نگاهی به جهان سال 2009
این کارتون گارلند کارتونیست انگلیسی در اولین روز سال 2010 میلادی است که در روزنامه دیلی تلگراف چاپ شده. احوالات جهان را نشان می دهد با اشاراتی نیشگونه.
بالای صفحه با اشاره به تغییرات اقلیمی جهان که همه را نگران کرده جورج بوش و دییک چنی ریییس جمهور سالق آمریکا و معاونش را نشان می دهد که کارشان و حالشان معلوم است.
جلوتر از آن ها در قایقی که سرنوشت های به هم پیوسته را نشانگرست، معمر قذافی ابومازن ملاعمر، دکتر ظواهری، بشار اسد ، حامد کارزای رییس جمهور افغانستان و المالکی نخست وزیر عراق، بن لادن، ناتانیاهو و احمدی نژاد روسای دولت اسرائیل و ایران.
قایق جلوتری اوباما جلودارست و خانم هیلاری کلینتون هم آینه دارش در عین حال سارا پلین که رقیب جمهوری خواه اوباما خواهد شد در انتخابات آینده با تفنگ بالاسرش، برلوسکونی، مرگل، سارکوزی، پوتین و مددوف و سرانجام کلینتون آسوده خیال.
در قایق جلوی کادر کارتونیست انگلیسی سران دو حزب کارگر و محافظه کار خودشان را نشان کرده و پاروی در دست گوردون براون بر سر تونی بلر اصابت کرده است .
بالای این قایق یک خانه اردک هست که نشانه افتضاحی است که روزنامه دیلی تلگراف بر سر قوه قانونگزاری آن کشور به راه انداخت چرا که بر اساس قانون آزادی اطلاعات، اوراق حسابداری دو مجلس را گرفت و آن چه نمایندگان به حساب مجلس [مردم] گذاشته بودند افشا شد . گاه نمایندگان پولدار و با نفوذی برای دویست پاوند صورت حساب دروغین دادن رسوا شدند و از سوی حزبشان اعلام گردید که دوره دیگر نامزد نخواهند بود و عملا کاریر سیاسی شان تمام.
در سمت راست هم بزرگ ترین سرمایه گذار جهان که سال گذشته به دلیل نوسانات پولی جهان درز فعالیت های میلیاردیش باز شد و صدها هزار سپرده گذار ضررها کردند و خودش هم از میان کاخ ها و کشتی ها و هواپیماها برای همیشه راهی راهی زندان شد. جلوتر هم تایگر وود پولسازترین ورزشکار جهان که بعد از افشای زنبازی هایش از چشم ها افتاد.
کارتونیست نیش های خود را آن جا زده است که در راست کارتون وی در یک قایق بانکداران سرمست نشسته اند یعنی بحران اقتصادی سرانجام به کام آن ها تمام شد. در قایقی دیگر پاپ و ملکه بریتانیا مجسم شده اند که بگویند آن ها جایگاهشان جدا و دور از دسترس است.
نظرات
ممنون بله کمی از دنیا بگوئید ما اصلا نفهمیدیم کی سال 2009 تمام شد مگر شما ما را با خبر کنید
سال نو مبارک، سالی سبزتر
هو جین تائو را نیافتم؟
بگمانم سالی دگر؟
جهشی در اقتصاد چين؟
لبخندی بر چهره هو جین تائو؟
خروشی ز امت سینکیانگ (شینجیانگ) و تبت
تبسمی بر لبان دالایی لاما؟
این خیزش است یا ریزش؟
1. سلام
2. آقای بهنود شب زنده داری می کنید
3. سپاس. بالاخره می تونیم کمی مطاله داشته باشم بدون بار عصبی!
4. من تصمیم به یک مبارزه مدنی و بی خشونت با شما گرفته ام! از این به بعد پای تمام پست هاتون اعتراض خود رو نسبت به بی پاسخ گذاشتن کامنت ها اعلام می کنم تا روزی که یکی از کامنت ها رو پاسخ بدید.
Candlelight Vigil: UNION SQUARE, NEW YORK
یکشنبه ۳ ژانویه ۲۰۱۰، ۴-۶ بعداز ظهر
در اعتراض به سرکوب خونین تظا هرات صلح آمیز مردم ، به خاک و خون کشیدن آن و دستگیری گسترده مردم و فعالین سیاسی .
در محکوم کردن دستگاه جنایت کارانه ولایت فقیه و رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی.
کمیته همبستگی برای پیشبرد دموکراسی در ایران
SOLIDARITY COMMITTEE FOR ADVANCEMENT OF DEMOCRACY IN IRAN (SCADI)
بهنود جان
خواستم در پُست پیش نظر بگذارم دیدم کسی دیگر به همین نام نظر گذاشته! پس به پُست جدیدتر آمدم.
***
روزی که «خاتمی» گفت آقا نمیآیم و «موسوی» خواهد آمد، باز عدهای گفتند اَه چه بد شد!!!! یعنی به کسی که میخواستند رای بدهند، سخناش را باور نداشتند! به او اعتماد نکردند. در غرب اما شما وقتی به سمت یک حزب قدم گذاردی دیگر آنچه نخبهگان حزب بگویند همان است! حال آقای موسوی در بیانیهی هفدهماش ننوشته که این دولت فعلی نامشروع است و قبولاش ندارم باز عدهای زبان به انتقاد گرفتهاند که آقاجان پس رایمان کو؟؟ هنوز ناآگاهانه گمان میکنیم که سیاست امروزمان باید مثل دیروزمان باشد. یادم هست بهنود عزیز یکی دوسال پیش مثال الکس فرگوسن زد که در هیچ بازیای تاکتیکش شبیه بازی قبل نیست. در سیاست هم یاد بگیریم که تاکتیک داشته باشیم. خوشبختانه آقای موسوی که درود گرمام بر او با مشاوران زبدهای که دارند هر بیانیه به نسبت بیانیهی پیش، بهتر و بهتر میشوند.
ما ملتی هستیم که زود هیجانزده میشویم یا از این سوی بام میافتیم و یا از آنسوی بام! کمی تفکر و کمی اعتماد به رهبری که چند ماه است جان بر سر آرمان ملتاش گذارده به گمانام بد نیست.
قربانات
تو گویی تایتانیک ولایت نیز چند صباحی ست با برخورد با کوه عظیم سبز، ترک برداشته و به پهلو افتاده است و حضرات حیران و دست و پا زنان بدنبال ساحل عافیت اند . دو روزی ست که پنج قایق نجات در انتظارشان است ولی امان از گیجی و غرور بیمارگونه .
The Silent Cleric Who Holds the Key to Iran’s Future
By Robert Fisk
Posted on Dec 29, 2009
Editor’s note: This article was originally printed in The Independent.
We like to believe—and newspapers and television like us to believe—that the battle for Iran is being fought on the streets of Tehran, of Isfahan, of Najafabad. Untrue.
The future of the nation is being decided in Qom, among the clerical leaders of Iranian Shia Islam; and one of the most influential of them—perhaps the closest of all the ayatollahs to President Ahmadinejad—is silent.
Just why Mohammed Taqi Mesbah-Yazdi, a member of the Assembly of Experts—the clerics who choose the “Supreme Leader” of Iran—should refrain from comment at such a critical and violent period of the Islamic Republic’s history is unclear.
But we can be sure that he remains in constant contact with the president whose dubious re-election provoked the street demonstrations, killings, and subsequent judicial tortures and deaths in Iran.
Advertisement
For if Ahmadinejad has a mentor in Iran, it is not Ayatollah Ali Khamenei, the Supreme Leader, but Mesbah-Yazdi, the 75-year-old conservative oligarch who has enormous power over the Revolutionary Guards and Basiji militia.
For him, the death last weekend of Grand Ayatollah Hossein Ali Montazeri was a relief, as it was for many of the conservative clerics who long feared the man’s influence over the reformist opposition in Iran.
Montazeri’s passing—far from being an eternal torch for future reformers—is a tragedy for those who wanted to create a more humane, civil society in the country. Yet not even on this death would Mesbah-Yazdi speak.
The two biggest men left in Montazeri’s shadow—Mir Hossein Mousavi and ex-president Mohammad Khatami—are now in greater danger than ever.
The brutal suppression on the streets of Tehran over the weekend only emphasised the determination of the conservatives to crush their opponents. If these two men were detained—and Mr Mousavi’s nephew was shot dead on Sunday—then the final lethal struggle for the Republic’s soul would be dramatic indeed.
And if Ali Khamenei fails in his duty as Supreme Leader then who might step into the shoes of the Leader himself? Many in Iran suspect that this is the very position to which Mesbah-Yazdi aspires.
True, he only controls a small ultra-conservative faction in the local assembly. But Iranian politics do not run on the supposedly Western principle of majority rule.
Back in June, Mesbah-Yazdi told Revolutionary Guards that they need not be worried by the political “earthquakes” that had occurred since the election. “Know that God created this world as a test,” he said. “The Supreme Leader holds a great many of the blessings God has given us, and at a time of such uncertainties our eyes must turn to him.”
That is how Mesbah-Yazdi would like to run Iran. To understand Qom, think Tudor England.
بهنود عزیز اگرچه تشریح کار این هنرمند بزرگ توسط حضرتعالی بسیار زیباست ولی کارتون خود یک مجموعه ای از مسائل سیاسی،مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی و فوق العاده است.
به باورم اگر خامنه ای یک کارتونیست در این قد و قواره می داشت قطعا هیچگاه خود را به دست مگسان دور شیرینی گرفتار نمی کرد.
خامنه ای باید از همه کارتونیست های بزرگ جهان بخواهد که که در برابر یک جایزه هنگفت عملکرد 7ماهه پس از انتخابات 22خرداد وی را به تصویر بکشند تا بداند که چه خفت جبران ناپذیری مرتکب شده است.
بزرگترین ضربه ای که خامنه ای در این مدت خورد این بود که مردم را مقابل خود قرار داد و سپر بلای احمدی نژاد شد در حالیکه احمدی نژاد مدعی بود آمده است تا سپر بلای ولی امر مسلمین جهان باشد.
آیا خامنه ای تا کنون این موضوع را درک کرده است؟
طهماسبی
http://www.youtube.com/watch?v=_Ke9dpyx3yA
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home