Monday, May 3, 2010

کجائی حاج آقا امیر


روز آزادی مطبوعات در جهان است و وضعیت روزنامه ها و روزنامه نگاران در کشور ما همچنان در بدترین وضعیت. کار هادی حیدری را به همین جهت برای شروع برگزیده ام

حاج آقا امیر دیگر زنده نیست تا گریبانش بگیرم. همو که هر شب جمعه می آمد و خانه را به
روضه ای متبرک می کرد و من مفتخر بودم که سینی کوچک استکان چای و پاکت را به دستش بدهم آخر سر. حاج آقا امیر چه قصه های شیرین و روایت و احادیث روح بخش و جذابی در آن شب ها در ذهن ما کاشت. مگر می شد از شنیدن حکایت امیری، حاکمی نایب پیامبری بی لذت گذشت که وقتی از او شکایت به قاضی برده شد به محکمه رفت و در صفه بالاتر ننشست که مبادا مقام و مرتبش او را از شاکی متمایز کند.

آن روایت های شیرین و ترساننده درباره عقوبت دروغ و تهمت به مسلم و مسلمه چه شد حاج آقا امیر. با تو می گویم، یعنی همه این ها شوخی بود و قصه بود. راه توشه رسیدن به حکومت بود. وقتی حکومت در دستان شما افتاد دیگر گو همه را آب بشو. تمام شد. عدل بالغه این بود که کشور زندان شده و بزرگ ترین زندان کسانی که تنها گناهشان نوشتن است. نوشتن گناه شده است و اقدام علیه امنیت ملی، این امنیت ملی که به قلم احمد زیدآبادی به خطر افتاده عجب سست بنیان است، هیچ دشمنی را نمی ترساند. مطمئن باشید. این امنیت ملی که با سنگ پراکنی دو سه جوان چنان به خطر افتاده که جوان را باید اعدام کرد تا دیگران چنین هوسی نکنند، این امنیتی که چنان متزلزل است که به نامه مودبی که نوری زاد برای رهبرش بنویسد، به خطر می افتد، یکی بگوید کدام لرزانکی است.

به آن کس که هر روز داستانی به اسم خبر می سازد، در پنهان ادعا دارد که مقصودش غرورسازی است و منظورش روحیه دادن به هواداران حکومت و ولایت بگو هزار قصه ات به یک رای قاضی صلواتی بر باد می رود، هزار بالگرد بسازی و نامش را توفان و زلزله و صاعقه و فیل بگذاری که بزرگ جلوه کند، با فتوشاپ برای فریب و روحیه سازی هزار موشک هوا کنی وقتی مدیرانتان خود را ناچار می بینند که از توپلوف آدم کش دفاع کنند که به تریج قبای دوست شمالی برنخورد [به آن نشانی که دیگر مافیای روس حاضر نیست گاردهای خود را سوار آن ها کند اما شما حاضرید که مردم و مدیران کشور را با سوار شدن بر این قارقارک ها به کشتن بدهید] هبا می شود. و چه بگوئیم که حالا روس ها باج را گرفتند و در تهدید و تحقیر به قول روزنامه جمهوری اسلامی از آمریکائی ها جلو افتادند، بشنوید با چه زبانی تهدید می کنند و تحکم روا می دارند.

حاج آقا امیر قصه ها می خواند و در جا از مولای روم هم بیت می آورد و حکایت می افزود تا باورمان شود که دروغ و تهمت از بدترین گناهان است. حالا کجاست که ببیند دوستان در تقسیم غنائم دست در دست هم، از هول حلیم هیچ ارزشی را باقی نگذاشته اند. اگر مترجم آلمانی زبان به خطای مترجم از گنجی شنیده بود که خمینی را باید به تاریخ سپرد، نمایندگان سبیل چرب شده وکیل الدوله مجلس فعلی، این سخن را در جلسه مجلس می گویند. و عجب بنیان مرصوصی شده است بنیانی که به این سادگی با شل کردن از کیسه غنائم تجربه جنگ های صدر اسلام تکرار شد و غنائم چنان دل جند اسلام ببرد که نه ولی راحل و نه ولی حاضر احترامی چنان ندارند که حکمشان روا شود.

حکایت منسوب به شعبان جعفری و آیت الله کاشانی که باعث طرد شعبان خان از جمع مریدان کاشانی شد نقل کردنی نیست در یک متن عمومی، اما همه می دانند و اینک بر زبان حسینیان و روانبخش و کوچک زاده همان می رود. یکی نمی گوید چرا محسنی اژه ای و صفار هرندی و الهام، به چنان وضعی رانده شدند، به جرم اینکه حکم رهبری را مقدم را بر دستور دکتر گرفته بودند. یادتان باشد بر سر این اتهام تاکنون علی لاریجانی، مصطفی پورمحمدی، فرهاد رهبر، طهماسب مظاهری، صفارهرندی، محسنی اژه ای و دانش جعفری با اعلام رسمی "عزل" شده اند. حتی این نجابت در دولت نیست که همراهان را با احترام زبانی بدرقه کند.

چرا دور، بنگرید وضع غلامحسین الهام را که در این معامله ابرو و اعتبار علمی و خلاصه هر چه داشت را باخت، و سخت در عجب باید بود اگر نداند روزگاری بر او همان خواهد رفت که بر ابطحی رفت، با این تفاوت که این نه روحانی است و نه خواهرزاده شهید هاشمی نژاد. حالا کشف شده که خطای الهام در سخنرانی برای انتخابات، و آن سینه ها که به تنور چسباند، از دید همراهان معجزه هزاره چهارم باعث سرافکندگی دکتر شده است. تازه آشکار شده که خلاف قانون هم بوده چون دکتر خبر نداشتند که الهام چون عضو شورای نگهبان بود نمی توانست تبلیغ برای یکی از نامزدها بکند. نه دکتر خبر داشت و نه اقای جنتی.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At May 4, 2010 at 12:20 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام

معمولا سعی می کنم کمی از خدا رو از روی رفتار آدم های نازنینش بشناسم،میگم اگه مسعود بهنود اینقدر خوب و عزیز و بزرگه ، ببین خدا چطوره؟؟
حالا باید بگم : اگه حتی بهنود هم عصبانی هست ؛ بین خدا ؟؟!!؟؟


ardush.AZad

 
At May 4, 2010 at 12:42 AM , Anonymous Mehdi From Sweden said...

سلام بهنود جان

طبق معمول زیبا و خواندنی مینویسی و به تازگی کمی‌ هم شفاف. بر خلاف گذشته که پر از رمز و راز بود. نوشتی:

"از هول حلیم هیچ ارزشی را باقی نگذاشته اند"

آقای نوری زده اصرار دارد که حلیم با "ه" دو چشم است.

 
At May 4, 2010 at 2:18 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود ٬ میفرمایید صد سالست که متجددین غربگرا دارند سینه چاک میکنند که
ایران را مثل غربی ها عوض کنند !؟ خب اگر نتیجه اش در قرن بیست و یکم این حکومت
بسیار مذهبی است پس لطف کنید دیگر ادامه ندهید که بینتیجه تر خواهد شد .....آقا اکثریت
مطلق مردم ایران با مسجد و بازار و روحانیت رابطه تاریخی دارند و اگر بکمک سفارت
انگلیس و دیگهای پلویش در زرگنده نبود اصلا دوران پهلوی ها زاده نمیشد م اگر هم هنوز
این غربگرایی نیمه جانی دارد باز ۸۰ در صدش امریکا و انگلیس اند وگرنه تا حالا صد کفن
پوسانده بود ....حالا دیگه شاید بدور از اغراق و کینه جویی لا اقل ششصد یا هفتصد هزاری
ایرانی در امریکا و اروپا زندگی میکنند که غیر از بچه هایشان هنوز اکثریت انها هم مسجد
در غرب میسازند هم دعای سمات برقرار میکنند !!؟ یعنی تازه این غربست که گرفتار
مسلمان گرایی شده .....؟

 
At May 4, 2010 at 2:50 AM , Anonymous هیوا said...

از مولانا سخن به میان آوردید و به یاد آن دو بیتش افتادم که تا حدی با حال و هوای نوشته ی شما هم سازگار است، و آن اینکه:
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

 
At May 4, 2010 at 8:19 AM , Anonymous ع،ث said...

با درود
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ دانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت، هم کلید زندگیست
گفت زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست

 
At May 4, 2010 at 8:24 AM , Anonymous Anonymous said...

این حضرات ، پیره زن عجوزه ایی را می مانند که سعی دارد با ورقهای رنگین قرآن چهره خود را آب و رنگی بدهد ولی چین وچروک مانع چسبیدن کاغذ میشود و پیره زن پشت میکروفن هر روز جمعه بر شیطان لعنت می فرستد.
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.

 
At May 4, 2010 at 8:46 AM , Anonymous محمود said...

بهنود جان

هنوز حاج امیر هست منتها مصلحت نیست صدایی فریاد شود و بگوید بالای چشم‌تان ابروست. صلاح اسلام و مسلمین انگار نمی‌گذارد تا حق به حق‌دار برسد و هر چه از پیشوایان دین سخن گویی فایده‌ای ندارد. در برنامه‌ی پرگار این هفته‌ی بی‌بی‌سی پیرامون اخلاق بحث خوبی بود.

شاد زی

 
At May 4, 2010 at 10:18 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود سلام،

نمیدونم که این موضوع برای شما مهم هست یاا نه؟ در مورد قومیت حرف میزنم. نمیدونم قبل از انقلاب هم این همه قومیت‌ها ضدّ هم بودند یاا نه؟ به این شدت بوده یاا نه؟ شما که کارتون روز نامه نگری هست شاید بتونید به این پرسش بطور جدی نگاه کنید. در مورد خیزش عمومی‌ در جنبش سبز خیلی‌ حرف میزنند، عموم یعنی همه ایرانیان از هر قومیّتی ترک، فارس، بلوچ، کرد، لر ، شمالی، ... خیلی‌ حرف جالبیه . داشتم تو یوتیوب فیلم بازی‌ مس کرمان و تراکتور سازی تبریز رو میدیدم، کل جمعیت استادیوم دارن بر ضدّ ترک‌ها شعار میدهند، حتما شما هم از این چیز‌ها شنیدید، با این فرهنگ نمی‌شه انتظار داشت همه توخیزش باشند، چون ترک زبان، عرب زبان رو، کرد، لر، .. رو از این کلّ جدا میکنه، در مورد هر قومیّتی ما این تکه تکه کردن‌ها رو میبینیم، اینکه موسوی ترک هست .. چیزی نمیگم، چون صورت مساله رو عوض نمیکنه، باید به آذربایجان و بخش‌های دیگه حق داد که از این فرهنگ فاصله بگیره و دست دوستی‌ رو به دیدهٔ شک نگاه کنه.‌ای کاش میشد جلویی این تکه تکه کردن‌ها رو گرفت، حتما جوک‌های ضد قومیّتی رو شنیدین و خیلی‌ چیزهایی دیگرو، ... من تو آمریکا زندگی‌ می‌کنم دانشجو هستم، حتا اینجا هم ایرانی‌‌ها نسبت به قومیت همون برخورد رو دارن که تو ایران داریم، فلانی‌ اصفهانی پس اینطوریه، فلانی‌ ترکه پس فلان، فلانی‌ ... جالبه که من نشنیدم بگه کسی‌ فارس‌ها چطوری هستن.... مهم نیست اون‌ها کامل هستن اگه رفتارشون غلطه اشکال اخلاقی ولی‌ اگه مال جای دیگه باشه ژنتیکی چون مال اونجاست می‌شه گفت فلانی‌ اونجایی دیگه برای همین اخلاقش اینجوریه و هزاران مثال دیگه. جالب تر اینکه با اینکه میبینیم که به خاطر ایرانی‌ بودن فرقی‌ هم نمیکنه مال کجا به خاطر پاسپورت ایرانی‌ از کار کردن در خیلی‌ شرکت‌ها محروم هستیم و این رو به وضوح میگن بهمون ناراحت میشیم از این رفتار و توقع داریم که اونها فرق نگذارند به خاطر ایرانی‌ بودن ولی‌ با این حال به همون رفتار را در مورد بقیه قومیت‌ها ادامه میدیم... از خیلی‌ زوایا میشه به این مسٔله نگاه کرد، تاریخی‌، فرهنگی‌، سیاسی، انسانی‌، حقوق بشر، مذهبی‌، ... شاید شما و دیگرانی که حرفشون خواننده داره بتوانید این مساله رو جدی تر مطرح کنید.

 
At May 4, 2010 at 11:08 AM , Anonymous marjan said...

سلام بهنود عزیز
از نوشته مانند همیشه معقول و منطقی شما ممنونم.شما دین بزرگی بر گردن مادارید. تحلیل های صحیح و بیطرف تاریخی و اجتماعی شما همیشه ذهن مرا سیراب کرده شاید این توصیف اغراق آمیز بنظر بیاید اما باور کنید با بیش از نود درصد تحلیل هایتان کاملا موافقم نه بخاطر سلایق شخصی بلکه از فرط انطباق با واقعیات ومسلمات ( که هرکس به فرا خور منافعش یا بضاعت درکش بخشی از آن را نفی میکند) انطباق با عقل سلیم با روان سلامت و با شرافت ناب انسانی .
ارزو دارم همواره از توفیق دسترسی به روشنگرانی چون شما که در این دوره سراسر هیاهو و... مایه دلگرمی هستید برخوردار باشم وخدا را شکر میکنم بخاطر وجودتان . پاینده باشید با چراغ آگاهی دردست

 
At May 4, 2010 at 2:23 PM , Anonymous Anonymous said...

بهنود ادیب و فرزانه و تلنگر زن به همه آزادیخواهان و مخالفین آزادی
درود بر شما
من نمی دونم چیزی به نوشته ات بیافزایم و یا نه؟
اما در رسای قدرت بلامنازع جهانی نظامی که در برابر نوشته های آزاده ای چون زیدآبادی می لرزد می توان داستانهای فراوانی نوشت.
بهنود عزیز در بازی میان ذوب آهن- الاتحاد عربستان در اصفهان نبودی تا ببینی که قدرت بلامنازع ولایت فقیه چگونه مانند برف در جلوی دیدگان هزاران نفر از هواداران ذوب آهن در زمین فوتبال و میلیونها بیننده سیمای میلی ضرغامی آب شد.
در این بازی ناظر عرب اردنی فدراسیون فوتبال آسیا تهدید کرد که اگر بنرهای خلیج فارس از دست تماشگران ایرانی گرفته نشود محال است اجازه دهد تا مسابقه میان دو تیم انجام گیرد.
این بازی که با سوت داور یک دقیقه نگذشته بود، ناظر دستور توقف داد و دولت جمهوری اسلامی را مجبور کرد تا با استفاده از زور نیروهای انتظامی بنرهای خلیج فارس را از دست تماشگران خارج کند.
همانطوریکه می بینید، قدرت بلامنازع ولایت فقیه هم در برابر نوشته های انتقادی زیدآبدی سرتعظیم فرود می آورد وهم در برابر زور گویی یک مشت عرب در درون سرزمین ما خرد می شود.
وقتی که یک رییس جمهور بی عقل چون احمدی نژاد پس از به قدرت رسیدن همه کارگزاران نظام را دزد قلمداد می کند آیا می توان توقع داشت چیزی به نام اقتدار نظام وجود داشته باشد.
حتما یادتون می آید که رژیم اسلامی در 30سال پیش با به قدرت رسیدن همه کارگزاران لشکری و کشوری نظام شاهنشاهی را طاغوتی و وطن فروش خواند پس از آن شاهد بودیم که ارتش و نظام گذشته سست شد و این بهترین بهانه برای صدام بود تا احساس کند در عرض 48 ساعت می تواند کل ایران را تصرف کند.
اینکه وزیر خارجه امارات مدعی است که ایران تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را اشغال کرده نشات گرفته از همان اوضاع 30 سال پیش است که اکنون دوباره تکرار شده است. تازه کویت نیز یک دخمه سپاه را به جرم جاسوسی کشف کرده است.
آن عرب نیز در کشور ما پرچم خلیج فارس را پایین می آورد. آیا شعار تماشاگران اصفهانی در آن روز سخت که یک صدا فریاد می زدند "عرب باید بداند خلیج فارس می مانه"
می تواند بیشتر از یک مسکن باشد؟
به امید روزی که حاکمیت مردم به منصه ظهور برسد تا متجاوزین را بر سر جای خود بنشاند.
ارادتمند
طهماسبی

 
At May 4, 2010 at 3:49 PM , Anonymous shadi said...

نظر دهنده ثابتی با نام بهمن ۵۷ که از دیناسور های مارکسیسم روسی است دمش را نشان داده . او ذیل خبر مسافرت دیکتاتور کره شمالی به ایران از این جنایت کار که هزاران نفر را کشته و ۱۶۰ هزار زندانی دارد به عنوان رهبر کشوری پیشرفته یاد کرده که امپریالیست ها به دروغ میگویند آنها فقیرند ! سایت پیک ایران هم که جدیدا مسیر سایت پیک نت را میرود نظرات مخالف کمونیست ها را سانسور میکند . به جای ان چند تا فحش بیربط به کمونیست ها مینویسد که مثلا ما کمونیست نیستیم ولی مخالفین کمونیسم مشتی بیسواد فحش هستند . اگر اراجیف این بهمن ۵۷ را باور کنیم پس باید بگیم:
نه بابا همش تبلیغات امپریالیست هاست . کره شمالی و کوبا و ویتنام پیشرفته ترین کشورهای دنیا هستند . مرسدس بنز و پورشه و بوئینگ و شاتل و دیسکاوری و هابل و ناسا و کنکورد و ... همه ساخت این ۳ کشور است . امپریالیست ها بیخود ان را به اسم خودشون سند زده اند . تولید ناخالص ملی این ۳ کشور از تمام اروپا و امریکا بیشتر است . دموکراسی واقعی توی این ۳ کشور است چرا ؟ چون صدای مخالف نمیشنوی . همه موافقند با رهبر مدام العمر .
از تمام جهان ( مخصو صا از امریکا و اروپا ) سالانه میلیونها نفر مهاجرت میکنند به این ۳ کشور . همه چیز مجانی است . همه چیز عالی است . فقط کمونیست های ایرانی برای ارشاد میروند اروپا و امریکا و از آنجا این اظهارات را علیه امریکا و اروپا مینویسند تا یک وقت ما عوضی نگیریم . سل فن و کامپیوتر و اینترنت به وفور در این ۳ کشور وجود دارد . اما کسی از آنها استفاده نمیکند . بروید بازار از کفش و جوراب تا دارو های طبی تا وسایل آزمایشگاه ها ی پیشرفته تا خیارشور و بستنی و مرغ سوخاری تا ظرفهای چینی تا کامپیوتر و سل فون و تلویزیون و ماهواره و ... همه ساخت این ۳ کشور هستند . اینها در صادرات به دنیا دست آلمان و ژاپن و چین را از پشت بسته اند . خلاصه بهشت . کشورهای عقب مانده مثل امریکا و سود و دانمارک و آلمان و فرانسه و ژاپن و کره جنوبی اصلا چیزی تولید میکنند ؟ تولید ناخالص ملی آنها صفر است . همش زندان و شکنجه و ریس جمهور شان ۴ تا ۸ سال بیشتر دوام نمی آورد . خلاصه جهنم. احترام رهبرشان را هم نگه نمیدارند . واقعا خدا شما کمونیست های کس خل را شفا دهد . مارکس که نمیتواند . ما هم که کاره ای نیستیم. پیک ایران و پیک نت هم که فقط سانسور میکنند .
نظر دهنده ثابتی با نام بهمن ۵۷ که از دیناسور های مارکسیسم روسی است دمش را نشان داده . او ذیل خبر مسافرت دیکتاتور کره شمالی به ایران از این جنایت کار که هزاران نفر را کشته و ۱۶۰ هزار زندانی دارد به عنوان رهبر کشوری پیشرفته یاد کرده که امپریالیست ها به دروغ میگویند آنها فقیرند ! سایت پیک ایران هم که جدیدا مسیر سایت پیک نت را میرود نظرات مخالف کمونیست ها را سانسور میکند . به جای ان چند تا فحش بیربط به کمونیست ها مینویسد که مثلا ما کمونیست نیستیم ولی مخالفین کمونیسم مشتی بیسواد فحش هستند . اگر اراجیف این بهمن ۵۷ را باور کنیم پس :

 
At May 5, 2010 at 1:00 AM , Anonymous Anonymous said...

تماشا دارد باغ.. تماشا دارد بهار... تماشا دارد زندگی.... تماشا نمی توانند اما روشن دلان... این تاریکی زجرآوریست.... اندوه بار.. و سخت

 
At May 5, 2010 at 2:23 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود شما احیانا بچه تهران !!؟ هستید و احیانا همه برو بچه های ولایات اکناف ایران
خیلی دوست دارند لهجه بچه های تهرون را داشته باشند ...اون هموطن دانشجو !!!!؟؟؟؟ در آمریکا
خودش نمیدونه که امریکا با لهجه اش و هالیوودش دل و دین بچه های دنیا را برده خب ینگه دنیا
یعنی چی ؟؟؟ این تهرون را مردی پایه و اساسش را ریخت که آخرین پادشاه برحق ایران باستان
بود یعنی آغا محمدخان قاجار پادشاهی که از چند صد سال رقابت تبریز و اصفهان بعنوان
پایتخت بجان آمده بود درست همزمان زایش آمریکا که همه بجان آمده های جنگهای مذهبی
اروپا بانجا مهاجرت کردند تهران هم توسط اکثریت آذری ها و فارسها و بقیه قومیتهای کوچک
و بزرگ شد تهران معروف که نه لهجه اصفهانی داشت نه لهجه تبریزی بلکه یک فارسی سلیس
که مخصوص خودش بود درست لهجه امریکایی که اصلا با اصل انگلیس سازنده امریکا فرق بسیار
دارد ... تهران و فیلمهایش دل و ایمان همه ایرانی ها برده و خودش یک غول شده پس درود همه مردم ایران باین آخرین پادشاه ایراندوست یعنی آغا محمد خان قاجار
که افکارش صد ها سال جلوتر از بقیه پادشاهان بود درود

 
At May 5, 2010 at 4:36 AM , Anonymous me said...

بهنود عزیز

کاش همه ایرانیان میدانستند که سرمایه بزرگ برای پیشرفت و توسعه چیزی جز آزادی نیست .و هیچ چیز مهم تر از این نیست که مطبوعات آزاد پرده از ناکارآمدی های دولت هاو دروغ هایشان بردارند.

 
At May 5, 2010 at 5:03 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود عزیز
همانطور که حتما مطلعید پدر و آموزگار بزرگ عشایر ایران محمد بهمن بیگی به دیار باقی شتافت
او یکی از خدوم ترین مردان روزگار ما و این سرزمین بود
کاش شا هم چند خطی در باره او مینوشتید و یادش را پاس می داشتید
متشکرم

 
At May 5, 2010 at 12:45 PM , Anonymous Anonymous said...

هر که در راه از گران باران بود
هر دمش از ديده خون باران بود

 
At May 7, 2010 at 2:11 AM , Anonymous Anonymous said...

آقا مسعود سلام ٬ خب بسلامتی انتخابات قدیمی ترین دمکراسی دنیا یعنی انگلیس هم تمام شد و نتیجه اش هم
زود مشخص شد آیا جا ندارد از انتخابات سال پیش ایران که مقابله تلوزیونیش باعث شد ۸۵ در صد هیجان زده
بپای صندوق ها بروند و بد هم هوچی های حرفه ایی انرا تبدیل بآنارچی بازی مفرط و .....اما انگلستان
بعد از دوسیت سال دمکراسی برای اولین بار رقابت تلوزیونی را از ایران کپی کرد ولی مردم خونسرد انگلیس
زیاد هیجان زده نشدند و دیدیم که هنوز زیر ۶۵ در صد رفتند و رای دادند

ایران شاید دیگر رقابت را بتلوزیون نکشد و با همان ۶۰ یا ۷۰ در صد شرکت کننده
قال قضیه را بکند ایران همیشه بدعت گزار بوده ولی کردیت انرا دیگران از ان خود میکنند
اخر هفته خوشی داشته باشید

 
At May 7, 2010 at 8:48 PM , Blogger 1Merrikhi said...

هول هليم

 
At May 8, 2010 at 12:05 AM , Anonymous Anonymous said...

استاد بهنود با سلام و عرض پوزش میدانم که جای این مطلب اینجا نیست ولی چون من بلاگی چیزی ندارم اینجا میگذارم اگر از نظر شما قابل تامل بود مطلبی در این باره بنویسید تا باز هم مستفیض شویم ،،،،کشور یونان با حدود یازده میلیون جمعیت کشور کوچک و بی سرو صدای است که شاید در هیچ کجای مناسبت اقتصادی سیاسی دنیا جای بالای نداشته باشه ،،ولی همگان دیدیم که با یک مشکل اقتصادی که دارد چگونه روی اقتصاد دنیا اثر
گذاشته و افت ارزش سهام بازار بورس دنیا هم که دنیا را تکان داده است ،،حالا از آقای احمدی نژاد که هرروز ادعای قدرت اول شدن ایران را دارد باید کسی سوال کند که کو ؟ کجاست ان اهمیت که کسی به ایران داده باشد
در این دنیای بزرگ ؟ جز برای بازی دادن مردم خودمان و یک چند دیگر بر مسند قدرت بودن آیا کاربرد دیگری دارد این فرمایشات ،،،،،،بی نهایت از عنایات شما سپاسگزارم

 
At May 8, 2010 at 6:41 AM , Anonymous Anonymous said...

استاد بهنود،
بخشش بفرمایید خلاف گویی ام را که البته بدور از سوء نیت است :
دوستی ایران با روسیه را شاید دست کم گرفته باشید. به هر حال ریشه ها بسی عمیقتر و پیش بینی شرایط برای هر دو طرف منافعی و زیانهایی به همراه دارد . اصلان ایران اتمی شدنش را میتواند از روسیه تشکر کند . اینکه یک کشور جهان سوم بماند و یا وارد فاز جدیدی از رشد شود نیاز به دوستی و همکاری با کشور های همجوار و نزدیک دارد.
لطفا خودمان را دست کم نگیریم... بدون شک کمکی نمیکند. مرسی
برزو

 
At May 8, 2010 at 1:16 PM , Anonymous Anonymous said...

بهنود جان سپاس و صد سپاس ..ليك انچه قلم زدي وصف حال است ومحك با گذشته! نسل جوان، و ما به نيمه رسيده ها سخت دل نگران ايم و در حال ياس! مرحمتي نما و وفق منظر خود چند سطري در وصف حال محتوم اتي ف بنويس كه سخت مشتاقيم. تبريز دكتر ع ر ن

 
At May 8, 2010 at 9:15 PM , Anonymous خسته said...

انقدر هم بی انصاف نباشیم، حاج امیر به شما چیزی داده که به کمک می آید در خیلی از دوران ها ـ مثل همین روزگار فعلی خودمان ـ و موجب تسلای شما و دیگرانی که نوشته هایتان را دوست دارند است : هنر قصه گویی

 
At May 10, 2010 at 2:22 AM , Anonymous Anonymous said...

باز که خفه کار میکنی بهنود؟ملت را گروهی اعدام میکنند و حلقت را میبندی؟پاکت صدای آمریکا نرسیده دستت؟

 
At May 10, 2010 at 10:10 AM , Anonymous گشین said...

معلم خوب من نمیخواید برای "معلمی با چشمهای زاغ"از قول مابنویسد که دلمون براش تنگ میشه؟من تو وبلاگش نوشتم ولی میدونم سرش شلوغه نمیرسه بخونه شما که بنویسد حتما میخونه

 
At May 12, 2010 at 12:25 AM , Blogger Unknown said...

نمی خواهین از اعدام ها دو کلمه بنویسین؟ اگه به بحث امروز جواب ندین موضوع بیات می شه و زخم خشک.

 
At May 12, 2010 at 4:54 AM , Anonymous شیطان said...

جناب بهبود عزیز

آقای موسوی محافظه کار هم بالاخره درمورد اعدام جوانان کرد نظر داد ..
متعجبم که شما چرا سکوت میکنید .. به قول دوست قبلی ترانه موضوع بیات میشود ...
یا اینکه میخواهید منتظر شوید تا بعد از اعدام باقی اسرا یک داستان پند آموز بنویسید و هشدار دوباره که از گذشته بیاموزند ...

قربان شما

 
At May 12, 2010 at 12:43 PM , Anonymous keyvan Irani said...

سلام آقای بهنود
میزگرد شما در بی بی سی رو دیدم
خوب بهتر نیست شما دوستان با هم بنشینین و صحبتها تون رو بکنین. به نظر من خیلی حرفهای نگفته دارید که برای جنبش میتونه مفید باشه. حیفه این همه متفکر داشته باشیم و سر یه مساله ساده که استراتژی هست نتونیم به قول خانم صدر با هم به تفاهم برسیم

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home