Wednesday, May 18, 2011

بازی کثیف


طرح از توکا نیستانی

آقای خاتمی باز با دل امیدوارش آمده است به میدان. می ترسد، نه از ماشین نفرت و افترا که نزدیک دو سال است دمی از شلیک باز نمی ایستد و او و یارانش را بمباران می کند، بلکه از آسیب این همه بی اخلاقی، از درگیر شدن افراطیون با هم، از به هم ریختن نظم، از این همه بی هوائی در تهییج مردمان. او بزرگوارتر از آن است که حتی در دل بگوید همین است سزای کسانی که با اصلاح طلبان چنان جفا کردند، وطن دوست تر از آن است که دلش خنک شود از وضع امروز رقیبان تندرو. آقای خاتمی به عنوان یک عالم دین و دین باور ترسش افزون می شود وقتی می بیند ماشین نفرت هر صبح به نام دین روشن می شود و شلیک آغاز می کند. شلیک های خود را درد دین نام می نهد و هدف هم فقط کسانی هستند که حقیقت را فدای مصلحت تعیین شده توسط قدرت نمی کنند.

پریروز آقای جوانفکر، مدیر روزنامه ایران و خبرگزاری دولت، در سرمقاله آن روزنامه به منقدان دولت پند داده بود که از این همه تهمت ناروا و افتراهای نادرست دست بردارند. او با نقل چند نمونه خبر که با قید "شنیده شده است" و "گفته می شود" در ستون های ویژه برخی روزنامه ها آمده، نشان داده بود که مقصودش کدام نوشته هاست. با خواندن این مقاله پندآموز ساده ترین کار این است که آدمی رو به سوی آسمان بگوید الهی شکر. و به یاد خود آورد که در این پنج ساله همین تیم آقای جوانفکر، که از همه عزل ها تا به حال جان به در برده، چه کردند با آبروی دیگران. همان ها که امروز از افترا به فغان آمده و گلایه دارند. اما این تنها واکنشی نیست که بعد از خواندن پندآموزی آقای جوانفکر به آدمی دست می دهد.

در پای یک گزارش درباره سخنان پریشب آقای احمدی نژاد در مونولوگ تلویزیونی‌اش، ده ها کامنت هست؛ وحشت افزاست این همه دشنام از سوی کسانی که تا پریروز وی را معجزه هزاره می خواندند و سرباز امام زمان می شمردند و همه کارش شیرین و خدائی بود. می توانست باعث انبساط خاطر شود و دل کسانی را که پنج سال است از زبان این دولتمردان در امان نبوده اند خنک کند و به یادمان آورد که همین ها به محض فتح سعدآباد چه ها نثار پیشینیان کردند و سرانجام هم چه جشنی گرفتند برای تشکیل دادگاه نمایشی صد نفره اصلاح طلبان – که سعید مرتضوی با تقلید از سبک دادگاه های استالین بر پاداشت. آن ها که همین روزنامه دولت را به نشریه ای زرد تبدیل کردند و به چیزی و کسی رحم نکردند، حتی وزیران کابینه و امضا کنندگان میثاق نامه، در فردای عزل.

رییس جمهور که مصاحبه مانند تلویزیونی‌اش نشان داد تا چه اندازه افسرده است ـ و این همان حالی است که پیش بینی شده بودـ با آهنگی ملتمس گفت به خدا خوب نیست تهمت زدن، آخر مگر دنیا چقدر ارزش دارد. آقای احمدی نژاد اگر وسیله داشت که صدای بینندگان را بشنود و اگر علاقه ای به این شنیدن داشت به گوشش می رسید که هزاران نفر می گفتند عجب، از کی چنین شده است که تهمت گناه است.

معلم اخلاق دولت، حجت الاسلام تهرانی، در نواری که همه جا هست ادعا می کند دو بار گریه آقای احمدی نژاد را دیده که یکی موقعی بوده که وی را متهم کرده اند که یهودی است. با شنیدن این نوار گیجی غریبی به شنونده دست می دهد. کسی که چنان آسان پنج سال است دروغ می گوید و افترا می‌زند چقدر باید خودمحور و خودشیفته باشد که به تهمتی چنین به گریه افتد. یهودی بودن اجداد آدمی که جرم و گناه نیست. چنان که پدربزرگ یکی از مراجع حاضر قم یهودی بوده است. اما یکی از آقای احمدی نژاد بپرسد دادن خبر به جوش آمدن غیرت ایشان از نحوه ملاقات شیراک و آقای خاتمی چه. خبری که عکس ها نشان داد هم اصلش دروغ بوده است و هم تأثر ناشی از آن.

جاسوس خواندن اعضای هیات مذاکره‌گر هسته ای و سفیر سابق چه. کاری که تنها در اوگاندای ایدی امین سابقه داشت. چنان که عزل وزیر خارجه ای در حال ماموریت هم قبلا فقط توسط ایدی امین سابقه داشت که از قضا آن وزیر خارجه را ـ مانکن سابق دنیای مد که از اساس انتصابش مساله بودـ کشت و داد پختند و آبگوشت آن را به خورد اعضای کابینه داد تا بدانند نادیده گرفتن میثاق چه عقوبتی دارد.

اما این حکایت فرد است و عیب و ایرادهای انسان بی مقدار با صدها عقده درمان نشده. وقتی پای جامعه در میان است و مصلحت جامعه ای و مردمانی، به گمانم جای آن دارد که به گفته معلم اخلاق کمی اندیشه کنیم و خوشحال نشویم اگر با هم چنین می کنند. مجلسیان اگر راست می گویند از اهرم های قانونی مجلس بهره گیرند، اعتبار گم شده را به قوه مقننه برگردانند. گویندگان اگر نمی هراسند امکان دهند قضات مستقل پرونده دولتمردان منصوب را بررسی کنند. گشودن پرونده معاملات بزرگی که می‌گویند و می‌نویسند که در آن میلیاردها تومان جا به جا شده، باید در عدلیه صورت پذیرد نه صفحات روزنامه هایی با مصونیت آهنین و یا رسانه هایی بدون صاحب.

سخن کوتاه و آسانم این است که اصلاح‌طلبان را اگر چالشی هست با آقای احمدی نژاد و دولت کنونی، بر سر یک فرهنگ و مهم‌تر از آن بر سر سرنوشت این ملک است، دعوای شخصی نیست. اگر فرصتی که دعوای اخیر و جنگ دو دسته از یک جناح ایجاد کرده، موجب شود یک بخش از جامعه سیاسی ایران بیاموزند که افترا بد است و سوءاستفاده از امکانات عمومی برای جنگ های حقیر و منافع گروهی گناه است، دریابند تهمت شنیدن آدمی را به گریه می‌اندازد، خود اتفاق مهمی است.

این اتفاق مهم است، چرا که جناح راست عادت سخیفی را که از دوران انقلاب و در همان شش ماه آزادی بدون نظارت مطبوعات آشکار شد، در این سی و دو سال ترک نگفته است. در روزهای منتهی به انقلاب هر نوع خیال پردازی علیه حکومت پیشین مجاز بود و هیچ گناهی نداشت، حتی جزئی از انقلابی گری محسوب می شد. در آن زمان یک حزب قدیمی این رفتار را به عنوان "جنگ نرم با ضد انقلاب" تئوریزه کرد و یک گروه چریکی هم به بهانه این که امکانات عادلانه تقسیم نشده، برای جبران ضعف امکانات خود، مفید دانست قصه پردازی و شایعه سازی و چاپ و انتشار تهمت را.

در این نوشتار روی سخن بیشتر نسل جوان اصلاح طلبانی است که هدفشان ارتقاء و سلامت جامعه ایران است. به گمانم به خود باید گفت هر نوع مشارکت جامعه مدرن و آماده رهائی در عادات سخیف کهنه-لمپنی موجود در جنگ اخیر وهنی است برای سبزاندیشان و در آن هیچ سودی برای جنبش متصور نیست. هر نوع شرکت در بازی افترا و بی‌حیثیت کردن رقیب، بدان معناست که هنوز مفهوم اخلاق سیاسی را نمی شناسیم و هنوز خطرناکیم برای آینده و سلامت جامعه‌مان. اگر از اهل اصلاح مقالاتی صادر شود مثل اعلام کشف جاسوسی محمود احمدی نژاد و رحیم مشائی، به همین یک نشانه می توان گفت تفاوتی با سعید تاجیک و حاجی حدادیان در بین نیست، گرچه ممکن است زبان شیک‌تر و اتوکشیده‌تر باشد.

دیروز آقای خاتمی گفت برای ایران می ترسد، و پیداست سخت می ترسد. به گمانم از آن می‌ترسد که می‌بیند چگونه در رقابت‌ها بر سر قدرت، اخلاق فراموش شده است، و این خدشه‌دار شدن روح ایرانی ماست. دقت در کشمکش این روزها نشان می دهد رجزهای این جنگ به زبان امروز نسل جوان و نوگرای ایران نیست، ابزار و مصالحی که در این جنگ به کار می‌رود برای نسل فردا کاملا ناشناخته است، گرچه مقصد و مقصودشان پیداست.

تا کسی را برای چند ساعت بازداشت می کنند، داستان‌هایی از قول وی می بافند و بر زندگی‌نامه دستگیرشده می افزایند، نام هائی از زبان وی ردیف می کنند که زندانی روحش خبر ندارد. همان کاری که در ده سال گذشته با صدها و بلکه هزاران تن از اصلاح طلبان و صلح دوستان کردند. این کردار سخیف را که قبلا کراهت آن به اثبات رسیده، اصلاح طلبان نباید بپذیرند. ادعاهای دو بخش جناح راست علیه یکدیگر نباید دستمایه تحلیل و تفسیر هیچ اصلاح‌طلبی قرار گیرد. سخن آقای جنتی در باب بابی بودن "جرگه انحرافی" نزدیک به دولت همان قدر نازل و کثیف است که چمدان پولی که مدیر سیا آورده بود به تهران و بین روزنامه‌نگاران تقسیم کرد. گرچه این بار هدف جنگ کثیف زندانبانان و بازجویان صدها اصلاح طلب است، اما به گمان من باید از شیرینی نقل این تهمت‌ها گذشت. هیچ معادله ای نباید بر اساس این مدعیات برقرار کرد و هیچ تحلیلی را بر این داده‌ها بنا نهاد. ورنه به معنای آن است که به قواعد یک بازی کثیف تن داده ایم.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At May 18, 2011 at 2:04 AM , Anonymous امید از تهران said...

مرسی که نوشتید. تورو خدا بیشتر بنویسید. امیدوارم کسالت مختصری که داشتید رو به بهبود و سلامت داشته باشد. به خدا می دانستم از صحبت های آقای خاتمی می نویسید و از روزی که ایشان این صحبتهای صبورانه و اندیشمندانه را کرد، منتظر استقبال شما بودم. فقط متأثر می شود آدم از کامنت ها و واکنش های قریب به اتفاق افراطی که به این پیشنهاد عالمانه و مداراگرانه داده شده. متأسفانه رفتارهای افراطی حامیان قدرت، خشونت کلامی قدرتمداران و سیاستمداران، ادبیات غیر اخلاقی ایشان، رواج دروغ و تهمت، و گرایش روزافزون دایره قدرت به تنگ تر کردن خود و راندن اعتدال و مدارا و مردم داری از منش خود، همه و همه جامعه خواستار اصلاح طلب ما را هم به سوی افراطی گری سوق داده؛ به طوری که به چیزی کمتر از زیرو رو شدن بن و بنیان راضی نمی شوند. و نگرش کسانی چون آقی خاتمی را که دورها را هم می بینند، بر نمی تابند. خدا عاقبت جئانان ما را به خیر کند. ای کاش به مطالبات حداقلی ایشان پاسخی غیر از آنچه در این دوسال داده شده، داده شده بود تا اینچنین فضا عصبی و خشونت آمیز نمی شد، شاید صداهای ملایم و دعوت به مدارا و میانه روی بهتر شنیده می شد.

 
At May 18, 2011 at 2:26 AM , Anonymous عبدالرضا said...

آقای بهنود ؛ شما محمد خاتمی رو در هر حالتی تمجید میکنید چرا ؟ نظرتان در مورد اون قسمت از صحبتهای ایشان در مورد ظلم به نظام و رهبری و طلب عفو و بخشش از نظام و رهبری توسط ملت چیه ؟

 
At May 18, 2011 at 3:12 AM , Anonymous مرضیه [نام مستعار] said...

از دیشب که مقاله را خواندم می دانستم می رسند دوستان . عبدالرضا تنها نیست الان پیدایشان می شود صبر کنید.
به هر حال ما که منتظر همین بودیم که جان ما را بنوازی. راست و حسینی بگویم سیاست پیشه ای جز خاتمی نمی شناسم چنان که بهنود را [....] می دانم
خدا نگاه دارتان

 
At May 18, 2011 at 3:16 AM , Anonymous امیر دریا said...

دوست عزیز عبدالرضا. وقتی می گوییم مردم آمریکا اسپانیائی زبانند و گوشت قرمز دوست دارند و به اسکی علاقه مندند . معنایش این است که بخشی از مردم آمریکا اسپانیائی زبانند بعضی هاشان گوشت قرمز دوست دارند و عده ای هم به اسکی علاقه مندند . به نظر می رسد شما و دوستانی که زود به جوش آمده اید تصور کرده اید معنای جمله خاتمی بزرگوار این است که همه باید از رهبری و نظام عذر بخواهند و همه باید از مردم عذر بخواهند . جه تصویر جالبی همه از همه عذر بخواهند. نه عزیزم . درست همین است که فرموده اند واقعا این دارودسته تندروها حتی باید از رهبر هم معذرت بخواهند . کسانی هم هستند که باید از مردم عذر بخواهند .

 
At May 18, 2011 at 3:16 AM , Anonymous Anonymous said...

هزار بار ممنون
خدا حفظتان کند

 
At May 18, 2011 at 5:00 AM , Anonymous مازیار ن said...

http://www.fardanews.com/fa/news/148008/%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D9%86%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1
ببنید چقدر حال دوستان بد است

 
At May 18, 2011 at 5:20 AM , Anonymous مسافر سپیده دمان said...

به نظر من آقای بهنود با رویکردی تاریخی عادات سخیف جناح راست را که از
اول انقلابنمایان شده بود - در آزادی های پیش آمده - و همچنین در دعواهای آشکار داخلی و ادعاهای دو بخش جناح راست علیه یکدیگر - این روزها - را موجب اپیدمیک شدن بی اخلاقی و افراطی گری و روحیۀ تهمت زنی حتی در ما می داند و به ویژه به ما نسل جوان اصلاح طلب هشدار می دهد که اگر هدفتان ارتقا و سلامت جامعۀ ایران است از دستمایه قرار دادن ادعاها و اختلافات حتی برای تحلیل و تفسیر اصلاح طلبی بر حذر باشید چرا که فقط مسئله انتشار این فرهنگ نیست
مهم تر از آن مسئله سرنوشت این ملک است ، یک دعوای شخصی نیست
باید به شکل کاملا ً جدی از آن پرهیز کنیم اگر به سرنوشت ایران و خودمان
آگاهانه و دلسوزانه علاقه مندیم
آقای بهنود به درستی از بیم و هراس آقای خاتمی مطلع شده است
ایشان می داند خاتمی از ماشین نفرت و افترا که نزدیک دو سال است دمی از
شلیک باز نایستاده، نمی ترسد .. بلکه هراس ایشان از آسیب این همه بی اخلاقی،
از درگیر شدن افراطیون با هم، از به هم ریختن نظم، از این همه بی هوائی در تهییج مردمان.از ماشین نفرت و افترا که با کثیف ترین شیوه ، بازی های انتقامجویانه و نفسانی خود را به نام دین تمام می کند
و هر صبح تا شام شلیک های خود را به نام دین به سمت ما روانه می کنند
خاتمی عزیز هم که به زعم ایشان و ما هم به عنوان یک عالم دین و دین باور نه تنها
نگران ضایعۀ اسفبار - که اصل و گوهر دین - را لطمات درامان می داند
که نگران و هراسان از این اصطکاک میان شیدایی بی حساب و نفرت فزاینده
که درون ما پدیده آمده است شده .. این جریانی که باعث ایجاد توهم و شیدایی در یک سو و ایجاد نفرت در طرف دیگر شده است
از عاقبت ما و ایران و فرهنگ ایرانی در میانۀ این بازی های پر دروغ و نفرت
و جاه طلبی، از این فرهنگ تهمت زنی که میانۀ بازی های پیچیده داخلی و خارجی
که پیشتر سال 57 باعث شد تا اقلیتی سرنوشت اکثریت را به عهده گیرند
و فرهنگ و فکری را ترویج کنند که هر کدام از ما در درونمان یک دیکتاتور کوچک ،
یک خامنه ای داشته باشیم و نه فقط قادر نباشیم در شرایط دشوار پیش رو تصمیمات اصولی بگیریم که حتی نتوانیم پاس دلسوزی های مردی داشته باشیم
که دلسوزانه و هوشمندانه ، گاندی وار در حال کمک به گذار ما از این مرحلۀ
دشوار تعیین کننده است آن هم با توجه و آگاهی به همین آسیبی که ما از طریق
سیستم تربیتی بیمار گونه مان خوردیم ..
و صد البته راهی که سرانجام اش « وصول به مقصد » باشد آن هم به ترتیبی
که نه ما را از صفات انسانی خالی کند و نه از هدف مان سربلندی ایران باز دارد
آقای بهنود گرامی بر خلاف بعضی دوستان ما ، سپاسگزارانه خاتمی را بزرگواری
می داند که حقیقت را قربانی مصلحت نکرده و نمی کند
و همیشه آماج این حملات به اسم دین و به نام درد دین بوده و هست
حالا نوبت ما دست پرورده های این حکومت جور و تزویر است که او را هدف قرار دهیم !
باقی با خود ماست دوستان عقلای قوم آنچه شرح بلاغ است با ما می گویند
حال این ماییم که بخواهیم در این بازی که دو طرف به آن دامن می زنند بایستیم
بازی خوردۀ مغبونی باشیم و یا از این مرحله با وجود کاستی هایمان هوشمندانه
به سلامت به در شویم یا چنان کنیم که گذشتکانمان کردند و صدای بازرگان ها
و طالقانی ها و سحابی ها و مصدق ها ... به درستی نشنیدن و ما را بدینجا رساندند
تا نسلی باشیم این چنین تنها و آسیب خورده وگمراه هیجانات کاذب
برای فرزندانمان روزگاری بدتری در راه هست که سقوط حد یقف ندارد ... آه

 
At May 18, 2011 at 5:59 AM , Anonymous Anonymous said...

نسل شما ۳۰ سال پیش گند زد به این مملکت. ۳۰ سال گذشت و شما ول نکردید و هنوزم که هنوز چرت و پرت می گین. از بدبختی هم که رسانه هارو دست گرفتین و صداهای دیگرو خفه کردین. الان هم ۲ صفحه مزخرف قرقره کردی. من ۲۷ سالمه، این دفعه نوبت ماست که نصمیم بگیریم. شمام آخوند می خوای بمون همون انگلیس.

 
At May 18, 2011 at 6:05 AM , Anonymous Anonymous said...

ممنونم از مقاله خوبتان
آقای بهنود عزیز من هم به روشهای آقای خاتمی و فلسفه ایشان علاقه مند هستم اما افسوس که این گفتمان و فرهنگ طرفداران زیادی ندارد و هنوز روشهای تند و افراطی علاقه بیشتری هست .اگر کسی در مورد کارکرد خود بزرگنمایی نکند و مخلوطی از راست و دروغ را تحویل مردم ندهد او را به حساب نمی آورند ای کاش کمی در تمرین دموکراسی آقای خاتمی شرکت میکردیم

 
At May 18, 2011 at 6:12 AM , Anonymous Anonymous said...

To forget and forgive what has happened in the last 2 years..to forget all those who got killed and their blood covered streets of Tehran. It's a Shame how we forget Mr.Behnoud...How easily we forget those raped , killed and tortured? to forget how Ahmad Zeidabadi has been treated and to forget Neda, Siavash and Sohrab. To forget all those mothers and fathers who still dont know where their children are buried and to forget tears of a nation. Mr. Khatami may come up with his resolution but why we should always forget and forgive...If Khatami himself had little bit of courage that Ahmadinejad has things would have been very different today. Haven't we had enough of Mr. Khatami's peaceful , humanism it doesn't leaad us anywhere?

 
At May 18, 2011 at 6:13 AM , Anonymous Anonymous said...

een jorsoome az yazdee o rafanjanee badtare.too aab namak boode baraa haalaa

 
At May 18, 2011 at 6:14 AM , Anonymous Anonymous said...

een jorsoome az yazdee o rafanjanee badtare.too aab namak boode baraa haalaa

 
At May 18, 2011 at 6:28 AM , Blogger kianoosh said...

ما 100 سال سختی کشیدم تا امسال خاتمی و حتی رفسنجانی بدست آوردیم.
با میوه درخت دمکراسی خواهی کشورمان اینچنین کم لطفی نکنیم.از کاری که با ،بختیار،بازگان ،بنی صدر،یزدی ، سحابی ومنتظری و اصلاح طلبان کردیم درس بگیریم.
هدف تغییر رژیم نیست که دیدم در عراق ،افغانستان، مصر وتونس تغییرکرد. هدف رسیدن به آزادی و دمکراسی و شکوفایی اقتصادیست، به تک تک مدیران دیروز احتیاج داریم به لحظه لحظه تجارب رهبران نیاز داریم همانطور که به نیروی جوان و شاداب وسالم نیاز داریم.در راه رسیدن به هدف رژیم هم تغییر خواهد کرد، همانطور که تا بحال تغییر کرده ،حکومت جمهوری اسلامی تغییر کرده ،این حکومت ضعیف شده ،پایگاه مردمی ندارد، مشرعیت بین الملی زیر سوال هست، اقتصادش بیمار است،یک پارچگی رهبرانش دست خوش تشدد شده هست. تنها قدرت نظامی او را سر پا نگاه داشتهاست. در معادلات نوین اجتماعی سیاسی قدرت ضعیف ترین وشکننده ترین معادله حکومت داری میباشد.صبور باشیم سحر نزدیک است،فکر اینده باشیم برای اداره جامعه فردا نیاز همین مدیران 30 سال گذشته هستیم

 
At May 18, 2011 at 6:32 AM , Anonymous Anonymous said...

من دلنگرانیهای آقای خاتمی را در شرایط حساس کشور کاملا درک میکنم ولی آیا ظلم کشتار و زندان را میشود با زبان جبران کرد؟ نه
تا دیر نشده ایران را به دست ایرانی بدهید!
ولی افسوس که دیکتاتورها نه می شنوند و نه می بینند.

 
At May 18, 2011 at 6:40 AM , Anonymous Anonymous said...

شهلا: چه خوبه که یه انسان در خصوص یه پدیده،یه اتفاق بآرامی فکر میکنه و مینویسه.جدا از توپ و تشرهای توخالی امروزین که این بآن میزند و آنیکی به اینیکی، شما جناب بهنود آرام نوشتید و من بی آنکه الزاما نوشته هایتان را تائید یا تکذیب کنم، نوشتن شمارا میپسندم.درود بر انسانهای آزاده، آنهائی که امروز در بین ما ایرانیان گوئی بسیار کمتر بنظر میآیند

 
At May 18, 2011 at 7:18 AM , Anonymous Hamed said...

آقای امیر دریا، اگر می گویید مردم آمریکا اسپانیائی زبانند و گوشت قرمز دوست دارند و به اسکی علاقه مندند، اشتباه می کنید. گزاره هایتان نادرستند و خالی از منطق. اکثریت مردم آمریکا انگلیسی زبانند و انگلیسی زبان رسمی دستکم 28 ایالت است و دو فاکتو زبان ملی آمریکاست، پس اگر بگوییم آمریکایی ها انگلیسی زبانند درست تر از حرف شماست، گرچه باز هم درست و دقیق نیست. گوشت خواری و اسکی باز بودنشان هم نیاز به آمار و عدد و رقم دارد دوست عزیز. پس می بینید که حرف زدن کار چندان راحتی هم نیست. نمی شود همه چیز را به همه چیز چسباند و بعد مدعی شد منظور من این نبود و آن یکی بود.

 
At May 18, 2011 at 7:27 AM , Anonymous Anonymous said...

وقتیکه اخلاقیات از جامعه رخت ببندد اینگونه میشود که میبینیم و باید بترسیم که اینگونه برخوردها رفتار غالب جامعه شود. ممنون از نوع نگاهتان به این پدیده خطرناک.

 
At May 18, 2011 at 7:42 AM , Blogger kishbary2 said...

با سلام وخوشحالم که استاد عزیز اقای بهنود سر حال و قلم شیوا ونافذش رساتر
باید عرض کنم لحظه ای به این فکر کردهایم اگر رژیم سرنگون شود تبعاتش چه خواهد شد مسلما اثرات مخربش بیش از منفعتش میباشد. ونظام هنوز بابت تعغیر شاه دارد هزینه میدهد و شاه بابت کودتای 28 مرداد تا روز اخر هزینه میداد دوستان بخدا هم اقای خاتمی و هم دوستانی از جنس بهنود دنبال نفع شخصی خود نیستند که اگر بودند اینجا نبودند

 
At May 18, 2011 at 7:54 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام اقای بهنود. به نظر من ترس اقای خاتمی از رشد بی اخلاقی در جامعه نیست. ترس ایشان از دست رفتن اعتبار قشر روحانی است که به وجود خود ایشان در هیات حاکمه، حداقل برای مدتی کوتاه، اعتبار داد.

یکی از مروجان و مسببین این بی اخلاقی ها همان مقام معظم رهبری است که ایشان از ملت خواسته اند ایشان را ببخشند.

من به عنوان یک ایرانی هیچ وقت اقای خامنه ای را نمی بخشم چون زمینه ساز و مشوق ریا کاری و دروغ پردازی است و از این بدتر دل از اقای خاتمی هم شستم که از ملت رنجیده ایران خواست از کسی که جز بی اخلاقی و مزورپروری ارمغانی برای ما نداشته باشد بگذریم و قلم عفو به جنایات تاریخی اش بکشیم.

برای من عجیب است که چطور شما می توانید به این رفتار اقای خاتمی، ترس از بی اخلاقی بگویید. حال انکه این بی اخلاقی با تاریخ جمهوری اسلامی عجین شده است.

 
At May 18, 2011 at 8:12 AM , Anonymous امیرحسین said...

و این بزرگترین درد ماست که حقیقت و اخلاق را فدای اهداف می‌کنیم.

بعد از خواندن صحبت‌های آقای خاتمی چشمم پیوسته به بلاگ شما بود، چرا که اطمینان داشتم نوشته‌ای در این راستا از شما خواهم دید. ممنون که نوشتید.

 
At May 18, 2011 at 8:50 AM , Anonymous hossein said...

سلام، اگر بگم که بعد از سخنرانی خاتمی منتظر این مقاله بودم و هر نیم ساعت به سایت روزآنلاین سر میزدم تعجب کنید. حرف خاتمی و عمق حرفش را فهمیدم ولی دوستان سطحی نگر گویا تنها به دنبال جنگ افروزیند غافل از اینکه فضای رادیکال امروز جامعه فرصت های زیادی رو از توسعه چه اقتصادی و چه سیاسی گرفته! خاتمی خیلی پخته تر از بقیه سیاستمداراس، خدا حفظت کنه جناب بهنود که با زبان شیرین و متن عمیقت دلم رو شاد کردی

 
At May 18, 2011 at 9:56 AM , Anonymous Anonymous said...

درود بر بهنود عزیز
متاسفانه همواره افراطیون از هر جناح ضربه بزرگی بر پیکره مبارزات آزادی خواهی مردم ایران زده اند. خاتمی همواره بر این مدار بوده است که باید جلو افراط و تفریط را گرفت. امیدوارم که دوستان عزیزی که چنین بر این بزرگوار می تازند کمی اندیشه کنند و ببینند که خاتمی مصلحت بزرگ تری را در نظر دارد.

 
At May 18, 2011 at 9:59 AM , Anonymous Sh said...

امان از دست هيجان نسل هيجان زده. وارد اين بازي كثيف نشويم. الان وقت نشستن و تماشا كردن خودخوري اين هاست. با پيچيدن به پر و پاي هم، دوباره اين آدمخوران را با هم متحد نكنيم.

 
At May 18, 2011 at 10:20 AM , Anonymous علی said...

سلام آقای بهنود
امیدوارم بر من ببخشید اگر در اینجا تیغ کند نقد خودم رو به روی شما که حق استادی بر من دارید میکشم،
کوتاه میگویم تا جسارت کم کنم؛
اول بگویم شما هرگز نمیتوانید بر منی که حرف به حرف مکتوباتتان را از برم خرده بگیرید که از مشی میانه روی و صلح دوستی و اصلاح خواهی شما بی خبرم.
اما پیشکسوت و استاد عزیز من؛
شما اینروزها درست مثل آن مادری میمانید که سخن از هیچکس نمیشنود اگر بر ذم فرزندش باشد،یا حتی عزیزش.
صم بکم عمی وردش است و ضماد توجیه‌ش حب خاطرات پیشینش و آرزوهای پسینش برای فرزند، و نمیداند که باید فرزند را باز دارد از گفتار بیجا در مجلس بزرگان.

استوار باشید

 
At May 18, 2011 at 10:46 AM , Anonymous محمود said...

بهنود جان

تکرار نمی‌کنم که شخصیتی چون آقای "خاتمی" را در اخلاق و سیاست که برگرفته از تربیت و روحیات ناب ایرانی اوست در قرن‌های اخیر اگر بگویم کم داشته‌ایم گزاف نبوده است هر چند برای بسیارانی سنگین است و رو ترش می‌کنند. چنان که در همین دو سه روزه کردند و او را خائن حتا خواندند. اما نمی‌دانند که سردار اصلاحات کلان فکر می‌کند و می‌اندیشد. فقط لحظه‌ای تصور کنید اگر مملکت در آشوب انقلابی دیگر ناامن شود. هیچ‌کدام از قومیت‌ها و فرقه‌ها آب خوش از گلوشان پایین نخواهد رفت و کارزاری خواهد شد آن سرش ناپیدا. درود بر بهنود که همیشه حامی خاتمی است. چرا که حرف حق را می‌زند. ضمن این‌که اگر از رهبری حرفی به میان می‌آورد مبحث قانون‌اساسی‌ست که فردا گزک دست حریفان ندهد که به ولایت فقیه اعتقادی ندارد. باید سیاسی باشید تا بازی‌های سیاست را بدانید و عامی فکر نکنیم.

 
At May 18, 2011 at 10:58 AM , Anonymous Anonymous said...

یک موضوعی که به نظز من مهمه اینه که مردم به اقاب خاتمی اعتماد ندارند. اگر این حرفا رو اقای موسوی یا کروبی می گفتند خیلی فرق میکرد خاتمی خیلی وقته اعتبار سیاسی شو از دست داده . ماجرا رادیکالی بودن جامعه و خشونت خواهی و کینه ورزی و بی اخلاقی نیست ماجرا بی اعتمادی به خاتمی است . او باید قبل از هر حرفی و هر حرکتی اعتبار از دست رفته اش رو بدست بیاره. کاری که منتظری کرد، کروبی کرد و خیلی های دیگر. از محمد نوری زاد که بدتر نیست . موضوع این نیست که رادیکالی عمل کنه خودش باید تشخیص بده به چه نحوی اعتبار اجتماعی و سیاسی از دست رفته اش رو بدست بیاره

 
At May 18, 2011 at 11:12 AM , Anonymous ایمرعلی said...

همسرم با اشک آمده بود که چرا یک نفر از خاتمی دفاع نمی کند الان که خواندم صدایش کردم و برایش خواندم و گفتم همین مقاله آقای بهنود به جای هزاران ناسزا می نشنید به دل هم می نشیند . زهره گفت به شما بگویم دست شما را می بوسیم . به امیدی روزی که شاگردان خوبی برای شما باشیم

برایتان بگویم من همان دانشجو هستم که وقتی زندان بودم شما در مقاله ای اسمم را بردید و من برایتان نامه نوشتم و گفتم در سلول انفرادی شماره هشت بودم و شما را در خیال همان جا می دیدم

امیرعلی

 
At May 18, 2011 at 12:09 PM , Anonymous الیاس پهلوان said...

سلام
تاکنون هیچ متن غیر اخلاقی و تندی از آقای بهنود نخوانده‌ام. قلمی کاملا بهداشتی و در خور شان و مرتبه یک مسلمان ایرانی. افرین بر این قلم

 
At May 18, 2011 at 12:20 PM , Anonymous amir paia said...

آقای بهنود دغدغه شما و آقای خاتمی قابل پذیرش ه
اما با احترام باید بگم خیلی موافق نیستم
اصل حرفم رو از این صحبت ایوان کلیما قرض میگیرم که میگه:
تساهل و تسامح هرگز نباید به معنای تساهل و تسامح در برابر عدم تساهل و تسامح باشد ، تحمل آنهایی که آماده شده اند آزادی را محدود بکنند یا حتی حق زندگی کسان دیگر را بگیرند حتی اگر توجیهش شریف ترین اهداف باشد ، روا و جایز نیست

 
At May 18, 2011 at 12:26 PM , Anonymous Anonymous said...

سخن دوستان مخالف نظر آقای بهنود را با این امید می خوانم که یکی شان راه حلی بدهد و جز ناله و نفرین و شعار راهکاری هم پیشنهاد کند. [...]

 
At May 18, 2011 at 12:39 PM , Anonymous Anonymous said...

I tried to find out more about your claim regarding:
"آن وزیر خارجه را ـ مانکن سابق دنیای مد که از اساس انتصابش مساله بودـ کشت و داد پختند و آبگوشت آن را به خورد اعضای کابینه داد تا بدانند نادیده گرفتن میثاق چه عقوبتی دارد"
I wasn't able to find proof of this claim, would you mind helping out.

 
At May 18, 2011 at 1:33 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود
نوشته تان را خواندم و با اجازه در فیس بوک به اشتراک گذاشتم و از آن بارها نقل قول نمودم.
ای کاش جوانان ما میفهمیدند از تند روی چیزی حاصلمان نمیشود جر آنچه تا به حال شده.
برای سلامتیتان این حقیر همواره دعاگوست

 
At May 18, 2011 at 4:25 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای ناشناس که درباره ایدی امین و وزیرخارجه اش پرسیده اید من یادم می آید در سال 1980 در یک شماره ویژه مجله تایم هم عکس این مانکن چاپ شده بود هم داستان زندگیش که اول سفیر ایدی امین در سازمان ملل شد و بعد وزیر خارجه اش شد و چون خبر رسید با یک پسر سفید پوست در فرودگاه هیترو و در دستشوئی اش به هم آویخته اند ایدی امین فرمان مرگش را صادر کرد . در عین حال یادم می آید در فیلمی هم که با اسم ایدی امین تهیه شده بود که فکر می کنم خود آقای بهنود هم در ساختش دست داشت این موضوع گنجانده شده بود
به هر حال وقتی جوان بودیم خیلی شنیدیم درباره اش .
دکتر ناصر مقیم لوس آنجلس

 
At May 18, 2011 at 4:27 PM , Anonymous ملایک said...

خاک بر سر ما که قدرش ندانستیم
امیدوارم ما را ببخشد که حتما هم می بخشد

 
At May 18, 2011 at 4:37 PM , Blogger انسان سکولار said...

سلام بر استاد بزرگوار

دوستان غیبت مرا از کلاس حمل بر بی نیازی من از شاگردی استاد ندانند

من هم مانند آقای خاتمی و بلکه زودتر از ایشان شرایط بدی را برای خودمان پیشبینی میکنم

از بعد اخلاقی و فرهنگی بدون شک اکنون ایران به پائین ترین وضعیت ناریخ بشری رسیده و آینده ی سیاسی ایران هم بسیار بسیار نگران کنند و تیره است

شش سال فرصت برای گروه عالیجنابان سرخ پوش زمانی کمی نبود که اینبار تمام کمربندهایشان را محکم ببندند و چنان مجهز وارد میدان شوند که از آن اختناقهائی داشته باشیم که نه تنها دوباره ثروت این کشور را ببرند بلکه چنان که در طی جنیش سبز نشان دادند شعور ملت را هم ببرند
مگر قرار است آنها که میلیارد میلیارد دلار پول به جیب زدند ساکت بنشینند تا یک بچه دهاتی چون احمدینژاد با این قیافه ی بچه بسیجی روستائی بیاید و امپراتوری ایشان را که با سازمانهای فراماسونری و مادر اصلی ایران انگلستان دست در دست دارد ویران کند

دیدیم که چنان با خریدن مدیران ایرانی رسانه های غرب و تاسیس چند کانال ماهواره ضرب شصتی از رژیم گرفتند که خامنه ای به مجرد فروکش کردن اوضاع چه سراسیمه به قم رفت و بیعتش را از احمدینژاد برداشت و با ملایان اینگلیسی تجدید بیعت کرد

از آن طرف مخابرات نیز در دست سپاه افتاد تا با داشتن دو امکان انحصار ورود و خروج اطلاعات دیتا و شبکه ی سیمی تلفنهای کل کشور که بهترین بستر اتصال به اینترنت می باشد تمام ابزارهای اطلاع رسانی را اعمم از ماهواره ها همه نوع , مطبوعات ,تلویزیون اینترنت در در دست گرفته و حتی با هجمه به فرهنگ و دین و تلاش برای طراحی یک ایدئولوژی منحصر به فرد برای صد سال آینده ایران را در بست به یک دیکتاتوری مه آلود منگ کننده فرو برند و ما فقط تقاص نادانی خود را پس خواهیم داد در عدم حمایت از این مرد بزرگ یعنی احمدینژاد

من فقط یک امید دارم و آن اندک درایت رهبر و تن ندادن به خواست امثال مهدی هاشمی ها و حمایت مردم از کاندیدای گروه احمدینژاد هر که هست

 
At May 18, 2011 at 6:42 PM , Anonymous Anonymous said...

m.b
با تمام احترامي كه براي شما آقاي بهنود قايلم ولي بايد بگم اينجا ديگه با نظر شما مخالفم. بايد بپذيريم دوره اصلاحات تمام شده و بخاطر ميهني كه شما از اون دم مي زنيد بايد از جمهوري اسلامي كه حتي آقاي كروبي گفتند نه جمهوري است نه اسلامي، گذر كنيم. سازش با قاتل هرگز.

 
At May 18, 2011 at 10:00 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام

واقعا از متن بسیار زیباتون ممنون

از نظر من آقای خاتمی مردی قابل ستایش است و متاسفانه درک عمومی‌ از کلام ایشان بسیار پایین است

من مطمئن هستم که این بر میگرد به اصالت و تربیت ریشه داره آقای خاتمی

و به قول معروف از کوزه همان طراود که در اوست

ایشان از شخصیت والا و خانوادهٔ اصیل یزدی هستند و حقا که خوب اصالت و ادب خویش را حتی در بازی‌های کثیف سیاسی حفظ کردند

 
At May 19, 2011 at 2:07 AM , Anonymous mohsen said...

جناب بهنود اگر به همین راحتی که

اقای خاتمی میفرمایند وشما هم پامنبری ایشان را میکنید ..میشد که ظلم را نادیده گرفت وظالمی را که خود هیچ اظهار پشیمانی وتوبه نمیکند وهمچنان استوار وپا برجا ایستاده است بخشید ..دنیا از ابتدا سرنوشت دیگری داشت وقوانین دیگری براین جهان حاکم بود ..به نظر میاید شما اصلاح طلبان نه تنها میخواهید که جمهوری اسلامی را اصلاح کنید ..بلکه پا را نیز فراتر نهاده اید وقوانین جدیدی را برای این جهان میخواهید بنویسید وانرا اصلاح کنید چرا که از قرار خداوند را ونظم این افرینش را نیز زیر سوال میبرید وبرای ان نظم جدیدی را میپسندید
در انتها میخواستم شما بفرمائید جناب خاتمی که روشن نفرمودند ..چرا بایستی ملت از اقای خامنه ای عذر خواهی کند وچه ظلمی از جانب ملت به ایشان شده است ..لطفا ملت را روشن بفرمائید پیشاپیش سپاسگزارم

 
At May 19, 2011 at 3:03 AM , Anonymous rk said...

اولاٌ خاتمی قدر 8 سال ریاست جمهوری اش را ندانست به قول منصور فرهنگ، خاتمی یک انسان مومن به ولایت فقیه می باشد.
خاتمی اگرچه انسان خوبی است و در8 سال ریاست جمهوری خدمات زیادی به مردم کرد ولی در صورتیکه بخواهیم خدمات انجام شده را با خدمات قابل انجام بسنجیم نمره قبولی نمی آورد. اگر کارنامه خاتمی را بررسی کنیم نمره آخر ترم آن احمدی نژاد خواهد بود.
آیااعتماد به رهبری در انتخابات مجلس هفتم معنی داشت و ...
به صلح طلبی خاتمی درود می فرستم ولی عقب نشینی دائمی خاتمی در برابر رهبری چه معنی می توانست داشته باشد جز پیام به مردم که او هم از همان جنس است.
انتهای دوره ریاست جمهوری خاتمی را به یاد بیاوریم که چگونه مجلس علیرغم همه عقب نشینی خاتمی، شروع به عزل وزیران کرده بود.
بیاییم واقع گرایانه بیاندیشم، اگر خاتمی این همه عقب نشینی نمی کرد، نه جناح راست می توانست در انتخابات شورای شهر برنده شده و نه جناح سرکوب این همه قوی می شد که بتواند سه میلیون شهروند معترض در خیابان را به خانه بفرستد.

جمله ای که "ملایک" در کامنت ها گفت نعل وارونه است به نظر می رسد جمله اینطور باید باشد که خاک بر سر اصلاح طلبان که قدر حمایت بی چون چرای مردم در چند انتخابات پشت سرهم را ندانستند.
عملکرد اصلاح طلبان به نحوی بود که مردم نامید شدند.
من حتی یک نقد جدی از طرف اصلاح طلبان نسبت به عملکردشان در دوره هشت ساله ندیدم بطور مثال
اگر قرار بود که در جلوی رهبر این همه عقب نشینی شود چرا به آدم خارج از قدرت(هاشمی ) این همه حمله شد و هاشمی را وادار به حمایت از اصولگرایان نمودند.
جمله ای از بهزاد نبودی به خاطر دارم که بعد از انتخابات شوراها گفت اگه مردم رای ندادند دودش به چشم خودشان خواهد رفت. آیا فکر می کنید چنین جمله ای از یک سیاستمدار قابل قبول است. اگر یک حزب در اروپا رای نیاورد مقصر اصلی آیا رای دهندگان خواهند بود یا سیاستگذاران آن حزب. ضمناً دود بیشتر به چشم مردم رفت یا به چشم بهزاد نبودی؟!
به هر حال براساس مثل مرد یک چشم در شهر نابینایان پادشاست بنده در همه انتخابات گذشته به اصلاح طلبان رای داده و خواهم داد ولی نمی توان چشم بسته از انتقاد سازنده که بتواند راهنمای ما برای آینده باشد چشم پوشید

 
At May 19, 2011 at 5:20 AM , Anonymous korosh said...

برخلاف نظر دوستان بسیاری آقای خاتمی اصلا سیاستمدار خوبی نیست
او هنگامی که آیت الله منتظری به او گفت شما باید تکلیف خود را با رهبر و استبداد و دخالتهایش روشن کنی چنین نکرد
و بیست میلیون رای را به نوعی هدر داد
بعد هم از یارانش که به دست اصولگرایان یکی یکی دستگیر یا خانه نشین می شدند دفاع نکرد
مثلا دکتر مهاجرانی که عملکرد خوبی در ارشاد داشت خیلی زود از دست داده شد
آقای خاتمی نهایتا یک نواندیش دینی است که به درد نظریه پردازی برای هوادارانش می خورد
جنس سیاست ایستادگی،شهامت می طلبد عناصری که در خاتمی یافت نمی شود
تنها هدف کنونی خاتمی حفظ نظام دیکتاتوری ولایت فقیه با کمی بزک است
از دوستان خواهش می کنم راجع به مقاله آقای بهنود نظر دهند نه راجع به نظر من
زیرا هرکس بدون توهین و هتک حق مخالفت با خاتمی ویا هرکس دیگر را دارد.

 
At May 19, 2011 at 5:40 AM , Anonymous ابراهیم آزاد said...

بهنود عزیز

باور سبز اندیشن جوان ایرانی این است که باید پایانی باشد بر این تکرار بی پایان تاریخ در میانه دو آینه جهل و تعصب!

فکر میکنم همه با شما , استاد عزیز, همراه و همنوا هستیم گرچه نظام جمهوری اسلامی به راهی بی بازگشت قدم بگذاشته اما همیشه انتقال و تبدیل آرام و خردمندانه مطابق با اخلاق سیاسی آرمان سبز اندیشان جوان است

 
At May 19, 2011 at 7:47 AM , Anonymous Anonymous said...

دوستان عزیزی که می خوابند می خوابند می خوابند تا آقای خاتمی یا دیگری حرفی بزند تا ژست انقلابی و نمایندگی از طرف خلق دربند بگیرند به جای نقد بفرمایند خودشان چکار می کنند دست کم کسانی مانند دکتر خاتمی یا جناب بهنود می گویند آدم های خوش بینی هستند و فحش می خورند از امثال کیهان و جوان و رسالت و ایران و رسانیوز و رجا نیوز و کوفت و زهر مار . شما چه می کنید . واقعا که [...]

 
At May 19, 2011 at 7:49 AM , Anonymous فواد said...

آقای خاتمی دست کم شرمسار و عذرخواهی مرا بپذیرید به خدا در انفرادی احمدی نژاد هر روز بر دیوار نوشتم من همان خری هستم که در آخرین بازدید خاتمی از دانشگاه فریاد کشیدم برو گمشو . خاک بر سر من . من تا آخر عمر مدیون خاتمی و فضای هستم که برای ما ساخت و ما قدرش را ندانستم و فکر کردیم می توان بهشت ساخت. حالا بهشت را جناب دکتر و جن هایش ساخته اند و باز بعضی ها ترکشان نمی شود.

 
At May 19, 2011 at 9:49 AM , Anonymous آرش said...

واقعا جای تعجب دارد در این سخنرانی محشرکه سید ارائه داد چگونه عده ای با بزرگنمایی یک جمله اینچنین به این مرد نازنین تاختند. افرادی که ظاهرا جو فضای مجازی را نیز پر کرده اند و هوچی گرانه همه را از دم تیغ خویش میگذرانند و چاره ای جز بگیر و ببند نمیدانند. از همه طلب شور حسینی دارند و خود در کنج خانه نشسته اند. هیچ از سیاست نمیدانند و آن را بازیهای کودکانه اشتباه گرفته اند. خدایا اگر اینان بتوانند بر مرکب سوار شوند باز همین آش است و همین کاسه که تفاوت چندانی با توپخانه راست ندارند، آنان که یک جمله را چنین پیراهن عثمان میکنند.
اینها نمدانند از دست دادن عناصر چانه زنی چقدر میتواند به یک جنبش صدمه بزند چنانکه زدن ریشه هاشمی توسط اصلاح طبلان بیشک یکی از بزرگترین اشتباهات آنان بود. امروز نیز همان اشتباه را تکرار میکنیم، ریشه خاتمی را میزنیم تا باز به هیچ برسیم انگار عادت کرده ایم به هزینه دادن. هزینه که از جیب ما نیست انگار جان دیگری است که گرفته میشود و وقت دیگری است که در زندان میگذرد ما را چه ضرر ؟ توپخانه دستمان است و به فحاشی ادامه میدهیم.

 
At May 19, 2011 at 9:53 AM , Blogger Salih said...

این صحبت ها مسائلی هستند که شما همیشه در مقام دلالی بعضی‌ جناح‌های قدرت در ایران مطرح نموده اید.و خواستهای آقای خاتمی دیگر بسیار کهنه و تاریخ گذشته می‌‌باشد،اصولا منکوب کردن جنبش‌های مردمی تخصص اصلی‌ ایشان می‌‌باشد، آقای خاتمی اگر غیرت داشت و به ادعا‌هایش اعتقاد داشت این لباس تزویر و ریایی آخوندی را بدور می‌انداخت. .

 
At May 19, 2011 at 9:53 AM , Anonymous Anonymous said...

خاتمی شق القمر نکرده است بلکه وظیفۀ خود را بعنوان یک شهروند ایراندوست و انقلابی که به آن باور دارد ،انجام داده است . و اما امروز آن که ادعای مدیریت جهانی میکرد غربیها را به ابر دزدی متهم کرده است.

 
At May 19, 2011 at 10:21 AM , Anonymous ملیحه م said...

برخی نوشته ها هست که بهتر به زبان دیگری باشد چون ادم از ایرانی بودن و فارسی حرف زدن خود شرم می کند با کمال معذرت من نوشته آقای صلیح ؟ را با این حس خواندم و پیش خود گفتم کاش ایشان ایرانی نبود. یکی بپرسد مرد حسابی تو چه می دانی از دنیا و تاریخ آیا تخصص آقای خاتمی سرکوب جنبش های مردمی است. اصلا می دانی تخصص یعنی چه. می دانی جنبش یعنی چه. می دانی تخصص یعنی چه. می دانی مردمی یعنی چه . می دانی دانستن یعنی چه. افسوس بر ما

 
At May 19, 2011 at 1:10 PM , Anonymous علی said...

۱…الان ایستادن و نقد سیاستهای دو سوی حاکم در جهت آنچه موسوی و کروبی و حامیانشان برای آن خاستند و به به پایش ایستادند
گزینه ای ضروری است.. حالاست که باید درد دل خود را برای اقشاری که تا حال اساس استدلال ما را باور نداشتند گشود… حالاست
که باید یاد همه آورد موسوی در پاسخ (بگم؟ بگم؟..) های احمدی نژاد گفت من برای همین آمده ام که اینها نباشد….
به یاد بیاوریم کروبی چگونه با دل دریا به سوی بسیاری از اقشار اتهام خورده این مملکت رفت و امید زندگی سالم و با نشاط رازنده کرد…

۲…نه خاتمی و نه بهنود با وجود اینکه انسانهایی پاک و شایسته اند ساختار فکری تحول گرا ندارند… آنها اهل ماندنند نه پیش رفتن
پیش رفتنی که می تواند بسیار کم فاجعه تر و بی خطرتر از ماندن در این تار و پودهای آلوده و مشمئزکننده باشد…

 
At May 19, 2011 at 1:47 PM , Anonymous amir said...

ممنون از دکتر ناصر که خوابی به سوال من از آقای بهنود دادند راجع به اشاره ای که داشته اند به ایدی امین
تا جایی که من یافتم یک خانم مدلی را ایدی امین وزیر خارجه کرد وای ایشان هنوز زنده است و آبگوشت نشده
اسمشان هست Princess Bagaya
ایکسی که آقای بهنود گفته اند را من هنوز نیافته ام شاید آقای بهنود
اشتباه نقل قول کرده اند.
"آن وزیر خارجه را ـ مانکن سابق دنیای مد که از اساس انتصابش مساله بودـ کشت و داد پختند و آبگوشت آن را به خورد اعضای کابینه داد تا بدانند نادیده گرفتن میثاق چه عقوبتی دارد"

 
At May 19, 2011 at 4:14 PM , Anonymous Anonymous said...

تصور جدی من این است که کسانی که مخالفت می کنند خودشان نمی دانند چرا مخالفند و با چی مخالفند . اگر بگذار فکر کنیم که راست می گویند و واقعا نظرشان همان است که می نویسند. خب مگر جناب خاتمی حق ندارد جور دیگری فکر کند. یا اگر این طور فکر می کند حق ندارد آن ر ا بگوید .
واقعا به این ها فکر کرده اید؟

 
At May 19, 2011 at 5:25 PM , Anonymous مهتاب said...

برای اطلاعتان عرض شود که امشب من در یک میهمانی خانوادگی که عده ای از ما جوانان بودیم و عده ای هم از هم سن وسال های شما چنان بهم بد گذشت. نه فقط به من که به همه مان که واقعا جهنم شد و فامیلمان کهمیهمانش بودیم بیچاره کلی پکر شد. علتش هم این بود که عموی من شروع کرد حمله کردن به شام و این مقاله . من رفتم از کامیپوتر پسرعمو آوردم و برای بقیه خواندم اکثریت ما که همه جوانان جمع بودیم گفتیم درست می گوید آقای بهنود مادرهایمان هم تقریبا همین را گفتند . منتهای سه نفر شصت و شصت و پنج سال یک خرف های صد من یک غاز زدند که واقعا جیغ همه بلند شد. عمویم که همیشه [...] چنان فغانی سر می داد که ناچار یکی از دخترعموها بهش گفت فقط همین دولت احمدی نژاد برایتان خوب است. ایشان هم البته کوتاه نیبامد و گفت خیلی بهتر از دولت خاتمی است که من و چند تا از جوانان خانواده بلند شدیم و میهمانی را ترک کردیم . خواستم با خبر باشید و فکر نکنید فقط چند تا جوان تندروی می کنند

 
At May 20, 2011 at 3:12 AM , Anonymous دکتر محمدی said...

من شدیدا مخالف بودم اما حالا که چند روز گذشته و نوشته آقای بهنود را هم خواندم تغییر نظر دادم

 
At May 20, 2011 at 5:55 AM , Anonymous omid said...

تو این چند روزی که از صحبت های محمد خاتمی گذشته، نظرهای موافق و مخالف زیادی مطرح شده.مخالفان خاتمی را به خائن، مزدور، وطن فروش، نامرد و...متهم کردند و موافقان ، مخالفان را به نادان، کوته بین، افراطی، هیجان زده و...متهم کردند.
سی وچند سال است که از انقلاب اسلامی می گذرد و طی این سالها اکثریت مردم از این نظام ناراضی بوده اند و همیشه اصلاح طلبان راه حلی را برای خارج شدن از بحرانی که نظام را تهدید می کرد پیشنهاد می کردند ومردم نیز همیشه از انها حمایت می کردند.
سی وچند سال است که مردم به ساز اصلاح طلبان رقصیده اند و نتیجه اش اینست که می بینیم. آیا رضایت بخش است؟؟!!
این راه حل وعقب نشینی ای را که هم اکنون محمد خاتمی برگذیده ادامه ی راهیست که سالیان سال است ادامه دارد.
معقول اینست که اگر چندین و چند بار و به مدت طولانی یک مسیر را طی کردیم و شرایط به جای بهتر شدن بدتر هم شد،مسیر را عوض کنیم.
ما هنوز انتخابات مجلس هفتم را فراموش نکرده ایم.
ما هنوز عقب نشینی خاتمی در اواخر دوره ی ریاست جمهوری را که منجر به سرکوب شدن 3میلیون معترض شد را فراموش نکرده ایم ونمی خواهیم این جنبش هم به همین روش تکراری سرکوب شود.
البته راه حل دیگری هم مطرح نیست ولی من فکر می کنم این راه حل آقای خاتمی هم مطابق گذشته فقط یک سوپاپ جدید برای نظام ایجاد می کنه.همین وبس. پس مطرح نکردنش از مطرح کردنش بهتره.
ولی حالا گذشته از تاثیر خوب یا بد این پیشنهاد، یکی از آقای خاتمی بپرسه، آخه مرد حسابی می خوای پیشنهاد بدی بده. چرا دیگه یه حرفی میزنی که یه ملتی آتیش بگیره؟؟؟!!!(بخشیدن واینا رو می گم با پیشفرض اگر)
در هر صورت من نمی تونم این حرف آقای خاتمی رو درک کنم. شاید اشکال از منه. ولی فعلا به نظر من این حرف آقای خاتمی یه بی احترامی شدید به مردم آسیب دیده و داغدیده ی ایرانه.

 
At May 20, 2011 at 6:39 AM , Blogger Unknown said...

درود
از ديد من هيچ كس و هيچ چيز داراِی تقدس نيست و در انتقاد بايد برای همه باز باشد. آقای بهنود شما بدون توجه به گفته های افراد و تنها با توجه به اينكه چه كسی گفته را بيان كرده در مورد آنها تحليل و تفسير ميكنيد. اگر فرد مورد نظر مورد علاقه شخصی شما بود از هر دری كه بگويد و به هرشكلی وولو اشتباه سهوی كند از نظی شما به مثال در و گوهر است كه بيرون ميريزد.
آقایی كه ميگويي شما خوابيده ايد تا خاتمی‌سخن بگويد و "به جای نقد بفرمایند خودشان چکار می کنن" امثال من و خواهرم وسط خيابون بوديم و اثرات باطومايی كه خورديم هنوز به يادگار مونده و نمیتونم اين قسمت از سخنان آقای خاتمی رو هضم كنم كه به رهبر ظلم شده و بايد ازش عذر خواهی هم كرد!!!! (كاريزما سازان و بت سازان نوين عزيز جوبا بدن)

چيزايی كه ايشون گفتن واضحه و نياز به تفسير نداره! آقای خاتمی بايد اهميت جايگاهی كه درش هست رو درك ميكرد و هر چيزی رو به زبون نمياورد.

 
At May 20, 2011 at 8:34 AM , Anonymous shahraad said...

به نظر من مشكل از نظريه فشار از پايين چانه زنی از بالا هستش! حالا چطور عرض ميكنم خدمتتون:
وقتی ما از پايين فشار مياريم هزينه هم پرداخت ميكنيم: كتك ميخوريم*، بازداشت ميشيم*، زندونی ميشيم*، تو زتدون بهمون تعرض و تجاوز ميشه، زندگی خانوادگيمون به روز سياه ميفته*، از كار بيكار ميشيم* و حالا كشته شدنو هزار هزينه ی سنگين تر . . . (ستاره دارها* رو خودم تجربه كردم) بعد اونايی كه از بالا داره چونه ميزنه شانس مابه درد و سخن و خواسته اون فلك زده ای كه هزينه داده رو كی بهش بها ميده!!!
بها نميدن كه هيچ،‌تحقير و بی ارزشش هم ميكنن!!!
به نظر من تا روزی كه احزاب آزاد تو ايران وجود نداشته باشن و آزادانه كار نكنن كه هر كس بنا به سليقش گروه مورد نظرشو انتخاب كنه و به شكل امروزی نباشه كه سياست ما خلاصه در 5، 6 نفر باشه و سرنوشت يك مملكت بستگی به اشتباه كردن يا نكردن و ديدگاه های اون آدما و دايره كوچك اطرافشون داشته باشه
به اميد آزادی ايران

 
At May 20, 2011 at 5:43 PM , Blogger Gazaneh said...

بهنود جان اسم این حضرت آیه اللهی که که فرمودی پدر بزرگش یهودی بوده کیست

 
At May 20, 2011 at 8:53 PM , Anonymous الهیار said...

غزانه عزیز اگر آقای بهنود می خواست فاش کند که می کرد و منتظر نمی ماند شما هم چه خوش خیالی . دو سال پیش به یک روحانی هشدار داده بود و چیزهائی نوشته بود هر چه ما التماس کردیم که برای ما کرجی ها مهم است این کی بوده است. نکرد که نکرد تا امسال این روضه خان کم ابرو به میدان آمد لازم بود که ش کمی غلغلکش داده شود فاش کردند ک شجونی است . من رفتم از پدر پیرم پرسید گفت هر چه بهنور نوشته درست است .
بنابراین شما هم برای آیت الله یهودی زاده یک دوسالی باید صبر کنی

 
At May 21, 2011 at 7:38 AM , Anonymous Anonymous said...

می ترسم از فردای هر ایرانی که فرعون وجودش اجازه درک آزادی خواهی که نه ! آزاده خواهی را ندهد.
خاتمی را با ماندلا نمی توان مقایسه کرد که جای مقایسه نیست ... اما کمی از پیامبر زمانه خودمان "ماندلا" بخوانیم و بیاموزیم که با قاتلین و ظالمان آپارتاید چه کرد.
شاید آن وقت کمی خاتمی عزیز را درک کنیم.

 
At May 21, 2011 at 2:22 PM , Blogger Gazaneh said...

خوب ما هم حدثهایی قریب به یقین داری که فلان آیه الله کیست
خواستیم ایشون برامون خصوصی بنویسند و لیطمئن قلبی شود .
گرچه یهودی بودن بذاته جرم نیست ، اما نوع خاصی از یهود که امروز به اصطلاح صهیونیزم شناخته می شنود در همه جا دست دارند و بنا بر اصلی که منطقی به نظر می رسد که: اصل بر پدرسوختگی است مگر خلافش ثابت شود باید این نوع آیه الله ها برحذر بود

 
At May 23, 2011 at 8:13 AM , Anonymous امیرمهدی said...

راضی به بازی با قرعه های نامساعد هستند /
خیلی ها ...

 
At May 24, 2011 at 4:44 AM , Anonymous Anonymous said...

آزموده را آزمودن خطاست!
آقای خاتمی دلش برای ایران می تپد.
آقای خاتمی دلش برای ایرانی می تپد که خود و اطرافیانش سهمی از قدرت داشته باشند و از نظر سیاسی نیز در چهار چوب وضعیت فعلی درست اندیشیده است که از فرصت به وجود آمده ناشی از اختلافات ولی فقیه و ریاست جمهور استفاده نماید. اما این که حرکت اقای خاتمی نتیجه ای برای ملک بلاخیز به همراه داشته باشد تردید شدیدی دارم. این گفتار نتیجه ای جز تفرق در کسانی که امید به تغییری دارند و دلسرد کردن شماری دیگر در حال حاضر نتیجه ای نمی تواند داشته باشد. از نظر من خود ایشان به کاربری خود در نظام به خوبی اشاره کرده اند.
پایین آوردن کف مطالبات!!!
کف مطالباتی که کمینه شرایط لازم برای حفظ اتحاد بین مردم این دیار است.
آقای خاتمی آزمون خود را به خوبی طی هشت سال ریاست جمهوری خود پس داده است و به همین دلیل است که اقای خاتمی از صدای زنگ منزل خود نمی هراسد چه ایشان به ارزش خود به خوبی واقف می باشند.
از همین روست که آزموده را آزمودن خطاست.

 
At May 26, 2011 at 11:33 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود عزیز
به نظر شما آقای خاتمی برای ایران می ترسند یا برای جامه ای که تن و سرشان را پوشانده؟اگر کسی بود آنقدر بی طرف که نیاز به لباسی متفاوت از دیگران نداشت شاید این جمله ایشان بیشتر به دل می نشت.
از شما و نوشته هایتان ممنونیم

 
At May 29, 2011 at 7:47 AM , Anonymous Anonymous said...

nazara khatami hata az janbeh ekhlaghi dorost nist chon ishan pishnahad ashti ba jenayat karan va adamkoshan ro midan. mohmtarin chizi ro ke ishan behesh ashareh nakardeh ajrai edalat hastesh. taghalob dar entekhabat, koshtan mardom va.... ba mohakemeh ghanoni mortakeban bayd hal besheh na ba ashtei kardan.

entezar dashtam aghai behnod harfhai khatami ro az ganbeg ajerai edalat ham barasi mikrdan

 
At June 5, 2011 at 6:45 AM , Anonymous mina moradi said...

سلام جناب بهنود به تازهگی مقاله شما را خواندم وقت کامنت گذاری پایان یافته واحتمالا شما هم چندان مشتاق چنین کامنتهائی نیستید ولی به هر حال از ما نوشتن
از قدیم گفته اند صلاح مملکت خویش خسروان دانند!!!ا(البته اینروزها کمی تامل در این ضرب المثل خالی از فایده نیست
)
اخاتمی فقط از یک چیز میترسد انهم اسیب دیدن نظام تا حدی که منجر به فروپاشی ان شود ..وتا کنون نیز از هیچ کوششی در این راه دریغ نکرده وباید گفت بسیار هم موفق بوده
وباید به او افرین گفت ..بقیه سخنان امثال شما در تفسیر رفتارهای او توجیهات بیمایه ای ایست که تنها او را کمی رنگ میکند
واتفاقا این خود اوست که هر باربا شفافیت کامل این رنگ را با جمله ای یا سخنرانی کاملا میشوید وخواست وچهره واقعی خود را نمایان میسازد ..
چرا میخواهید ازاو چیز دیگری بسازید بگذارید کار خودش را بکند وهمان باشد که خود نیز بی محابا ان را در تمام حرکات وگفتار خویش به نمایش میگذارد
در عالم رویا از او مرد رویاهای خویش را نسازید ..در اینصورت هم به خود هم به مردم وهم به او ظلم کرده اید
مینا مرادی

 
At June 5, 2011 at 9:46 PM , Anonymous Anonymous said...

سركار خانم مرادي با سلام و عرض ادب خدمت شما
بايد به عرض برسانم كه اگر واقعا چهره خاتمي به گفته ي شما تا اين اندازه عيان است پس دفاع امثال جناب بهنود از ايشان بي فايده است و نيازي نيست به مخالفت شما و بسياري از دوستان با سخنان جناب بهنود. اما اگر غير از اين است اندكي بايد صبور باشيم . شايد چند صباحي ديگر معلوم شود كه سخنان خاتمي درست بوده يا خير

 
At June 8, 2011 at 4:57 AM , Anonymous Anonymous said...

ANIS ROOYGARIAN said:

از قضا خوب شد که جنتی "بابیت" براش تداعی آزاد شد و در آمد تداعی خود را جلو عموم ابراز کرد.

همیشه مانده بودم با بهاییت این پدرکشتگی روحانی ایرانی از چی است. حال معلوم ام شد که آخوندیت همیشه مشغول تهمت زدن و پاپوش دوزی بوده است تا مدعیات خویش را - اعم از جن و هاله ی نور و امام غایب و ولایت حاضر - بتواند به صورت انحصاری برای خود نگه دارد.

زبان ام لال، به نظرم جناب عالی نیز بفهمی نفهمی دچار یک لغزش فرویدی شدید این میان، که امیدوارم باعث شود روی تعصب نهفته ی خود - اگر واقعاً چنین تعصبی دارید -
کار کنید

ممنون برای همه ی پست ها و امیدها برای آرمان تان

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home