سخنرانی گنجی در شورای روابط خارجی آمریکا
گزارشی از سخنرانی اکبر گنجی در شورای روابط خارجی آمریکا را در بی بی سی فارسی و یا دنباله همین مطلب بخوانید
اکبر گنجی در يک سخنرانی در شورای روابط خارجی آمریکا ضمن مخالفت با حمله نظامی آمریکا به ایران، هشدار داد که این حمله می تواند فضای تازه ای برای رشد بنیادگرایی در منطقه به وجود می آورد که نگاه غيرانسانی نسبت به زنان، نفرت از آزادی و دموکراسی، و تحقیر حقوق بشر از ویژگیهای مهم آن است.
گنجی بنيادگرايان را بيگانه با علم و فرهنگ غربی و خصم آن خواند و گفت از نظر آنها جذابترین جنبه تمدن غربی تکنولوژی، علوم و فنون نظامی و امنیتی است، و تصور می کنند مهمترین چیزی که باید از غرب آموخت تکنولوژی جنگ و خشونت است. هنر، اخلاق، فلسفه، علم و فرهنگ غربی از نظر آنها یکسره مذموم و کفرآلود است.
اين روشنفکر معترض ايرانی که در يکمين سالگرد پايان زندان شش ساله ای که به اتهام مقالات افشاگرانه اش در مخالف با بنيادگرايان و روحانيون حاکم بدان گرفتار شد، در حالی در شورای روابط خارجی آمريکا به سخنرانی پرداخت که حدود دويست نفر از رجال سياسی و علمی و اقتصادی آمريکا بر اساس دعوت شورا در اين جلسه حضور داشتند.
انتقاد از آمريکا
گنجی سخنان خود را با انتقاد از سياست دولت های آمريکا درباره ايران آغاز کرد و با تاکيد بر اين که از موضع يک روشنفکر و نه سياستمدار سخن می گوید اضافه داشت نگاه مسلط بر سياست خارجي ايالات متحده امريکا در خاورمیانه بر مسائل امنيتي و ملاحظات نظامي شکل گرفته، و گفتاری را ساخته که عاملان اصلی آن ، صاحبان قدرت نظامی و امنيتی هستند.
اين گفتار عاملانی را بر می کشد و به مرکز متن می آورد که مي توانند به واسطه برخورداری از تسلط بر دستگاههای نظامی و امنيتي، طرف گفتگوی مباحثی باشند که سياست خارجی آمريکا لااقل در پنج دهه گذشته، آن را در مورد ايران و منطقه خاورميانه برجسته کرده است.
نويسنده نشريات توقيف شده اصلاح طلب همفکران سابق خود را نيز از انتقاد محروم نکرد و گفت در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب، گروهی از شهروندان ایرانی در اقدامی تندروانه و خلاف قوانین بین الملل سفارت آمریکا را در ایران اشغال کردند، و دیپلماتهای آن کشور را به گروگان گرفتند.
این نیروهای تندرو اقدامات خود را به عنوان واکنشی به سیاستهای نظامی- امنیتی دولت آمریکا در قبال مسائل ایران توجیه می کردند.
به نظر گنجی نیروهای تندرو در جمهوری اسلامی، خصوصاً پاره ای از نیروهای امنیتی و نظامی، همواره با استناد به "توطئه های دشمن" (تعبیری که غالباً درباره دولت آمریکا به کار می رفته است) سیاستهای خود را در سرکوب جامعه مدنی و نقض حقوق اساسی شهروندان ایرانی توجیه کرده اند.
گنحی که در طول سال های زندان با نوشتن "مانیفست جمهوری خواهی" عملا خواستار ايجاد يک جمهوری سکولار در ايران شد بعد از آن که حمله نظامی را بدترين راه حل ها برای مشکل هسته ای خواند به پاسخ اين سووال پرداخت که چرا حمله نظامی آمریکا به ایران از منظر اخلاقی و حقوقی اقدامی غیر قابل توجیه است؟
به گفته وی حمله نظامی غرب را به ايران نمی توان به عنوان جنگ پیشدستانه (pre-emptive war) و یا حتی جنگ پیشگیرانه (preventive war) خواند چرا که دولت آمریکا مطلقاً در معرض خطر حمله نظامی قطعی و قریب الوقوع دولت ایران قرار ندارد.
اکبر گنجی ريشه نا آرامی های منطقه خاورميانه را زندگی اسف بار فلسطينی ها و سياست های دولت اسرائيل دانست و گفت البته در این میان نقش ایران را در حمایت از پاره ای گروه های افراطی در خاورمیانه نمی توان نادیده گرفت.
اما به نظر می رسد عواملی که به رشد افراطیگری و بنیادگرایی در خاورمیانه دامن می زند، همان عواملی است که ریشه بی ثباتی و نا امنی منطقه است: فقر گسترده، بیسوادی، و حکومتهای فاسد و خودکامه.
حمايت از تروریسم
به نظر وی شاید کسانی ادعا کنند که دولت ایران حامی تروریسم است، و همین امر حمله به ایران را موجه می سازد. اما حقیقت این است که برخی از کشورهای دوست آمریکا در منطقه خاورمیانه بسی بیش از ایران در مظان اتهام حمایت پنهان از گروههای تروریستی مانند القاعده و گروههای بنیادگرای اسلامی مانند طالبان هستند.
اين روشنفکر ناراضی و برنده جايزه روزنامه نگار سال 2006 جهان و تقديرهای متعدد نهادهای حقوق بشری دومين ايرانی است که در شش ماه گذشته در شورای عالی روابط خارجی سخن رانده است.
پیش از وی محمود احمدی نژاد رييس جمهور ايران در دومين سفر خود به ايالات متحده که به بهانه شرکت در اجلاس سازمان ملل اتفاق افتاد، برای نخستين بار پس از بيست و هفت سال در يک نهاد آمريکائی به سخنرانی پرداخت.
وی بخش عمده ای از زمان تعيين شده خود را به بحث درباره شرايط دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در ايران اختصاص داد و با تاکيد بر اين که خطر حمله نظامی موجب می شود که دولت ایران به بهانه حفظ امنیت ملّی با دست گشاده تری نیروهای دموکرات، آزادیخواه و مدافع حقوق بشر را سرکوب کند، و نهادهای مدنی نوپای جامعه ایرانی را یکسره برچیند به ياد آورد که در پی انتخاب محمّد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، مسأله گسترش جامعه مدنی، حقوق بشر و آزادیهای سیاسی به گفتمان غالب در جامعه ایرانی بدل شده بود. اما اکنون با نزدیک شدن خطر جنگ مسأله امنیت ملّی بهانه ای برای ناديده گذاشتن همه اين بحث هاست.
جلسه سخنرانی احمدی نژاد هم "ضبط صوت بسته" بود و گزارشی درباره پرسش و پاسخ هائی که در آن رخ داد داده نشد.
سياست تغيير رژيم
گنجی با اشاره به اين که به نظر می رسد سیاست اصلی دولت پرزیدنت بوش در قبال ایران از ابتدا سیاست "تغییر رژیم" بوده گفت در حافظه تاریخی و فرهنگ سیاسی ايرانيان "تغییر رژیم" طنین بسیار منفی و ناخوشایندی دارد و با کشتار، مصادره اموال، سرکوب، و حتی آزار خانواده رهبران سیاسی سابق همراه است همان که در تجربه اتقلاب اسلامی رخ داد و تازه پی آمدهای "تغییر رژیمی" که توسط دخالت مستقیم نیروهای خارجی صورت بپذیرد به مراتب ویرانگرتر و نگران کننده تر از تغییراتی است که در نتیجه یک انقلاب متکی بر نیروهای داخلی کشور تحقق می یابد.
در بخش ديگری از سخنانش اکبر گنجی گفت دولت آمریکا گویی از یک سو به رهبران حکومت ایران پیام می دهد که سرنوشتی همچون صدام حسین در انتظار آنهاست، و از سوی دیگر از ایشان می خواهد که اسلحه خود را نیز تحویل دهند. این سیاست در عمل به تقویت نیروهای افراطی و مخالف دموکراسی در ایران انجامیده است. وقتی حاکمان ایران خود را با خطر "تغییر رژیم" روبرو می بینند، به مراتب تندخوتر، سختگیرتر، و سرکوبگرتر می شوند، و برای حفظ خود آماده اند تا آخرین نفس بجنگند.
درخواست از جامعه بين المللی
آخرين بخش از سخنرانی گنجی به خواست های جامعه دموکراسی خواه ايران از جامعه بين المللی اختصاص داشت که در آن گفته شد جامعه بین الملل می تواند به جای تهدید نظامی از استراتژی کمک اقتصادی در برابر تن دادن حکومت به اصلاحات دموکراتیک و رعایت موازین حقوق بشر بهره بجوید.
سازمان ملل می تواند از طریق سازمانهای تخصصی خود مانند ILO و UNCTAD و غیره بر روند واگذاری پروژه های اقتصادی ایران به پیمانکاران داخلی و خارجی نظارت کند، و اطمینان یابد که این قراردادها به شیوه های قانونی و از طریق مکانیسمهای شفاف مناقصه و مزایده بسته شده است.
به باور اين روشنفکر ناراضی ايرانی حمایت بین المللی از نیروی کار در ایران، خودداری دولت ها از صدور تکنولوژی سرکوب و کنترل به ایران، ايجاد يک چارچوب برای تأمین ثبات و امنیت منطقه خاورمیانه که در آن اصل عدم تجاوز، عدم استفاده از خشونت در حل فصل منازعات سیاسی، و نیز تضمین توسعه اقتصادی عادلانه به رسمیت شناخته شده باشد و از جمله اين که کلّ منطقه خاورمیانه از سلاحهای هسته ای و میکروبی پیراسته شود.
در ادامه همين بحث وی تاکيد کرد مردم، نخبگان، و آزادیخواهان ایران باید رژیم جمهوری اسلامی را مجبور کنند تا از رؤیای هسته ای خود دست بردارد. عظمت طلبی هستهای رژیم ایران اجازه نمی دهد که ما ایرانیان به شایستگی درباره مشکلات مربوط به انرژی در ایران بیندیشیم و برای آنها چارهاندیشی کنیم. جاه طلبی های هسته ای حکومت ایران بدون توجه به مسائل زیست محیطی انجام می پذیرد، و با توجه به ضعف تکنولوژی و نیز ضعف کنترل و سازماندهی در کشور، مردم ایران و کشورهای همسایه همواره با خطر یک فاجعه انسانی و زیست محیطی عظیم روبرو خواهند بود.
گنجی گفت اگر جاه طلبی های حکومت ایران به سوی دستیابی به چنان سلاحهایی تمایل پیدا کند البته مخاطرات برنامه هسته ایران به مراتب بیشتر خواهد شد. بنابراین، فشار به دولت ایران برای جلوگیری از اتمی شدن در شرایط کنونی به نفع ایران است. اما این فشارها نباید به گونه ای باشد که زندگی مردم را تحت تأثیر قرار دهد. از اینرو ما با هرگونه تحریمی که به درد و رنج مردان، زنان، و کودکان ایرانی بینجامد، مخالف هستیم.
تجربه ديگران
وی در پايان با اشاره به تجربه سی سال گذشته جنوب و شرق اروپا، آفریقای جنوبی، و آمریکای لاتین خواستار مشروعیت زدایی از قدرت حاکم سرکوبگر و عدم همکاری با آن، بسیج اجتماعی و اعمال فشار نیروهای دموکرات داخلی، و سازمان یافتگی، جلوگیری از غلبه گفتار انتقام جویانه و تهدید صاحبان قدرت به حذف کامل از عرصه سیاسی و اجتماعی (یعنی التزام به اصل "ببخش و فراموش نکن".) شد.
در همين بخش اضافه کرد که تعهد به اینکه نیروهای سیاسی صاحب قدرت که به رژیم خودکامه وابسته بوده اند می توانند در صحنه رقابت سیاسی دموکراتیک (یعنی انتخابات آزاد رقابتی منصفانه و عادلانه) برای انتقال قدرت شرکت کنند (یعنی التزام به اصل "رقابت همگانی و منصفانه")، مجموعه ای از مذاکرات طولانی و بده بستان های سیاسی در میان نخبگان ( یعنی حلّ و فصل مسائل بر سر میز مذاکره)، و سرانجام شرایط مساعد خارجی در قالب فشار مؤثر افکار عمومی بین المللی خواهد توانست باعث رشد فرآیند دموکراسی در کشور شود.
آخرين نکته ای که گنجی در سخنرانی خود در شورای سياست خارجی آمريکا بر آن تاکيد کرد اين بود که حل مشکل دموکراسی در ایران را باید به ایرانیان سپرد تا در داخل ایران و از طریق مبارزات مدنی و غیر خشونت آمیز فرآیند گذار به دموکراسی را پیش ببرند. اما موفقیت در این فرآیند بدون شرایط مساعد بین المللی امکان پذیر نیست.
به بیان دیگر، فشارهای بین المللی قدرت چانه زنی نیروهای دموکرات و آزادیخواه داخلی را با رژیم حاکم افزایش می دهد. در اینجاست که به گمان من جامعه بین المللی می تواند به یاری جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان بیاید. (یعنی حمایتهای نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا، و مانند آن ها
نظرات
با سلام به بهنود
حرفهای گنجی را شنیدم که فکر می کنم خود شما هم با درصد بالای از آن موافقی!اما باز هم بر میگردیم به سر خانه اول
اکبر گنجی یک نفر است و صدای یک نفر در جهان به این بزرگی شنیده نمی شود،حالا شما بگویید اگر اکبر گنجی از طرف یک سازمان یا گروه یا حزب یا....سخن بگوید بهتر نیست؟
آیا مجامع بین المللی سخن یک مخالف جمهوری جهل وجور وفساد را بهتر می پزیرند یا یک سازمان مخالف را؟
بنظر من تا وقتی که جمهوری خواهان،سلطنت طلبان،مشروطه خواهان ودیگران با هم متحد نشوند همین آش است وهمین کاسه
و سوال اینجاست که چرا حتی یک نفر حاضر به درخواست تشکیل یک سازمان مخالف جمهوری...نیست
حالا چه کسی جواب را می داند؟؟؟بعد از اینکه مخالفان با هم بر سر مشکلاتشان به توافق رسیدند(که کاریست بسیار آسان ولی دور از ذهن)و وقتی که مخالفان (روشنفکران ،نه از نوع 57)با مردم نزدیک وهماهنگ شدند میتوان به آینده امیدوار بود
پیروز باشید
کاوه از ایران
سوره خرمشهر نشريات حزب الله است! موافق و منتقد! با شماهستم! سکوت کنيد دشمن تا آبادان خواهد آمد! گر مرد رهي يا علي بايد گفت... بلند بگو يا عليhttp://moradian.blogsky.com/
با تمام احترامی که برای آقای گنجی و مبارزاتش قایلم ولی تا چه زمان می توان مرتبا از نیروی طرفدار دموکراسی و آزادی در داخل نام برد و گفت که این جنبش باید از داخل عمل کند. زمانی که هر تلاشی برای تغییرات به شدت سرکوب می شود و به اصطلاح زور یک طرف می چربد هیچ چاره ای جز استفاده از نیروی خارجی وجود ندارد. توصیه من به آقای گنجی به عنوان یک نیروی تاثیر گذار این است که این راه را به عنوان تنها چاره بپذیرد ولی تلاش فکری و عملیاتی برای کاهش هزینه های این راه داشته باشد.و برای دوران پس از فشار خارجی برنامه داشته باشد.
من یک سری حرف هایی را هزار بار تکرار کرده ام و هر بار که آقای گنجی این ها را می گوید مجبورم باز تکرار کنم. خلاصه اش اینست که: فشار بین المللی که شدید نباشد، با توجه به شناختی که از نظام داریم تاثیر نمی گذارد. شدیدش هم که به زندگی مردم لطمه می زند که ایشان مخالفند. فشار داخلی هم با توجه به حکومت استبدادی ما اگر شدید نباشد که تاثیر نمی گذارد و اگر خیلی شدید باشد با توجه به عوامل مختلف مثل سرکوب های پیاپی، خصوصیات و فرهنگ مردم و... حالت انقلاب به خود می گیرد که باز خودشان با آن مخالفند. البته هر دو هم داخلی و هم خارجی را بی تاثیر نمی دانم و به هر حال بعضی مواقع مفید واقع می شوند اما در مورد اینکه راهکار مناسبی باشند شک دارم. با سپاس
خدا لعنت کند خائنینی مثل جنگی را
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home