من آقای مسکوب را از وقتی که درگذشت و شما نوشتید شناختم و تمام کتاب هایشان را خریدم و خواندم و دارم. دیدم هم در یادداشت های نوشته اند از شما و نوشته تان درباره باغ در باغ. اما این نوشته چیز دیگری است . استاد چرا این رمز را به شاگردهایتان نیاموختید . حالا دانستم که این همه احترام که به شما می گذارم ییخود نیست [...] آرزو دارم روزی کتابی منتشر کنید و درباره همه بزرگان چنین بیوگرافی هائی بنویسید . دمتان گرم
بهنود نازنین یادداشت شما ، هم تکانم داد هم با ان گریستم . سوگ سیاوش ان مرد را بار و بارها خواندم . قلم شما پاسداشت چنین انسان هایی را ادا می کند . نوستالژی چنین راد مردانی را بیش از این باید گفت و نوشت . انهم در غوغای ایامی که مجال تفکر روشن و به صواب را از انسان ایرانی ستانده است . شما را این بار بر خوش قلمتان هست که بیشتر بنویسید ، انهم نه برای امثال من که کمی از شما کوچکترم و دیده ام و خوانده ام . برای نسلی که جمال زاده و هدایت را نمی داند . خداوند قلمتان را پر توانتر سازد .
سلام من یه پیشنهاد داشتم، البته به آقای مسکوب مربوط نمی شه، من یه سوژه داشتم بنام "دوچرخه سواری شمپانزها"اول می خواستم خودم بنویسمش ولی دیدم من این کاره نیستم باید یه نفر حرفه ای بنویسه ، راستش موضوع یه کم قدیمی شده و شاید تو سالگرد خرداد نوشتنش معقول تر باشه این مطلب کنایه از این داره که وقتی دانشمندان توانستند شمپانزها را وادار به دوچرخه سواری کنند بعضی ها نتیجه گیری کردن که شمپانزها هم قابلیت ریسدن به تمدن بشری و دارن و بعد ادامه تحقیق معلو شد که نه دوچرخه سواری آنه فقط یه تقلید ساده بوده مثل انتخابات ریاست جمهوری ما در دور اول و شور حال مردم و تحمل جامعه و سیستم ولی حیف همش که تقلید بود ... ا
سلام آقای بهنود در سایت دکتر خزعلی مقاله ای از شما دیدم با عنوان: "مسعود بهنود":درست همین است که دکتر خزعلی به ساکنان تهران توصیه کرده است تا بروند و به دکترعلی مطهری رای بدهند
میخواستم بپرسم آیا این مقاله واقعانوشته خودتان است؟ چرا در سایت دیگری یا مثلا در همین وبلاگ خودتان منتشر نشده؟ اگر ممکن است گزارشی را که در سالهای قبل در مورد قفسهای فلزی خیابان مولوی نوشته بودید را دوباره منتشر کنید. با تشکر
نظرات
من آقای مسکوب را از وقتی که درگذشت و شما نوشتید شناختم و تمام کتاب هایشان را خریدم و خواندم و دارم. دیدم هم در یادداشت های نوشته اند از شما و نوشته تان درباره باغ در باغ. اما این نوشته چیز دیگری است . استاد چرا این رمز را به شاگردهایتان نیاموختید . حالا دانستم که این همه احترام که به شما می گذارم ییخود نیست [...] آرزو دارم روزی کتابی منتشر کنید و درباره همه بزرگان چنین بیوگرافی هائی بنویسید . دمتان گرم
بهنود نازنین
یادداشت شما ، هم تکانم داد هم با ان گریستم . سوگ سیاوش ان مرد را بار و بارها خواندم .
قلم شما پاسداشت چنین انسان هایی را ادا می کند .
نوستالژی چنین راد مردانی را بیش از این باید گفت و نوشت . انهم در غوغای ایامی که مجال تفکر روشن و به صواب را از انسان ایرانی ستانده است .
شما را این بار بر خوش قلمتان هست که بیشتر بنویسید ، انهم نه برای امثال من که کمی از شما کوچکترم و دیده ام و خوانده ام .
برای نسلی که جمال زاده و هدایت را نمی داند .
خداوند قلمتان را پر توانتر سازد .
طعم دلخور دهانتان را هنگام نگارش اين مقاله ى فوق العاده, با تمام وجود حس مى كنم
سلام من یه پیشنهاد داشتم، البته به آقای مسکوب مربوط نمی شه، من یه سوژه داشتم بنام "دوچرخه سواری شمپانزها"اول می خواستم خودم بنویسمش ولی دیدم من این کاره نیستم باید یه نفر حرفه ای بنویسه ، راستش موضوع یه کم قدیمی شده و شاید تو سالگرد خرداد نوشتنش معقول تر باشه این مطلب کنایه از این داره که وقتی دانشمندان توانستند شمپانزها را وادار به دوچرخه سواری کنند بعضی ها نتیجه گیری کردن که شمپانزها هم قابلیت ریسدن به تمدن بشری و دارن و بعد ادامه تحقیق معلو شد که نه دوچرخه سواری آنه فقط یه تقلید ساده بوده
مثل انتخابات ریاست جمهوری ما در دور اول و شور حال مردم و تحمل جامعه و سیستم ولی حیف همش که تقلید بود ... ا
سلام آقای بهنود
در سایت دکتر خزعلی مقاله ای از شما دیدم با عنوان:
"مسعود بهنود":درست همین است که دکتر خزعلی به ساکنان تهران توصیه کرده است تا بروند و به دکترعلی مطهری رای بدهند
میخواستم بپرسم آیا این مقاله واقعانوشته خودتان است؟ چرا در سایت دیگری یا مثلا در همین وبلاگ خودتان منتشر نشده؟
اگر ممکن است گزارشی را که در سالهای قبل در مورد قفسهای فلزی خیابان مولوی نوشته بودید را دوباره منتشر کنید.
با تشکر
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home