Thursday, April 12, 2007

توجیهی دیگر

در ادامه مقالاتی که در توجیه عمل رييس جمهور در آزادی ملوان های بريتانيائی نوشته شده مقاله ای در روزنامه رسالت روز پنجشنبه، می توان گفت، گوی سبقت از دیگران ربوده است. به جز نثر عجیب و غریب اين مقاله که هر خواننده ای را از خواندن آن پشیمان می کند پیام های مستتر در آن خود نکته ها دارد.

گفتم نثر مقاله لطفا همين جمله دراز اول مقاله را بخوانید "در مسير تنش روبه تزايد تعامل کشورهاى حوزه تمدن ليبرال دموکراسى به رهبرى آمريکا و انگليس با جمهورى اسلامى ايران به عنوان کشورى در حال تبديل به يک قدرت منطقه‌اى بر سر پرونده هسته‌اى ايران، شکل‌گيرى تنش سنگين نزاع ايران و انگليس بر سر تجاوز ملوانان آن کشور به حريم آب‌هاى ايران و دستگيرى آنها فضاى پرتنش‌تر را شکل داد. " آيا واقعا این کلمات دنبال هم ردیف شده [تنش تنش تنش] معنائی هم دارد. چه رسد که به دنبالش افزوده است " تعامل بازداشت ملوانان متجاوز انگليس و مقاومت عزتمندانه ايران بر دفاع از حق تاريخى خويش در برخوردارى از چرخه توليد سوخت هسته‌اى فضاى پرالتهاب و تنش رادر خاورميانه بويژه براى کشورهاى حوزه خليج فارس توليد کرد."

همین اشاره بس. اما مرقوم فرموده اند [خلاصه اش] که ابتکار رييس جمهور ايران اين بود که ملوان ها را به خاطر شگفت زده کردن غرب آزاد کرد، در حالی که غربی ها هيچ کاری را تا به نفعشان نباشد انجام نمی دهند. اگر کسی از نویسنده بپرسد یکی کار را برای منفعتش انجام می دهد و دیگری برای اين که دیگران را تعجب زده کند. کدام عاقل ترند. جواب چیست. نویسنده در پاسخ این که چرا ملوانان بعد از اولتیماتوم چهل و هشت ساعته تونی بلر آزاد شدند فرموده اند "واقعيت اين است که سناريوى بهره‌گيرى از فضاى از قبل هماهنگ شده مصاحبه مطبوعاتى رئيس جمهور در جهت مواجهه موثر با موضوع ملوانان متجاوز انگليس از پيش تدارک شده بود" واقعا چه دلیل محکمی. به خصوص برای حرکتی که در ابتدا مقاله عنوان غافلگیرکننده به آن داده شده بود.

نویسنده رسالت گفته است که از اين پس قرارست ایران بر اساس همين الگو با مسائل خود در جهان روبرو شود [ یعنی در مقابل اولتیماتوم های شورای امنيت گذشتن از همه چیز بدون شرط ؟] و بعد از اين افشاگری با کلی بد و بی راه به غرب لیبرال دموکرات که معنویت نمی فهمد نوشته است "آمريکا و انگليس مى‌توانند قطعنامه‌هاى زنجيره‌اى ظالمانه را که بر عليه ايران به تصويب رساندند، به صورت هديه به ملت ايران معلق نمايند" شوخی آن جاست که نویسنده رسالت می داند که شوخی می کند، می داند که از سر تملق گوئی دارد چیزهائی سرهم می کند چون که بلافاصله می نویسد " ولى واقعيت اين است که ظالم ظرفيت رفتار سخاوتمندانه را ندارد واگر مرتکب شود، جامعه جهانى بويژه نسل تمدن غرب به رياکارى در سخاوتمندى پى خواهد برد."

همین جاست که باید گفت اگر دو تا شبیه نویسنده رسالت در شورای عالی امنيت ملی باشند هر کس طرف دعوای جمهوری اسلامی است حق آن است که نترسد و هیچ باک به دل راه ندهد.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At April 12, 2007 at 9:29 PM , Anonymous Anonymous said...

با سلام به جناب بهنود عزيز من به تازگي با سايت شما ارتباط برقرار كرده ام خواهش مي كنم در صورت امكان تحليلهاي خودتان را از مسائل هسته اي ايران و دستيابي آن به انرژي هسته اي و نيز روند كنوني برخورد مسئولين ايراني با اين مقوله بفرماييد و آيا شما هم قائليد به اينكه استفاده از اين انرژي به صلاح ما نيست و دولتمردان ما در اين زمينه قابل اطمينان هستند يانه ممنونم
سعيد

 
At April 13, 2007 at 3:14 AM , Anonymous Anonymous said...

" با وضو وارد شوید "

 
At April 13, 2007 at 7:42 AM , Anonymous Anonymous said...

درود
مدتهاست که مسعود بهنود عزیز با قلمت خو گرفتم تا اینکه خودمم دست به قلم شدم
و یک ماهیه وبلاگ نویسی رو شروع کردم
دوست دارم اگر وقت داشتید یه نیم نگاه هم به وبلاگ من بندازید تا از نظر مطمئنا سازندتون برای پیشرفت هر چه بهتر خودم استفاده کنم
ممنون

 
At April 13, 2007 at 9:52 AM , Blogger خیابان شماره 11 said...

می گویند روزی آقایی ضعیف و نحیف داشت از سر کوچه گذر میکرد دید چند تا لات و اوباش آنجا نشسته اند و تسبیح می گردانند. رو به آنان کرد و گفت: «پس سلامتان کجا رفت؟» آنان هم یک فس سیر او را کتک زدند.
سپس آقای ما از جا برخاست و گرد و خاکی از خود تکاند و با لحن تهدید آمیزی گفت: «ازفردا اگر من از اینجا رد میشوم سلام نکنید همین بساط است.»

 
At April 13, 2007 at 12:31 PM , Anonymous Anonymous said...

هر كس و حريف لايق خود،در بهنود ديگر قر ميزديم كه چرا اينقدر كيهان، حالا رسالت هم اضافه شده!

 
At April 13, 2007 at 1:42 PM , Anonymous Anonymous said...

وقتی که آدمی از موضوعی سخن می گوید این بهانه می طلبد. باید سخنی را بهانه بگیری و نظر خود بدهی. اشکالش کجاست. ایماگر فرض کرده است که مقصود آقای بهنود رو کم کنی از رسالت یا کیهان است . کافی است توجه می فرمودند که اين فقط نظر دکتر فلانی نیست که بگوئیم همسنگ کی هست و کی نیست. بلکه این موضوع دیدگاه یک عده از تصمیم گیرندگان است. باید آن را نقد کرد تا بدانند که کسانی هستند که نگاهشان می کنند. در این نقطه رسالت و کیهان فقط یک بهانه هستند. در ثانی هر کس سبکی دارد برای ادای سخن . من نمی دانم چرا بعضی وظیفه خود می دانند غر [ یا به قول خودشان قر بزنند . قر برای قر] ....

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home