Saturday, June 6, 2009

من و انتخابات

این پاسخ من است به سئوال بی بی سی فارسی . نوشته ام آری رای می دهم و چرا.

رای می دهم چون باور دارم با رای ندادن من هیچ چیز عوض نمی شود

رای می دهم چون هستم. چون راه دیگری ندارم که در سرنوشت جامعه ام دخالت کنم. راه های دیگری هست اما من نه اعتقادی به آن دارم و نه در توانم هست.

رای می دهم چون با این رای دادن احساس می کنم بالاتر و فروتر از هشتاد در صد نیستم بلکه با آنان برابرم و در یک لحظه یکی می شوم.

رای می دهم چون شب که شد معتقدم آدمی باید شمعی بیفروزد نفرین به تاریکی حاصلی ندارد.

رای می دهم چون به قول پوپر باران که آمد چتر باید برداشت.

اگر رای ندهم به این بهانه که تمامی اصول دموکراسی در انتخابات ایران رعایت نمی شود - که نمی شود - بدان می ماند که غذا نخورم وقتی خوشمزه نیست.

رای می دهم چون این راهی است که اکثر جوامع مردم سالار دنیا رفته اند برای رسیدن به مردم سالاری و نفی نهادهای قدرتمند انتصابی یا موروثی.

اول بار در سال 1355 رای دادم و در مقاله ای آن روز را برای خود ماندگار توصیف کردم. و آن زمانی بود که گفته می شد شاه سابق به خیال اصلاحاتی افتاده است. در انتخابات رستاخیز که در آن زمان برگزار شد مقرر بود که برای هر حوزه سه نفر به انتخاب حزب فراگیر معین شوند و مردم کاملا آزاد باشند در انتخاب یکی از آن ها. نوعی نظارت استصوابی بود اما...

در مقاله ای که همان زمان نوشتم تاکید کردم که این گام اولی است برای رسیدن به مطلوب. برای رسیدن به هدف باید گام اول را برداشت. متاسفم که نظام در آن زمان تحمل همان را نکرد و باز هم دخالت کرد ساواک در بیش تر حوزه ها. اما همان مجلس - به شهادت واکنش نمایندگان در برابر امواج نارضایتی مردم - می توانست کشور را از خطر مصون دارد.

من رای می دهم چون باور دارم با رای ندادن من هیچ چیز عوض نمی شود گرچه با رای دادن ممکن است چیزی عوض شود. اولی نومیدی است و دومی امید. با رای دادن امید را انتخاب می کنم.

من رای می دهم چون باور دارم برای تغییر جامعه باید ما که مردمانیم تغییر کنیم و خواست هایمان دیگر شود، رفتارمان به گونه ای دیگر باشد، سهم مان در اداره کشورمان باید به نوعی دیگر و داوطلبانه باشد، دیری است که دیگر باور ندارم همه تغییر ها بستگی به تغییر حکومت دارد. حکومت برایم کوچک شده است، آن قدر کوچک که مطمئن هستم اگر اکثریتی بخواهند هیچ کار از دستش برای جلوگیری برنمی آید.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At June 6, 2009 at 9:14 AM , Blogger Unknown said...

راي نمي دهم چون به دمكراسي اعتقاد دارم
راي نمي دهم چون دوران خاتمي دستاوردي نداشت
راي نمي دهم چون رييس جمهور در نظام ولايي كاره‌اي نيست
راي نمي دهم چون به انقلاب مخملين و مبارزات مدني خارج از انتخابات نمايشي باور دارم
راي نمي دهم چون امثال مسعود بهنود را طرفداران استبداد مي دانم
راي نمي دهم تا مسعود بهنود بفهمد ميشود در راي گيري نمايشي و بي اثر شركت نكرد
راي نمي دهم تا ميرحسين موسوي يا كروبي بيايند و بگويند ما تداركاتچي رهبر بوديم

 
At June 6, 2009 at 9:23 AM , Blogger Saberkhosravi said...

خوشحالم

 
At June 6, 2009 at 9:24 AM , Anonymous Anonymous said...

شما اگه رای ندهی برای کشورت بهتر است البته همین طور اگر حرف نزنی

 
At June 6, 2009 at 9:53 AM , Anonymous محمود said...

بهنودجان

هر چند به مانند مصاحبه‌تان با صدای امریکا دلایل‌تان را به تفصیل ننوشته‌اید اما بی‌دلیل‌های آن‌چنانی هم آدم‌های خواننده‌ی این‌جا قانع خواهند شد که تنها راه عبور از سنگلاخ فعلی‌ست!

شاد زی

 
At June 6, 2009 at 10:30 AM , Anonymous Anonymous said...

Doroud Masoud jan.
man daneshjooye phd dar almanam. taze omadam,


heif ke tora dar mamlekat nadarim, va az doortarha bayad maghalat va tarze fekre zibayat ra bekhanam.
masoudjan khosha be ghalame dastat ke roshangarane minevisad.
yadam hast 4 sale pish hame entekhabat ra tahrim mikardand, vali shoma khahane sherkate dar an boodid, aknoon bad az 4 sal hame fahmidand bayad sherkat konand.
khosha be ghalami ke be dast mighiri.
maghaleat dar BBC jaleb bood.
pirooz bashid
sasan, Dresden, Germany

 
At June 6, 2009 at 10:41 AM , Anonymous Anonymous said...

Hello Mr. Behnoud,

I respect your passion for elections, and I agree that people should fully participate in them. However, people need to trust the system to be motivated and to get involved.
You argue that not voting won't change anything, but what did change when people voted, and got excited in the highest turnout in the Islamic Republic history. As you remember Mr. Khatami's social policies (as an example) were blocked by hardliners at the end and he remained sient and advised others to do the same. Though, he deserves some credid with his forign policy approch, which he could not follow through as he desired.
Iranian government has conducted many elections since 1979, but how much difference those elections have made in Iran's standing in the world today.
The only time that elections matter are when people trust the system and believe that their vote will make a difference, otherwise we can continue for centuries voting for the least evil candidate and feel good that we participated.
Trust is the key in any election.

Best Regards

 
At June 6, 2009 at 1:39 PM , Blogger kaghaz-akhbar said...

آقای بهنود،خیلی می ترسم.من کسی بودم که به این آقا رای دادم.وقتی انتخاب شد خوشحال شدم اما به خدا در عین خوشحالی نگران بودم.حتی تا آخرین لحظه هم مردد بودم که این کار را بکنم یا نه.حرفهایش را خیرخواهانه می دانستم.آخر من که قبل از آن او را نمی شناختم.
خدایا مرا ببخش!خدایا عجب غلطی بود کردم.حالا مگر این آدم از صندلیش جدا میشه.فقط به خدا امید دارم.چون همیشه اینطوری بوده که اگر کسی مکر کند خدا هم با او مکر میکند.آقای بهنود برایمان دعا کنید برای مایی که در 20 سالگی بدترین رای ممکن را دادیم و حالا می خواهیم کسی را برگزینیم که تا هفته پیش صدایش را هم نشنیده بودیم!کسی که در زمان مسولیت او به دنیا آمدیم و او را نشناختیم.برایمان دعا کنید.

 
At June 6, 2009 at 2:41 PM , Anonymous Anonymous said...

من رای می دهم چون در هوای اصلاح طلبی راحت تر می توان نفس کشید و کاری انجام داد

 
At June 6, 2009 at 3:23 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام استااحمدی نژاد بازنده این انتخابات بود اما با اوردن نام هاشمی راه امیدی برای خودش باز کرد کروبی خوب صحبت کرداما به نظر من اگه به جای گفتن مسایل بسیار روی یک موضوع تاکید میکرد خیلی بهتر بود.مردم عادی که نه روزنامه می خونند نه می دونند اینترنت چیه به راحتی آمارهای احمدی نژاد رو باور می کنندبه خصوص خانم های خانه دار و احمدی نژاد هم این اعتقاد رو داره که هر چی دروغ بزرگتر باور کردنش راحت تر

 
At June 6, 2009 at 4:00 PM , Anonymous Anonymous said...

I dont take part in this election.

 
At June 6, 2009 at 4:26 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود سلام،

با رای دادن شما چی‌؟ چیزی عوض میشود آیا؟ رای میدهید پس هستید؟ چه بودنی؟ این زندگی نباتی هم بودنیست در نوع خود.

 
At June 6, 2009 at 5:19 PM , Anonymous Abgine said...

راي ميدهم. چون خدا آن ملّتي را سروري داد كه تقديرش به دست خويش بنوشت

 
At June 6, 2009 at 6:58 PM , Anonymous Anonymous said...

این اظهار نظر کننده‌ای که برای رای نمیدهم شعر و قافیه ساخته (کورش)، در خوشبینانه‌ترین شرایط

یک فرد صد در صدی است و مثل اکثر ما ایرانی‌‌ها دچار کور رنگی‌ فرهنگی‌. فقط سفید و سیاه میبیند و قدرت دیدن طیف بسیار بزرگ خاکستری راا ندارد. بگذاریم از اینکه مکن است از ستاد آقای احمدی نژاد باشد.

یادم میاید که زمان کودکی از خورشت سبزی بدم میامد و میگفتم خورشت الف. یک مرتبه که مادرم خورشت سبزی درست کرده بود من قهر کردم و نخوردم. مادرم یک پاره اجر در بشقاب من در سر سفره گذاشت و گفت این هم سهم کسی‌ که قهر کند. از آن روز یاد گرفتم که قهر نکنم.

 
At June 6, 2009 at 7:06 PM , Anonymous Anonymous said...

تصحیح
این اظهار نظر کننده‌ای که برای رای نمیدهم شعر و قافیه ساخته (کورش)، در خوشبینانه‌ترین شرایط یک فرد صد در صدی است و مثل اکثر ما ایرانی‌‌ها دچار کور رنگی‌ فرهنگی‌. فقط سفید و سیاه میبیند و قدرت دیدن طیف بسیار بزرگ خاکستری راا ندارد. بگذاریم از اینکه مکن است از ستاد آقای احمدی نژاد باشد.
یادم میاید که زمان کودکی از خورشت سبزی بدم میامد و میگفتم خورشت علف. یک مرتبه که مادرم خورشت سبزی درست کرده بود من قهر کردم و نخوردم. مادرم یک پاره اجر در بشقاب من در سر سفره گذاشت و گفت این هم سهم کسی‌ که قهر کند. از آن روز یاد گرفتم که قهر نکنم.

 
At June 6, 2009 at 9:20 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام

 
At June 6, 2009 at 10:27 PM , Anonymous ali said...

اقای بهنود عزیز
من رای میدهم
رای میدهم چون من هم به دموکراسی اعتقاد دارم
رای میدهم تا بدانم که دوران خاتمی دستاوردی داشت
رای میدهم تا بتوانیم ثابت کنیم که رئیس جمهور باید در نظام ولائی کاره ای باشد
رای میدهم چون بزرگانی همچون بهنود که تجربه شان از ما بیشتر است میگویند رای بدهید
رای میدهم چون الان فهمیدم که همان تدارکاتچی (اگر تدارکاتچی بود که به نظر من نبود) بهتر است چون حداقل دروغ نمیگفت
رای میدهم چون عاشق مملکتم هستم
رای میدهم چون با تحریم کاری به انجام نمیشود

 
At June 6, 2009 at 11:15 PM , Anonymous آرش said...

به این جمله شما انتقاد جدی دارم
"راه های دیگری هست اما من نه اعتقادی به آن دارم و نه در توانم هست"
منظور شما از بیان راه های دیگر خشونت و انقلاب است اما باید تایید بفرمایید که این استدلال بسیار خام و سطحی است.
ابتدا با قدری تمرکز می توانید بپذیرید که ممکن است دلایل همه تحریمی ها یکسان نباشد و علی رغم اتخاذ تاکتیک مشترک اهداف مختلفی را مد نظر داشته باشند آیا این امکان پذیر نیست؟
آیا ایستادن بر اصل برگزاری صحیح انتخابات یک نوع اصلاح طلبی و اصول گرایی نیست چرا لزوما آن را به براندازی و امید به بروز خشونت تعبیر می کنید
من به عنوان یک فرد حاضرم به جای رقابت در این عرصه مشکوک و نامطمئن به سهم خود معامله ای با حکومت کنم و بگویم ما اصلاح طلبان در این انتخابات کاندیدایی معرفی نمی کنیم و شما را از نگرانی چهار سال آینده میرهانیم و همگی به جناب آقای احمدی نژاد رای خواهیم داد ولی در عوض شما هم از همین انتخابات سیستمی برای صیانت و نظارت تمامی آرا و اطمینان از شمارش آن بگذارید. کدام مهم تر است چهار سال رئیس جمهوری یا داشتن یک رای شماری نسبتا سالم. شخصا ترجیح میدهم تلاش خود را در اين زمينه معطوف كنم حتي اگر چهل سال به درازا بكشد ترجيح ميدهم نوشته های خود را به این موضوع اختصاص دهم تا اینکه در یک رقابت رو به استحاله تمام تلاشم را برای چهار سال کاملا مبهم یا کمی بهتر متمرکز کنم
آیا برای تادیب یک پسر بی ادب که بد رانندگی می کند باید با او در خیابان کورس گذاشت
ضمنا اینکه بگوییم تحریم هیچ اثری ندارد بسیار از فرد دانا و با تجربه ای مانند شما بعید است. آيا تا كنون چيزي از مشروعيت نه به معني شرعي بلكه به معني عرفي شنيده ايد این حس عدم مشروعیت از کجا در این حکومت افتاده که دائما نگران براندازی نرم و مخملی و رنگی و پلاستیکی است
این چه انگیزه ای است در حکومت که امسال صرفا برای گفتن این که انتخابات ما یک انتخابات واقعی و رقابتی است ناچار به دادن هدیه چنان مخاطره آميز به نام مناظره شده است. آیا شما انگیزه ای به غیر از بحران مشروعیت برای آن می توانید بیاورید
نفرمایید و نخواهيد فرمود که این مناظره هدیه حکومت به کسانی است که از تقلب در دوره گذشته با مسامحه گذشتند
قدري تامل كنيد مساله تقلب شباهتي به نظارت استصوابي ندارد چرا كه دومي را ميتوان با استدلالاتي نسبتا محكم به قانون اساسي بند كرد اما دومي عين فساد است و نمیتوان با آن با مسامحه رفتار کرد

 
At June 6, 2009 at 11:46 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام آقاي بهنود نازنين .
من هميشه راي دادم.و الان خوشحالم كه همه به همين نتيجه رسيدن . مي خواستم خواهشي ازتون بكنم . من تاهمين چندوقت پيش فكر مي كردم كه احمدي نژاد فقط آدم متعصب و احمقيه . اما تو اين مناظره ها فهميدم كه با موجود عجيبي روبروييم كه نه دين و نه مردم براش كوچك ترين اهميتي ندارن .فقط مي خواد انتخاب بشه .به هر روشي كه ممكنه . نمي تونم بفهمم هدفش چيه . ازتون مي خوام نذارين مردم حرفاشو باور كنن . اين وظيفه هر كسيه كه حقيقت حرفاشو مي دونه .

 
At June 7, 2009 at 12:17 AM , Anonymous مهرنوش said...

نه
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوی دهلیزش
به امید دریچه‌ای
دل بسته بودم
شاملو

من هم رای می دهم
چرا که برای وطنم ویرانی یا انقلابی دوباره نمی خواهم.
می خواهم این رئیس جمهور تندرو و دوستانش از قدرت دور شوند.

 
At June 7, 2009 at 12:27 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
آقای بهنود شاید تا حالا یک جورهایی دیگر به این نا امیدی من از عوام و عوام پروری عادت کرده باشید
جامعه ایران را قشر عوام بیشتر از خواص و آگاه تشکیل داده است و ما برای نجات این ملک باید خواص پروری داشته باشیم راستش را بخواهید در اوج شادمانی و غرور این روزهای اهالی فرهنگ و هنر و دانشگاهی و بازاریان آزاده و اگاه در زیر پوست این شهر و در حاشیه های این شهر مردمانی در زیر سقف خانه هایشان خفته اند که به یک هیاهو به وجد می ایند و با 40 هزار تومان دلخوش
این ها را باید دریابید!!!
بعد ما در این وانفسای عوام فریبی باید چانه خرد کنیم برای راضی کردن آقایانی که ایده آلگرایی کورشان کرده و می خواهند ریشه این دموکراسی نیم بند را هم با لجاجت خودشان بزنند
چه کنیم ؟
با چه استدلالی اینها را 22 خرداد پای صتدوق بکشیم؟
من نگرانم نگران
دیشب از ترس بازگشت دیکتاتوری رضا خانی به خودم لرزیدم
به اشتباه و گولی که منورالفکر های آن زمان خوردند
اشتباهی که مذهبیون در جریان مصدق و کاشانی کردند در من من کردنهایشان و حاصل شد استبداد سالهای سیاه شاه ترسو
خدایا نکند فردا سازندگان فیلمهای تاریخی ده ها قسمت سریال تاریخی بسازند از اشتباهات روشنفکران دهه 70 و 80 ما
نکند فردا فرزندان ما کیف اینگلیسی دوران خودشان را ببینند و غمگین شوند از روزگاری که پدرانشان بر سرشان آوردند!!!!
ما 22 خرداد رای میدهیم و به این دموکراسی نیم بند دلخوشیم
ما حد اکثری را در پیمودن این مسیر میخواهیم نه راه میانبر
ما نمی ایستیم تا در این جاده خاکی پرت دور افتاده شاید سواری تند پا بیاید و ما را به مقصد برساند
ما تند تند و گاهی هم با دوندگی فقط میدویم تا سوی مقصد نیم نگاهی هم به پشت سر که اگر سواری آمد ما را با خود ببرد اما نمی ایستیم در زیر ساییه درخت مجاور
22 خرداد صبح زود هم رای میدهیم سعی هم میکنیم در مدارس رای دهیم رای های مساجد گاهی دستخوش تغییرند
خدایا کمکمان کن که تاریخ به سربلندی از ما یاد کند
بدرود

 
At June 7, 2009 at 12:31 AM , Anonymous حميد said...

مگر انفعال و بي‏عملي، "تئوري" مي‏خواهد که برخي "تئوريسين" آن شده اند؟! مگر تماشاچي بودن "نظريه" مي‏خواهد که "نظريه‏پرداز" بخواهد؟!
با افتخار مي‏گويند: "ما رأي نمي‏دهيم"، "اينها همه سر و ته يک کرباسند"، "هرکس را خودشان بخواهند انتخاب مي‏کنند" و... و هيچ نمي‏انديشند که نسخه جايگزين‏شان چيست؟! گيرم که اين درخت را برکندند، به جاي آن چه مي‏خواهند بکارند؟ بالاخره آنکه بايد بيايد و برايشان چنين و چنان کند کيست؟ آن قهرمان خيالي چگونه بايد سرکار بيايد؟
چه اين سو و چه آن سوي مرز، هستند کساني که آنقدر آسمان و ريسمان به هم مي‏بافند تا نظرياتي بپردازند که حاصلش انفعال و بي‏عملي و در خانه نشستن باشد!
آن هم در هنگامه‏اي که رأي ندادن درست به اندازه رأي دادن موثر مي‏افتد. آنها که رأي نمي‏دهند، دقيقاً به اندازه رأي دادن و حتي ساده‏تر از آن، همان کساني را که مايه نارضايتي‏شان هستند، بيشتر در رسيدن به بلنداي قدرت پشتيباني مي‏کنند –چه بخواهند و چه نخواهند-. پس قهر، حرف مفت است.
رأي‏هاي ساکت جامعه، در هنگامه‏اي که جماعتي سکوت آنها را مي‏خواهند، درست به اندازه رأي دادن به همان‏ها موثرند. پس در خانه نشستن و تماشاچي بودن و غر زدن‏هاي مکرر که چرا چنين است و چرا چنان است، مسخره‏ترين کار ممکن است. قهر با صندوق، در شرايطي که خيلي‏ها پاي صندوق‏ها حاضرند، مضحک است. حتي شرم آور است.
من رأي مي دهم
رأي مي دهم تا دنيا ما را به انگشت نشان دهند و در دل ستايش کنند. نشان دهيم که مام ايران هرگز از زادن کودک حماسه ناتوان نيست. نشان دهيم که اين ديار هماره رو به سبزي دارد و شکوفايي. عقيم، ذهن بسته آنهايي است که آرزوهايشان را به سان خوابي بي‏تعبير، در بي‏عملي مي جويند.

 
At June 7, 2009 at 1:09 AM , Anonymous mahmoud said...

منظره ی دیشب بین مردی بود که از همه چیز برای منافع خودش خرج کرد با کسی که همه چیز خودش رو برای دیگران خرج کرد
نام بردن از زهرا بنی یعقوب در مناظره خودش یک پیروزی بود
جاوید شیخ!

 
At June 7, 2009 at 1:18 AM , Anonymous محمود said...

اقای بهنود یک سوال دارم:
در شرایط فعلی آقای احمدی نژاد اگر دیگه چه بکنه یا چی بگه ، این چند میلیون نفری که با هیچ استدلالی قانع نمیشن و با هیچ جسارتش به خود نمیان ، بهش رای نمیدن؟
اگه احمدی نژاد دیشب از روی صندلیش بلند میشد و چنان کشیده ای به کروبی میزد که عمامه از سرش میفتاد یا روس صورتش تف میکرد باز هم اینها سر حرفشون میموندن و کیهان این حرکات رو براشون یه جوری توجیه میکرد

 
At June 7, 2009 at 1:25 AM , Anonymous afsaneh said...

رای میدهم ، چون بر آن باورم که آنان که رای ندادند مقصران آنچه هستند که در این 4 سال بر سر مردم ایران زمین آمد.و در طلم وستمی که بر این ملت شد کمتر از احمدی نژاد ودولت ظالمش نیستند
افرادی که در طول این سالها با سکوتشان و نق زدن های همیشگی ، تکراری و تهوع آورشان منتظرند تا دستی از آسمان یا ارتشی نجات بخش توهم آزادی آنان را رقم بزند. به امید پیروزی جنبش خودجوش اصلاح طلبی مردم ایران

 
At June 7, 2009 at 1:58 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام. شما از دولت چی میخواهید؟
من خودم در اصفهان میبینم که بیشترین آزادی رو داریم ولی بعضی ها قانع نیستن و دوست دارن دیگه دولت دگرکون بشه وبشن مثله غربی ها. مطمئن باشین بهترین دولت را داریم . و هرکس دیگه ای بیاد بدتر میکنه. اصلا همین آقای موسوی این همه پول برای تبلیغ از کجا آورده؟ از جیب باباش که نیست؟؟؟
بهتره آدم هر از گاهی به وجدانش رجوع کنه

 
At June 7, 2009 at 2:30 AM , Anonymous Anonymous said...

یکی از حقه های کثیف احمدی نژاد در ارائه آمار

استفاده غلط از داده­هاي آماري براي تحميق مردم



لطفاَ دقت کنید احمدی تژاد در مناظره شنبه شب با مهدي كروبي در ارائه آمار به جای میزان تغییرات صعودی یا نزولی یک پارامتر به ارائه میانگین (!)‌ در طول چهار سال پرداخته بود که این فقط برای تحمیق مردم بود.

مثلاَ فرض کنید اگر میزان بیکاری در یک دولت از 50 درصد به 20 درصد برسد و در دولت بعدی از 20 درصد به 40 درصد افزایش یابد میانگین درصد بیکاری در دولت اول 35 درصد و در دولت دوم 30 درصد است!!! در حالی که اولی 30 درصد کاهش داشته و دوی 20 درصد افزایش!!

احمدي نژاد با ارائه ميانگين آمار نزولي دولت خود را مخفي كرد. اين علاوه بر آمارهاي دروغي است كه اصولاً در مورد تورم و غيره بيان كرد و در سخني احمقانه اعلام كرد كه بانك مركزي به طور روزانه (!) نرخ تورم را اعلام ميكند!!!

لطفاَ اطلاع رسانی کنید و بخواهید دست او را رو کنند!!

 
At June 7, 2009 at 2:48 AM , Anonymous فرنوش حبیب نژاد said...

سلام آقای بهنود
شما هنوز همان مردی هستید که گمشده ای دارد ؟
دارم "دربند اما سبز " شما را می خوانم

 
At June 7, 2009 at 2:56 AM , Anonymous حمید said...

ناشناسی که خودش در اصفهان بوده فکر کرده همه کروبی هستند که یا حضور ذهن ندارد یا محذور دارد عزیز دلم ما را خر فرض نکن. همه کاندیداها از هواداران خودشان می گیرند خرج می کنند غیر از احمدی نژاد شما که دارد از کیسه من بدون اجازه من دزدی می کند. برادر اگر جیره خور نیستی جواب بده در کدام خراب شده ای در جهان رییس جمهور از امکانات دولتی استفاده می کند و برای انتخاب خودش خرج می کند. دست کم برو ببین همین شورای نگهبان لال شده در دفعات گذشته حتی با قدرتمندی مانند رفسنجانی چه اخطار ها کرد و آن ها در پایان چهار سال چه رعایت ها کردند.
من از حرف شما چنین می فهمم که اگر دزدی در خیابان گردنش را کج کند و مال باخته ای را به دزدی متهم کند باید قبول کرد.
زهی زهی زهی خیال باطل.
باور کنید که من دشمن احمدی نژاد نیستم و از ریخت هاشمی و خاندانش هم بدم می آید اما نجابت خاتمی و موسوی را نمی توانم ندیده بگیرم.
نکته دوم الان بیست و چند سال از دوران موسوی گذشته و هیچ کس چیزی ندارد از او بگوید از نادرستی و دزدی وی . اما بگذار دو سال از این دولت مهرورز بگذرد و پول های محصولی و علی آبادی و زریبافان رو شود. بگذار داستان بچه های حضرتش باز شود بگذار آقای خورشیدی پدر دامادش حرف بزند برایتان می گویم که پشت کدام دیوار یادگاری نوشته اید. حمید از همین تهران

 
At June 7, 2009 at 3:07 AM , Anonymous علیرضا said...

سلام بنهنود عزیز
فکر میکردم فقط منم که میترسم
ولی انگار خیلی ها مثل من فکر میکنند
ترس از اینکه موسوی هم مانند خاتمی شهامت مقابله مستقیم با اوضاع رو نداشته باشه.
بهنود جان خیلی دردناکه می بینیم که رای مون به خاتمی بیتاثیر بود

 
At June 7, 2009 at 3:59 AM , Blogger سهیل سروش نیا said...

"مجموعه ای از کلیپهای خوش ساخت در زمینه بی کفایتی و دروغگوییهای احمدی نژاد"

در این مطلب مجموعه ای از کلیپهایی که در این چند روز و با نام 90 سیاسی در اینترنت قرار داده شده است و در زمینه 4 سال دروغگویی و بی کفایتی احمدی نژاد است را آورده ام. علاوه بر این کلیپها، فیلمهای مربوط به دروغگویی احمدی نژاد در مورد سفر خاتمی به پاریس و چگونگی استقبال شیراک و همچنین عکسهای مربوط به شعار پول نفت سر سفره مردم و ... را نیز شخصا قرار داده ام. و به مرور زمان و در صورت اضافه شدن کلیپ جدیدی این کلیپ به این پست اضافه میشود. امیدوارم دوستان در فرصت باقیمانده تا انتخابات این کلیپها را دانلود و به صورت وسیع توزیع کنند. شخصا اثر این کلیپها را بر بعضی طرفداران ساده دل و ناآگاه احمدی نژاد دیده ام. مردم عادی این مسئله را میدانند که نباید به دروغگو رای داد.

 
At June 7, 2009 at 7:08 AM , Anonymous Anonymous said...

جالبتر از فحاشی دوطرف به هم> سلام و علیک و تعظیمشان به همدیگر قبل و بعد از مناظره است؛ گویی بهم میگویند زبان هم را میفهمیم و هردو از یک قماشیم. در امریکا که همه غرق دنیا هستند هرگز چنین چیزی را نمیبینی.

 
At June 7, 2009 at 7:43 AM , Anonymous nazanin said...

کاملا موافقم. نمی دانم راهی که ما می رویم آخرش به کجا ختم می شود و آیا ما هم روزی به جایی می رسیم که باور کنیم که دموکراسی واقعا وجود داد. دیروز در ایتالیا رای گیری بود و از این همه عادی بودن رای تعجب کردم و از خودم می پرسیدم این بدبینی ما به رای از کجا آمده است. اما می دانم که اگر می خواهیم تغییر کنیم باید یاد بگیریم که چشمها را باید شست

 
At June 7, 2009 at 9:51 AM , Anonymous حسین از تهران said...

در این شبه انتخابات شرکت نمیکنم چونکه مدتها پیش من به سرنگونی این رژیم رای داده ام. در این شبه انتخابات شرکت نمی کنم چونکه بر خلاف تصور امثال بهنودها به جامعه ی مدنی ایرانی برای جایگزینی این حاکمان اسلامیست اعتقاد دارم و اگر آلترناتیوی برای این حکومت وجود نمی داشت؛ سعی می کردم آن را همراه دیگران بسازم و بزرگش کنم و نه این که مانند "روشن فکران" شرقزده نق بزنم که چاره ای جز ساختن با حکومت لمپنهای اسلامی نیست. آقای بهنود حتما وجه مشترکی با یکی از کاندیداها پیدا کرده است که به او رای می دهد. من هر چه می کاوم شخص با لیاقتی که مرا نمایندگی کند در بین کاندیداها نمی یابم.

 
At June 7, 2009 at 10:23 AM , Anonymous کلاید said...

من رای میدم ولی در عین رای دادن از کاندیدم پاسخگویی میخوام
من رای میدم ولی بخودم حق میدم که از کاندیدم سوال کنم و بخوام که به اشتباهات گذشته اش اعتراف کند و قول بدهد که دیگر انکار را تکرار نکند
من رای میدم ولی بخودم حق میدم از کاندید مورد نظرم انتقاد هم بکنم و بخوام که خودش رو بیشتر اصلا ح کنه


ولی....ولی


با این نوعی که طرفداران کروبی و موسوی از ایندو طرفداری میکنند و نمی زارن حتی یک سوال از شوم بپرسم.....با این نوعی که طرفدارهای کروبی و موسوی ایندو رو به عرش می رسونند و اشتباهاتشون رو لاپوشانی میکنند...با این نوع رفتار که بسیار شبیه به رفتار طرفداران احمدی نژاده ...من خوش بین نیستم و رای نمیدم

بله بقول شما شاید رای دادن نتیجه داشته باشه ولی تا وقتی از کسی که بهش رای میدم توقع نداشته باشیم...تا وقتیکه بهخودمون و دیرگان اجازه پرسش از کاندید مورد نظرمون ندیم (به هبانه اینکه الان وقتش نیست)...تا این حالت برقراره نتیجه بازهم چیزی بهتر از احمدی نژاد نخواهد بود.....


با احترام


کلاید

 
At June 7, 2009 at 1:31 PM , Anonymous بامداد said...

کاملا موافقم
رای میدهم چون احتمال یک درصد تغییر را میدهم
رای میدهم چون اگرچه نظام را قبول ندارم ولی نظام با خاتمی نوع دیگری بود

 
At June 7, 2009 at 3:38 PM , Anonymous فرهنگ said...

من رای می دهم چون شب که شد معتقدم آدمی باید شمعی بیفروزد نه در تاریکی به جهل و ظلمت خو کند

 
At June 7, 2009 at 3:41 PM , Anonymous Anonymous said...

راي مي دهم چون به تغييرات تدريجي اعتقاد دارم

راي مي دهم چون به تفاوت هاي كانديداها اعتقاد دارم

راي مي دهم چون حكومت جاهلان و شهوت رانان قدرت را در چهار سال گذشته ديدم

راي مي دهم چون زياد شدن معتادان، بيشتر شدن خود فروشان، افزايش آمار طلاق و كم رنگ شدن اميد را در طي اين 4 سال ديدم

راي مي دهم چون به دروغگويي،معركه
گيري و پستي احمدي نژاد يقين پيدا كردم

راي مي دهم چون در خيابان ها قدرت به فعل در آمده مردم براي تغيير را ديدم

راي مي دهم چون 4 طايفه طرفدار احمدي نژاد را ديدم
جاهلان
شيفتگان
دزدان
و دور انديشان

دور انديشان رفتار احمدي نژاد را يكي از عوامل تقدس زدايي نظام
كم رنگ شدن خطوط قرمز
و شكاف در نطام كه پيش درآمد دموكراسي پايدار است ديدند

راي مي دهم چون آخر بيني چون بهنود راي مي دهد نه آخر بيني كه فقط جلوي پايش را مي بيند

 
At June 7, 2009 at 9:55 PM , Anonymous Anonymous said...

احمدی نژاد در 4 سال بعد:
آقای خامنه ای من به شما علاقه دارم، نزنید این حرف ها رو. این مدرک اجتهاد شماست. بگم چه جوری آیت الله شدید؟ بگم ؟ نه بگم؟

 
At June 8, 2009 at 2:16 AM , Blogger soroush said...

سلام استاد
بعدازاين مناظره هاوبازتاب آن درجامعه به اين نتيجه رسيدم باز هم بايد صبركردتاجامعه به بلوغ فكري برسد استاد نه تنها عوام بلكه درقشرتحصيلكرده ماهم افرادزيادي هست كه از فريادآي دزد كيفور ميشوندبدون اينكه لحظه اي به نيت گوينده فكركنند.استاد تمامي بدبختي مردم ما از جهل وناآگاهيست بايد صبركرد ودر عين حال تلاش كنيم اين طفل نوپا به بلوغ كامل برسد به اميد آن روز

 
At June 8, 2009 at 2:30 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود ٬ انکه رای نمیده و بدمکرسی هم اعتقاد داره کمی خنده داره نه !؟ چون
ایشان اگر کاندید هم بشوند چون رای نمیاورند حتما دست بتفنگ شدن و انقلاب کردن
را یک هدف میکنند و تا صاحب کرسی قدرت نشود اصلا ول کن نیست مثل رجوی یا
دیگر گروه های مسلح انقلابی ...اما اگر با نیروی مردم میخواهید کل رژیم را عوض
کنید که بسم الله ...این جوانها یا پیرهای زیاده از حد غربزده اصلا فرهنگ ایران و شرقی
ها درست نمیشناسند اگر لبنان کمی سنت رای گیری و احزاب را دارد بخاطر چهار شقه
قومیست که از نظر جمعیت هم تقریباا برابرند نه مثل ایران ۹۰ در صد شیعه
لبنان نصفش شیعه و سنی هستند و نصف دیگرش مسیحی مارونی و مسیحی ارتدوکس
که هرچهار شقه رای هایشان یکسره قومیست . بقیه کشورهای منطقه اصلا دمکراسی را
بو هم نکرده اند حتی پاکستان فقط ترکیه دارد قدم بقدم بیک دمکراسی پالمانی خو میکند
که باز دست ژنرالهایش مثل پاکستان بسیار قدرتمندتر از ولایت فقیه ایران هر لحظه
منتظر زیر و رو کردنست

 
At June 8, 2009 at 4:36 AM , Anonymous Anonymous said...

با سلام
من هم رای میدهم چون:
از رای ندادنم در دور پیش مثل ... -پشیمانم
رای ندادنم یعنی رای آوردن آن که -نمیخواهمش
- اگر فرزندم روزی از من پرسید چه کردی جوابی داشته باشم
-در این دیار نومید بذر امید بکارم
-دیگر کسی پرچمم را مصادره نکند
-احساس کنم که زنده ام

 
At June 8, 2009 at 5:09 AM , Blogger Unknown said...

آقای بهنود، این حرف شما را که حکومت در چشمتان بسیار کوچک شده است واکثریت هر وقت بخواهد آن را تغیر می دهد اصلا قبول ندارم. دلیل واضحش وضع کره شمالی و جنوبی. ملتی را 50 سال پیش دو شقه کردند و با دو سیستم زندگی کردند. امروز این کجا و آن کجا!. آیا لیاقت شمالی ها از هموطنان جنوبی شان کمتر بود؟. آیا آن روز که جدا می شدند سطح فرهنگ سیاسی شان فرقی می کرد!؟.نیمی از یک قوم با دمکراسی که بدون کمک دیگران به آن نمی رسید به یکی از پیشروترین کشورهای جهان بدل گشته و نیمی دیگر از همان مردم در سایه حکومت عقب مانده ای که قادر به تغییرش نیستند به اعماق تاریخ فرو رفته است.

 
At June 8, 2009 at 5:21 AM , Blogger Unknown said...

افسانه خانم،
فراموش نکن اگر کاندیداهای اصلاح طلب امروز اینقدر در باب حقوق اقوام و اصلاح قانون اساسی و حریم خصوصی و نظارت استصوابی شعار می دهند و حرف هایشان روز به روز تندتر و شفاف تر می شود از برکت همان بیست میلیونی است که آرایشان را ارزان خرج نکردند و چک سفید به دوستان ندادند. و امروز آقایان می دانند انتخاب شدنشان در گرو به صحنه کشاندن همین هاست. در ضمن توهین به تصمیم دیگران آنهم در این شرایط جز دشمن تراشی و نفاق افکنی حاصل دیگری ندارد.

 
At June 8, 2009 at 5:40 AM , Anonymous لیشام said...

من هم رای می دهم. در این مملکت هفتاد و دو دولت که سپاه و قرارگاه خاتم و آستان قدس اماکن متبرکه (به خصوص رضوی) و کمیته امداد و بنیاد مستضعفان و ده ها دولت دیگر هستند و برای خودشان حکمتی دارند، همین یک دولتی که اجازه داریم تا خودمان انتخابش کنیم هم اگر رها کنیم که دیگر امیدی نمی ماند. همین کاردستی کوچک دموکراسی را باید به هر تدبیر و بهانه ای پاس داشت
:)

 
At June 9, 2009 at 1:53 AM , Anonymous رضا said...

رای نمیدم چون هیچ وقت نتوسنتم مثه جوونای کشورای دیگه هنرمندای مورد علاقمو ببینم.
رای نمیدم چون هیچ وقت نشد بذارن یه آب خوش از گلومون پایین بره.
رای نمیدم تو جایی که شاد بودن جرمه و شادی آفریدن فساده
رای نمیدم چون چیزی به نام تفریح به ماها حرومه
رای نمیدم چون یه سری دیگه خودشون رو قیم من میدونن و واسه من سرنوشت تایین میکنن
رای نمیدم چون مجبورم تو دنیا هویت ایرانیم رو که روزی پادشاه دنیا بود مخفی کنم
رای نمیدم چون همش باید حسرت چیزایی که با این همه درآمد نفت داریم بخوریم از اینترنت گرفته تا هرچی که به خاطر تحریم نمیتونیم ازش استفاده کنیم
رای نمیدم چون مهر تاییدی بر جرم بودن عشق و دوست داشتنه
رای نمیدم تا روزی که کسی رو به خاطر افکارش اعدام نکنن
رای نمیدم که حداقل جلو اون کسایی که خونشون ریخته شد و تو زندان بودن سرفراز باشم
رای نمیدم چون یه عمر بهمون دروغ گفتن .تو کتابا تو مدرسه تو دانشگاه
رای نمیدم چون نمیخوام فرهنگ ایران رو با فرهنگ تازی عوض کنم
رای نمیدم چون ایرانی بودن جرمه و نمیتونم برم تو خیابون داد بزنم لعنت بر هرچی عرب وطن فروشه
رای نمیدم به کسایی که هر روز به آثار باستانی ایران ضربه میزنن و میلیاردها تومان خرج قبر بنیانگذار این انقلاب میکنن اونم از پول ماها
رای نمیدم چون نیمخوام تحمل کنم
رای نمیدم چون یه بار جوونیم و دیگه این سن برنمیگرده که بخوام اون کارایی که میخوام رو انجام بدم
رای نمیدم به کسایی که هنر و هنرمند براشون حکم مفسد رو داره
رای نمیدم به شهوت پرستان به ظاهر ذاهد که هر گونه فسادی برپا میکنند ولی به خاطر ظاهر یه جوان او را به خاک و خون میکشند
رای نمیدم تا حداقل به اونایی که بشون ظلم شده و میشه بد نکرده باشم و جلوشون شرمنده نباشم
رای نمیدم به احترام خون هرچی وطن پرسته که الان وجودش زیر خاکها پوسیده
رای نمیدم چون هیچ کسی خودش رو پاسخگو به مردم نمیدونه و میخواد مثه ارباب باهات برخورد کنه.
رای نمیدم تو کشوری که پر از منابع طبیعیه و فرت و فرت آب و برق و اینترنت و همه کوفت و زهر مارش قطع میشه.
رای نمیدم تو سیستمی که 6 ماهه داره منو با کاغذ بازی میدوئونه به خاطر یه کارت.
رای نمیدم چون عمر ماها اندازه پشیزی ارزش نداره براشون و
رای نمیدم به خاطر سربازی که یه سال از عمرش رو باید تا اعزام بیهوده سر کنه و دو سال بره نوکری یک مشت احمق تر از احمق رو بکنه و بعدش با هزار خواری و ذلت بیکار برگرده به خونش تازه اگه خونه ای از خودشون داشته باشن.

 
At June 9, 2009 at 2:28 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام من هنوز تو شك اينم كه واقعا اينجا خود خود خود مسعود بهنود مي نويسه ؟!!
بگذريم من خيلي مي ترسم ولي از يه چيز ديگه از اينكه ما به كدام سمت داريم مي ريم واقعا خنده داره من تو اين مناظره ها فقط به تباهي كشيدن اعتماد مردم ايران رو ديدم اينكه واقعا اين مملكت رو خدا خودش نگه مي داره نه دلسوزي هست نه پشتيباني همه اومدن كه ....
من يك دانشجوام تو يك دانشگاه درست و حسابي دولتي درس مي خونم اما اوضاع اينجا افتضاحه نه منطقي هست نه واكنشي همه در حد ماسسست رفتار مي كنن. من حخودم جرات ندارم نظرمو اعلام كنم چون مي ترسم
مي ترسم منو از تنها اميدم كه درس و تحصيلمه محروم كنن كاري كه به سادگي آب خوردن رخ ميده اونقدر از اين چيزا ديدم كه از طرف خانوادم در ابتدا و حالا با ديدمم عيني اين اتفاقا بايد تبديل به يك آدم كور و كر بشم نه چيزي رو ببينم نه چيزي رو بفهمم نه عكس العملي در مقابل جامعم داشته باشم من محكوم به سكوتم چون با تمام وجود آيندمو دوست دارم و واز به تباه كشيدنش وحشت دارم
من ياد گرفتم طرفدار همه و هيچكس باشم و از خودم داره بدم مي اد من مثل يك آدم باهوشم كه بايد اداي يك منگل و در بياره تا بتونه حق زندگي داشته باشه :هر از گاه از اين حالت ركود حالم بهم مي خوره مي خوام برم و فرياد بزنم كه من هم عقل دارم شعور دارم حق انتخاب دارم به شعورم توهين نكنيد به من اجازه ي نفس كشيدن بدين
من دورهاي انتخاباتي پيش با اكراه تمام در انتخابات شركت كردم تا اون مهر تو شناسنامم در واقع يك مشت محكم به دهان خودم باشه دارم اين روزا دق مي كنم از خفقاااااااان جامعه از بي تفاوتي آدما از عوام ناميده شدن
من يك دانشجوام و درست زماني كه همه هم سن و سالم در مورد سرنديپيتي واسه هم خاطره تعريف مي كردن من فضاي سياسي رو دنبال مي كردمن اما چون نمي خوام حق مسلم زندگي تحصيلي رو تو اين جامعه ازم بگيرم در مورد سوال دوست صميميم كه ازم مي پرسه به كي راي مي دي سكوت مي كنم؟!!تا مبادا ....
شايد دارم خودمو گول ميزنم ؟


من اگر يارترين يارانم به صميميت عيسي مسيح بفشارد دستم مي شمارم همه انگشتانم را تا مبادا كه يكي كم باشد!!!!!

 
At June 10, 2009 at 4:23 AM , Anonymous Anonymous said...

از حق نگذریم احمدی نژاد با همه ضرر هایش یک ذستاورد بزرگ برای جامعه داشت . آن هم این بود که نشان داد در جمهوری اسلامی هم می شود خیلی تابو ها را شکست .
این شوک به اقتصاد کوپنی ایران هم خیلی پیش تر از اینها باید وارد می آمد.

من رای می دهم چون معتقدم ایران امروز مسیر درستی را به سمت دموکراسی طی کرده و خواهد کرد.

 
At June 10, 2009 at 9:36 AM , Anonymous Anonymous said...

به شخصی‌ که: من اگر يارترين يارانم به صميميت عيسي مسيح بفشارد دستم مي شمارم همه انگشتانم را تا مبادا كه يكي كم باشد!!!!!
وای چقدر این آدم وحشتناک است. بیچاره زن و بچه اش. گر چه این آدم به دلیل نداشتن اعتماد به نفس و بیماری بد بینی‌ همیشه تنها خواهد ماند. مایلم بدانم کی ایشان تصمیم به خود کشی می‌گیرد.

 
At June 11, 2009 at 2:04 PM , Blogger Unknown said...

درود بر شما
اول از همه، وقتی نظرهای اینقدر متفاوت و بعضا تند رو میخوندم با خودم گفتم شما چه صبری باید داشته باشید!و به این نتیجه رسیدم که نویسنده ها مخصوصا اگر در سیاست قلمی بزنند چقدر باید صبور و دارای توان تحمل بالایی باشند نه مثل من که دیشب بعد از شنیدن آخرین دورغهای آقای الف.نون اشک هام جاری شدن از ستمی که بر این خاک روا میشه از من که رای میدم اما نمیتونم با این رای برای کشورم کاری بکنم چون همه چیز به اراده دیگرهایی بستگی داره
من رای میدم در حالتی میان بیم و امید... بیم از به حساب نیامدن رایم و امید به شمردنش...با این وجود باز هم رای میدم چون حاضر نیستم کشورم رو جهل سال که هیج حتی چهار سال دیگه هم در دست چنین فردی باقی بگذارم.کسی که میگه رئیس جمهور کاره ای نیست بهتره بدونه در سیستمی که اینگونه هست فاجعه وقتی رخ میده که رئیس جمهوردر اصولگرایی حتی از مقام ولایت هم پیشی گرفته و به افراطگرایی دست بزنه اونوقته که عمق فاجعه خودش رو نشون میده همونطور که میبینیم.ما صدسال دیگه هم بنشینیم و جهت اعتراض رای ندیم نه کسی رو خجالت زده میکنیم نه تغییرمثبتی رو موجب میشیم تنها تغییر محتمل صقوط بیشتر در افراطگرایی است

 
At June 13, 2009 at 2:41 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
فرداي انتخابات
من هم مثل شما راي دادم
فكر همه چيز را كرده بوديم به جز اين پديده را
مصادر كل حركت مردم به نفع خود
آيا از اين به بعد هم راي خواهيم داد؟

 
At June 14, 2009 at 11:17 AM , Anonymous Anonymous said...

) کدام سال نامزدها در شهر خود این قدر رای کمی داشتند؟ خنده دار نیست که موسوی در شهر خود که به شدت غیرتی است این قدر کم رای داشته باشد؟ یا محسن رضایی در روستای خود کمتر از ده درصد آرا را داشته باشد؟

2) رابطه کاملا خطی آرا در تمامی اعلامها حکایت از چه چیزی دارد؟ مگر ممکن است نسبت آرای نامزدها در روستاها و شهرهای بزرگ و کوچک عینا و بدون کمترین تغییری مثل هم باشد؟

3) اس ام اس ها برای چه قطعی شدند؟ با توجه به این که ابزار ارتباطی ناظرین ستاد موسوی برای گزارش آرا بودند.


4) کسی باور می کند رای کروبی از 4.5 میلیون به 300 هزار رسیده باشد؟


5) هاشمی با آن حد از کمبود محبوبیت و تحریم انتخابات از بین 27 میلیون رای دهنده 10 میلیون رای آورد. چه طور موسوی با 12 میلیون رای دهنده بیشتر (که بسیاری از آنها فقط به خاطر گفتن رای منفی به احمدی نژاد به صحنه آمدند) و جو به شدت موافق جامعه و رای خاص در آذربایجان و ریزش ارای احمدی نژاد به سمت او فقط 13 میلیون رای می آورد؟

6) چه کسی باور می‌کند موسوی در آذربایجان کمتر از مهرعلیزاده محبوب باشد؟

 
At April 17, 2013 at 10:27 PM , Anonymous منوچ said...

سلام جناب بهنود. باز هم رأی میدهید؟ توی ایران مردم احتمالا باز رای خواهند داد. البته من رای نمیدهم. چرا؟ چون بخاطر رأیم آلاخون والاخون شدم. کارم رو از دست دادم. مجبور به کارگری شدم و حالا یک تعدادی پیدا شدن و میان جلوی شرکتمون و من رو سوار ماشینشون میکنن و با خوشرویی بهم میگن که سرم توی کار خودم باشه و وبلاگنویسی و نویسندگی برای من آب و نون نمیشه. بهتره تعطیلش کنی و بعد از انتخابات دوباره شروعش کنی. خیلی هم مودبانه. چی به سرمون اومده؟ چرا مردم یادشون رفته؟ چرا رفیق صمیمی من یادش رفته توی اون عاشورای کذایی زیر پل کالج پسرک گلوله خورده رو روی دست گرفت و گذاشتش توی ماشین و رسوندش به بیمارستان؟ چرا یادش رفته توی اوین ازش میپرسیدن خواهرش چند دفعه باهاش سکس داشته؟ چرا یادش رفته من و بقیه دوستاش از ترس اینکه اون زیر بازجویی حرف نزنه، سه ماه زندگیمون رو رها کردیم و آواره این شهر و اون شهر شدیم؟ چرا یادش رفته که ما تحویل سال 89 رو توی یک پارک توی شیراز به سر بردیم. نه بخاطر اینکه اومده بودیم تفریح. چون خانواده هامون بهمون میگفتن برنگردید خونه. اینا دارن دنبالتون میگردن. برنگردید چرا که تازه دو نفر رو اعدام کردن. یادش رفته که پدرش سنوات بازنشستگی یک عمر زندگی کارمندیشو داد تا دخترش رو بسپره دست یک آدم ردکن کرد تا از مرز ردش کنه اونور به اروپا و به امید زندگی بدون سئوال و جواب در مورد تعداد دفعات زنای با محارم؟ چند روزیه که همزمان با تعطیلی وبلاگم، دارم نوشته هاتون رو میخونم. گاهی با خودم میگم به ناچار نوشته های بهنود هم مثل خیلی از نوشته های مربوط به سال 88 تاریخ مصرف دارن. بعد یک چیزی دنگ تو سرم صدا میده که اتفاقا الان مردم باید بیان و نوشته ها و اتفاقات اون سالها رو مرور کنن شاید که یادشون بیاد. دلم بدجوری تنگه. دوستت دارم و میبوسمت

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home