تا بدانی عمر پوپولیسم چقدرست
کسانی که تصور میکنند با سرکوب و اختناق، دولت و حکومت موفق شدهاند، فقط این عکس را مقایسه کنند با صحنه هائی که تا همین اواخر آفریده میشد وقتی که احمدینژاد به سفرهای استانی میرفت. هر هفته با اتومبیل هائی پر از اسکناس رفت به این گوشه و آن گوشه. حالا این عکس آخرین سفر استانی است که حتی جرات نکرده از اتومبیل پیاده شود. و عدهای شدهاند حقوق بگیر در خبرگزاری و روزنامههای دولتی تا با جملات بیمعنای مبالغه آمیز مانند «سپاس مردم قم از احمدینژاد» گزارش را با عکس هائی از وی در حلقه محافظان و کارمندان منتشر کنند.
کسانی که کارشان تحقیق است میتوانند به این خبر توجه کنند که در جریان مبارزات انتخاباتی ۱۳۸۴ او فاصله فرودگاه اصفهان تا مسجد محل سخنرانیاش را با سه ساعت معطلی پیمود. نوشتند هفتاد هزار نفر به استقبالش رفته بودند که بعد از سالها فقط با استقبالی که از آقای خاتمی میشد قابل مقایسه بود. بعد از انتخابش به ریاست جمهوری هر سفر استانی که رفت جمعیت استقبال کننده قابل اعتنا و فراوان بودند. این روند تا پایان سال ۱۳۸۷ ادامه داشت، بعد از آن ساختگی بود و با کمک وزارت آموزش و پرورش و بسیج جمعیت آورده شد. کم کمک به صحنه هائی رسید مثلا در مشهد که با هیچ ترفندی پنهان شدنی نبود که تعداد محافظانش از بیست گذشته و مردم آورده شدهاند تا فقط از دور، دوربینها را پرکنند.
بعد از انتخابات ۸۸ و همان حوادث که به فتنه شباهتگذاری شده، حتی قبل از اینکه اختلافات معلوم شود و سپاه رسماً در مقابل او بایستد، دیگر سفرهای استانی رونق سابق را نداشت سهل است در هر سفر چند نفری دستگیر شدند. این در حالی بود که سفر اخیر قم به شهادت مردم آن شهر مانند حکومت نظامی بود و نگرانی از انداختن سنگی و آجری چنان شدید که ناگزیر اصلاً وی را به میان مردم نبردند.
روند کاهش مدام داشت تا این عکس که متعلق به هفته قبل است و نشان میدهد که دیگر جمعیتی نیست و رییس از داخل اتومبیل که هشت ده اتومبیل اسکورت محافظان مشایعتش میکنند به بازدید سد یا آب بند آمده است.
نظرات
آقای بهنود وضعیت لاریجانی و خامنه ای و امثال آنان هم همین است
منتها بیت رهبری با درآمدهای هنگفت نفت بیشتر قدرت تبلیغاتی دارد
کوتوله های تاریخ همواره تاریخ مصرف دارند. گرچه با ترفندهای عوامفریبانه به پیروزیهای موقتی دست می یابند ولی عمر این پیروزی در چشم انداز تاریخ کوتاهتر از یک دم است . هرآنکس که از ملت و حق فاصله بگیرد حیاتش پُر دوام نخواهد بود.
نگفتمت مروآنجا که آشنات منم
دراین سرای فنا چشمه حیات منم
اگربه قهر روی صدهزاربار زمن
که عاقبت به من آیی که انتهات منم
این کاخ که میبینی گاه از تو گاه از من
جاوید نخواهد ماند خواه از تو خواه از من
گردون چو نمی چرخد بر کام کسی هرگز
گیرم که تواند بود مهر از تو ماه از من
گر هیچ نبازی باز، چون هیچ نخواهی برد
رنجی زچه زین شطرنج فرزین زتو شاه از من
کبکی به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست
این خنده افغان چیست گل از تو گیاه از من
باخویش در افتادیم تا ملک زکف دادیم
از جنگ کسان شادیم داداز تو آه از من
نه تاج کیانی ماند نه افسر ساسانی
افسر زچه نالانی کاخ از تو کلاه از من
هیچ کس به اندازه احمدی نژاد نتوانست چهره کریه اخوندها(اعراب دره بقاع لبنان) که هیچ سنخیتی با ایرانیان ندارند را نمایان کند
هیچ کس از دولتهای این سی دو سال نتوانست چهره کریه آخوند های غیر ایرانی (اعراب دره بقاع لبنان) را برای مردم نمایان کند
استاد یادم می آید که تا همین چندی پیش چوب احمدی نژاد را بر سر خاتمی میکوفتند که ببین چقدر شجاع است و هر چه می خواهد میکند اما تو همواره سکوت کردی. امروز میبینیم که چرا سکوت میکرد. این آقای به اصطلاح قدرتمند با اندکی لغزش به زباله دان تاریخ پیوست و فقط لحظه شماری میکند که این دو سال تمام شود و او جان سالم به در برد. دیدیم و به یاد داریم و به یاد ندارند کسانی که با خاتمی مخالفت میکنند، لوایح دوقلو را، که آخرین تلاش بزرگمرد را چگونه نابود کردند، چگونه دستور قتل عبدالله نوری و عطا مهاجرانی را دادند و خوشبختانه موفق نشدند و چه کردند با یک کنفرانس معمولی در برلین و چه کشتند نویسندگان نازنین را. حال میگویند خاتمی چرا کاری نکرد و فرصت سوزی نمود. من در عجبم او که هیچ نکرد چنین مستوجب عقاب بود اگر میکرد لابد عریان او را در شهر میچرخاندند تا درس عبرتی شود برای آیندگان. چنانکه تقریبا چرخاندند احمدی نژاد را و اختیار کابینه که هیچ اختیار همسرش را نیز از وی ربودند و گفتندش که عورتت پیداست مرد، باید آن را نه بپوشانی، که دور بیندازی. حال میبینیم که او نیز تا زمانی شجاع بود که همراستا بود و اکنون ناخن برای خاراندن خود هم ندارد.
حال شاید احمدی نژاد که خاتمی را با آن لوایح دوقلویش تکفیر مینمود اکنون باید در به در دنبال لایحه اول لوایح دوقلو بگردد تا اختیاراتش افزایش یابد و وقتی به انتخابات رسید و رد صلاحیت یاران را دید وااسفا بگوید که حق داشت خاتمی با آن لوایح دوقلویش.
سلام استاد
خیلی وقتا که دلم می گیره به خاطر وقایعی که می افته، می آم اینجا بلکه یه چیزی بخونم شاید آروم شم.
نمی دونم چی شده استاد ولی دیگه اون موقع ها نمی نویسی.اون موقع هایی که دلها داره می جوشه و دنبال یه سنگ صبور می گرده. مثلن یه کلمه راجع به هاله میگفتی. اومدم می بینم چیزی که به ذهن استاد مهم اومده عمر پوپولیسمه. آخه این عمر پوپولیسم و همیشه میشه نوشت. شاید استاد فکر میکنه که این روزا همه خیلی هیجان زده و عصبانی ان. ولی انصافن ماها چی داریم برای تخلیه ی هیجاناتمون. جز اینه که شب رسانه ی ملی بدتر داغمون و تازه تر میکنه. اگه امثال استاد هم ننویسن این غم های به این سنگینی رو به کی بگیم. شاید من اشتباه فکر می کنم که شما مسوولیت نوشتن داری اونم تو همچین شرایطی. تحلیل هاس سیاسی رو بسپرید به امثال گنجی و عبدی.
ارادتمند
امیرحسین
چه فرقی می کنه آقای بهنود. کسی بیاد یا کسی نیاد! مثل اون کف پوشای دوران خاتمی. تازه فهمیدم که همش دروغ بود. مردم رو بیچاره کردن مثل اینکه قرار نیست تاوان هیچی رو هم بدن! تو مراسم ختم سحابی ها فرمانده نیروی انتظامی سربازای زیردستشو می زد که چرا مردم و بلند نمی کنین! حتی آقایی که لباس شخصی بود اصطلاحا یا از نیروی انتظامی بود با لباس شخصی می گفت خانم چی کار کنیم دستوره! وقتی گفتم با همین دستور آدم هم می کشین گفت نه خانم اون موقع دیگه مغزمون اجازه نمی ده! آقای بهنود باید یه کاری کنیم که از این نفرتی که نسبت به پلیس و نیروی انتظامی و لباس شخصی ها داریم کم شه! باید کم شه! من اون اول که باهاشون روبرو می شم ازشون متنفرم دیگه مغزم کار نمی کنه دلم می خواد فحش عالم و آدم و بهشون بدم! ولی بعد که فکر می کنم می بینم درست نیست این برخورد! احمقانه ست اینقدر نفرت
داستان سخنرانی دکتر در مراسم درگذشت آیت الله خمینی هم که شب پیش رخ داد، از آن تکرارهای طنزآمیز تاریخ بود!
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
...
دوسال گرفتند و تجاوز کردند و کشتند به خاطر این آشغال و حالا هم دارن با تی پا میندازنش دور......نوبت خودشونم میرسه...
نميدانم به حال محمود بخندم يا بگريم
هر چه هست درس عبرتي است براي آنانكه مست از شراب قدرت ، حق و عدالت را ناديده مي انگارند
واقعیت این است که هیچکس نمی داند میزان محبوبیت فلان سیاستمدار در ایران چقدر است احمدی نژاد هم از این قاعده مستثنی نیست.این که میزان استقبال از وی چقدر کم یا زیاد شده هم نیاز به کنکاش بیشتری دارد و یک عکس بیانگر چیزی نیست. ولی پرسش اینجاست چرا مردمی که با آن شور و شوق که به خاتمی رای داده بودند چندین سال بعد از مخالف خاتمی چنین استقبال پر شوری کردند. اگر معیارهای دوگانه در بحث و استدلال را کنار نگذاریم بخت جذب افکار عمومی را لااقل در بلند مدت هرگز نخواهیم نداشت.
کامنتیست برای مقاله شما بازی کثیف ..که تاریخ مصرف ان پایان یافته ولی دوست داشتم اگر میشود دوستان کامنت گذار هم انرا ببینند البته شاید صحیح نباشد ومن تقاضای غیر معمولی میکنم ..به هر حال من مینویسم شما البته مختارید در انتشار ان
)
اخاتمی فقط از یک چیز میترسد انهم اسیب دیدن نظام تا حدی که منجر به فروپاشی ان شود ..وتا کنون نیز از هیچ کوششی در این راه دریغ نکرده وباید گفت بسیار هم موفق بوده
وباید به او افرین گفت ..بقیه سخنان امثال شما در تفسیر رفتارهای او توجیهات بیمایه ای ایست که تنها او را کمی رنگ میکند
واتفاقا این خود اوست که هر باربا شفافیت کامل این رنگ را با جمله ای یا سخنرانی کاملا میشوید وخواست وچهره واقعی خود را نمایان میسازد ..
چرا میخواهید ازاو چیز دیگری بسازید بگذارید کار خودش را بکند وهمان باشد که خود نیز بی محابا ان را در تمام حرکات وگفتار خویش به نمایش میگذارد
در عالم رویا از او مرد رویاهای خویش را نسازید ..در اینصورت هم به خود هم به مردم وهم به او ظلم کرده اید
مینا مرادی
من از تحمل جناب بهنود و از [...] برخی از کامنت گذاران در عجبم. یکی هم کسی به اسم مینا مرادی زیر هر نوشته ای ناسرا می نویسد که اگر ما یکیشان را بنویسیم جناب بهنود امکان نمی دهد اما در عین جال [...] متلک هم می گوید و آقای بهنود را متهم می کند به این که کامنت های مخالفان را دوست ندارد. یکی از ایشان بپرسد تو از کجا فهمیدی تو که هر [...] می نویسی منتشر می شود . همین الان کامنتی زیر پست بازی کثیف گذاشته ای اما چون خواسته ای این جا هم در چشم همگان فروکنی دوباره در این جا هم با اتهاماتی همراه کرده ای. واقعا این ها که می گویند ما قابل آزادی نیستیم . امثال احمدی نژاد ها و خامنه ای ها گاهی هم حق دارند لابد.
اگر آقای بهنود ناراجت نشوند و حذف نکنند بنده عرضم این است که ما جناب بهنود را به همین میانه روی و اعتدال و اصلاح طلبی می خواهیم . شما هم به نظر می رسید رادیکال هستید و کسانی مانند ایشان را نمی پسندید . خیلی خوب باشد ما که قصد هدایت شما را نداریم کجا گفته ایم شما هم مثل ما فکر کنید. شاید هم نظرتان درست است . اما کمی [...] باید آخه
خانوم مرادی اشکال شما در عدم درک جریانهای ممکن در یک نظام استبدادی و راهکارهای آنهاست. در واقع جریانهای دوگانه موجود در هر حکومت استبدادی در ظاهر ایجابی هستند اما یکی از آنها در باطن سلبی است و دیگری در باطن ایجابی. جریان اصلاحات نیز در واقع جزو گروه اول است و ظاهر آن ایجابی و باطنش سلبی است.
کمترین دلیل برای اثبات این حرف این است که تمامی اصلاح طلبان که زمانی در پستهای بالای حکومتی هم بوده اند هم اکنون همه شان در زندان هستند یا طعم تلخ آن را چشیده اند و به نوعی تاوان آزادی خواهیشان را داده اند و شک نکنید که این حبسها بی دلیل و منطق نیست. پس اگر روش کار را ملاک قضاوت قرار دهیم اصولا ره به خطا رفته ایم.
در ضمن آقای خاتمی با روش متفاوتی به دنبال کسب آزادی است. شاید با روشی که مدنظر شماست متفاوت باشد اما دلیلی بر خائن بودنش نیست
همدردان بیایید یکبار هم که شده از تاریخ عبرت بگیریم.اگر همان موقع که مرحوم بازرگان از اصلاح بدون انقلاب میگفت جوانان پرشور به جای شریعتی و خمینی به او گوش داده بودندالان ایران دارای پادشاهی بی اثر در سیاست همچون پادشاه ژاپن و ملکه بریتانیا بود.مگر گاندی را نمیبینیم در حافظه تاریخیمان و باز مگر مادران فرزند داده آفریقای جنوبی را که به درخواست ماندلا از تعقیب قضایی مجرمان دوران آپارتاید گذشتند تا آینده ای روشن و آزاد و بدون نفرت را برای باقی فرزندانشان مهیا کنندرا از یاد برده ایم بیاییم به خودمان یاداوری کنیم که در شرایط هیجانی بعد از هر انقلابی بوجود آمدن روبسپیرها و استالینها بسیار محتمل و بلکه قطعی است و اگر به روش سیاستورزانی همچون گاندی و ماندلا اعتماد نکنیم پس از پیروزی حتی نصیبی غیر از روبسپیر و استالین نخواهیم برد
خانم مرادی عزیز
ما طرفداران اصلاحات عقلمان بیشترازاین نمی رسد. شمااگر بهتر می زنید لطفا بستانیدوبزنید. نفی وایرادگیری وعیب جستن ازهمه چیزوهمه کس که کاری ندارداتفاقاماایرانیها خوب درآن استادیم. هروقت آلترناتیوی واقعی ونه خیالی برای اصلاح طلبان معرفی کردید که توان جلب آراوبه خیابان آوردن هزارنفرازمردم ایران را داشته
باشدبیاییداینجاتاباهم بحث وجدل کنیم وگرنه باوربفرماییدکه ازاین حرفهای بی منطق و بی نتیجه سالهاست که سودی ندیده وخسته شده ایم.
جناب آقای مهندس محمد علیآبادی سرپرست محترم وزارت نفت انتصاب شایسته و بایسته و بجای حضرتعالی در سمت سرپرستی وزارت نفت را تبریک عرض مینماییم. قطعاً مدتها تحقیق و کارشناسی و مشورت با نخبگان صنعت، سیاست و اقتصاد نفت، ریاست محترمجمهوری را به این انتخاب درست رهنمون کرده است. عملکرد مثبت، مربوط و راهگشای حضرتعالی در سمتهای مشاور فنی معاونت عمران کمیته امداد امامخمینی(ره)، مشاور ایرانخودرو، ریاست کمیته ملی المپیک، ریاست مجمع صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش، ریاست مجمع شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی، ریاست سازمان شیلات کشور و... نویدبخش روزهایی پربار و پرامید برای صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران است. از این که لطف فرموده و برای خدمت در این پست حساس قبول زحمت نمودید، ممنونم. پیشاپیش از کلیه مجاهدتهایی که در راه اعتلای صنعت نفت و طنز کشور خواهید داشت، متشکرم. با احترام شهرام شکیب
باسلام بر همه وتشکر از جناب بهنود برای انتشار کامنت
از قرار این چند جمله من واکنش بر انگیز بوده..!!ا
انچه که برایم جالب بود که اقای علی از کرج برایم روشن ساختند که میتوان کامنت گذار همراه با چماق بود
ودر جواب خانم مریم باید بگویم به نظر میاید که ایشان در صورت نبودن در مان معتقدند که میتوان دست به خودکشی زد(البته اگر بتوان یک جامعه را واقعا با یک بیمار مقایسه کرد چون تصور اینکه واقعا تمام راههای در مان بر یک جامعه بیماری بسته باشد تقریبا محال است)ا
البته ناکفته نماند که هستند کسانی که همعقیده با ایشان هستند ولی هنوز به نظر نمیرسد که نظر غالب باشد
پیشاپیش از جناب بهنود به دلیل چنین مزاحمت مضاعفی معذرت میخواهم
اینجا موج شکن است و اساسا موج شکن های کوچک و جدید در مناطق کم جمعیت و خالی از سکنه ساخته می شوند
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home