفات انجام مزایده ی ۲/۴/۸۷ ماترک زنده یاد احمد شاملو از سوی شعبه ی ششم دادگاه عمومی حقوقی کرج دستور ابطال مزایده صادر شد.

 
At August 6, 2008 at 7:56 AM , Anonymous Anonymous said...

جقدر بی معنا؛ بر خلاف پارسال و قبل از آن

 
At August 15, 2008 at 4:28 AM , Anonymous Anonymous said...

فوق العاده بود... موفق باشید

 
At August 15, 2008 at 5:25 AM , Anonymous Anonymous said...

درود جناب بهنود


من با حرفهای شما موافقم جز یک مورد و ان هم اینکه ما اصلا بلد نیستیم یقه بگیریم.


OMID

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home