Wednesday, April 8, 2009

معرفی کتاب نامداران ایرانی



این شرحی است که در معرفی کتاب تازه نامداران ایرانی نوشته عباس میلانی نوشته ام برای سایت فارسی بی بی سی

ایرانیان نامدار یا زنان و مردانی که ایران مدرن را ساختند عنوان کتاب دوجلدی از عباس میلانی است که دانشگاه سیراکیوز آن را منتشر کرده و تا این زمان مستندترین تحقیقی است که پیرامون افراد اثرگذار در دوران سلطنت آخرین پادشاه ایران [1320 تا 1357] نوشته شده است.

مهم ترین دستاورد این کتاب 1200 صفحه ای که به زبان انگلیسی نوشته شده آن جاست که به درستی نشان می دهد در حضور و حکومت خودکامگان نیز مدیران و فن سالاران نقش برجسته ای در سرنوشت جامعه خویش دارند و دانش آموختگان دانشگاه های معتبر در این میان انگشت نمایند چرا هم بهتر دانستند، و هم آموخته های خود را بهتر و ماندگارتر و جسورتر به عمل در آوردند.

عباس میلانی که پیش از این با کتاب "معمای هویدا" تبحر خود را در زندگی نامه نویسی نشان داده بود، در این اثر تازه و گسترده دامن، زندگی بیش از صد و پنجاه نفر از مردان و زنانی را که در رشته های سیاست و دیپلماسی، صنعت و تجارت، مهندسی و معماری، نظامی گری، تاریخ، ادبیات، روزنامه نگاری، هنر، شعر، پزشکی، ورزشی، کشاورزی، آموزش، بانکداری، مذهب، حقوق، باستان شناسی اثرگذار بوده اند هدف گرفته است.

اثر ایرانیان نامدار که بر پایه جمع آوری اسناد و گفتگوهای رویارو ترتیب یافته، کتابی در زمره کتاب های ماخذ و دانشگاهی نیست بلکه همانند معمای هویدا، با بیان روائی که برای آن برگزیده شده، اثری ادبی است که نویسنده از هنرنمائی در توصیف صحنه ها باز نمانده و گرفتار خشکی کتاب های ماخذ نشده است.

میلانی در مقدمه کتاب اظهار نظر کرده که زندگی نامه به عنوان روایت تاریخ پنج هزار سالی در دنیا زمینه دارد و متن تاریخی گیل گمش شاهد آن. اما در ایران زندگی نامه نویسی به دوهزار و پانصد سال پیش می رسد و از قضا با شرح جزئیات زندگی مردمان هم همگام بوده است اما بعد از اسلام به این گونه روایت تاریخ پایان داده شده و برای اثبات نظر خود کلمات و یا معادل هائی را شاهد آورده که در متون فارسی برای زندگی نامه به کار می رود مانند "حدیث نفس" یا "حدیث حال".

نویسنده کتاب نامداران ایرانی برای تدارک این کار بزرگ چنان که در مقدمه آورده است به گوشه های عالم که اینک ایرانیان در آن جا پراکنده اند سفر کرده و پانصد مصاحبه انجام داده که نیمی از آن ها را موفق شده که ضبط کند. به کتابخانه های مختلف سر زده و در گفتگو با بازماندگان شخصیت ها به اسناد خانوادگی آن ها دست یافته است.

با این همه انتخاب "نامداران" کاری نه چندان آسان بوده است. از همین رو، برای تهیه کتاب گروهی از مشاوران برگزیده شده بودند که نام آنان در مقدمه ای که آقای اکبر لاری سرمایه گذار کتاب نوشته آمده است: ابوالفتح اردلان، اسکندر ارجمند، سیاوش ارجمند، علی ابراهیمی، ابراهیم گلستان، فرهنگ مهر، رضا مقتدر، نصرالله خسروشاهی، مهدی سمیعی، وحید کوروس مقتدر، مریم پناهی انصاری، سر الدون گریفیث و ماری سلدون اوانز.

اما از مقدمه بر می آید که گروه مشاوران در انتخاب ها و متن نوشته ها دخالتی نداشته اند و دکتر میلانی در قضاوت های خود کاملا آزاد بوده و حتی هیات مشاوران، برای بازگذاشتن دست وی، نام های خود را از فهرست جدا کرده اند گرچه زندگی نامه تقریبا همه آن ها - یا نزدیکانشان - در کتاب آمده است.

اسامی نامداران

سنگین ترین بخش کتاب "نامداران ایرانی" سیاست است و در آن این نام ها دیده می شود: حسین علا، اسدالله علم، علینقی عالیخانی، علی امینی، جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری، حسن ارسنجانی، صفی اصفیا، حمید اشرف، شاپور بختیار، مظفر بقائی، مهرانگیز دولتشاهی، منوچهر اقبال، برادران انتظام، رضا فلاح، عزیز، خداداد، مریم، و ستاره فرمانفرمائیان، محمدعلی فروغی، احمد قوام، رضا قطبی، گلشائیان، حکیم الملک، علی اصغر حکمت، سردار فاخر حکمت، امیرعباس هویدا، فریدون مهدوی، عبدالمجید مجیدی، منیر وکیلی، خلیل ملکی، حانواده منصور، محمد مصدق، هوشنگ نهاوندی، پرویز نیکخواه، ناصر و خسرو قشقائی، شاپور و مهری راسخ، فواد روحانی، حسرو روزبه، پرویز ثابتی، غلامحسین صدیقی، فخرالدین شادمان، جعفر شریف امامی، سید ضیاالدین طباطبائی، سید حسن تقی زاده و اردشیر زاهدی.

اما نام آوران دیگر بخش ها به این اندازه نیستند چنان که در ورزش تنها نام از غلامرضا تختی رفته و در حقوق فقط از شاهین آقایان و محمد باهری. در میان کلکسیونرهای عتیقه هم از حاجی حسین آقا ملک، حاجی محمد نمازی و ارباب رستم گیو نام برده شده و از میان شخصیت های مذهبی نامدار از آیت الله ها ابوالقاسم کاشانی و روح الله خمینی، کاظم شریعتمداری و علی شریعتی نام آمده است.

در رشته مشاوره و ساختمان نام از مجید اعلم، علی ابراهیمی، حمید قدیمی، اکبرلاری، امیرملک یزدی و فریدون ربیع برده شده و در معماری و مهندسی از حسین امانت، محسن فروغی، رضا مقتدر و هوشنگ سیحون. بوالحسن ابتهاج، ابوالقاسم خردجو، محمدعلی مفرح، برادران مقدم، و مهدی سمیعی از میان نامداران بانکداری برگزیده شده اند و از استادان نامدار علامه دهخدا، بدیع الزمان فروزانفر، سلیمان حییم، محسن هشترودی و محمد قزوینی.

کتاب ایرانیان نامدار در بخش آموزش از محمد بهمن بیگی، فرهنگ مهر، محمد علی مجتهدی، پروِيز ناتل خانلری، فرخ رو پارسا، علی شیخ الاسلام نام آورده و در میان مردان تاریخدان از ذبیخ بهروز، عباس اقبال آشتیانی و احمد کسروی نوشته و از نامداران رشته پزشکی زندگی نامه یحیی عدل، فریدون علا، عبدالکریم ایادی و چهرازی درج است.

و سرانجام در بخش ادبیات مهدی اخوان ثالث، جلال آل احمد، صمد بهرنگی، فروغ فرخ زاد، ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری، صادق هدایت، ذبیح الله منصوری، غلامحسین ساعدی، سهراب سپهری، جعفر شهری و نیما یوشیج حضور دارند.

آن ها که نیستند

خوانندگان شاید اولین برخوردشان با کتاب به قاعده نقد انتخاب هاست در حالی که می توان پنداشت هر گروه و هر شخصی که انتخاب صد و پنجاه نفر نامدار را به عهده می گرفت، انتخابش با دیگران متفاوت بود و جا داشت که گروهی بر آن خرده گیرند.

با این وجود در پاره ای از بخش ها کمبود ها بیشتر به چشم می آید و در معدودی از موارد نام هائی به چشم می خورد که به نظر خواننده در اولویت قرار نداشته اند. از جمله می توان در بخش سیاست غیبت نصرت الله معینیان، عبدالحسین هژیر و جلال شادمان را دید در میان استادان از نبود نام مجتبی مینوی و در میان تاریخدانان از این که نامی از فریدون آدمیت در میان نیست تعجب کرد.

کمبود ها یا زیاد بودهای بخش ادبیات به نظر می رسد که بیش از دیگر موارد در روزهای دیگر در میان خوانندگان به بحث کشیده شود. پرفروش ترین و تکرار شونده ترین شاعر این دوران احمد شاملو نامش نیست و هم نام احمدرضا احمدی که شاخه ای را که فروغ به درخت بارور نیما زد او گرفت و به جوانه رساند. بی شک انتخاب یک نفر در زمینه ورزش [ که آن یک نفر به درست غلامرضا تختی است] و نادیده ماندن محمود نامجو، محمد نصیری، عبدالله موحد و فوتبالیست های نسل اول به چشم ها خواهد آمد.

چنان که سیمین دانشور، صادق چوبک و محمود دولت آبادی قصه نویسانی هستند که نامشان در کتاب نامداران نیست و در بخش هنر هم نقشی از بیژن مفید و بهرام بیضائی را نمی توان دید. در بخش نظامیان نبود نام ارتشبدها فریدون جم، عبدالله هدایت و فتح الله مین باشیان پیداست که مدرن سازی ارتش بیشتر یادگار آن هاست.

منابع دیگر

در بیست سال اخیر موسسات وابسته به بودجه عمومی در ایران شرح حال هائی از رجال دوران گذشته منتشر کرده اند که بیشتر گزینشی و به قصد افشاگری و بدنامی دیگران فراهم آمده و از همین جهت، با همه دقتی که گاه در مستند سازی این کتاب ها به کار رفته، و با وجود آن عکس ها و اسناد آن برگرفته از خانه های مصادره شده و یا برآمده از انبار نهادهای قضائی و امنیتی است، اما به دلیل یک سویه نگری و تبلیغاتی بودن آن ها، از ارزشی تحقیقاتی برخوردار نیستند.

اما عطش جامعه بعد از انقلاب به شناخت تاریخ خود و بازیگران آن موجب شده است که کتاب های متعددی که خاطرات دست در کاران و یا زندگی نامه آن هاست به چاپ برسد. اما کتاب های مجموع در زمینه زندگی نامه نامداران ایرانی فراوان نیستند.

سال ها بعد از مشروطیت چندین کتاب برای شناخت قهرمانان مشروطه نوشته شد از آن جمله است رهبران مشروطه نوشته ابراهیم صفائی و رجال عصر مشروطیت نوشته سید ابوالحسن علوی و سیاست گران دوره قاجار نوشته خان ملک ساسانی. اما در میان معدودان شش جلد شرح حال رجال نامدار ایران نوشته مهدی بامداد تا سال های دراز تنها منبع معتبر برای شناخت مردان اثرگذار ایران از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم میلادی بود.

در دوران جمهوری اسلامی که رغبت به کتاب های مربوط به تاریخ معاصر شدت گرفت سه جلد کتاب شرح حال رجال سیاسی و اجتماعی نوشته باقر عاقلی در زمره کتاب های پرفروش بود اما این کتاب ها با جمع آوری مطالب و نوشته های دیگران تهیه شده بود در حالی که کتاب آقای میلانی در بسیاری از موارد دارای اطلاعات دست اولی است که حاصل دسترسی به اسناد تازه و گفتگو با افراد و بازماندگان نامداران است.

شاید کتاب نامداران نوشته عباس میلانی از نظر دامنه و بیان داستان گونه اش بیش از همه به بازیگران عصر طلائی نوشته ابراهیم خواجه نوری شباهت ببرد که دست در کاران دوره رضاشاه را موضوع قرار داده بود. آن کتاب بعد از سقوط رضاشاه و در دورانی اول به صورت پاورقی، بعد به صورت جزوه های کوچک و سپس به صورت کتاب منتشر شد که بعد از بیست سال سکوت و بی خبری مردم تشنه شناخت کسانی بودند که زیر سایه مقتدر بنیان گذار سلسله پهلوی بر آنان حکومت داشتند.

منبع دیگری که برای شناخت رجال تاریخ معاصر وجود دارد مجموعه تاریخ شفاهی است که تحت سرپرستی حبیب لاجوردی به صورت مصاحبه هائی با افراد نامدار انجام شد و برخی از آن ها به صورت کتاب منتشر شده است.

اما این که کتاب نامداران به زبان انگلیسی نوشته شده و امکاناتی برای تحقیق و تفحص از پیش در اختیار نویسنده آن بوده است در نتیجه کار هم بازتاب دارد، گرچه امکانات به تنهائی هرگز پدید آورنده اثر معتبری نبوده است. نوشتار روان و رعایت بی طرفی در بیش تر زندگی نامه ها به نامداران ایران جلوه خاص می بخشد

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At April 9, 2009 at 11:12 AM , Anonymous Anonymous said...

AGHA BEHNOOD,BA EHTERAM BE ABAS MILANI NAGHDETAN VAGHEAN AALI BOOD ,MILANI GOOYA SHADIDAN AJALE DASHTAN KE BA IN KETAB PARVANDEYE NAAMDARAN RA BEBANDAND VALI KASH KETAB ESMASH NAAMDARANE 1 BASHAD,NAMDARANE 2 MITAVANAD KARE MILANI RA KAMEL KONAD,GOLESTAN NEMIGOZARAD AZ SHAMLOO CHIZI NEVESHT.BRAVOO AGHA BEHNOOD.ALI

 
At April 9, 2009 at 9:53 PM , Anonymous Anonymous said...

در ایران فیلتر شدی عزیزم
چه میکنی؟

 
At April 9, 2009 at 9:55 PM , Anonymous Anonymous said...

http://www.masoudbehnoud.com/
FILTER SHOD

 
At April 9, 2009 at 9:56 PM , Anonymous Anonymous said...

http://www.masoudbehnoud.com/
فیلتر شد

 
At April 10, 2009 at 1:54 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود ٬ اسم کتاب واژه بیمسائیست یعنی چه که نامدارانیکه ایران را
مدرن کردند !؟ انها خودشان را مدرن کردند نه جامعه ایران را ٬جامعه مدرن
یعنی آلمان یا فرانسه و ...که سرتاسر خاکشان مدرن البته از نظر صنعت و کشاورزی
و خانه و خیابان و مدرسه و ...حالا ایران در قیاس با آلمان چگونه مدرن شده
خود میلانی باید جواب بدهد ...رباط کریم و کهریزک وملارد و...در ده کیلومتری
تهران و مرکز همه ایران هنوز دهات کوره هستند وای بر احوال دور افتادگان؟
اگر منظورش از مدرنیته این نیمچه شهرنشینی تهران و اصفهان و تبریز و شیراز
است که با با جان !! نه بترکیه میرسیم و نه پاکستان و عراق و افغانستان هم
این نیمچه شهرنشینی را دارند ... پس این مدرنسازی شگرف پرویز ثابتی !! و
هژبر یزدانی و ...کجا اتفاق افتاده !؟

خیر بهنود عزیز با شما موافق نیستم اینگونه نوشتن و نام بردن از صدها اسم
جهت فروش متاعست که فک و فامیل انهمه نامبرده !!اگر کتاب را بخرند خودش
سر بچند هزاری میزند نه !؟

 
At April 10, 2009 at 2:09 AM , Anonymous Anonymous said...

در نوشته قبلی اتان ذکری از آقای انوار کردید که گله کرده بود حالا دیگر
کشورهای افریقایی !! هم بدمکراسی رسیده اند ولی کشور کهنسال ایران
همچنان پلیسی !! مانده ٬ این نق زدنها شده یکپای فرهنگ روشنفکران ما
که انگاری اگر نیشتری بحکومت وقت نزنند کار و بارشان کساد میماند
در تمام افریقا فقط یک کشور افریقای جنوبیست که ببرکت میلیونها
اروپایی ساکنش فرمی از دمکراسی حزبی را جا انداخته که تقریبا قابل
قبول جوامع پیشرفته قرار گرفته وگرنه نه مصر حسنی مبارکی ومراکش
ملک حسنی و ...یا الجزایر بوتفلیقه ایش ٬ گیرم در سیرالئون و غنا و
اتیوپی و کنیا و ...یک چند حزب جدید التاسیس و اکثرا تابع انگلیس و
فرانسه با رای گیری های یکشبه !؟ حکومتی سرهم کرده باشند اما
واقعا اینها شما را سیراب میکند ؟؟بنده که در این شلغم و شورباها
دمکراسی نمیبینم

 
At April 10, 2009 at 10:31 AM , Anonymous Anonymous said...

Some common mistakes are also present. Parviz Nikkhah date of birth is given and his date of murder but instead of saying he was killed at age of 39! it is said that he was 46 when murdered.
He lived for 39 years and 11 months.
Simple mistakes like this....

There are several other mistakes here as well in the factual parts of this chapter

 
At April 11, 2009 at 3:23 PM , Anonymous بارانی77 said...

ما که انگلیسی مان آنقدرها نیست. می نشینیم منتظر ترجمه.

 
At April 20, 2009 at 8:46 AM , Blogger Unknown said...

دوست ناشناس عزیز،
متأسفانه حرکت در تونل زمان هنوز مقدور نشده است. وگرنه با هم یک سری به ایران 70-60 سال پیش می زدیم تا شما ملاحظه کنید که تبدیل ایران از یک کشور فلاکت زده بی سواد غرق در انواع بیماری ها و دور از مظاهر تمدن به یک سرزمین در حال توسعه با تمام نواقصش در سال 57 آنقدر ها هم کار کوچکی نبود که به سادگی ریشخندش کنیم. وانگهی، ترکیه هم موقعیت امروزینش را مدیون نامداران ترک است.و افغانستان امروز همان دیروز ایران و ترکیه است. و یکی کردن اینه انصاف نیست.

 
At April 20, 2009 at 11:15 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود با عرضه سلام.
مرور بر كتاب آقاى ميلانى همچون ديگر نوشتهايتان جالب بود. نكاتى چند دارم كه علاقمندم در ميان بگذارم. ١- من شخصا نه مذهبى هستم، نه چپ يا راست و خودم را يك ايرانى معتدل ارزيابى ميكنم كه ٣٢ ساليست خارج از ايران زندگى ميكنم.نتيجتا برداشتم از اثر آقاى ميلانى نه از روى تعصب است و نه حسادت. ٢- به نظر من گزينش افراد مذكور در كتاب آقاى ميلاني و عدم گزينش ديگر كسان كه چندي را خود جنابعالى نام برده ايد كاملا بي غرض و دور از تعصب نبوده است و پيش فرض هاى استاد ميلاني و مشاوران تا حدي اثر گذار بوده است.٣- از ديكر شخضيتهايى كه نامشان برده نشده و به ذهنم خطور ميكند ميتوان از افراد زير نام برد كه مطمعنا اشخاص ديگرى نيز به اين ليست ميتواند
افزوده گردد و مسئوليت آن را به جنابعالى بايد
محول كرد كه صاحب نظري لايق در باره ى تاريخ معاصر ايران هستيد .
١- دكتر محمد ڤريب ٢- حسين فاطمي٣- پرويز شهريارى ٤- حسين فكرى ٥- بيژن جزنى٦- اكبر اعتماد٧-دكتر اكرامي٨- پرويز خسرواني٩- مهندس بازرگان

 
At April 21, 2009 at 12:48 AM , Anonymous Anonymous said...

بهنود عزيز: همانطوريكه شما نيز در نقدتان بيان
كرديد كمبودها و زياد بودها كم نيستند ولي دست اول بودن كتاب ارزش والايي دارد. ممكن است كه ميلاني عزيز اطلاعات دست اول در باره ديگر مدرن سازان نداشته است.
شايد اگر اين كتاب در ايران نوشته مي شد و نويسنده به اطلاعات آرشيو دوران شاهنشاهي دسترسي مي داشت قطعا كتاب جامع تري تهيه مي كرد.
كاوه

 
At May 17, 2009 at 6:38 AM , Anonymous Anonymous said...

درود آقای بهنود
لزومی به تعریف از مقاله ی زیباتون نمی بینم چه شما هماره استادانه قلم می زنید. اما پرسشی داشتم از شما و آنهم این که آیا درست تر نبود اگر نام کتاب "نامداران پارسی" لرچمه می شد؟ جناب عباس میلانی را اگر نمی شناختم قبول این مسیله برایم بس راحتتر می بود اما سخت در شگفتم که چرا ایشان چنین نامی را برگزیده اند.در صورتی که نام بسیاری از هم میهنان آذری، کرد، گیلک، لر،.... در لیست نامداران منتخب به چشم می خورد که البته همانطور اشاره کردید، بسیاری نامداران از قلم افتاده اند.بنده نشانی از آقای میلانی نیافتم هم ازین رو برای شما نوشتم و خرسند میشوم اگر پاسخ پرسش ام را بدهید.
پیروز باشید - امین فرهادی

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home