Tuesday, January 16, 2007

گلایه از ...

به باورم باید از آقای باهنر گلایه داشت بابت جمله صريحی که روز پيش گفته است در باب اين که مانع از سئوال نمايندگان از رييس جمهور خواهد شد، کاری که سخنگوی جامعه مدرسين حوزه علميه قم هم آن را مفيد ارزيابی کرده است. در حالی که در شرايط فعلی، به صدا در آوردن زنگ بزرگ تنها کاری است که می توان کرد که شرايط موجود دو سال و نيم ديگر قابل تحمل باشد.

نايب رييس مجلس که سال های دراز تجربه حضور در قوه مقننه دارد خوب است بگويد به جای استفاده از اين راهکار قانونی برای توجه دادن دولت به خطاهايش، و بيدار شدن چه پيشنهاد بهتری دارد که آقای احمدی نژاد را متوجه وخامت شرايط خود کند و کشور را از دادن هزينه بيش تر معاف دارد. اگر بپرسيد چرا چنين نگاه تيره ای به دولت يک سال و نيمه وجود دارد، در پاسخ صد دليل می توان آورد که يکی اين رضايت مدام ايشان از حرکات خود و ناديده گرفتن تمام قواعد پذيرفته شده در جوامعی است که انتخاب و قانون در آن نقشی دارد. سیاه دیدن همه جهان و سفيد مطلق ديدن خود، آن بيماری مهلکی است که در يک سال و نيم گذشته همه علائمش آشکار شده است. اين نوشته های سرکار خانم رجبی که تائيد صريح آقای احمدی نژاد و تائيد ضمنی آقای مصباح يزدی را همراه دارد، به باورم بيش از آن که برای نشان دادن علائم بيماری به کار آيد و چنان که معمول است طنزپردازان را راضی کند، نشان از آن دارد که کسانی چه در مغزشان می گذرد که انتشار آن را به عهده خانمی گذاشته اند که به هر حال از مصونيتی برخوردارست. از همين رو قابل پيش بينی است که اگر عاملی اين جمع را از واقعيت و اندازه های خود و محدوديت هایشان با خبر نکند، در آينده نه چندان دور، همين مجلس مجبور خواهد شد دست به کار بررسی عدم کفايت شود. اين را اگر از زبانی ديگر نشنيده ايد، اين جا خوانده باشيد.

سئوال از رييس جمهور، درست ديده است جناب باهنر، مرحله تندی است ولی مگر در عالم واقع الان کشور در مرحله تندی نيست. نگاه کنيد به اختلافاتی که تا پيش از آشکار شدن پديده ای چنين، پنهان می ماند، و در نهايت گاهی حل می شد. ببنيد که شکاف ها تا کجا خود را بالا کشيده است. اگر پيش بينی قانونی که رای يک چهارم نمايندگان مجلس را ايجاب کرده است، برای چنين روزی نيست پس برای کدام موقع است.

آقای باهنر اثر و نفوذ کلامی اگر در دولت دارد خوب بود مصرف آن می کرد که رييس جمهور برای گزارش سالانه پيشرفت اقتصادی و نسبت اعمال دولت با برنامه چهارم توسعه به مجلس برود. تهيه آن گزارش موجب می شد که سرانجام آن چه را آقای احمدی نژاد در سر دارد آشکار شود و مجلس هم واکنش نشان دهد و تمام. همان که چندباری هم در اول کار دولت بيان شد اما ظاهرا کسانی نصيحت کردند که عمل کن و مگو. منظورم بی اعتقادی به برنامه هاست که به گفته آقای احمدی نژاد "همان هاست کشور را به اين پايه رسانده است" اين ضديت با برنامه همان است که دولت را واداشته تا آقای فرهاد رهبر را هم تحمل نکند. چه راه حلی برای يک تصور باطل چنينی وجود دارد که رييس دولتی بی اعتقاد به برنامه ای که قانونا موظف به اجرای آن است، هر روز دنبال راهکاری برای ناديده گرفتن قانون و برنامه ها باشد. دنبال گذاشتن مجلس و کشور در موقعيت اضطراری و اجبار. مگر داستان بنزين و اين لايحه اخير که قرارست امروز مطرح شود و در آن عملا اجرای تبصره 13 مصوبه مجلس را به بعد از دوره اين دولت محول می کند، چه معنا دارد. آقای باهنر بگويند که معنايش چيست جز بی اعتنائی کامل به قوه مقننه و بعد به دست خود قوه مقننه بی اعتبار کردنش.

گيرم اين شيطنت تلخ، مانند چند باری که دولت مجلس را در موقعيت باريک گذاشته و صندوق ذخيره ارزی را خالی کرده، به نتيجه رسيد و نمايندگان نگران از امنيت و نارضايتی توده ها عليه قانون قبلی خود رای دادند و بدون آن که تبصره 13 و شعارهای ديگر لغو شده باشد، لايحه جديد که به بهانه سامان دادن به مصرف سوخت و ... تهيه شده رای آورد، آيا آقای باهنر تصور می کند که اصولا چرخ کشور در وضعيت موجودی که بدان گرفتارست به اين ترتيب چرخيدنی است.

اينک وقتی شرايط کلی کشور به نظر گرفته می شود، آن چه آزار دهنده تراز همه می نمايد، تهديدهای آمريکا نيست که کمی بيش تر از سابق شده است. آرايش جنگی در کنار مرزهای کشور نيست که قبلا قابل تصور بود. حتی وضعيت دردناک گرانی و تورم نيست، کمی موضوع تمام شدن ذخيره ارزی هست اما اين هم باز تمام اسباب نگرانی نيست. بلکه به نظرم بدتر از همه تصويری است که از ايرانی ها در نقاطی از دنيا ثبت شد. تصويری همانند دوران ايدی امين در اوگاندا که همواره می خنديد و می گفت ببين چقدر هوادار دارم که تمساح ها هم اگر فرمان بدهم دهان می بندند. از جمله های معروف ايدی امين هم يکی اين بود که هر روز از لندن برايم نامه می نويسند و از من می خواهند راه حلی برای مشکلشان پيدا کنم.

پيشنهاد می کنم کسانی که نخوانده اند شرح اعمال ايدی امين را بخوانند، کنفرانس هائی که برپا می کرد. رفتاری که داشت و سفرهای داخلی و خارجی که می کرد.

به باورم اين تصويری که از ما شکل می گيرد بدترين بخش تجربه ای است که داريم می کنيم.

به باورم آقای باهنر و همه کسانی که هوادار و هواخواه اين دولت هستند، بهترست اجازه دهند زنگ ها به صدا در آید. تا اگر احتمال شنيدنی هست، به کار آید. جلوگيری از به صدا درآمدن زنگ ها، هيچ کمکی به خوابزدگان نمی کند.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At January 17, 2007 at 6:18 AM , Blogger a.gh. said...

ba salam be to masoud.

mikhastam benewisam, nadideh.

yadam amad, ke akharin ba ba shams dar frankfurt didamat.

hala dooste nazdik, afsus ke waght nemikoni seda ra faal namaee.

khastam az dele tang begooyam.

siz sagh,
ma
salamat.

a.gh.

 
At January 21, 2007 at 4:07 AM , Blogger Unknown said...

آقایان اگر به زنگ و بیداری علاقه ای داشتند اندکی به مطبوعات مجال می دادند...ایشان به کل از زنگ بیزارند

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home