Sunday, March 20, 2011

جنگل ماندنی است


این طرح را برای نوروز، آن که گلرخش نام نهادم فرستاده است
تبریک نوروز می تواند بود.
او نوشت جنگل را به یاد آر، من نوشتم سبز را به یاد آر جنگل ماندنی است

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At March 20, 2011 at 4:47 AM , Anonymous امیرمهدی said...

بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
به کوه خواهد رفت
به دشت خواهد زد
...

 
At March 20, 2011 at 9:06 AM , Anonymous محمود said...

آری سبز باید شد. جنگل ماندنی‌ست

 
At March 20, 2011 at 7:05 PM , Anonymous Anonymous said...

چگونه خامنه ای و احمدی نژاد با دادن پیام نوروزی [...]پیامبر و امامان خود [...]؟ نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و مردم این روز را بمناسبت بر تخت نشستن جمشید شاه پس از آبادانی ایران ورفاه ایرانیان جشن میگرفته اند. فردوسی بزرگ: جمشید شاه...... به فر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی دیو برداشتی ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا نشسته برو شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر آن تخت او شگفتی فرومانده از بخت او به جمشید بر گوهر افشاندند مران روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین برآسوده از رنج روی زمین بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند چنین جشن فرخ ازان روزگار به ما ماند ازان خسروان یادگار ما ایرانیان به کسی اجازه نمی دهیم که ازاعتقادات و رسوم ایرانیان اصیل سوء استفاده نماید و باید برای همیشه این خطوط و مرز ها مشخص باشد. اگر کسی مسلمان یا کمونیست است و اعتقادی به ایران و ایرانی ندارد٬ حق ندارد نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر را جشن بگیرد اگر خامنه ای و احمدی نژاد بخواهند ریاکارانه بمناسبت نوروز پیا

 
At March 21, 2011 at 6:28 AM , Anonymous ابراهیم رهائی said...

یادتان نرود پیش گوئی سال در برنامه صفحه دو . ما به امید آن امیدی که دادی شب سال نو شادمان بودیم وگرنه هیچ اسباب خرمی مهیا نبود

خدا نگهبانتان باشد

 
At March 24, 2011 at 7:38 AM , Blogger Unknown said...

" امّید بهار "

با دلم مام وطن عشق تو یارست هنوز
کلکم از دولت تو نقش نگارست هنوز

لحظه‌ای نیست که یادت نکنم در همه حال
جان پر مهر من آن عاشق زارست هنوز

گر چه دور از تو در این سوی جهانم اما
دل من با خبر و یاد تو جارست هنوز

یک دم از غارت تاریخ نیاسود تنت
روزت از داغ عزیزان شب تارست هنوز

گویی آسودگیت نیست که درعرصهٔ تو
فتنه انگیز بتی بر سر کارست هنوز

توچه عاشق کشی‌‌ وهیچ عجب نیست اگر
جای دلدادهٔ تو بر سر دارست هنوز

گل و ریحان همه در باغ تنعّم رویند
حاصل عاشق تو طعنهٔ خارست هنوز

با همه سردی و بیداد زمستان بلند
زندگی‌ بخش تو امّید بهارست هنوز

کاش میشد که بخاک تو به نوروزدگر
آن نبینم که ستم یکّه سوارست هنوز

*****
احمد نیکبخت – آمریکا

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home