Friday, January 2, 2009

خشکیدن یک برگ نیست

مقاله این هفته اعتماد را درباره تصمیم گیری انتخاباتی اصلاح طلبان نوشته ام .

قديم ها که تهران، تهران بود و ييلاق، ييلاق بود و اين همه مصرف برق و گازوئيل و بنزين رايج نبود تابستان ها عشقي داشت رفتن به دماوند و چشمه علي، يا فشم و اوشان، باغ گل و خلاصه يکي از اطراف. پسرکوچک خانواده نشسته بود و داشت با برادر و خواهرهايش بحث مي کرد و اين بحث به درازا کشيد. مي گفت با خاله و معصومه خانم برويم به فشم. چون آنها بچه هاي هم سن و سال او داشتند.

خواهرش مي گفت نه خير پارسال رفتيم امسال برويم درکه با آقا مهدي و خانواده اش. پسر بزرگ خانواده هم از ابتدا مي گفت بهترين ييلاق، شهرستانک است با محمدآقا که تا سه سال قبل مي رفتيم و خيلي خوش مي گذشت. دامنه بحث جمع نمي شد و اختلاف ها زياد بود.

تا پدر که داشت روزنامه مي خواند سرش را بلند کرد و گفت والله با وضعيتي که شما داريد فکر مي کنم تجديد مي شويد و آن وقت اصلاً مهم نيست که کي به کجا مي رود. شما به جايي نخواهيد رفت. همين جا تشريف داريد. و همين هوا و گرما و دروغ و آزار را تحمل کنيد.

حالا حکايت اصلاح طلبان غيا به قول کيهان مدعيان اصلاح طلبيف است که به شتاب وارد صحنه شده اند و هر کدام شان نامي بر ورقه نوشته اند و به پا بر زمين مي کوبند و عنايت ندارند که اين طوري حتماً تجديد مي شوند و تجديد شدن در اين بازي يعني باخت و ديگر لازم نيست که زياد خون خود را کثيف کنند. عنايت ندارند که حريف آنها يک نامزد قبراق مردم گرا دارد و تا همين حالا هم مبالغ هنگفتي را صرف حفظ محبوبيت کرده است، در اين زمان آنقدر هم شلختگي در دادن آمار رايج شده که مي شود باز هم وعده داد. به هيچ جا برنمي خورد.

از دعوايي که در اردوي اصلاحات بر سر مصداق ها درگرفته به نظر مي رسد که کسي قصد ندارد امسال ييلاق برود. ورنه اگر به راستي همانقدر که آقاي احمدي نژاد بر ماندن اصرار دارد و براي آن برنامه دارد، در اين سوي حکايت هم مشتاق و صاحب کرامت بود. بايد اول همه تصميم مي گرفتند که درس بخوانند و تابستان را راحت کنند. بعد منتظر بمانند که بزرگترها چه تفاهم مي کنند آن وقت با هر کس تفاهم شد، چمدان ها بسته، بقچه ها آماده. حرکت.

البته ديده ايم که در عالم بچگي هر وقت بازي به اينجا مي رسيد يکي لجبازي مي کرد و مي گفت آنقدر از فشم بدم مي آيد که ترجيح مي دهم تجديد شوم و در همين تهران بمانم. آن ديگري هم قسم مي خورد که دماوند را دوست ندارد و در عمل معنايش اين است که او هم ترجيح مي دهد از خير ييلاق بگذرد.

در آن صورت هم رقيب به ييلاق مي رود. هم به ريش هواداران اصلاح و جامعه مدني مي خندد که نگفتم اکثريت نداريد و هم به زودي ديگر ييلاقي نمي ماند چنان که از شمشادهاي وحشي شمال نمانده است.

صحبت از خشکيدن يک برگ نيست.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At January 2, 2009 at 10:47 PM , Anonymous Anonymous said...

آنانکه کوزه پر ز شهد مصفی را از آن خود میدانند حتا چشم دیدن طاس خالی دیگران را ندارند و آن را شکسته میخواهند . حضرات حتا انجیر را کج می کنند تا به نوک راست مرغ شان بخورد . حالا فقط مونده که دعا کنیم بابامون بمیره .

 
At January 3, 2009 at 1:48 AM , Anonymous Anonymous said...

درود بهنود جان!

حرف دل ما را نوشتي و قلم‌ات پايدار ماناد! اميد كه پند شما را بخوانند و رهي ديگر زنند.

شاد زي

 
At January 3, 2009 at 2:02 AM , Anonymous Anonymous said...

ما که مشتاقیم تا امشب شما را ببینیم و حرفهایتان را بشنویم

 
At January 3, 2009 at 4:06 AM , Anonymous Anonymous said...

مسعود جان اینهاییکه شما در صف دماوند، فشم و درکه می بینید حتی در خیابان های صاف و یک دست لندن هم نای رفتن ندارند. کشور در ورطه سقوط است و فردی می خواهد که توان تغییر اساسی در قانون اساسی و شورای نگهبان دهد. آقای خاتمی نشان داده است که مرد با جراتی نیست و تابع روحانیت است تا افکار افلاطون، ارسطو و سقراط رادر قالب مردم سالاری دینی به نفع اسلام مصادره کند. کروبی نیز سواد آنچنانی ندارد ضمن اینکه مسائل مالی از جمله جزایری را در پرونده دارد. می ماند آقای عبدا لله نوری . اگر آنچه که در دادگاه گفت و بدان عمل کند بخشی از مشکل اساسی حل خواهد شد. خصوصا اگر صحبت های هاشمی و آیت الله طاهری را در رابطه با شورایی کردن رهبری پشت سرش دادشته باشد می تواند تحول اساسی در کشور بوجود آورد .
حضرتی

 
At January 3, 2009 at 6:25 AM , Anonymous Anonymous said...

جاي هيچ نگراني نيست
مملكت را در اين دوره هم به احمدي نژاد بسپاريد و مطمئن باشيد رئيس جمهور آينده ايران بعد از دوره هشت ساله ايشان هر كس كه باشد خواه از انتخابات بيرون بيايد خواه از انتصابات، خواه از فتواي حكومتي خواه از راي مستقيم مردم، چه با نظارت شوراي نگهبان چه با نظارت سازمان ملل، چه اصلاح طلب چه اصولگرا و چه هيچكدام قدر مسلم انسان با كفايتي خواهد بود
ميگوييد نه امتحانش مجاني است

 
At January 3, 2009 at 6:34 AM , Anonymous Anonymous said...

آقا مسعود قرار است یکی از مداحان اهل بیت امسال نامزد ریاست جمهوری شود و غیر از ایشان کسی در صف نیست. دولت عدالت و مهر پرور به همین منظور 80تن برنج و 40 تن شکر در بین هیئت های عزاداری محرم توزیع کرده است. تحصیلات این مداح: ابتدایی را به دلیل فقر مالی و هوش پایین تمام نکرده. متوسطه را نیز. دیپلم را اصلا. دانشگاه جای خود دارد. به همین روی دیپلم مداحی را از دانشگاه حسنی و دکترایش را نیز از دانشگاه خصوص مش غلام گرفته است.
شما گریه کنید ما حکومت کنیم.
شیبانی

 
At January 3, 2009 at 12:40 PM , Anonymous Anonymous said...

دیشب پاسخ های مستدل شما را در صدای آمریکا شنیدم و لذت بردم. سال هاست ما شما را در یک چهره دیده ایم ولی آن آقای محترم از اتریش چگونه حرمت سن خود را نگه نداشت و با چند شعار واژه هزار چهره برای شما به کار برد؟ به راستی چرا ما ایرانی ها علیه ظلم و ستم می نالیم و دولت را به شدت مورد حمله قرار می دهیم چرا به خودمان رحم نمی کنیم. ما که یک روز خانم عبادی را مورد شدیدترین حمله قرار می دهیم. یک روز گروه مسیقی همای را دولتی می خوانیم و یک روز نویسنده ای جز خدمت به مردم کاری نکرده برچسب هزار چهره می زنیم از زندگی چه می خواهیم؟ ما با این تفکر چه نظامی را می خواهیم بر ما حکومت کند که به ظلم نکند؟ در غرب زندگی می کنیم دست کم مواظب حرف زدن خود باشیم آخر گفتن هزار چهره پیگرد حقوقی دارد. من معتقدم اگر دو تن از گردانندگان دولت فعلی تفکر بهنود را می داشتند دولت و ملت به روز سیاه فعلی نشانده نمی شدند. چرا به ملت و نویسندگان و خبرنگاران زیادی که آرزوی شاگردی بهنود را می کنند بی احترامی می کنید؟ بهنود چهره ملی است که تاریخ همیشه از او به نیکی یاد خواهد کرد.
بهنود جان ارادت خالصانه ام را بپذیر و باز منتظر نوشتن و پاسخهای دلنشین شما به شبهات هستم.
به امید دیدار
تهرانی

 
At January 3, 2009 at 1:22 PM , Anonymous Anonymous said...

با درود

از حضور شما در صدای آمریکا بسیار خرسند شدیم. صدا و سیمای شما را دیدن و شنیدن لذت دیگری دارد. کاش امکانی بود که بیشتر شما را در برنامه های تلویزیونی میدیدیم.

تصور میکنم اینسری مجری برنامه کمتر از دیدگاههای شما انتقاد کرد ! اینطور نبود؟

ایران سربلند ایرانی سرفراز

 
At January 3, 2009 at 2:24 PM , Anonymous Anonymous said...

من و همسرم شما را در صدای آمریکا دیدیم و پاسخهای شما شنیدیم. زنده باشید.
ساسان

 
At January 3, 2009 at 3:40 PM , Anonymous Anonymous said...

آن «بزرگترها» که گفته‌اید «با کسی تفاهم می‌کنند که فشم بروند یا درکه یا دماوند» در عالم سیاست می‌شود کی؟ مردم یا عوامل غیبی یا توطئه‌گران جهانی؟

 
At January 3, 2009 at 9:54 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام آقای بهنود.دیشب شما رو در صدای آمریکا دیدم.حرفهای شما رو هم راجع به شرکت در انتخابات و حمایت از رهبری و اینکه مردم ایران اصلا گشنه نیستند رو شنیدم.اولا به نظر من شما اصلا روزنامه نگار و یا خبر نگار نیستید.فقط این اسم رو به دوش میکشید.روزنامه نکار کسیه که درد مردم رو میبینه و لمس میکنه و راجع بهش مینویسه.
دیشب تازه فهمییدم که انسانهای خودفروش ایرانی کم نیستند .البته حیف از نام ایرانی که روی شما بگذارند.آدرس وبلاگم رو گذاشتم ولی اصلا دوست ندارم به وبلاگ من بیایید.وبلاگ من جای خائنین به وطن و خودفروشان نیست.

 
At January 4, 2009 at 12:01 AM , Anonymous Anonymous said...

چه خوب گفتيد ديشب كه اگر تك تك ايرانيان واقعا آزاديخواه بودند اين بساطمان نبود. و در ميان ايرانيان اين قشر روشنفكر و خواهان تغيير نيز كاملا در نيافته اند كه هر چه ميگذرد شرايط براي اصلاح سخت تر ميشود. عده اي براين باورند كه اصلا نبايد راي داد ولي نميگويند چه نتيجه اي عايد ميشود. برخي معتقدند بايد آقاي نوري را حمايت كرد در حاليكه اكثريت اصلاح طلبان از خاتمي ميخواهند كه بيايد. اميدوارم در پس پرده استراتژي داشته باشند كه مثلا در لحظه آخر شخص قابلي را معرفي كنند و به اتفاق برسند. تنها كارگزاران هستند كه ميگويند از نماينده واحد اصلاح طلبان هر كه باشدحمايت ميكنند. همانطور كه اشاره كرديد كانديداي حريف در حال حاضر قدرت و ثروت كشور را در اختيار دارد و نبايد او را دست كم گرفت. براي من مهم اينست كه اصلاح طلبان بتوانند احمدي نژاد را شكست دهند آنگاه تازه ميتوان اميدوار بود وجود دارند و مردم نيز با آنها هستند در غير اينصورت بايد مثل خيليها جلوي ماهواره نشست ومنتظر شد كه مجري تلويزيون فكري برايمان بيانديشد. متاسفانه

 
At January 4, 2009 at 12:09 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود دیشب برنامه شما را نگاه کردم.من ساکن قم هستم.حقیقتا که جانا سخن از زبان ما می گویی.نمی دانم چرا هر چه تو این سایتها پرسه می زنم انگار همه می خواهند شما را خراب کنند. ولی نمی توانند.درود بر شما و پاینده باشد.دوستدار شمام-ع از قم

 
At January 4, 2009 at 12:53 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب آقای بهنود عزیز

من دیشب برنامه شما رو در صدای امریکا دیدم. هرچند بسیاری از مسائل مطروحه مناقشه برانگیز بود میتونم بگم که تقریبا با تمام نظرات شما که مثل همیشه دقیق بود موافق بودم. هرچند طبق نظر خودتون با دو سه جمله نمیتوان مسائل به این پیچیدگی رو تشریح و تحلیل کرد.
در هرحال جسارت شما در بیان حقایق هرچند هم به مذاق عامه خوش نیاید برای من ستودنی است.
میخواستم مطالب دیگه ای رو به شکل خصوصی برای شما بفرستم اما آدرس ایمیل شما رو در وبسایتتون پیدا نکردم. اگر امکانش هست اون رو در یک کامنت یا هرجایی که صلاح میدونید در وبسایتتون بگذارید.

ارادتمند شما
بابک از تهران

 
At January 4, 2009 at 1:10 AM , Anonymous Anonymous said...

متأسفانه به علت رفتن برق تقريباً نيمه اول برنامه ميزگرد با آقاي بهنود را نتوانستم ببينم. من با بسياري از نظريات آقاي بهنود مخالف هستم ولي اين نبايد باعث شود كه نظريات ايشان و ديگران شنيده نشود.
به نظر من تمدن يعني تحمل و مدارا. بايد نظريات را شنيد و با استفاده از عقل و منطق آنها را تحليل كرد. چنانچه اين نظريات داراي مغالطه و اشتباه بود آن را مستدل رد نمود. فكر مي كنم اين كار در وحله اول سبب رشد فكري و عقلي شنونده خواهد شد كه امري مبارك است. پس بايد حتماً از شنيدن حرف مخالفين استقبال كرد.

 
At January 4, 2009 at 8:41 AM , Anonymous Anonymous said...

درود فراوان برشما
آن آقا از اطریش که به شما لقب هزارچهره داد ثابت کرد که فعلا لیاقت ما همینگونه حکومتهاست

 
At January 4, 2009 at 9:38 AM , Blogger هادی said...

سلام آقای بهنود عزیز
مصاحبه شما را در رادیو آمریکا دیدم و بیش از پیش به من ثابت شد که شما همواره فردی معتدل هستی به دور از هرگونه تندروی که این لازمه رشد است.
ولی آقای بهنود زمانی که مجری رادیو آمریکا به شما گفت که در حق رادیو آمریکا کم لطفی کردید ، شما ساکت شدید و او منتظر عذرخواهی شما .
اما شما واقعیت را گفتید
موفق باشید

 
At January 4, 2009 at 10:16 AM , Anonymous Anonymous said...

زندباد آقای بهنود :
به امید روزی که مردم ایران فرق بین نسبیت و مطلق را بدانند و هد جمله را همیشه در یاد داشته باشند :
هرگز نگوییم هرگز .
دوست دار شما نیما

 
At January 4, 2009 at 11:00 AM , Anonymous Anonymous said...

بهنود خان در صدای آمریکا نشان دادید که چند سر گردن از دیگر زورنالیست های مطرح زبان فارسی حرفه ای تری.
زنده و شاداب باشید.
سبزواری.

 
At January 4, 2009 at 12:18 PM , Anonymous Anonymous said...

مهرداد

بیچاره گان امروزيم
در خلعتي پوشیده از تزوير ديگران
نابسامان و گردن نهاده
به تقدير حماقت هامان تن مي دهيم
---------
سلام .خسته نباشيد جناب بهنود.از نوشته امروزتون و صحبت هاي ديشبتون استفاده کردم
هميشه قلمتون و قدمتون پايدار باشه

 
At January 4, 2009 at 12:41 PM , Blogger M said...

و اين بيان زيبا و شيوايتان مرا ديوانه ميكند به گذشته اي شاد و به اينده اي روشن ميبرد
پند ميدهد پند

 
At January 4, 2009 at 5:04 PM , Anonymous Anonymous said...

سال 59 بود و من سال آخر دبیرستان بودم و جنگ، سال اولش بود. یک بار خیلی جدی و مصمم، به پدر (که از اتفاق او هم داشت روزنامه میخواند) گفتم:" من تصمیم گرفته ام که امسال رفوزه بشوم. وگرنه به سربازی و جنگ میبرندم"..پدر (او هم سرش را از روی روزنامه بلند کردو) گفت: "این که دیگر احتیاج به تصمیم گرفتن نداشت..."؛

هنوز نقل خاطرات شما بر خستگی ها غلبه میکند...آن قدر پرزور که حتی چیزی هم بیاد خودم می آید...و همین، خوب است. خدا بیامرزد رفتگان و یاد روزهای رفته مدرسه را زنده بدارد

 
At January 4, 2009 at 11:40 PM , Anonymous Anonymous said...

صادق
دوست داشتم به یک نفر فحش بدهم و تهمت بزنم و توهین بکنم لغاتی مثل مزدور،هزارچهره،جاسوس،حقوق بگیراجنبی....دیدم کم میاورم .به فکرم رسید که منبع این حرف ها را داریم ، خیلی پر بارش را هم داریم . از صدر مشروطیت ،از سال های بیست تا سی ودو، ازدوران انقلاب و از این سی ساله‌ی بعد از انقلاب. کافی است یک نفر آدم باحوصله فقط مطبوعات این دوره ها را ورقی بزند تا بفهمد چه کارها کرده اند با ما این ((صد در صدی ها )). خلاصه اینکه صد سال است می گوییم هرکس با من نباشد برمن است و مرگ بر او که ساده شده اش می شود ((استقلال سرور پرسپولیسه یا بالعکس)).
بهنود می گوید:آقا همه چیز را گردن دیگران نیاندازید ، خود شما حتی درخانه‌تان چقدر به آزادی بیان و آزادی فکر اهمیت می‌دهیدوارزش قائلید؟.آنوقت به او می گوییم مرد هزارچهره!!!!یعنی دقیقا همانجایی هستیم که درمشروطیت بودیم. تاسف آور است .پیشنهاد می‌کنم از این گنجینه‌ی پربار تهمت و افترا یک فرهنگ بسازیم که موقع استفاده مثل من کم نیاوریم.بخصوص که انتخابات نزدیک است و حتمن لازممان خواهدشد

 
At January 5, 2009 at 11:43 AM , Blogger Unknown said...

آقاي بهنود، شما مي گوييد موضعگيري متفاوت جمهوري اسلامي در مورد فلسطين با مواردي مثل چچن نشان مي دهد كه براي حكومت چيزي بنام منافع ملي وجود دارد . بنظر من كم لطفي مي فرمائيد. براي حضرات تنها چيزي كه وجود دارد منافع نظام و حفظ نظام(كه خودش شده اسم رمز رهبر)است.چيزي كه ظاهرآ از فرط تآكيد و تكرار در سخنان مقامات ديگر شنيده نمي شود .و اگر قائل به منطبق بودن اين دو مفهوم (يعني منافع ملي و منافع نظام) باشيم در اين صورت بسياري از انتقادات ما به سياست هاي جمهوري اسلامي از پايه غلط است. زيرا هر كدام از حوادث زيانبار سي سال اخير همچون اشغال سفارت و جنگ و تحريم و... عملآ به نفع نظام بوده و به استحكام ايدئولو‍ژيك آن منجر شده است

 
At January 6, 2009 at 2:41 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود یک فرق بزرگی بین ما شرقی ها و آن غربی ها وجود دارد
که آنها دمکراسی را در گرو تاریخشان دارند و ما نه ....؟

توجه کردید بانتخابات کنیا !؟ تا وقتیکه رئیس جمهور قبلی اشان
صد در صد آرا را در صندوقش داشت کسی حرفی نمیزد بمحض اینکه
حزب مخالفی پیدا شد و پنجاه در صد ارا را برد یک کشتار خونین براه
افتاد و در نیجریه و غنا هم بهمین منوال دارد جلو میرود ...در ایران
عزیز بعد از شاه صد در صدی بخمینی ۹۸ در صدی رسیدیم ولی
وقتی خاتمی ۸۰ در صدی شد انگاری جامعه نگران شد نکنه بکش مکش
پنجاه در صدی برسیم ....نتیجه اینکه غربی ها صد سالیست که احزاب
برنده بزحمت ۵۰ در صد ارا جمع میکنندو هی میبرند و هی میبازند
و این بازی سیاست را ما شرقی ها دوست نداریم درست عین افسانه های
فرهنگی امان دوست داریم قهرمانمان همه را لت و پار کند

 
At January 6, 2009 at 1:30 PM , Anonymous Anonymous said...

شعری نمانده در دلم،هرچه است اشک انتظاردیدنت

 
At January 6, 2009 at 3:38 PM , Anonymous Anonymous said...

با رفتن بهنود از ایران نویسندگان جوان یک از دشاتن یک استاد بزرگ در کنارشان محروم شدند . به امید آنکه هرچه سریعتر اوضاع آرام شود و بهنود به کشور باز گردد.
حمید

 
At January 6, 2009 at 11:18 PM , Anonymous Anonymous said...

باسلام امروزمهمترین اصلاحات بزیرکشیدن احمدی نژاداست وهمه بایدتلاش کنندکه این امرمیسرگرددهیچ اصلاح دیگری امکان پذیرنیست چون حاکم مطلق العنان ثابت کرده است « از2تا18خرداد» که اجازه هیچ تغییری رانمی دهدوبرفرض هم که خاتمی اتنخاب شودکاری برای مردم نمی تواندبکنددطیفی که ازدولت فعلی حمایت می کنندبقول یکی ازچهره های شاخصشان سالهابرای رسیدن بقدرت برنامه ریزی کرده اندوهمیشه هم دولت درسایه بوده اندازتیغ لای پنبه گذاشتن وبه لب زنهاکشیدن وآتش زدن سینماهاوکتابفروشی هاشروع کرده اندتاترتیب قتلهای زنجیره ای وترورحجاریان اینهااگرازصحنه خارج شونددوباره دولت درسایه می شوندوچون زخم خورده هم هستندسبعانه تربجان مردم می افتندپس کسی بنام اصلاحطلب کاری نمی تواندبکندچاره کاراینست :
ازشهریورچندین نامه به خاتمی وسایرافرادموسوم به اصلاحطلب توسطوبلاگهایشان فرستادم که متن آنهاموجوداست خلاصه اش اینست که باقالیباف ائتلاف کنیدبا هدف بزیرکشیدن احمدی نژادچون امروزحذف احمدی نژادبزرگترین اصلاحات است حالا اینکه گفته اندناطق نوری حرف ازائتلاف زده حرف دیگری است ولی من اولین کسی بودم که چنین پیشنهادی داده ام .دلائل متعددی آورده ام که درشرایط فعلی این بهترین کاراست چون خاتمی بیایدکاری نمی تواندبکندولی قالیباف حداقل می تواندبرای بهبودزندگی روزمره مردم اقدامی کندشلنگ آب آتش نشانی رابرداردوخرابکاری های احمدی نژادرادرعرصه اقتصادبروبدوبمنجلاب تاریخ بریزد.شماهم اگردلتان به حال مردم سوخته است این خودخواهان مقام پرست (موسوم به اصلاحطلب) راواداریدکه چنین کنند.نکته بین17دی87

 
At January 6, 2009 at 11:45 PM , Anonymous Anonymous said...

ba salam
lotfan dar soorate emkaan RSS ra dar webloge khod fa'al nemaaid ta betavan be sorat az post hay shoma etelaa hasel kard

 
At January 7, 2009 at 3:10 AM , Anonymous Anonymous said...

من از بچههاي 88قزوينم. ميدونم كه اگه خاتمي بياد،شيخ ميكشه كنار و اگه نياد جز شيخ كسي نمي ياد. ما باهم ماهنگيم ولي نه از بيرون!

 
At January 7, 2009 at 4:03 AM , Blogger Unknown said...

سلام آقای بهنود
من در این مدت هرچه به وبلاگ شما سر زدم ، دیدم خبری از غزه و تحوالات آن نیست. چرا شما در این باره نظر خودتون را نمی گویید. ما منتظر آرا و افکار شما و بخصوص پیش بینی شما هستیم.
با تشکر

 
At January 7, 2009 at 10:06 AM , Anonymous Anonymous said...

آقائ بهنود عزیز

لطفا این لینک را هم برای استفاده دوستان به فهرست لینک‌های دیگر اضافه کنید. درود بر دانشجویان روشن ایران

http://www.autnews.us/

رها

 
At January 7, 2009 at 7:11 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام جناب بهنود ... به گمانم منطقیترین یا بهتر واقعبینانه ترین نگاه به تحولات ایران همیشه متعلق به شما و نوشته هاتان است که البته دلیلش مشخصا درس ÷ذیریتان است از اینهمه سال تجربه ... امید که شاد باشید و سلامت.. راستی من بی اجازه شما را لینکاندم که البته این روزها لینک دادن به مسعود بهنود شده جزئ لاینفک وبلاگنویسی ... حالا خدانگهدار

 
At January 9, 2009 at 1:10 AM , Anonymous Anonymous said...

خرسندم که دریافته ام، فارغ از آنچه که در خانه ی ما می گذرد، سحر نزدیک است.
سرعت دگرگونه گیِ روزگار چندان است که گاهی که از نعره های سرخ و جهره های زرد سخن می گوییم، نه انگار که نقل از چند دهه ای پیشتر است. رود پر تپش تاریخ انگار حالی و وقتی در دل اقیانوس آرام می گیرد. پایان.

 
At January 9, 2009 at 1:56 AM , Anonymous Anonymous said...

يكي از كامنت گذاران، آقاي بهنود را به خاطر حمايت از رهبري و دعوت به شركت در انتخابات و اينكه مردم ايران گشنه نيستند، خاتن و وطن فروش ناميده، بعد آدرس وبلاگش رو گذاشته و گفته به وبلاگ من نيا چون آنجا جاي وطن فروشان نيست . خوب ، اگر آقاي بهنود وطن قروش هست، من هم كه در ايران زتدگي مي كنم و با حرف هاي بهنود در صداي آمريكا موافقم و بر حسب تصادف (!) سالهاي بسياري از عمرم را به خاطر "وطن" در زندان گذرانده ام، لابد وطن فروشم و لذا من هم اجازه ندارم به به وبلاگ ايشان سركشي كنم. و نفهميدم ايشان چرا آدرس وبلاگ ممنوع الورودش را در زير كامنتش گذاشته است. اما نكته اي كه در كامنت ايشان و برخي ديگر از دوستان براي من غريب است، اينست كه من هر چه فكر مي كنم يادم نمي آيد كه آقاي بهنود در آن برنامه از رهبري دفاع كرده باشه يا حرفي را به طور مطلق گفته باشه كه مثلا" هيچكدام از مردم ايران گرسنه نيستند ! نمي دانم، شايد من و ايشان داريم در مورد دو برنامه مختلف از بهنود در صداي آمريكا صحبت مي كنيم. البته در ايران گرسنه بسيار است اما بسياري از مردم هم گرسنه نيستند كه هيچ، از اين آب گل آلود چنان سير هستند كه سرمايه هايشان در كشورهاي ديگر كارآفريني مي كند. ضمن اينكه در همه جاي دنيا گرسنه هست منجمله در همان لندن، و بقول آقاي بهنود، طبيعي ست كه اصولا" مصائب بشري بي ترديد ناشي از روش حكومت حاكمان است. بعنوان يك فرد ميانسال كه تجربه مبارزه و زنداني بودن و تحمل تبعاتش در چهار حكومت و نظام قدرتي دارد، به دوستان جوانترم عرض مي كنم در حرف زدن، به كار بردن واژه هاي تند و شعارگونه احتمالا" ناشي از هيجان است. اگر مي خواهيد مسعود بهنور را بشناسيد، وبلاگ ايشان و نوشته ها و كتاب هايش مرجع بهتري از برنامه صداي آمريكاست كه سوالات جهت داري مطرح مي كند كه پاسخ دادن به آنها در حد يك مقاله زمان مي خواهد و چنين زماني در اختيار ميهمانان برنامه گذاشته نمي شود. اگر از بهنود انتظار مي رود كه در پاسخ به سوالات آقاي فرهودي و سايرين ، مبارزه مسلحانه را ترويج كند و يك سره همه حرفها و نظرات را تائيد كند، نه آقاي بهنود چنين اعتقادي دارد ، نه اصولا" ترويج كشتار ظالمان و فحاشي و مطلق گرايي ، ادبيات مناسبي براي چنين برنامه هايي ست، و نه آقاي بهنود هرگز با مخاطبين خود به چنين زباني سخن گفته است. خوشبختانه برنامه صداي آمريكا دمكراسي را رعايت مي كند و ميهماناني را هم دعوت مي كند كه براي همه سوالات ميزبان ، بدون در نظر گرفتن شرايط داخل ايران، پاسخ شان همواره تند و تحريك كننده و شعار گونه است و خودشان در جاي امن نشسته اند و مردم ايران را تحريك به اقداماتي مي كنند كه نتيجه اش يا سركوب است، و يا بر سر كار آمدن دولت و مجلس فعلي.

 
At January 9, 2009 at 2:52 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام بهنود خان. شما زا وقایع غزه و جنگ اکنون چیزی نمی نویسید؟ از نگاه رسانه ها به این جنگ و کلا راجع به جنایات رخ داده؟

 
At January 9, 2009 at 4:07 AM , Anonymous Anonymous said...

با سلام و خسته نباشید . من مقاله شما را در خصوص اصلاح طلبان خواندم و باید بگویم که تمثیل زیبایی بود.بنظر بنده اصلاح طلبان نباید در این برحه از زمان تعلل کنند و زمان را از دست بدهند. بنظر میرسد که مردم تصمیم گرفته اند اگر خاتمی یا نوری کاندید نشود به هر کسی بجز احمدی نژاد رای خواهند که این خیلی خطرناک است و این را اصلاح طلبان باید بدانند که آنها وظیفه ای مهمی در این برهه از زمان را بر عهده دارند و بنظر بنده بایستی هرجه سریعتر یک شخص کارآمد و جدی را برای کاندیداتوری انتخاب کنند تا مردم نیز تکلیف خود را بدانند.و گر نه همه تجدید خواهند شد و کسی به ییلاق نخواهد رفت.و اما آقای خاتمی :یکسری از ایشان بخاطر سرکار گذاشتن مدرم برای حضور یا عدم حضور در کاندیداتوری سرزنش میکنند و عده ای نیز به ایشان اعتقاد ندارند و میگویند که ایشان از قاطعیت کافی برای مقابله با خودکامکان را ندارد.ولی نظر بنده نه ایشان و نه هیچ کس دیگری در حال نمیتواند برعلیه رهبر بطور مستقیم حمله نماید و نه میتواند بدون آرادی عمل مملکت را آنطور که مردم میخواهد اداره کند.نظر شما چیست؟

 
At January 9, 2009 at 6:06 AM , Anonymous Anonymous said...

سرور گرامی جناب آقای بهنود سلام.
در این سه سال گذشته برخورد حکومت با دانشچویان و آزادیخواهان همانند صدام خونخوار با مخالفین بوده است. اخیرا در شهر شایعه وسیع است که مخالفین به عنوان ارازل و اوباش از سر راه برداشته می شوند. آیا ممکن است مقاله ای در این خصوص بنویسید.
شاکری

 
At January 9, 2009 at 10:04 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود این روزها خبر دیدار مقامات ارشد کشور از آقای حاج بخشی منتشر می شود و در ادامه می گویند وی شیمیایی جنگی است.قطع نظر از اینکه او شیمیایی جنگی هست یا خیر باید عرض کنم که او حدود 70سال دارد و از زندگی مرفهی در کرج برخوردار است. ضمن اینکه هزاران بسیجی، سپاهی و ارتشی شیمیایی جنگی و یا بیش از 70درصدشان مجروح جنگی می باشند. با این حال اکثر اینها تحت پوشش کمک های دولتی قرار نمی گیرند و حتی پس از مرگشان، دولتی ها حاضر نیستند که او را در زمره مدافعین سرزمین ایران بدانند سهل است دیدار از مجروحین در بیمارستان . آقای حاج بخشی معروف به حزب الله همانند وزیر شعار در نماز جمعه تهران، شیپورچی درگیری های لباس شخصی ها با دانشجویان و زنان بدحجاب بوده است. و دیدار از ایشان بیشتر به خاطر از دست دادن شیپورچی نظام است و نه مسائل انسانی و مجروحیتش در جنگ.

حسام الدین

 
At January 9, 2009 at 4:22 PM , Anonymous Anonymous said...

وطن که ییلاق ندارد. منطقه کویریست و بایر. خیلی هوای لندن بهتان ساخته. دعوای دوستان سر یک حلقه چاه آبست استاد. چاه آبی که خاتمی گفت مردم کویر با هزار بیم و امید در دل کویر می کنند... حالا قرار است همین یک چاه را هم خشک کنند و همه از تشنگی بمیریم

 
At January 10, 2009 at 6:30 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام آقاي بهنود
راستش برنامه شما را در صداي آمريكا ديدم ولي اي كاش مي توانستي قدم به چنين مكانهائي كه تهيه كنندگان برنامه هايش مخاطب را احمق مي پندارد وارد نشويد خودتان بهتر مي دانيد كه در اين قبيل برنامه ها همه چيز از زاويهء نگاه ضديت با جمهوري اسلامي تحليل مي شود و سعي ميشود بطور كاملا مكحسوس برنامه ها جهت دار باشد و و هيچ موضوعي بطور مستقل بررسي نشود
و چه زجر آور است ديدن شما در چنين جايگاهي

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home