Saturday, July 3, 2010

اخلاق روزنامه نگاری

جدید نیست و حتی می توان گفت قدیم است اما به دلیلی به نظرم رسید شاید به کار آید. مصاحبه ای است که امید معماریان که خود روزنامه نگاری جوان و صاحب ذوقی است با من انجام داده است.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At July 3, 2010 at 4:07 AM , Blogger Dalghak.Irani said...

این کامنت را برای پست قبلی نوشتم وفرستادم البته مطمئن نشدم که رسیده باشد. لذا دوباره می فرستم که اگر خودتان حذفش نکردید دراینجا تأییدشود. مرسی

پست های اخیر مسعود بهنود همانقدر که
شوق برانگیز است که گویا بالاخره "خان هم فهمید" بیشترازآن محل اختلاف بر شکل کاراست تا پرداختن به محتوای نوشته ها.ظاهر قضیه هم این است که منابع آرایه ای انتخابی مسعودبهنود برای مستند کردن این "کمی صراحت هنوززورکی" بیش از حد مجاز عاریه ای ونامستند می شوند بلا فاصله پس از انتشار وکل ماجرا ازاصل می افتد ومی شود حاشیه برای حمله یا دفاع از بهنود.
بنظرم ماجرا بسادگی این حکایت است که تعریف می کنم:
از همۀ هم نسلان ما زاده شده دردهۀ بیست خورشیدی اتفاقاً مسعود مدرن ترین بود واست همیشه؛ چه به دریافت روح زمانه وچه به قالب گیری وقاب گیری خویش دراین روح دوران. ودرهمین امتداد است که ما شاهد هستیم که بهنود در آشنایی با دنیای مجازی وبکارگیری ومچ اندازی با آن قبل از همۀ هم نسلانش وبهترازهمۀ آنان شروع می کند. ولی سرعت دگرگونی وتازه آورده های تکنولوژی جدید قابل تصور با تحرک یک "خبرنگارپیر"- تعبیر از بهنودبرای خودش درشروع 60 سالگی- نیست. چرا که هرچقدر خبرنگار پابسن گذاشته ومبتدی درفهم هرروزنوشوندۀ دنیای دیجیتال ما دیگر وقت وشور ونیاز وسواد و...بروز شدن را ندارد بلکه تکنولوژی اطلاع رسانی را دقیقه به دقیقه نو به ترفندی جدید می کند. لذا مسعود بهنود یا باید دست از این مشارکت در اصرار برروز بودن ازهرنظر بردارد، یابا قبول بازنشستگی حرفه ای فعالیت های باقی مانده اش درحد "اکنون" را رسماً نوعی حفظ ارتباط آماتور بازتعریف کند ویا دراستفاده از مستنداتی که بهرطریق وسوسه اش می کنند علاوه برسخت گیری حرفه ای خودش یک سخت گیری مضاعف تکنولوژیک هم اعمال کند. این ها البته توصیۀ من است که فقط هم سن مسعود هستم ودر غیرآن نسبت ما را استادی ایشان وشاگردی من تعیین می کند. یا...هو

 
At July 3, 2010 at 4:32 AM , Anonymous من خرم said...

من واقعا نمی دانم چقدر ما به قول این اخوند ها به خودمان کور هستیم و به قول مادربزرگم کور خود و بینای عیب دیگران.
چطور آدمی که پشت یک اسم مستعار پنهان است به کسی که می نویسد و کار می کند و زنده است و کتاب هایش می فروشد و نوشته هایش خواننده دارد توصیه می کند بازنشسته شود. من درباره لحن جنا ب دلقک حرفی ندارم ایشان خیلی هم با ادب هستند من درباره ذات این پیشنهاد صحبت می کنم. این حرف که آقای بهنود باید از مشارکت دست بردارد ولی من آن قدر مشارکت دارم که با اسم مستعار نقد می کنم و توصیه می کنم یعنی چی.
شما که آن قدر تامل ندارید که دقت کنید آقای بهنود می گوید من با عکس کاری ندارم و عکس به قول دولتی ها مستند را آورده و سخن دیگری دارد. اما شما تامل ندارید و از همان تیتر سایت الف به این نتایج رسیده اید. بابا کمی فروتنی .

 
At July 3, 2010 at 7:22 AM , Anonymous احمد said...

جناب بهنود
استفاده کردیم اما با عرض معذرت می خواهم نظری بدهم که ناظر به پست قبلی است نگاه کنید سایت نزدیک به توکلی سرانجام از سر دفاع از کوچک زاده در می آید و سرانجام شما که مظهر ادب هستید و دفعه قبل هم به این ها که [...] نیستند احترام گذاشتید شده اید پرمدعا و این آقایان لابد مظهر ادب و فروتنی هستند.
واقعا تصور می کنم شما میانه روها و لیبرال ها باید در نظرتان تجدید نظر کنید. من در دادگاه های دهه هفتاد همه جا بودم . دادگاه شما و زیدآبادی را دیدم و همان جا دیدم که شما چه حرصی می خوردید وقتی با زید آن رفتار را می کردند. اما در عین حال در دادگاه [...] و [...] هم بودم و دیدم که مرتضوی به آن ها تعارف کردند برای نماز جمعی بروند و ... در نهایتش شما بیهوده دل بسته اید به این بازی هایشان. این بچه مسلمان ها به قول شما؛ حتی وقتی که از وطن رانده می شوند هم همان می مانند. نگاه کنید به گفته های این روزهای مهاجرانی و کدیور و تصور کنید [...]

 
At July 3, 2010 at 9:05 AM , Anonymous درنین said...

سلام

بهترین ها

 
At July 5, 2010 at 2:15 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود ٬ استواری این رژیم اسلامی نه تنها بخاطر طرفداران پر تعداد و متعصبش بلکه بخاطر
ارج گذاشتن بعقاید مختلف در چارچوب قانون اساسی اش است البته زود ناراحت میشوید و دنبال
مته بخشخاش گذاشتن هستید که کدام مخالف ؟؟ بله البته نه مجاهدین خلق نه ساواکی های فحاش و
کم سواد که در رادیو های اهدایی وزارت خارجه و سازمان سیا و موساد دایم جز فحاشی متاعی ندارند
که باین چنین گروهک هایی در غرب هم جز پلیس چاره ایی ندارند مگر در کانادا همین چند روز
پیش پلیس با خشونت تمام جواب خشونت تظاهر کننده ها را داد و سیصد و پنجاه نفر را هم دستگیر
کرد تا روانه دادگاه شوند ....اقای بهنود وقتی همصدا با بی بی سی و سی ان ان میشوید و ایران را
با کره شمالی و برمه و کوبا مقایسه میکنید پس لطف کنید راجع بگفتگوهای مجلس هم سکوت کنید
وگرنه آبروی خود میبرید

 
At July 5, 2010 at 3:36 AM , Anonymous ب said...

به کامنت گذار قبلی. تو که آن قدر [...] نداری که کامنت را در جای خود بگذاری لطفا [...] بگذار و درس نده و برو حقوقت را بگیر و بچر . تا نوبتت برسد [...]

 
At July 6, 2010 at 2:07 AM , Anonymous Anonymous said...

آفتاب آمد دلیل آفتاب .....؟ عرض نکردم ساواکی ها و مجاهدین خلق بخاطر نفرت عمومی مردم
ایران کاری جز خود زنی یا فحاشی ندارند که صد البته در میان ۶۵ میلیون ایرانی اگر ۶۵ هزار نفر
طرفدار داشته باشند که واللله ندارند باز ادعایشان ماتحت خر را پاره میکند ... ایندو بال خفاشان
شب نه جنبش سبز را قبول دارند نه محافظه کاران سنتی را بلکه استالین وار چسبیده اند بقنداق
تفنگهای بی رمقشان و ......مثل سگهای پیر خوابیده پارس میکنند

 
At July 6, 2010 at 6:21 AM , Anonymous Anonymous said...

آقا بهنود از روز دیدار برخی از هنرمندان با خامنه ای تا کنون در این اندیشه ام که معنی این دیدار چیست؟
تا آنجاییکه حافظه ام یاری می دهد نشستی با این گستردگی را در ابتدای رهبر شدنش داشتیم. در آن دیدار خامنه ای ژست رمان خوانی و دیدن فیلم گرفته بود و به هنرمندان توصیه هایی در تدوین رمان و تهیه فیلم
کرد.
نشست اخیر خامنه ای با هنرمندان مرا به یاد مصاحبه داور با آقای احسان نراقی انداخت که گفته بود" در سال 1335شاه که هنوز قدرت نگرفته بود، نویسندگان را دعوت کرد و خواستار ارائه طرح و پیشنهاد برای اداره بهتر جامعه داد که جلال آل احمد نیز در میان ما بود. ما خیلی خوشحال شدیم و از این اقدام شاه استقبال کردیم. 20سالی از این نشست گذشت و دولت پیشنهاد و طرحی از نویسندگان درخواست نکرد تا اینکه در سال 1356دوباره شاه نویسندگا را فراخواند تا برای اداره بهتر جامعه ارائه طرح کنیم. من پاسخ دادم که چرا الان؟ خیلی دیر است"
به راستی آیا خامنه ای با این فراخوان هنرمندان راه شاه را در پیش گرفته است؟
ارادتمند
طهماسبی

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home