Sunday, April 22, 2007

دستورات حضوری و بدون تشریفات قانونی


این مقاله امروز سایت فارسی بی بی سی است که متن آن را هم در دنباله همین صفحه آورده ام

دستور اخیر محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور ایران، به تغییر نام شهر "گاوبندی"، بر اساس نظرخواهی حضوری از مردم و دستور دیگر وی برای جدا شدن یک روستا از شهر "اقلید" و اتصال آن به "آباده"، که باز به خواست حضوری یک گروه صورت گرفت، زنجیره تصمیم ها و سخنان باورنکردنی رییس دولت را در نیمه دوران ریاست جمهوری اش کامل کرده است.

یادآوری این گفتها و دستورات تبدیل به موضوعی دایمی برای پیام های تلفنی و لطیفه هایی شده که در محافل عمومی و خصوصی ایرانیان رواج دارد.

بنا به گزارش های خبری، اعلام تغییر نام گاوبندی به "پارسیان" بعد از آن صورت گرفت که رییس جمهور در بازدید از استان هرمزگان با درخواست امام جمعه و فرماندار شهر روبرو شد و همان جا نظر مردم حاضر را جویا شد و پس از مشاهده استقبال آنها گفت از این به بعد نام گاوبندی به نام پارسیان تغییر کرد.

گفتنی است که تغییر اسامی شهرها و اماکن مطابق با و از طریق اجرای مقررات و قوانینی است که مراحلی را ایجاب می کند که در پاره ای از موارد تصویب شوراهای دولتی در خصوص آنها کافی است و در برخی موارد مصوبه مجلس را لازم دارد.

در همین سفر آباده، آقای احمدی‌نژاد به درخواست کسانی که به استقبالش آمده بودند اعلام داشت که روستای "خسرو و شیرین"، که مدتی است بر سر وضعیت اداریش بین آباده و اقلید اختلاف وجود دارد، زیربخش شهر آباده باشد، امری که به شدت مردم اقلید را آزرد و خبر داده شده که پس از این اعلام رییس دولت با استقبال فراوان مردم آباده روبرو شد.

اما احمد نیک‌فر، نماینده اقلید، به مردمی که در استادیوم این شهر منتظر ورود رییس‌جمهور بودند پیغام داد تا استادیوم را ترک کنند. آنها رفتند و این بخش از سفر ریاست جمهوری بی روح و مواجهه با اعتراض ها بود.

مخالفت با محدود کردن زاد و ولد و شعار دو فرزند کافی است، صدور دستور برای ورود زنان به ورزشگاه ها، جلوگیری از تغییر ساعت رسمی کشور - که به گفته کارشناسان در سال گذشته میلیاردها تومان از جهت مصرف سوخت به کشور لطمه زده و به موضوع کشمکشی بین دولت و مجلس تبدیل کرده - صدور دستور تغییر ساعت کار بانک ها که سرانجام مجلس با تصویب قانونی مانع آن شد، ادعای این که میوه گران نشده و دعوت از مردم که بروند در محله محل سکونت وی، میوه ارزان بخرند، گزاشهایی در خصوص تندی کردن با مقامات دولتی مهم و ادعای این که دنیا به سمت "احمدی نژاد" شدن می رود، از جمله گفته هایی است که این روزها نقل محافل بوده است.

بسیاری از این گفته ها در زمانی مورد انتقاد فن سالاران و کارشناسان قرار می گیرد که برای بخشی از مردم ایران و همچنین کشورهای آفریقایی و آسیایی امری عادی و پسندیده است و همین ها را نشانه مردمی بودن وی می دانند و حمل بر آلوده نشدن وی به تشریفات و آداب و رسوم ریاست می کنند.

اولین بار: وعده ها

اولین بار که گفته های رییس دولت نهم جمهوری اسلامی تیتر اول روزنامه ها شد، همان اولین روزهای ماه مرداد سال ۸۵ بود که ریاست جمهوری را از محمد خاتمی تحویل گرفت و اعلام کرد که از تشریفات بیزارست و هرگز سوار هواپیماهای اختصاصی نمی شود و سعی خواهد داشت مانند محمد علی رجائی، دومین رییس جمهور اسلامی، زندگی کند که معلمی ساده بود.

خودداری از زندگی در ساختمان های بزرگ دولتی، پرهیز از تشریفات، خودداری از سوار شدن برهواپیماهای اختصاصی، نقل و انتقال با وسایل نقلیه عمومی (هواپیما و یا اتوبوس) همراه با مردم، گفتگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی، بخش هایی از وعده هائی که آقای احمدی نژاد قبل و بعد از انتخاب به ریاست جمهور به مردم ایران داد.

فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، خانه مجلل سازمانی شهردار تهران (متعلق به شهرداری) را نشان می داد و در کنار آن خانه کوچک آقای احمدی نژاد را در محله نارمک در شرق تهران با این توضیح که آن خانه شهردار پیشین (غلامحسین کرباسچی) است و این خانه شهردار فعلی (احمدی نژاد).

اما تمامی این وعده ها، از سر ضرورت در ماه های بعدی ریاست جمهوری پس گرفته شد، تنها یک بار سفر با پروازهای عادی به مشهد ممکن شد، سفرهای ساده دیگر هم هرگز صورت نگرفت. در گذر ایام تمام تشریفات و رفتار روسای جمهوری پیشین را برقرار کرد از جمله آن که هنگام سفر به خارج از کشور ده ها تن محافظ و همکار و خبرنگار و عکاس با خود همراه کند.

اولین بمب: هاله نور

اولین جمله ای از آقای احمدی نژاد که مانند یک بمب در سراسر کشور ترکید وقتی بود که از اولین دیدار خود از نیویورک و شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل بازآمد و در سفر بعدی خود به قم، در حضور آیت الله جوادی آملی سخن از "هاله نوری" منتشر شد که در مدت سخنرانی دور وی را گرفته بود که در فیلمهای منتشر شده از این مراسم، با واکنش خونسرد این مرجع تقلید روبرو شد.

انتشار خبر این گفته ها، چنان اثری بخشید که دفتر رییس جمهور آن را تکذیب کرد و چون فیلم آن تکثیر و میلیون ها بار دیده شد، غلامحسین الهام، رییس دفتر وی که خود نیز در جلسه حضور داشت، اعلام کرد که چنین چیزی نشنیده و هاله نور و مسائلی شبیه به این ساختگی و تروکاژ سینمایی است.

تصمیم های رییس جمهور در جریان سفرهای استانی، و بخشش های وی در هر یک از این دیدارها که به بیست و هشت رسیده است، از جمله مسائلی است که از اولین روزهای دولت نهم بین دولتمردان و کارشناسان مسایل اقتصادی و اجتماعی اختلاف ها انداخته است.

معجزه پاسخ به نامه ها

هواداران دولت، از سفرهای استانی به عنوان "ابتکار" آقای احمدی نژاد یاد می کنند و هر بار گزارش می دهند که چند صد هزار نامه خطاب به رییس جمهور نوشته شده که به ادعای اولین روزهای آغاز به کار دولت، آقای احمدی نژاد خود را موظف به خواندن و پاسخ گویی به همه آن ها می بیند.

وقتی در هشتمین ماه ریاست جمهوری اعلام گردید که نامه ها از مرز هشت میلیون عریضه گذشت، روزنامه نگاران در مقالات جدی و طنز گونه خود دست به کار تقسیم زمان برای هر نامه شدند و ضمن آن که غیرممکن دانستند که رییس جمهور خود به این نامه ها پاسخ گوید فایده بخشی آن را زیر سئوال بردند.

بر اساس گزارشها دبیر اجرایی هیات دولت سال گذشته در یک برنامه تلویزیونی شرح داد که وقتی در جریان یکی از سفرهای استانی به دستور آقای احمدی نژاد چند میلیون تومان پول نقد (چون خواهان وعده و چک قبول نمی کرد) به یک معلول یا جانباز داده شد، دقایقی بعد در بازگشت رییس دولت تعداد معلولانی که جلوی اتومبیل نشسته بودند تا آنان نیز از کمک های یکسانی برخوردار شوند چندین برابر شده بود که ناگزیر آقای احمدی نژاد از راهی دیگر عبور داده شد.

هواداران دولت، فراوانی تعداد نامه ها و صدور دستور برای دادن وام و واگذاری مسکن به متقاضایان را از دلایل مردمی بودن دولت و محبوبیتش می دانند، در حالی که مخالفان دولت این گونه اعمال را فریفتن مردم و اعمالی بدون برنامه و بدون نتیجه می دانند.

رابطه نامه ای و نامه نگاری به مردم ایران خلاصه نمی شود. ادعای این که مردم کشورهای دیگر از رییس جمهور ایران برای اداره کشورهایشان مشاوره می خواهند، و ادعای دریافت روزانه هزاران نامه از مردم اروپا و آمریکا، از جمله سخن هائی است که چند بار توسط آقای احمدی نژاد بیان شده است.

نامه های خارجی

اولین باری که خبر از تهیه نامه ای در هیئت دولت داده بود اولین ماه های کار دولت نهم و زمانی بود که اعلام گردید که وزیران منتخب آقای احمدی نژاد ملزم به امضای میثاق نامه ای شده اند که بنا به نوشته سایت های اینترنتی "به دست یکی از وزیران کابینه به چاه عرایض جمکران" انداخته شد. این خبر بعدها به گونه مبهمی تکذیب شد.

در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدی نژاد اعلام ناگهانی این که رییس جمهور ایران نامه ای برای سران کشورهای جهان می نویسد به عنوان خبری مهم مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب این نامه رییس جمهور جورج بوش است، تحلیل و تفسیرها درباره آن شدت گرفت و از آن به عنوان تحرکی در روابط خصمانه تهران و واشنگتن یاد کردند. حتی اعلام این که نامه هجده صفحه است هنوز باعث نومیدی صلح دوستان نشده بود.

اما انتشار نامه طولانی که به گفته مقامات کاخ سفید حاوی پیامی نبوده و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود، کاخ سفید واشنگتن را واداشت که اعلام کند که به این نامه جوابی داده نمی شود. عملی که محمود احمدی نژاد در مصاحبه های مختلف آن را به عنوان بی اعتنایی رییس جمهور آمریکا به نداهای صلح جویان تلقی کند.

دو نامه بعدی او، که هر دو بدون جواب ماند به خانم مرکل، صدراعظم آلمان، و پاپ بندیکت، رهبر کاتولیک های جهان بود که در حقیقت تکرار مفاهیمی بود که در اولین نامه وی نیز بدان ها پرداخته شده بود.

کشف انرژی اتمی

در زمستانی که گذشت فیلمی از سخنرانی رییس جمهور احمدی نژاد در سایت یوتیوب قرار گرفت و به سرعت توسط هزاران نفر دیده شد که قبلا از سیمای جمهوری اسلامی ایران هم پخش شده بود که نشان می داد وی ادعا کرده است که دختری شانزده ساله مدعی شده که انرژی اتمی را در خانه شان کشف کرده است.

رییس جمهور در سخنرانی خود با هیجان بازگویی می کند که به محض شنیدن این خبر به رییس سازمان انرژی اتمی تلفن می کند و آن ها به بررسی ادعایش می پردازند و با تشکیل یک گروه کارشناسی ادعای وی تائید شده و آشکار می شود که او به کمک برادر هفده ساله اش، موفق به کشف انرژی اتمی شده و اینک به استخدام سازمان انرژی اتمی درآمده و با محافظ و راننده مخصوص حرکت می کند.

اما هنوز چند ماهی نگذشته، پخش مستقیم مصاحبه مطبوعاتی که با یک روز تاخیر در تهران برگزار شد و یکی از روزنامه های بریتانیا به آن "نمایش یک نفره " نام نهاد، تمامی خبرهای دنیا را تحت الشعاع خود قرار داد، چرا که در این مصاحبه ابتدا فرماندهی از سپاه پاسداران مدال افتخار گرفت و بعد اعلام گردید ملوانان بریتانیایی بعد از چهارده روز اسارات آزاد می شوند.

در ابتدای این مراسم رییس جمهور احمدی نژاد به مدت یک ساعت، متنی همچون نامه هایش به سران جهان را خواند که تمامی آن آیه های قرآن و نصیحت و موعظه بود که شبکه های ماهواره ای جهان به تصور آن که در این کنفرانس مطبوعاتی خبر مهمی درباره ملوان های اسیر بریتانیایی در آن وجود دارد، دقایقی از این سخنرانی را پخش کردند.

این مصاحبه که تنها چند خبرنگار توانستند سئوال های برگزیده خود را مطرح کنند، وقتی جالب تر شد که رییس جمهور از وزیران خود که در صف اول نشسته بودند خواست که با او به بدرقه ملوانان بروند که با کت و شلوارهای دوخته نو (اهدایی رییس جمهور) و بسته های هدیه که تحویل گرفته بودند با شادمانی خداحافظی می کردند تا تحویل سفیر بریتانیا در تهران شوند.

به نظر گروهی از مخالفان دولت مهم ترین علت این گونه تصمیم گیری ها خارق العاده و ادای جملاتی که قبلا از روسای دولت ها شنیده نشده، مطرح شدن در سطوح داخلی و بین المللی و اشتیاق به شهرتی مخصوص به خودست که می توان گفت - به ویژه در یک سال اول ریاست جمهوری - در سطح بین المللی موفق بوده است.

یکی از نمونه های این "موفقیت"، انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان نامزد مرد سال ۲۰۰۶ توسط مجله آمریکایی تایم بود که نزدیک بود وی را بعد از دکتر مصدق و آیت الله خمینی سومین مرد سال آن مجله کند و در جمع ششمین ایرانی کرد که تصویرش بعد از رضاشاه، محمدرضاشاه، دکتر مصدق، و آیت الله خمینی است روی جلد مجله تایم نقش بسته است.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At April 22, 2007 at 9:52 PM , Anonymous Anonymous said...

پس نفر پنجم کی بود؟ گمانم یکی را از قلم انداختید در سطر اخر

 
At April 23, 2007 at 1:37 AM , Anonymous Anonymous said...

Indeed Iran has never had a more savvy president! However while we are engaged with the trivialities, the Americans are busy fortifying their army in the region. God help the Iranian people with the American 'gun' culture. I have no doubt Mr Ahmadinejad is well capable of protecting us from young American soldiers shooting around!

 
At April 23, 2007 at 2:48 AM , Anonymous Anonymous said...

موندیم بخندیم یا از قصه بمیریم با این وضعیتی که تو ایرانه به هیچکس نمیشه اعتماد کرد حرف دیگه خریدار نداره دیکه کار از چگوارا و مصدق گذشته سکوت تنها کاریست که شاید تا 100 ساله دیگه طول بکشه اقای بهنود مثله همیشه استفاده کردیم پایدار باشید

 
At April 23, 2007 at 7:39 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب آقای بهنود . از شما سپاسگذارم به جهت این که حافظه تاریخی ما مردم بسیاری از مطالب را در روزمرگی فراموش می کند . شما با جمع آوری و یاد آوری مطالب گذشته چراغی روشنی بخش خواهید بود در تصمیم گیری های آتی ما.
در مورد محمود احمدی نژاد لطفا همین گونه ادامه دهید . چون خساراتی که به مملکت ما زده و خواهد زد بیش از حد تصور است
آرش ایرانشهر

 
At April 24, 2007 at 2:00 AM , Anonymous Anonymous said...

kheili khandidim
in mard divane ast, divane

 
At April 25, 2007 at 5:49 AM , Anonymous Anonymous said...

shoma ke inhameh be joziyat tavajooh darid behtar ast deghat bishtary konid.aghaz kare ahmadynejad 84 bood na 85.
ba inhal az neveshtehayetan lezzat mibaram.

 
At April 25, 2007 at 11:59 AM , Anonymous Anonymous said...

Reminded me of story of the brother of the famously generous Haatame-Tayee!

 
At May 6, 2007 at 4:08 PM , Anonymous Anonymous said...

با سلام
اولا به گمانم آن ماجرای دخترک شانزده ساله و انرژی اتمی، به دوران تبلیغات ایشان برای ریاست جمهوری باز می گردد و در سی دی هایشان بود.
دوما، ماجرای چرخش 360 درجه شان را نگفته اید؛ هاها!

 
At May 8, 2007 at 4:08 AM , Blogger S. BAHRAMI said...

جناب آقای بهنود : من از سخنان شما بسیار سپاسگذارم ، من همیشه عاشق قلم بودم و پدرم نیز به همچنین و ایشان برای خود در زمان گذشته شخصیت معروفی بودند ، بگذریم ایشان دیگر در بین ما نیستند ، ولی می خواستم از شما درخواست کنم که یک قسمت را بصورت مسلسل وار به تاریخ 100 ساله گذشته ما اختصاص دهید که مطمئن باشید خواننده زیاد خواهد داشت ، البته نه بصورت تاریخی و خشک که بصورت نقل قول از سفر نامه های سفرا خارجی و غیره ، بنده خود چند کتابی مثل زیر آفتاب سوزان ایران یا ..... را خوانده ام که زیاد هستند و در کتابخانه من وجود دارند ، و حتی اگر آنها را هم بصورت دستچین رونویسی کنید و نقدی کوتاه بر آن بنویسید ، بسیار ممنون خواهیم شد . بقول یکی از این آقایان که نوشته بود ما تاریخ را فراموش می کنیم !!! شما می توانید آن را مدام بیاد ما بیاورید .
ممنونم و متشکر : سیامک

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home