یه شب مهتاب نه
شب شعر دانشجوهای ادوار تحکيم امروزست دوشنبه ساعت پنج بعد از ظهر. چه خوش خبری.
کجا بودی داروک، دیری است اين زمين خشگ منتظر خبرت بود از باران . فرزند حافظ و شاملوئی، به زبان شعر بنال. رها کنیدشان با زبان داغ و درفش، ترمز و دنده. صدای تو خوب است.
تو که صدای شعری و در صدایت گلوله نیست، غضب نیست، کينه نیست. در شعرت باران می آید. صدایت از جنس آزادی است و ذات ذات شعرت همان که می خوانی.
یه شب مهتاب، ماه می آد تو خواب، منو می بره، کوچه به کوچه. ..
حالا تو به دنبالش بخوان :
منو می بره از توی زندون، مث شب پره با خودش بیرون.
بخوان تا جوابت بدهم:
ماه می آد اینجا، یکی از شب ها
یه دسته کلید، یه شعر سفيد، یه بغل شادی، پر آزادی با خودش داره
بارشو این جا، زمين میذاره
بخوان به نام بامداد، به نام سپیده، به نام عشق. اين جا سرزمين مداراست. من دیده ام شبی را که زندانی از سلول تنهائی اش می خواند و نگهبان زندان برای او اشک می ريخت و زير لبش زمزمه می کرد.
عمو يادگار خوابی يا بیدار...
منو می برن با تن تبدار.
منو می برن این جا به اون جا...
آهای آدما
ماها آدمیم
تنها هم نیستیم
یه دنیا با مان
اسیر بشيم، خمير نمی شيم
زنجيرم بشیم، بازم می خونیم:
یه شب مهتاب
ماه می آد بالا،ماه می آد اين جا
نه که توی خواب، توی بيداری، توی هشیاری...
عمو يادگار، خوابی نیس تو کار
فرداس که همه، بيدار و هوشیار
یه شب مهتاب...
نظرات
dddd
استاد عزیز ،جناب
اقای بهنود شما هم در مورد احمد باطبی سکوت کنید...
وااااااااای همینه. باید چقدر صبر می کردیم که از دفترچه آبی چیزی به در آید. حتما باید متاثر شوید؟ کلاس را به یاد می آورم و آن شعر وقتی شکستی و دیدی شکستنی است... دل بچه های تهرون برایتان تنگ شده است
فقط يک ابله ديوانه ترمز قطاری را که سوار بر آن است دور می اندازد
shoma ra be khoda bishtar benevisid...
سپاسگزاريم كه با دوستان ادوار ودانشجويي در شب شعر همنوا شديد
از طرف سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي ادوارتحكيم وحدت
salam
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home