Wednesday, January 10, 2007

استاندار غلط می کند

مقاله امروز روز را در دنباله همین ستون بخوانید

شعبان جعفری، بعد از کودتای 28 مرداد تاج بخش لقب گرفته و شده بود صاحب مدال و القاب، و به پاداش عمل دارای يک باشگاه ورزشی در سنگلج، اما به هر حال شعيان بود و هر چه حرف های سياسی می زد و پختگی نشان می داد اما باز هم او را شعبان بی مخ می خواندند.

از جمله حکايت ها که در مورد او نقل کرده اند يکی هم اين بود که زمانی دستور داده بود میز پينگ پونگ را ده سانت از هر طرف بزرگ تر بسازند تا این قدر توپ ها به خارج نرود. و هر چه به او گفتند اندازه میز استاندارد است، وی می گفت "استاندار" غلط می کند روی حرف من حرف بزند.

حالا حکايت سردار ذوالقدرست که از کسوت مقدس سپاه، به پاداش عمليات پيچيده در انتخابات سوم تيرماه سال 84 به ميدان سياست وارد شده و در مقام قائم مقام وزارت کشور قرار گرفته اند. در حالی که آقای ثمره هاشمی مشاور عالی رييس جمهور، معاون سياسی و رييس ستاد انتخابات است، سردار اين هفته در برابر افکارعمومی ظاهر شد تا گزارشی درباره انتخابات اخير به مردم بدهد. و از جمله به يادها آورند که اين بی طرفانه ترين انتخابات همه تاريخ ايران بوده است.

اما هنوز چند دقيقه از ادعای بزرگ سردار درباره بی طرفی نگذشته، معنايش هم آشکار شد. چرا که قائم مقام بی طرف وزارت کشور بی طرف فرمود در نتيجه انتخابات 80 درصد منتخبان انتخابات شوراها، اصول‌گرا و 18 درصد از آنها مدعی اصلاح‌طلبی و دو در صد هم مستقل بوده اند. اين تقسيم بندی و درصد گيری درست مانند آن است که اعلام فرمايند که حضرات آيات مصباح يزدی و محمد يزدی و خوشوقت و امامی کاشانی [رويهم] بيش ترين آرای خبرگان تهران را به دست آورده اند و آرای مدعيان هاشمیت و روحانيت [ نه آقای هاشمی و حسن روحانی] در رديف بعدی است.

از آمار و ارقام درباره امنيت انتخابات و اضافه حقوق ها و ميزان آرا و حضور مردم که بگذريم. بخش عمده گزارش سردار ذوالقدر به ساخت صندوق های رای یکدست و تميز اختصاص داشت که به گفته ايشان هيچ کدام از دولت های سابق عرضه نداشتند درست و تمیزش را بسازند، و لابد در عوض وقت و نيروی خود را بی هوده صرف نگهداری آرای امانتی می کردند. همه تلاششان بر اين بود که صندوق ها از حوزه ديد ناظران خارج نشود حتی برای لحظه ای. چه برسد به يک شب و چند شب.

به نظر می رسد از ديدگاه قائم مقام وزارت کشور در انجام وظايف شرعی و قانونی وزارت کشور مسائلی مانند باز شدن پلمپ ها، نبود صورت جلسات، تعويض ناظران مزاحم و راه ندادن نامزدها، ريز و درشت کردن خبرنگاران و عدم تطبیق صورت جلسات با هم اموری کاملا بی اهميت است، جمع بندی آرا بر حسب جناح و گروه اهميت دارد که آقای ذوالقدر انجام داد و به اين نتيجه رسيد که رايحه خوش خدمت دولت که قبل از آن که آرا خوانده شود، مطمئن به نتيجه، اعلام کرده بود که شورای تهران آقای قاليباف را برکنار می کند با فهرست چمران و شيبانی و خادم که هوادار حمايت از گروه کار بدون توجه به علائق سیاسی شان بودند هيچ فرق ندارند، البته همه اصولگرا هستند. گروه مقابل هم [که رائی نياورده و آرایش متعلق به مستقل هاست، در حالی که آرای مستقل ها از نظر سردار متعلق به اصولگرایان بوده است] نه فکر کنيد اصلاح طلب هستند، بلکه مدعی اصلاحاتند. چون اصلاح طلب هم در عمليات پيچيده قرار شده بچه های خودمان باشند. هم شاگرد اول و هم شاگرد دوم و سوم خودمان هستیم.

البته از شوخی که بگذريم اگر باز هم جناب ذوالقدر اصرار داشته باشد به بی طرفی، بايد به يادشان آورد. که آن چه رخ داده با استاندارد انتخابات در خود جمهوری اسلامی هم نمی خواند. چرا که در همين وزارت کشور جمهوری اسلامی، در دوره اول رياست جمهوری وقتی که آقای هاشمی و اعضای حزب جمهوری اسلامی وزير و مسلط بودند انتخابات برگزار شد معاونان وزارت کشور هم رضازواره ای و مصطفی ميرسلیم هر دو از هيات موتلفه بودند اما نه نامزد حزب جمهوری اسلامی بلکه ابوالحسن بنی صدر رای اول را آورد و احمد مدنی رای دوم را . سال ها بعد در حالی که آقای عبدالله نوری وزير بود و کسانی مانند آقای عطریانفر معاون، در انتخابات مجلس سوم ، جناح راست برنده شد. بعد ها در حالی که آقای بشارتی از جناح محافظه کار وزير کشور بود و اعضای هيات موتلفه در بخش های مختلف وزارت خانه مسلط، دوم خرداد شد و آقای ناطق نوری نبرد بلکه محمد خاتمی برد. در همين وزارت خانه در حالی که جانشين آقای نوری [یعنی موسوی لاری ] وزير کشور بود و جانشين مصطفی تاج زاده [ یعنی مرتضی مبلغ] معاون و رييس ستاد انتخابات، دکتر معين و مهدی کروبی نامشان از صندوق به در «یامد و آقای احمدی نژاد رييس جمهور شد.

البته نبايد از استانداردها سخن گفت چون که اين بار اگر سردار قائم مقام وزير کشور بگويد استاندار غلط می کند در کار ما دخالت کند، راست هم می گويد. جرات ندارد نه استاندار و نه استاندارد. تنها سئوال اين است که اين مصاحبه و اين به رخ کشيدن بی اعتنائی ها به رای و نظر مردم. این کینه افروختن ها، آيا عملی پخته و بايسته ای است در شرايط عمومی ايران. آيا اين است پاسخ اميدوارانی که با همه ناسازی سازها اما اميد خود را به صندوق و رای و انتخابات از دست نمی دهند. آيا شنيدن اين صدا که در لابه لای کلمات خود پيام می دهد که رای مردم حتی ارزش تزئین و رعايت ظاهر را هم ندارد، به صلاح است.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At January 13, 2007 at 11:53 AM , Blogger keyvan said...

بهنود جان بی خبر اسباب کشی می کنی آدرس جديدت رو هم به کسی نمي دي! با هزار زحمت پيدات کردم. تعداد کامنت ها رو که ديدم فهميدم نه انگار مشکل من تنها نبوده. می دونی الان چند نفر رو تو خماری گذاشتي!؟ من که يافتمت اميد وارم بقيه هم پيدات کنن

 
At January 14, 2007 at 3:46 PM , Blogger Unknown said...

درود بر استاد بهنود عزیز:

استاد باز هم که اسباب کشی کردید بی خبر... خبری چیزی لطفا... خوب شد گوگل به دادم رسید و وبلاگتان را پیدا کردم. چه می شد اگر در پست آخر وبلاگ قبلیتان این موضوع را اطلاع می دادید؟ از تعداد کامنت ها مشخص است دوستان دیگر هم بی خبرند. کم لطفی می فرمایید در حق شاگردانی که نوشتید حاصل زندگیتان هستند!! در ضمن فقط کسانی که در گوگل اکانت دارند می توانند کامنت بگذارند. البته این متن را ایمیل هم زدم. اما چون در درستی آدرس ایمیل شک داشتم رفتم در گوگل عضو شدم... نام وبلاگ را حالا چرا تغییر دادید؟ بهنود دیگر پس چه شد با آن همه داستانش؟

شاد و پیروز باشید همیشه ی همیشه و کمی هم به فکر خواننده های بیچاره وبلاگ :)

بارانی۷۷

 
At January 15, 2007 at 1:08 PM , Blogger A.Bayat said...

با سلام جناب بهنود

يك كامنت درباره بوعلی سینا :مشهور ترین فیلسوف و دانشمند عربی!!؟

حرص و اشتیاق بی حد و مرز این بختکهای خرچنگ صفت (انگليسيها + برخي برادران عرب) که با چنگالهای تیز خود بر پیشینه و آتیه ی این دیار و مردمانش افتاده اند ، تا براي خويش هويت تاريخي بتراشند...(لطفا ادامه را در اينجا حتما بخوانيد و به ديگران هم برسانيد).
http://otopia.blogfa.com/post-51.aspx

 
At January 15, 2007 at 11:54 PM , Blogger Ayneh said...

سلام جناب بهنود کاش کاری کنيد که ما به مقالات آرشيوی behnoudonline.com هم دسترسی داشته باشيم. برای پيدا نمودن مجدد نظريات شما کلی در اينترنت جستجو کردم تا آدرس سايت جديدتان را يافتم. ميدانيد که وضعيت فيلترينگ در ايران چگونه است.

 
At January 16, 2007 at 12:09 AM , Blogger Mehrdad Pics said...

بهنود عزیز!
کاش می دانستم روزی که جهل و نا بخردی رخت بربندد از این خاک که پرگهر است از پیشینه خویش و گویا بردباری می کند و یا مدارا می کند با این زخم کهنه.
از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده اند
جز آه اهل فضل به کیوان نمی رسد
شادزی
www.mehraein.blogspot.com

 
At January 16, 2007 at 11:10 AM , Blogger Unknown said...

یکی از دوستان حرف خوبی زد. گفت این ها اصلا متوجه نمی شوند که نسبت دادن تقلب به دولت های قبلی در ضدیت با عقاید خودشان است. چرا که اگر دولت ها متغیر بودند رهبر که ثابت بوده است. راست می گفت. بر اساس این حرف یا رهبر متقلب است یا خبر ندارد از جریاناتی که در کشور می گذزد یا زورش نمی رسد یا نمی خواهد زورش برسد. گفتن هر یک از این ها که می دانید، گناه کبیره است...
بارانی 77

 
At January 19, 2007 at 7:29 AM , Blogger Raha said...

خدا رو شکر که من هم شما رو پیدا کردم بالاخره! راستی چرا این همه بی خبر؟؟؟

 
At January 19, 2007 at 7:30 AM , Blogger Raha said...

راستی چرا بدون اکانت گوگل نمی شه این جا کامنت گذاشت؟
http://radiocity.blogfa.com/

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home