عزیزالله خان شده ایم
مقاله امروز کارگزاران را در اينجا بخوانید
posted by masoudbehnoud @ 8:43 AM
6 Comments
مجموعه مقالات
مسعود بهنود
Thursday, May 3, 2007
share on facebook
share on facebook
نظرات
رفتم نمایشگاه به جز این که جایش بد بود و حال ما هم بد بود ولی ضدیادهایت را خریدم و وقتی آمدم بیرون به فکر این که نیستی بغض کرده بودم
کیهان را کسی نمی خواند اما اگر می خواند ند می دیدند که به آقای بهنود و دکتر مهاجرانی نوشته که این ها در داخل چه می کنند یعنی چرا نامش هست یعنی چرا کسی ما را نمی خواند و آن ها را می خواند. یعنی چرا ورشکست شده ایم. یعنی در حالی که مسلمانی را هم خرج خودمان کردیم چرا کسی باورمان نکرد. یعنی حسادت دارد می کشد ما را.
با سلام به بهنود
با اين اوصاف تا چند سال ديگر مي شويم كره شمالي(به جاي نان علف مي خوريم)شايد هم افغانستان،كسي چه مي داند(شايد هم چند صباحي ديگر آن چه بر سرآنها آورديم خليج نشينان بر سر ما بياورند!)
اين راهي كه جماعت مي روند به تركستانست،آنها هم كه راه بلدند يا ساكتند،ياساكتشان مي كنند!شما بهتر مي داني اينجا در كشور ما گردابي با سرعت درحال شكل گيريست كه به كسي مجال نمي دهد،بايدايستادومنتظرآرام شدنش شد،يا كاري كرد؟(فيوز من كه پريده بايد عوضش كنم)نمي دانم.نظر شما چيست؟
پيروز باشيد
كاوه از ايران
با درود
نمایشگاه امسال انگار به هیج وجه به فکر بازدید کننده ها نیست جناب بهنود هیچ راهنمائی ای صورت نمی گیره شانسی چندتا ناشر را پیدا کردم هر چه دنبال نشر علم بودم که بپرسم ایااز الیس شما خبر دارد یا نه ره به جائی نبردم
به هر حال چند کتابی خریدم به جای نثر زیبای شما
این هست خریدهای امسال من
شاهنامه فردوسی به نثر
ملیجک
رنجههای انجلا
تهوع
ولی به یاد شما در نمایشگاه بودم
یار با ماست
شما میمانید
یا حق
آقاي بهنود خسته نباشيد .
خيلي مگذره از آخرين برنامه راديويي تون كه دانلود كردم و شنيدم كه هنوز هم گاه گداري گوش مي كنم كه زيبا بود و صداي شما زيباست .هنوز هر باري كه براي خوندن مقاله هاتون سري ميزنم ، نگاهم اون پائين كه لينك جديد از صداتون باشه كه نيست ... قرارمون هر روز نبود ... يادتون باشد اگر ... ولي خيلي دير شده از اخرينش ... منتظريم ...
همان نام هم كه دارد مي‌رود. اوّل رندانه به جاي خليج فارس،خليج خالي را استعمال كردند كه گويا كاملاً جا افتاده است. حالا هم يواش يواش سروكله‌ي عربي پيدا شده كه بعد از يكي دو اعتراض قبحش كه ريخت آن هم جا مي‌افتد.باز گلي به جمال عزيزالله‌خان كه همان كاشي آبي را توانست نگه دارد.
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home