کس را به یاد نیست
محمد رضا شفیعی کدکنی اولین بهار را در جائی دور از سرزمین مالوف دیده و آن را به بند کشیده . بخوانید یک دنیا حکایت است
این روزها بهار و بنفشه
معنای دیگری به من آرد
وزلونِ دیگری ست
زرد و سفید و صورتی و گاه قهوه ای
با چهره ای به گونۀ مردم
با چشم و دهان و تبسّم
•
شاید که دلپذیر و قشنگ است
کز دوده و تبارِ فرنگ است
شاید کمی اَجق وَجَق ، از دور
در دیدگان اهلِ نشابور!
•
یا آن بهین بنفشۀ ایرانیِ کبود
حُسنِ فرنگ آمد و آن رنگ را ربود
تا چند سالِ دیگر
( دردا و حسرتا!)
کس را به یاد نیست که خود بود یا نبود
نظرات
عالی است فوق العاده است حیف که حال ما چنان گرفته و دلم گرفته تر که اصلا نمی بنینم و درک زیبائی را از دست داده ایم فقط می توانم بگویم استاد چه خوب که نیستید. همین دردنامه خوب است دور باشید و مادر وطن را از دور ببینید که از نزدیک زهره آدمی می ترکد
آقا مسعود گل كه خيلي خيلي دوستتون دارم،
دفعه ي ديگه اگه بلاگ رو جايي منتقل كردين بي زحمت تو بلاگ قبلي پست بذاريد،
من بينوا يه دو سه هفته اي هست كه تو google reader نتونستم مطالبتون رو بخونم،
امروز با استفاده از فيلتر شكن يكي از دوستان تونستم برم بلاگ قديميتون و ببينم كه بلاگ منتقل شده،
اگه براتون امكان داره همين الان اين كارو بكنيد، و حتماً آدس جديد رو بذلريد تا دوستاني كه با استفاده از ابزارايي مس google reader به بلاگ دسترسي دارن اشتراكشون رو اصلاح كنند.
اردتمند
زید آبادی و توکلی و هنگامه شهیدی و بهاره هدایت و .... درزندانند بعد سایت فرارو خبر داده نبوی و هاشمی ۲ ساعت در کیش در تعطیلات نوروزی !!! ملاقات و گفتگو کردند !
http://www.fararu.com/sdce7p8e.jh8ezi9bbj.html
جناب بهنود ٬ میگویند بناست در انتخابات انگلستان برای اولین بار در تاریخ کاندیداهای
نخست وزیری در تلوزیون مباحثه رو در رو کنند ....خب این کشور را مهد آزادی میدانند
ولی در ایران این مهم انجام شد و البته هم کنش و واکنشهایی حاصله را داشت که انگلستان
چون مردمش باهوش و خبره هستند حالا از تجربه ایران برای بپای صندوق کشیدن بیشتر مردم
استفاده خواهد کرد .... اما وقتی غول صنعت و نظامی نباشی تو بوغ و کرنای سلطه گران
گم میشی ...شما روشنفکران با تجربه بما یاد ندادید که که ریشه های سیاست دنیا چیست مگر
امریکا را دویست سالست مهد دمکراسی نمیخوانید پس برده داریش یا رای ندادن زنهایش تا
هشتاد سال پیش یا ....پس کجایش با دمکراسی خوانایی داشته ؟؟؟
در روز های آخر اسفند
که بنفشه ها را با پیوند و ریشه و خاک
در جعبه های کوچک چوبی جای می دهند...
کاش می شد
آدمی
وطنش را
همچون بفنشه ها
با خود ببرد
به هر کجا که خواست
از سال نو و بنفشه گفتند استاد، یاد این ترانه افتادم.و تنهایی مان .وقتی بودید چقدر احساس قوت قلب داشتیم.
ولی شما که از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی برسان سلام ما را...
A.azad
سلام
ظاهرا استاد هنوز کمی تا قسمتی غم غربت دارد. و تا حدودی هم غرق مطالعه در احوالات غب است. آیا سایت فارسی ایشان دارند که از نوشتهها و یافتههای جدیدش استفاده کرد؟
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home