فیروز گوران و روزنامه نگاری
این متن سخنرانی فیروز گوران است هنگام دریافت عنوان روزنامه نگار برتر سال، فکر کردم اگر منتظر بمانم که مجالم دست دهد که درباره فیروز و نقش و سهمش در روزنامه نگاری و اصولا خلقت وی بنویسم شاید کمی دیر شود. از همين رو متن سخنرانی اش را گذاشته ام در دنباله همين متن. به نقل از اعتماد تا چند روز دیگر که چنان کنم که می خواهم
تلفن زنگ زد. گوشي را برداشتم. خانمي از آن سوي خط با لحني مهربان گفت؛ آقاي گوران، انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران امسال شما را به عنوان روزنامه نگار پيشکسوت انتخاب کرد و در نظر دارد در «روز جهاني آزادي مطبوعات» از شما تقدير کند. مي توانيد 10 تا 15 دقيقه هم سخنراني کنيد.
ابتدا خوشحال شدم، همزمان کمي هم دچار ترس شدم. با گذشت چند ثانيه خوشحالي ام بيشتر شد و کمي ترسم هم تبديل به ترس بيشتر شد.
چه کردم که انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران مي خواهد از من تجليل کند. آن هم روزنامه نگاري که بيکار است و شفاهاً قرار شد براي حفظ سلامت اش «مثل بچه آدم» برود توي خانه اش بنشيند يا «چند تا نقطه»، وگرنه... وگرنه چي؟
دوستان عزيز، همکاران گرامي عضو انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران، در اين 10 دقيقه يي که به من فرصت حرف زدن داديد که احتمالاً چند دقيقه اش «مثل بچه آدم» گذشت، دو راه در پيش دارم و در انتخاب هم کاملاً آزاد هستم؛
1- براي ادامه زندگي ام به استقبال پيامدهاي «وگرنه» نروم. از اين حرفه بروم.
2- روزنامه نگار بمانم.
من روزنامه نگار مي مانم. مصالح و منافع کشورم «وگرنه» بردار نيست. اصل، ماندگاري کشورم است. من قلم فردوسي بزرگ را مي بوسم که سرود؛ چو ايران نباشد تن من مباد.
امسال، سال «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» نامگذاري شده است. اگر اتحاد ملي حاکم و فراگير بود نيازي به اين نامگذاري نبود. امروز، کشور سخت به اين اتحاد نيازمند است. اقتدار کشور و سربلندي کشور بي ترديد فقط با برقرار و حفظ اين اتحاد عملي است و ممکن نيست اگر مطبوعات کشور آزاد نباشند.
اگر جناح هاي مختلف و گروه هاي مختلف نتوانند نظرها و سياست هاي خود را آزادانه در مطبوعات مطرح کنند و مطبوعات هم نگران از اتهام «تشويش اذهان عمومي» جرات نکنند اين نظرها را چاپ کنند، چگونه اذهان عمومي مي تواند آگاه شود و داوري کند.
«اتحاد ملي» اين نيست که هر جناح يا گروه که قدرت بيشتري داشت بگويد فقط سياست من درست است.
سال ها است مطبوعات به نقل از کارشناسان مي نويسند با تک صدايي نمي شود مملکت را اداره کرد و با تک صدايي نمي توان به اتحاد ملي رسيد. براي دستيابي به اين نياز بنياني، مطبوعات هزينه سنگيني پرداخته اند و روزنامه نگاران بسياري خانه نشين شدند.
در همين سال ها هر چقدر توانستند و لازم داشتند از «تشويش اذهان عمومي» استفاده کردندو زندگي را و ماندگاري را از ده ها روزنامه و مجله گرفتند.
آقاي رئيس جمهور مي رود به استان فارس. بدون رعايت تشريفات قانوني و نظرخواهي قبلي از نمايندگان مردم در شوراي شهر و مجلس شوراي اسلامي دستور مي دهد يک دهستان از يک شهرستان جدا شود و به شهرستان ديگري بپيوندد. آيا اين دستور کارشناسي نشده تشويش آشکار بخشي از اذهان عمومي کشور نيست؟
اگر مطبوعات آزاد باشند و بتوانند از طريق نظرخواهي از کارشناسان علت اين آشوب ها را ريشه يابي کنند و به اطلاع مردم برسانند «تشويش اذهان عمومي» کرده اند؟
جايي نخوانده ام و از تريبوني نشنيده ام که دستگاه مسوولي در کشور به رئيس جمهور حتي اخطار کرده باشد.چرا نبايد نمايندگان مردم در شوراها يا مجلس شوراي اسلامي اگر نتوانند رئيس جمهور را بازخواست کنند بتوانند جرات کنند و عليه اقدام شتاب زده و بدفرجام ايشان شکايت کنند.
در مورد ديگري و تصميم ديگري در استان ديگري نمايندگان مردم به عنوان اعتراض از نمايندگي استعفا مي دهند. چرا نبايد مطبوعات آزاد باشند و نظر کارشناساني را که اگر معتقدند استعفاي نمايندگان فرار از مسووليت نمايندگي است و بايد شکايت کنند چاپ شود. در اين گير و دار مساله يي به نام مبارزه با بدحجابي در کشور مطرح مي شود. رئيس قوه قضائيه در يک سخنراني متين و نرم به نحوه اجراي اين طرح ايراد مي گيرد. تعدادي از نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي با بيان ديگري به نحوه اجراي طرح ايراد مي گيرند نه خود طرح. چاپ کردن اين نظرات آن هم به نقل از مقام ها در سطح بالاي مملکت چرا بايد «تشويش اذهان عمومي» تلقي شود.
آقاي وزير ارشاد به مطبوعات اخطار مي کند و هشدار مي دهد «با رسانه هايي که باعث اخلال در کار نيروي انتظامي در مقوله برخورد با بدحجابي شوند به شدت برخورد خواهد شد. اين قبيل رسانه ها مطمئن باشند تا حدي قابل تحمل هستند ولي در صورت ادامه آن با اقتدار با آنها برخورد مي شود...»
جناب صفار هرندي، جناب وزير، حد تحمل شما قرار نيست شاخص حد آزادي مطبوعات باشد.
مطبوعات و روزنامه نگاران بايد شجاعانه از حقوق خودشان در برابر اين حرف هاي تهديدآميز دفاع کنند و به وزير ارشاد ناصحانه هشدار دهند که ايشان از حد خودشان دارند خارج مي شوند. وزير ارشاد اجازه تهديد و برخورد با مطبوعات را ندارد. وزير طبق قانون حق دارد اگر به موردي از تخلف در مطبوعات برخورد کرد به قوه قضائيه شکايت کند.
آقاي وزير بايد بداند همين تحول نسبي که در مطبوعات پديد آمده است يکي از دستاوردهاي بزرگ بعد از انقلاب است و بايد دلسوز آن باشد که هم اين دستاورد حفظ شود و هم گسترش بيابد.
اين گونه که وزير تهديدآميز حرف مي زند ضد اين دستاورد و محدودکننده آن است. اگر مطبوعات درباره تجمع و خواست هاي معلمان ننويسند، درباره گراني ننويسند، درباره زنان ننويسند، درباره دانشجويان ننويسند، درباره سياست خارجي و انرژي هسته يي ننويسند پس نقش و وظيفه مطبوعات در انتشار خواست هاي مردم و انعکاس نظراتشان نسبت به امور مملکت چه مي شود.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در ماده 6 مي گويد؛ «در جمهوري اسلامي ايران امور کشور بايد به اتکاي آراي عمومي اداره شود.» خوب، هر روز که نمي شود براي هر اموري در کشور انتخابات کرد. پس طبيعي است که آراي عمومي و نظرات مردم از طريق مطبوعات بايد منعکس شود و اگر مطبوعات در اجراي اين مسووليت با تهديد و تحديد و هراس روبه رو شوند ديگر راه حل جانشيني باقي نمي ماند. وزارت بر مطبوعات مقتدر افتخاري است ماندگار.
جناب صفار هرندي، وزير عزيز من
جناب دکتر محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور عزيز من که مي خواهي بذر مهرورزي را در کهن سرزمين ما ايران اسلامي بپاشي.
من چه گويم که تو را نازکي طبع لطيف
تا به حدي است که آهسته دعا نتوان کرد
نظرات
والله چه عرض کنم !؟ همین جناب مستطاب بهنود بارها از دلائل ناموجه برای مللاقات
مقامات ایرانی با آمریکایی نالیده و نوشته است ...اما وقتی نوبت آشتی بین ایشان
و انجمن نویسندگان ایران مطرح ممیشود میزند بصحرای کربلا !؟ از خود ایشان
شنیده ام یک سوزن بخودت بزن و یک جوالدوز بدیگران ...اگر بخاطر ایرانست که
هست
بسم الله که همین اتحاد شفاهی پر از خیر و برکاتست
سرنوشت عراق پیش روی شماست
با تشکر ساعدی از کانادا
با سلام به بهنود
سخنان این فرزانه زیبا بود،ولی اجازه دهید بجای سردار مربوطه جواب ایشان را بدهم
شما می توانید از خوبیهای نظام بگویید(کدام خوبی؟)مثلا بنویسید:چه زیبا خورد این چماق بر سر زن!یا بنویسید:کی از شر دانشجوی آزادی خواه خلاص می شویم!کی این هسته را گیر میاوریم برای نابودی دشمن،کدام دشمن؟کدام هسته؟(هسته آلو،هندونه)،امتحان کنید(روزی هفت باراز شما تقدیر می شودتوسط سردار)شاید هم جای حسین بازجو نشستید.
کاش خیلی ها(نه همه)مثل فیروز گوران فکر می کردند
پیروز باشید
کاوه از ایران
Dear Mr. Behnoud,
I think this was your best article of your whole life.
Thanks to Firooz-e-Gooran and his efforts to appreciate freedom in Iran and let's wish him success.
جناب بهنود سلام.. با امید به روزهای آفتابی در لندن و روزهای بارانی در تهران ،خوشحال می شم ارتباط کوچی با بلاگ حقیر داشته باشید
با تشکر از www.moje5om.blogfa.com
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home