Thursday, July 9, 2009

چشمانت می گوید گریسته ای

این نوشته کوتاه را به زبان انگلیسی برای نیمن ریپورت نشریه دانشگاه هاروارد نوشتم که شماره ویژه اش درباره روزنامه نویسی در ایران است. زمانی دارم منتشرش می کنم که ژیلا بنی یعقوب، مهسا امرآبادی و سمیه توحیدلو در زندانند. زینب پیامبرزاده را هم گرفته بودند که آزاد شد. و دیگر بچه ها هم یا در گوشه ای پنهانند و یا در انتظار حکم که همین است سرنوشت آن ها که نه خود را گل می دانند و نه گلاب، نه شاهدبازاری هستند و نه پرده نشین.


با جثه کوچکش می نشست ردیف جلو کلاس، چشم هایش را تنگ می کرد و گوش می داد. هیچ وقت بلند نمی گفت. حتی وقتی در پایان کلاس می آمد و در دفتر چیزی می پرسید. اما یک بار، یک درس را هرگز نتوانست یاد بگیرد یعنی نتوانست بپذیرد، نتوانست باور کند. وقتی می گفتم گزارشگر باید بی طرف باشد فرشته بلند شد و پرسید اگر رفته باشم برای مصاحبه ای با سعید جنائی باز هم بی طرف باشم. گفتم آری. با صدائی بلندتر از همیشه اش گفت چطور. چطوری بی طرف باشد.

و سعید حنائی همان بود که شانزده زن را در شمال ایران خفه کرد. محبوب بنیادگرایان شد چون ادعا کرد که برای پاک کردن زمین این زنان را کشته است. دیو بود سعید جنائی و فرشته در زبان فارسی به معنای آنژل است.

حتم داشتم نپذیرفته است که گزارشگر باید خونسرد و بی طرف باشد. حتی وقتی استدلال آوردم که کار شما تاثیرگذاری است وقتی خونسرد بودی . وقتی گزارشت از همان اول که شروع شد علیه کسی یا وضعیتی نبود. وقتی توانستی خوب وضعیت را طرح کنی یا سئوال کنی در پایان گزارشت خواننده جهت می گیرد. همان می شود که تو می خواهی. برای تاثیرگذاری هم شده باید بی طرف بود. گزارش نمی تواند جهت و طرف داشته باشد. وقتی این ها را می گفتم در نگاهش باور نبود.

دوره بعد رویا همین طور بود. این بار او بلند شد و او انکار کرد. پرسید بی طرفی. و محکم گفت چطور می شود بی طرف بود.

در همان سال ها در کلاس بنفشه دخترکی بود. وقتی گفتم گزارشی بنویسید آزاد، مردی را ترسیم کرده بود که دک و پوزش خوب است، خوب می نویسد و رمانتیک حرف می زند اما دلش سردست، نرم نیست، شاید از آهن باشد. بنفشه مرا می گفت. او هم قبول نکرده بود که شغل ما این است که بی طرف باشیم. انکارش را این طوری بیان کرد.

بی طرفی در جامعه ای که خشونت با زنان در آن نهادینه شده است کار دشواری بود و من بیهوده می خواستم دخترکان نازک دل این را دریابند، آن هائی که درد را بهتر احساس می کنند. من چرا اصرار داشتم درس های کلاسیک روزنامه نگاری را بی رحم برایشان بگویم و دیکته کنم. روزی که فرشته را دستگیر کردند، باورم نمی شد که دخترک نازک را به زندان ببرند. اما بردند و عکسی که در روزنامه بود، او را نشان می داد که با خنده داشت به زندان می رفت به دوربین چشم دوخته بود. به چشم من. انگار داشت می گفت دیدید نمی شود بی طرف بود.

وقتی بنفشه را محاکمه می کردند رفتم و نشستم ته سالن دادگاه. بیهوده خودم را پنهان کرده بود که خجالت نکشد دخترک. خطا کرده بودم او خجالت نمی کشید از این که در جایگاه متهمان ایستاده بود. سرفراز و رشید ایستاد و گفت من نوشتم . من امضا کردم برای آزادی زن، برای جلوگیری از ظلم جامعه زن ستیز، جامعه و قانون زن آزار . هیچ هم تقاضای عفو نکرد. قاضی و دادستان و مامور و دادگاه همه مرد بودند حتی وکیل بنفشه مرد بود و به جز چند تن از تماشاگران و خانواده او زنی در سالن نبود با این همه به نظرم ، حتی آن مجسمه بی روح عدالت با ترازوی خالیش داشت می گریست. اثر کلام دخترک رمانتیک.

دختران ما، شاگردان کلاس های روزنامه نگاری، دختران خبرنگار جوان در جامه ای سنتی مانند ایران، عکس می گیرند، مصاحبه می کنند و گزارش می نویسند. و گاهی مانند آسیه سلامت خود را در راه کمک به دختران پای اعدام از کف می دهند، گاهی مانند مسیح آواره می شوند، چرا که حرفی می زنند که به نظر جامعه مردسالار بزرگ تر از دهان آن هاست. میرغضب ها به آنان می گویند دهان گشاد هستید. زن باید عفیف و پاکدامن باشد بچه بزرگ کند و آشپزی کند و خانه را بروبد. لابد تا آقا از سر کار تشریف بیاورند خسته و طلبکار.

دختران ما دارند کاری در یک نسل انجام می دهند که در جوامع دیگر نسل ها و نسل ها کرده اند. چه باک اگر نمی توانند نسبت به سعید جنائی که شانزده زن را کشت و قاتلان زنجیره ای که ده تا را کشتند بی طرف باشند.

نسل امروز دختران خبرنگار ایرانی دارند کار بزرگی می کنند. نقششان به روزگار خواهد ماند. بگذار استاد ورقه شان را قبول نکند. بگذار استاد بی رحم به آن ها بگوید باید وقت نوشتن گزارش بی طرف باشید. بی طرفی زمانی معنا داشت که فرشته را به زندان می بردند و او به نگهبان لبحند می زد و به او می آموخت که با او دشمن نیست و اگر دشمنی دارد با سنت زن آزارست.

این درس را در زندگی آموخته بود.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At July 9, 2009 at 7:29 AM , Anonymous Anonymous said...

همیشه باید اشک منو در بیاری؟

 
At July 9, 2009 at 7:57 AM , Anonymous Anonymous said...

کاشکی پدری مانند تو داشتم. دارم با اشک این را می نویسم. پدرم مرا که عاشق روزنامه نگاری بودم مجبور کرد که به زور به عقد کسی در آیم همیشه می گفت بعد از آنش به من مربوط نیست به آن جاکش مربوط است. حالا آن [....] حتی نمی گذارد من روزنامه بخوانم. ماشین جوجه کشی شده ام با دو تا جوجه. سرنوشت مرا این طوری نوشتند. کاش شبیه تو که همیشه دوستت داشته ام هزاران نفر بودند . من 28 ساله ام اما مثل یک چهل ساله شده ام

 
At July 9, 2009 at 8:00 AM , Anonymous Anonymous said...

من یکی از همان ها هستم که شاگردت بودم و نوشته ای دستانت را می بوسم. یادتان هست وقتی شمار ا آوردند به دادگاه داد زدم یادتان هست نگاهم کردی مهربان و گفتی چرا آمدی این جا. یادم هست که وقتی شما با لباس زندان ظاهر شدی کاوه گلستان هم اشک در چشمانش جمع شد و همان موقع به من گفت تو او را نمی شناسی ...

 
At July 9, 2009 at 8:10 AM , Anonymous Anonymous said...

قفل ارزشهای عصر حاضر را نمیتوان با کلید سنت زن ستیز گشود . هراس ما در نقد خویش و فرهنگمان است زیرا تصور بر این است که با فروپاشی آنچه بوده ، آنچه باید باشد را نیز از دست خواهیم داد . فرهنگ زن آزار دشنامی است به تمامی انسانها . شیر زنان ایران می دانند که استبداد در سکوت متولد میشود و آزادی در همین سکوت جان می بازد .

 
At July 9, 2009 at 8:53 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 9:03 AM , Anonymous مجید دریائی ساکن کرج said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 9:05 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 9:15 AM , Anonymous مهيار زاهد said...

طی سی سال گذشته تا دری سهوا به تخته‌ای می‌خورد همهمه‌ای از مردم بر‌می‌خواست که گویی انقلابی در حال وقوع است و هر بار حکومت هم با آرامش خیال پاسخ می‌داد که « انقلاب کجا بود؟ بی‌خود دل خویش را با صابون کف‌‌آلود نکنید که دل درد‌ی شدید حاصل‌تان شود». عجبا که امروز این حکومت است که مدام اصرار بر وقوع انقلابی تازه دارد و همان مردم پاسخ‌اش می‌دهند که « نه آقا جان انقلاب کجا بود؟»

چندان دور از انتظار نیست که در مملکتی که تنها چند دهه از وقوع انقلاب در آن می‌گذرد همیشه بحث و حرف از انقلابی تازه در میان باشد.

از طرفی این روز‌ها که پس از یک دوره انفعال اجتماعی به یک‌باره حرکتِ مدنیِ غریب الوقوعی رخ داده است کم‌کم صدای روشن‌اندیشان هم به گوش می‌رسد که در تفسیر‌ها و بحث‌ها و نوشته‌هایشان سخت در عجب مانده‌اند که چگونه پس از سی سال تاریخ دوباره تکرار می‌شود و دوباره نوای الله‌اکبر مردم به پا گشته و باز هم صحبت از بی‌بی‌سی در میان آمده و رهبران همان گفته‌های بی‌انجام شاهان را تکرار می‌کنند.

.

 
At July 9, 2009 at 9:17 AM , Anonymous مهيار زاهد said...

اما نکته‌ای که می‌خواهم به آن بپردازم این است که در این میان کم‌تر کسی متوجه خود جامعه روشن‌فکری ایران است که چگونه آر ام آرام پای در همان راه گذشته می‌گذارد و این تکرار تاریخ را کامل می‌کند.

اتفاق جالبی که طی چند هفته گذشته میان جامعه روشن‌فکری ایران رخ داد این بود که اکثر صاحب‌نظران و اهل قلم هم به همان سویی رفتند که طی وقایع انقلاب پنجاه و هفت نیز رفته بودند. یعنی در این چند هفته به تدریج شاهد افت کیفی نوشته‌ها و نظراتی بودیم که به سمت احساسات و اظهارات شتاب زده متمایل شدند. این مهم تا جایی پیش رفت که در برخی از یاداشت‌ها و تحلیل‌های روشن‌اندیشان، شعار‌های مختلف و حتا خاطراتی از انقلاب پنجاه را شاهد بودیم. کم‌کم این نگرانی که جزوه‌های سست و کم‌جانی چون جزوه‌های چپی‌های آن زمان میان مردم رسوخ کنند و کتاب مقدس مبارزه‌ای انقلابی شوند چندان هم بی‌مورد نمی‌نمود.

به زعم من این همه بیش‌تر از جانب همان نسلی رخ داد که پیش‌تر پیشتاز انقلاب پنجاه و هفت بودند و امروز اکثریت جامعه روشنفکری ما را تشکیل می‌دهند. گویی روشن‌فکران این نسل حرف‌شان با مردم بود که انقلابی در کار نیست و دل‌شان با حکومت که ای کاش انقلابی در کار باشد.

فکر می‌کنم این احساس و این شور انقلابی ریشه در تفاوتی ساده میان دو نسل متفاوت دارد. آری نسل من به خیابان‌ها می‌ریزد و خون می‌دهد و مبارزه می‌کند همان‌طور که نسل شما. اما نسل شما این‌ همه را برای انقلاب به جان می‌خرد و نسل من برای اصلاح. و من هیچ کدام از این دو را نفی نمی‌کنم تنها به تفاوت دو نسل اشاره می‌کنم.

نسل شما درفضایی انقلابی رشد کرده و بالغ شده و شکل گرفته است و نسل من به لطف ظهورو حضور بزرگ‌ مردی چون محمد‌ خاتمی در فضایی اصلاح‌طلب مابانه رشد کرده و دیروز بالغ شده و اتفاقن امروز شکل هم به خود گرفته است.

نکته‌ای که شاید شما از نسل ما نمی‌دانید همین است که ما با خاتمی بزرگ شده‌ایم و انقلاب در خصلت‌مان نیست. نسل ما نسل اصلاح‌طلبی است. ما شکوه مبارزه و پیروزی انقلاب شما را تجربه نکرده‌ایم اما در تجربه شکست آن با شما شریک بوده‌ایم و خوب می‌دانیم که انقلاب تا چه حد غیرقابل اعتماد است. به انفجاری عظیم می‌ماند که کاخ شاهی را بر سرش آوار می‌سازد اما این که تاج‌ پادشاهی‌اش را به کدام سو و به سمت چه کسی پرتاب کند بر کسی معلوم نیست. این خصلت و ذات انقلاب است که به لطف شما آن را به وضوح درک کرده‌ایم.

می‌دانیم که ته دل‌تان چه می‌گذرد. می‌دانیم که به اصلاح‌پذیر بودن چنین سیستمی باور ندارید یا دست کم بدبین شده‌اید. می‌دانیم که آرزو می‌کنید ای کاش بشود یک‌بار برای همیشه به خیابان‌ها بریزیم و کار را یک‌ سره کنیم اما باور کنید که از نظر نسل ما یک‌بار برای همیشه‌ای وجود ندارد و باورپذیر نیست. اصلن این راه را برای یک‌باره رفتن نساخته‌اند. باور کنید که ما هم بد‌مان نمی‌آید چنین کنیم اما نمی‌توانیم چرا که این کار را نمی‌شناسیم.

آخ که امروز چه‌قدر به نسل شما نیاز داریم تا باورمان را باور کنید و ما را با تجربه و بینش گران‌بهای خود تغذیه کنید. نسل من با تحلیل‌های سطحی و نوشته‌های احساسی و جزوه‌های مبارزاتی آبکی سیر نمی‌شود ما همان غذای سنگین و عمیقی را می‌خواهیم که در این چند سال اخیر عرضه کرده‌اید. همان غذایی که به مرحمت‌اش رشد کرده‌ایم و امروز خودتان هم این ‌چنین از بلوغ‌مان در عجب مانده‌اید.

 
At July 9, 2009 at 9:19 AM , Anonymous مهيار زاهد said...

تعبیر من از وقایع یک ماه گذشته جنگ آگاهی و نا‌آگاهی است. ملتی که آگاه شده‌اند و می‌خواهند آگاه بمانند و دولت‌مردانی که نا‌آگاه مانده‌اند می‌خواهند راه بر آگاهی ملت ببندند. فیلترینگ اینترنت و آنتی فیلتر، قطع وسایل ارتباط جمعی و یافتن راهی جدید برای حفظ رابطه، مخدوش کردن ماهواره و دریافت فرکانس‌های جدید و... گواهی بر این مدعاست.

پس احساساتی نشوید و تکرار تاریخ را بگذارید برای همان نا‌آگاهان مکرر. آگاه بمانید و آگاهی ما را حفظ کنید

 
At July 9, 2009 at 10:07 AM , Anonymous ياران ژيلا، سميه و ... said...

به ياد ژيلا، مهسا، سميه و تمام زنان و مردان آزاده ي دربند
ما هم با تو گريستيم. در راهپيمايي امروز هجدهم تير با دستان خالي و با شعار "مرگ بر ديكتاتور"، "زنداني سياسي آزاد بايد گردد" و"مرگ بر اين دولت مردم فريب" از كودتاگرانِ تا دندان مسلح كتك خورديم و چشمان و ريه هايمان با گاز هاي شيميايي سوخت و اشك بر صورت مان جاري شد نه به خاطر درد باتوم و گاز اشك آور، كه به خاطر شما .
ژيلاي عزيز، مهساي عزيز، سميه عزيز ! كاش به گوشتان برسانند كه ما برادرانت و زنان شير دل ايراني خواب را بر كودتاچيان حرام كرديم. ما نمي گذاريم رنجي كه شما مي بريد پايمال شود، نمي گذاريم شما فراموش شويد. در جاي جاي وطن حضور شما را زنده و پابرجا نگه مي داريم. ما نمي گذاريم راي ما و شما را به حساب ملعون ترين ديكتاتورهاي تاريخ بشريت بنويسند. كاش به گوشت برسد كه امشب رئيس جمهور كودتا و رهبرش مجبورند در رختخواب شان از ترس يكديگر را در آغوش كشيده تا لرزش بدن شان به يكديگر قوت قلب دهد، تا بتوانند چند ثانيه اي بخوابند، ما در پي راهي كه شما گشوده ايد، خواب را بر آنها حرام كرده ايم و مي كنيم. و ما تا آخرين قطره ي خون براي آزادي شما و انداختن كودتاچيان به سطل زباله تاريخ استوار ايستاده ايم.

 
At July 9, 2009 at 10:12 AM , Anonymous Saule pleureur said...

[bebakhshid ke pinglish minevisam]

2 noktaro delam mikhad boland begam, avalan ke fargh hast beine bitarafy va saahebe aghideh budan, man ghalame aghaye Benhoud ro miparastam ba inke ba bazi az aghayedeshun moshkel daram, vali jozve madood ensan hayi hastand ke be tarikh tavajoh mikonan va ba fekr minevisan... nemitoonam ghabul konam ke aghaye Behnoud bitarafi ro moteradef ba nadashtane aghideh midunan ...va dar javabe "binaame 8:53", bayad begam ke adam ha, vaghty estedlaal va ghodrate tahlil va fekr nadarn, be khoshoonat va bad dahani va koori roo miaran...
va nokteye digeh inke be nazaram naghd ba fohsh dadan fargh mikone, misheh nazarha ro shenid va did ke chi shode ke ye hamchin nazari daran, moshkele jameye maa ine, vaghti ba ya chizi mokhalefim, be kol hazfesh mikonim, ba khoshoonat va sarkoob, mitarsim ke bahash rooberoo beshim va bebinim ke aslan chera be vojood oomadeh...shayad age yad begirim ke gush bedim va rishe yabi konim, dar deraz moddat be ta'aadol beresim...

 
At July 9, 2009 at 11:41 AM , Anonymous حبیب مرتضائی - کرج said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 11:51 AM , Anonymous پارسا said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 12:09 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 1:03 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود ، ترسیمی که از وضعیت زنان روزنامه نگار ، دل مشغولی های آنها و...کرده اید نظیرنوشته های دیگرتان چون همیشه گیرا و جذاب است . اما درآنجا که به دادگاه اشاره کردید نمی دانم چرا ناگاه به یاد "کامبیز نوروزی " که اکنون درزندان است افتادم ؟ می دانید من یک دادگاه را بادرایت وراهنمایی و نه وکالت" نوروزی"ازسرگذراندم و همیشه خود را مدیون جنین وکیل آگاهی می دانم که نظیراو کمترکسی به حال وروز مطبوعات و مسائل حقوقی آن آگاه است
؟راستی چه کسی ازنوروزی یاد می کند واورابه خاطرخواهد آورد؟

 
At July 9, 2009 at 1:16 PM , Anonymous نوید said...

تاسف بار است نگاه این نامردمان سنتی زن ستیز! راستی کاوه مظفری را دوباره بازداشت کردند

 
At July 9, 2009 at 1:40 PM , Anonymous محمود said...

بهنودجان

درود بر تو که حق استادی را به‌جا آوردی! معمولن رسم بر این است که حق شاگردی به‌جا می‌آورند. در این مصیبتی که داریم این شعر معینی کرمانشاهی را که داریوش عزیز جدیدن صدا و آواز کرده را می‌نویسم:

در بندها بس بندیان انسان به انسان دیده‌ام
از حکم‌بر تا حکم‌ران حیوان به حیوان دیده‌ام

در مکر او، در فکر این

در شکر او، در ذکر این
از حاجیان تا ناجیان،شیطان به شیطان دیده‌ام

دیدی اگر بی‌خانمان از هر تباری صد جوان
من پیرهای ناتوان دربان به دربان دیده‌ام

ای روزگار دل‌شکن هر دم مرا سنگی مزن
من سنگ‌ها در لقمه نان دندان به دندان دیده‌ام

 
At July 9, 2009 at 2:11 PM , Anonymous Anonymous said...

به زندانبان نادانم:
در به رویم باز ک‌ن
تا نفس تازه کنیم.
بگذریم از خط بیهودگی و سرد سکوت ،
این سیاهی آسمان را با صدا آبی‌ کنیم.
رهسپار از ناودان و جوی کوچه،
در همان میدان میعادی که ماه بر آسمان خشکیده است-
(چون بخاری نیست بر بالای ابر،
بی نفس‌های زمین،
از سوز باد)
سیل را جاری کنیم.

خاک را،
با کلام بکر در خود خفته مان،
سبزش کنیم.
خیز!
و
با خود گویی زندان بان من:
این چه ویرانیست بر دستان من؟

علیرضا
تهران - ۱۶ آذر ماه ۱۳۶۶

 
At July 9, 2009 at 3:15 PM , Anonymous Faranak said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 3:55 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 4:54 PM , Anonymous شاگرد said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 5:22 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 5:31 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 9, 2009 at 6:15 PM , Anonymous Anonymous said...

هموطنان مبارز، این شعر را بخوانید و ارسال کنید - فرزند وطن

آن کنیم

خانه را بایست آبادان کنیم
فکر آزادی بجای نان کنیم

نان طلب باشیم یا آزاد مرد
مدتی این را فدای آن کنیم‏

گردهانها را به آتش بسته اند
کینه را در چشم ها عریان کنیم

واق واق این سگان را بیم نیست
تکیه را بایست بر یزدان کنیم‏

یک زما کار و سه از ما اعتصاب
چار با هم لقمه ای بر جان کنیم‏

هموطن کم خوردن و کم خواستن
ما اگر کردیم، کارستان کنیم

برق منزل قطع و تاریکی فزون
شهر را شبها چو گورستان کنیم‏

دیش ها از بام بر زیر افکنیم
هدیه بر بی شرم آرادان کنیم‏

پارچه بر جعبه یِ جادو کشیم
پشت بر سیمای ملایان کنیم

نی سوار واحد و مترو شویم‏
ترک ماشین راندن و فرمان کنیم‏

ره پیاده در خیابانها رویم
دیو را از کار خود حیران کنیم‏

پول اگر داریم اندر بانکها
برکشیم و خالی از تومان کنیم

مدرسه تعطیل و دانشگاه را
خانه یِ اشباح و بی جانان کنیم

کار تولید اَر بخوابانیم ما
آب اندر لانه یِ موران کنیم‏

کم خوریم و کم خَریم و کم بَریم
ورشکست این دولت گُرگان کنیم

گر کنیم اینها بدان ای هموطن
این ستم را زود ما ویران کنیم‏

کار ما روبیدن خاشاکهاست
خانه را پاکیزه از نادان کنیم‏

بهر آزادی اگر لازم شود
خون نثار مُلک خود ایران کنیم‏

 
At July 9, 2009 at 8:03 PM , Anonymous Anonymous said...

جّو وحشت شکست:
امروز مردم قهرمان با حضور در خیابان نشان دادند که دو هفته سرکوب زندانی کردن، شکنجه زندانیان, اعتراف گیری در تلاش برای ایجاد وحشت نتیجه‌ای نداشت. ایرانیان نشان دادند در حرکت به سوی دموکراسی آزادی دیگر هیچ چیز مانع آنها نیست. - پاینده ایران

 
At July 9, 2009 at 8:20 PM , Anonymous Anonymous said...

سلام و درود
ایا در این پست منظور شما از بی طرفی توجیح عکس العمل بی بی سی به تظاهرات دیروز است که به عقب نشینی گردن بران همراه بود .
ایااین بیطرفی است یا باج دادن؟؟!! .

 
At July 9, 2009 at 11:10 PM , Anonymous Yek Khanoum said...

اشتباہ بڒرگى است اگر فكر كنيم فقط درايران با زنها بد رفتارى ميشود و درجوامع غربى اينطور نيست.
در بودن يك مادر تمام وقت در كنار فرزندانش وآشڀزى ومنزل را نگهدارى كردن نہتنها ايرادى ىدارد بلكہ در موفقيت افراد خانوادہ بسى مؤثر است. فراموش نكنيم غرايز طبيعى انسنها را!!

 
At July 10, 2009 at 1:10 AM , Anonymous دکتر احمدی رشت said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 1:15 AM , Anonymous اردوان said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 1:27 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 2:13 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 3:21 AM , Anonymous Anonymous said...

salam
cheghadar motafavete, kasi ke tuye tv mibini ke khili shik jolot dare ruznameharo varagh mizaneo tahlil mikone va chandafe aksesho tu ruznameha un salhaye dur didi ba kasi ke inja azesh barakse kalamesh ke khaste bitaraf bashe ta tasir bezare ke are, man , masude behnud 1adame romantiko khosh delo nazok deliyam, cheghadar sakhtefahmidane inke , kasi ke didish , va alan milkhunish 60salesheo khili salha dide.
cheghadar sakhte fahmidan,baraye kasi ke, kasio tu tvie estemargare pir dare kar mikone , ba kasi ke alan mikhuni ke ba hamin estemar jangide va che sakhte bavare inke kodumesh doroste.
khili dust daram befahmam ke kodum dorostare!

 
At July 10, 2009 at 3:26 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام سالها قبل كتابي رؤ از ترجمه هاي شما خؤندم كه نشرنؤ منتشر كرده بؤد ريشه خيلي از حركت ها و انقلاب ها رؤ بررسي كرده بؤد بعد از اؤن كتاب من هميشه به افرادي كه يك رؤزي تؤ همؤن دؤلت بؤدن ؤ بعد از سالها تبديل به بت ميشن مظنؤنم نه مؤسؤي نه كرؤبي قصد كاري نداشتن از اؤل هم نقش اونها معلؤم بؤد ساكت كردن حركت مردم ؤ مؤفق هم بؤدن
اين دؤ نفر ربر مردم نبؤدند در خط رهبري بؤدن

 
At July 10, 2009 at 5:07 AM , Anonymous Anonymous said...

‫پیامی درباره "فتنه" برای آقای خامنه ای
‫ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ" أَوْلَادُكُمْ " فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيم

 
At July 10, 2009 at 5:07 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 5:18 AM , Anonymous Anonymous said...

‫واقعا که امتحان واقعی و " ابراهیمی - اسماعیلی "آقای خامنه ای نه در جبهه های جهاد ، که در همین روز هاست.

 
At July 10, 2009 at 6:15 AM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 7:50 AM , Anonymous Anonymous said...

متاسفانه هنوز قسمت دوم فایلهای صوتی خراب است و من نمیتوانم آن را دانلود کنم. لطفا فکری منید

 
At July 10, 2009 at 7:52 AM , Anonymous Anonymous said...

فرمانده نيروي انتظامي در ادامه فاصله بين بلوار كشاورز تا شمال شهر تهران را منطقه بحران خواند و افزود: متاسفانه بخشي از نخبگان شهر تهران در اين منطقه زندگي مي‌كنند و رنگ صندوق در اين منطقه به نفع "رقيب" بود.

 
At July 10, 2009 at 7:58 AM , Anonymous Amir Abbas Amini said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 8:22 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام... ممنون از مطالب زیبا و تاثیرگذار...ما دیروز همه رفتیم تا پیش بینی کودتاچیان مثل همیشه دروغ از آب در آد...ما دیروز رفتیم کتک خوردیم، فرار کردیم، گاز اشک آور خوردیم، گریه کردیم، خندیدیم، مسخره شون کردیم ، بیچاره شون کردیم تازه ما دخترا اشک سرهنگی که دستور داد ما رو بزنند تا بلند شیم و نشدیم رو در آوردیم و محجبورش کردیم هم گریه کنه هم دستور عقب گرد بده؟ ما هم خیلی تاثیرگذاریم نه؟؟ برای دخترا و پسرای این وطن....برای مامان ها و باباها ...برای سربلندی ایرانی ها در جهان و برای شما نویسنده ها...ما خیلی تاثیرگذاریم مگه نه؟؟

 
At July 10, 2009 at 10:36 AM , Blogger masoudbehnoud said...

This comment has been removed by the author.

 
At July 10, 2009 at 11:36 AM , Anonymous Anonymous said...

یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور فریاد می کشد

http://hodhodnews.blogspot.com/

 
At July 10, 2009 at 12:05 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 12:23 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 12:50 PM , Anonymous Anonymous said...

تلاش برای ایجاد رسانه سبز تلویزیونی توسط شما

به علت احساس نیاز اساسی‌ جنبش سبز به رسانه فراگیر ملی‌ و با توجه به تلاش قابل تقدیر محسن مخملباف برای رساندن صدای ایرانی‌ به جهان،از محسن مخملباف با همکاری سازگارا -بهنود- نبوی ...درخواست شده که برای ایجاد شبکه ای جهت هماهنگی‌ جنبش در اقدامات بعدی و رساندن اخبار و وقایع موثق و به دور از اعمال فشار‌های حکومتی با اعلام شماره حساب جهت دریافت کمک‌های ایرانیان سراسر دنیا، اقدامات لازم جهت ایجاد هرچه سریعتر این شبکه صورت گیرد

linkhaye khabari va hamie shoma azizan:

http://balatarin.com/topic/2009/7/10/1002949

 
At July 10, 2009 at 12:57 PM , Anonymous عابد said...

آقای بهنود این نسلی که ازش حرف می زنید واقعا حکم فانوس رو پیدا کرده..حتی اگر تو ایران هم نباشه بازهم قدرتی داره که می تونی خیلی ها رو منقلب کنه. یه نگاه به مطلبی که مسیح با عنوان "نامه به کودکی که بازجوها خبر حضورش را دادند" بندازین. یکی از تکان دهنده ترین مطالبی بود که تا حالا خوندم. این نسل از دخترهای ایرانی نقش تعیین کننده ای در جنبش های الان ایران دارن. دقیقا همون بی طرفی که مدنظر شماست و مورد قبول خیلی از ماها در لحن و کلام آمیخته به احساس این نسل خیلی جا نداره و به همین خاطره که می تونه منقلب کنه، حرکت بده. نباید این عدم بی طرفی رو یه جور احساساتی گری دونست. بیشتر یه جور شهوده از وقایع. چیزی که شاید چشم های من و شما قادر به دیدنش نیست. ما اتفاقات و عناصر تعیین کننده اش رو می بینیم ولی این نگاه شهودی جو حاکم بر یک اتفاق درک می کنه. ما باید خیلی به این طرز نگاهی که منطقی و تحیلی نیست و مبنای شهودی داره امیدوار باشیم. جنبش زنان ایران، که به درستی می شه قوی ترین و موفق ترین جنبش اجتماعی سیاسی ایران معاصر دونستش به خاطر تکیه اش به همین دید خاصشه که تونسته اینقدر قوی عمل کنه. شما ببینید چطور مجموعه ای که پشت کمپین یک میلیون امضا جمع شدن و ما بخشی از اون رو تو فیلم بنی اعتماد می بینیم تونستن آدم هایی چنین متفاوت از هم رو دور هم جمع کنن. دختران این نسل بدون ادعا و سر و صدا مدتهاس که جلوتر افتادن و ما داریم از ابتکارهاشون هر روز درس می گیریم. چند مدت پیش پاریس بودم و با دانشجوهای ایرانی اونجا تو تظاهرات شرکت می کردم. برام باور کردنی نبود که محور اصلی کل این جمعیت رو دختران همین نسل تشکیل می دن و چنان اتحادی بین متنوع ترین دیدگاه ها به وجود آوردن که خود فعالین سیاسی سابقه دار از کنار هم قرار گرفتنشون بعد از مدتها اختلاف متعجبن. بخش بزرگ و مهمی از آینده ما به این نسل وابسته اس

 
At July 10, 2009 at 1:32 PM , Blogger Faranak said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 1:44 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 2:37 PM , Anonymous Amir Abbas Amini said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 3:59 PM , Blogger Faranak said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 4:08 PM , Anonymous Anonymous said...

http://www.facebook.com/note.php?note_id=108298957679&ref=mf

 
At July 10, 2009 at 5:59 PM , Blogger masoudbehnoud said...

This comment has been removed by the author.

 
At July 10, 2009 at 6:00 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 6:00 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At July 10, 2009 at 6:16 PM , Anonymous حامد رشت said...

به نظرم کامنت ها را حذف کرده اید ممنونم از همین حالا دوباره قرار بگذاریم که فقط کامنت های مربوط به موضوع مقاله گذاشتنی است با معذرت

 
At July 10, 2009 at 6:59 PM , Anonymous Anonymous said...

“Change for Iran”

* Free Political Prisoners

* Stop Torture

* Election not Selection

* Condemn “CONfessions” under Torture

* Support the Movement for Democracy in Iran

 
At July 10, 2009 at 10:54 PM , Anonymous Anonymous said...

من برای راهپیمایی بعدی یک پیشنهاد دارم.

راهپیمایی بعدی بدون مبدا یا مقصد باشد. در روزی خاص و ساعتی مشخص مردم فقط از خانه هایشان خارج شوند و به پارک نزدیک خانه شان بروند یا خرید کنند یا با ماشین در شهر گردش کنند، یا حتی به کارهای روزمره شان مثل خرید و ... بپردازند. در این صورت هم اعتراض نمایش داده می شود هم بی هزینه هست هم اینکه رژیم در مقابل آن هیچ کاری نمی تواند بکند مگر اینکه رسما اعلام حکومت نظامی کند که برایش خیلی هزینه دارد

 
At July 10, 2009 at 11:39 PM , Anonymous Anonymous said...

واقعا باید از جناب بهنود ممنون باشیم که با باز گذاشتن کامنتها... وبلاگشابی نظیرشان را به یک تالار گفتگو و خبررسانی هم تبدیل کرده اند.
"به گمانم همه بر اين نكته متفقيم كه هدف اصلي اين "نمايش مزحك" آمريكا و اروپا بوده است. پس هم وطنان عزيز در خارج از مرزها برادران و خواهران خود را رها نكنند. به نظر نمي رسد كه اعتراضها در جلوي سفارتخانه ها و نمايندگي هاي حكومت ايران در خارج اهميتي داشته باشد.اگر قرار است اين اعتراض ها به داخل گزارش شود كه آقايان اين جا هزاران برابرش را سراغ دارند. پس اين اعتراض ها بايد در جلوي نهادهاي موثر سياسي همان كشورها انجام شود. به ويژه نبايد تاثيرگذاري و همراهي افكار عمومي كشورهاي ياد شده را دست كم گرفت. همراه كردن جامعه هاي هنري- روشنفكري و مدني غرب براي تحت فشار گذاشتن سياستمدارانشان را در اولويت داشته باشند چرا كه به خودي خود از حرف هاي قشنگ "اوباما" و "مركل" چيزي عايد ما ايراني ها نمي شود و به مجرد از آسياب افتادن آبها مذاكره براي "معامله بزرگ" شروع مي شود: " دفن ملتي در قبرستان جمهوري اسلامي و دادن تامين هاي امنيتي در ازاي امتيازات اتمي و نفتي"
در داخل كشور هم ما مي توانيم از راهكاري كه ابراهيم نبوي پيشنهاد كرده نهايت استفاده را بنماييم. "هزاران وبلاگ نويسي كه هزاران صفحه آگاهي بخش و وحدت ساز ايجاد مي كنند." "هزاران كاربري كه با ذوق و سليقه مثال زدني ايراني شان كليپ ها از مظلوميت مقاومت مدني مردم و خشونت مغول گونه حكومت تهيه مي كنند و در موبايل ها و شبكه اينترنت مي پراكنند." "كانال تلويزيوني ماهواره اي كه اخبار صحيح وطن را به مردمان مان مي رساند و...."
احتمالا كليپي را كه به حمايت از احمدي نژاد در قبل از انتخابات پخش شده ديده باشيد. دقيقا به همان شيوه "نيما دهقان" در آن شب دعوت از خاتمي سعي كردند "محمود كذاب" را جومونگ و "خاتمي" را ... نشان دهند. با ديدن اين كليپ فهميدم كه حكومت تاثير شديد آن طنز و آن گسترش بلوتوثي را دريافته و اين ضدحمله را تدارك ديده... اكنون نوبت ماست كه نهايت سعي مان را در استفاده از اين ابزار براي فلج كردن روحي مزدوران حكومت و افزايش روحيه خودي به كار گيريم."
http://25khordad.blogspot.com/

 
At July 11, 2009 at 1:05 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود واقعا متشکرم که کامنت های اضافی را حذف کردید یک بار نوشته بودید قانون اساسی این سایت ادب و مطالب مرتبط است. من همیشه کامنت های سایت شما را با لذت خوانده و از آن درس گرفته ام جز همین چند هفته که اعصابت را خط خطی کردند بالاخره شعبان بی مخ ها هستند متاسفانه و همین ها راه نفس کشیدن را می بندند. [...]

 
At July 11, 2009 at 1:06 AM , Anonymous نامی said...

از حالا به بعد فقط مطالب مربوط به مقالات . عالی است برخی توجه ندارند که این جا وبلاگ خودمانی نیست بلکه مجموعه مقالات آقای بهنود این جاست.
متاسفم برایتان که این بار هم تمرین دموکراسی به دلیل یک شعبان بی مخ شکست خورد

 
At July 11, 2009 at 3:10 AM , Anonymous Anonymous said...

هر گلی نو که در جهان آید،ما به عشقش هزار دستانیم/تنگ‌چشمان نظر به میوه کنن،ما تماشاکنان بستانیم
سلام بهنود عزیز!مدتهاست میخواهم بعد از این همه مدت سر زدن مداوم به وبنوشتهایت کامنتی هم برایت بگذارم..اما به این کودتا رسیدیم و اخبار اینترنتی حسابی وقتم را گرفت تا امروز که مجالیست اندک کلامی گویم.
در پست "چشمانت می گوید گریسته ای" آقای مهیار زاهد بسیار بجا و خوب نوشته بود برایت..از نسل ما گفته بود و از نسل شما..از مایی که 2خرداد76 رای اولی بودیم و تمام مدت دانشگاه رفتنمان به روزنامه خواندن گذشت..ما حسابی روزنامه خوان شدیم و چون مطالب و تیترها جنجالی بود همه ی خانواده هم روزنامه خوانتر شدند..من خودم سالها بین لیسانس و ارشدم فاصله افتاد و حالا تازه دارم دکترا می گیرم..
و از شمایی که انقلاب کردید و ما را به اینجا رساندید...البته چه بسا اگر شما هم پیش بینیتان این بود این نمی کردید..اما باید درک شود که نسل ما اصلا انقلاب نمی داند چیست؟! انقلاب یعنی انتقام..یعنی ریشه کن کردن و از نو ساختن..با انقلاب نمی توتن به دموکراسی رسید و دوباره یک مشت کاسه لیس می آیند و فاجعه به بار می آرند...اما بر فرض محال،اگر هم انقلابی شد ما و شما نباید بگذاریم انتقام جای دموکراسی را بگیرد...مثلا خانم فاطمه صادقی(دختر خلخالی)×! او که الآن در خارج از کشور است و مدتی علیه حجاب نوشت و اینکه "بزور از 9 سالگی روسری بسر داشته است"(نقل به مضمون) خشم خیلیها را بر انگیخت اما دموکراسی با آدمهای دموکرات است که محقق می شود...آنوقت ما می دیدیم در وبسایتهایی که مقاله ی ایشان درج گردید...بیش از 80% کامنتها فحش و دری-وری به خودش و پدرش بود...من هم می گویم پدرش فلان فلان شده بود اما آزادی یعنی اینکه باور کنم در حدی با پدرش افتراق دارد که با او یک کاسه اش نکرد..ببین مسعود عزیز!از هم تیپ های من خیلی ها هر روز وبلاگت را می خوانند اما من همه ی اینها را گفتم تا تو راه به ما نشان دهی نه اینکه از همه جا ساز انقلاب بشنویم!..باور کن که همین کودتای ننگین از یک انقلاب ارجح تر است..من با وجود سالها روزنامه و کتالب خواندن اصلا نوشتن بلد نیستم و پوزش می خواهم که نثر غیرقابل تحمل بنده را تحمل کردی..من ایران را دوست دارم اما اگر تا دو ماه دیگر وضعیت به همین منوال باشد من هم از ایران می روم(البته من هیچ کسی هم نیستم ها...سوء تفاهم نشود) اما نیک می دانم "ایران" هرگز از من نخواهد رفت.../.

دو راه مانده برایم که اختیار کنم
دو راه:در بروم!یا که نه،فرار کنم!!...

 
At July 11, 2009 at 4:40 AM , Anonymous Irani said...

سلام
شاید بشه از روش خودشون برای برپایی یک تظاهرات بدون خشونت و با مجوز که پیرو آن مردم بدون ترس در سراسر کشور به خیابون ها بیان و نشون بدن که کی چقدر رای داره و مشروعیت استفاده کرد.
مثلن یکی یا چند تا از احزاب و یا اشخاص با نفوذ تقاضای برپایی تظاهراتی در محکومیت قتل زن مصری یا مسلمانان شین جیانی کنند، و یا حتی جنایات اسراییل، به طوری که همه مردم هدف واقعی را بدانند و اتفاقن شعار های مبهم مثل بیزاری از خشونت را سر بدهند

 
At July 11, 2009 at 5:21 AM , Anonymous Anonymous said...

بازجوي حجاريان فيزيوتراپي مي كند; ‫روشهای فیزیوتراپی: وزنه زدن قپانی، کشش، آویزان کردن ، مانیکور (منظور ناخنها را تمیز کردن است)، گرما ی موضعی، ماساژ، ....، ضمنا فراموش نشود که قلب شما کف پای شماست!

 
At July 11, 2009 at 12:03 PM , Anonymous bavar said...

اين داستان نوكيا هم از آن شرارت هاي حزب توده است براي پنهان كردن نقش روسيه كه بسيار بدتر است از يك شركت غربي كه تكنولوژي ميفروشد٠ سيستم هاي سوئيچينگ و مخابرات همه امروزه به ابزار كنترل و فيلترينگ و رديابي مجهزند٠ بعضي از دولتها مثل انگلستان كه همين سيستم را دارد از آن جهت كنترل تروريست ها و تصاوير سكسي مربوط به كودكان استفاده مي كنند و برخي مثل ايران و چين و روسيه جهت سركوب مخالفين ٠ چين قويترين آنرا دارد و به زودي به جاي نوكيا بازار ايران را خواهد گرفت٠ اينجاست كه با خوشخيالي داريد به حاميان احمدي نژاد خدمت مي كنيد ولي يك نفر عليه روسيه و چين حرفي نميزند٠ كالاهاي چيني را تحريم كنيد!

 
At July 11, 2009 at 1:09 PM , Anonymous Anonymous said...

برخی از علما و مراجع عظام تقلید در پی فشار حامیان احمدی نژاد مبنی بر حمایت ایشان از دولت دهم، حضرات آیات عظام تهدید کرده اند در صورت افزایش این فشارها به نشانه اعتراض قم را به قصد نجف اشرف ترک خواهند کرد.

‫بقدری که در ظرف این ۳۰ روز برای روحانیت اصیل و مستقل نزد عوام و خواص کسب احترام شد، ظرف این ۳۰ سال نشده بود.

ستاد بهنود از سوابق اسلاف صالح این قبیله در پشتیبانی ملت یادی بکنند، و مسوولیت تاریخی ایشان را گوشزد کنند.

 
At July 11, 2009 at 1:25 PM , Anonymous hu said...

‫آقای هاشمی در موقعیت بینظیری قرار دارند که امام خمینی در سال ۵۷ بودند: قطب اقتراب همه نیروهای دلسوز کشور، از مراجع عظام تا روشنفکران سکولار، از دانشگاهیان تا طلاب، از جوانان تا معمرین، از زنان تا مردان، از ایت الله منتظری تا آیت الله استادی، ...
‫‫
‫‫پیش به سوی نماز جمعه این هفته به امامت امام هاشمی !

 
At July 11, 2009 at 1:50 PM , Anonymous Anonymous said...

هميشه بعد از خواندن نوشته هاي شما چند ثانيه سكوت مي كنم و بعد آهي از گلويم خارج مي‌شود كه اگر نشود خفه خواهم شد... راستي تازگي ها حوصله كردين كتاب حروف اثر خودتون رو يه ورقي بزنيد! من دارم مي خونمش، تصادفي توي كتابخونة يكي از اقوام پيداش كردم دقت كردين كه چقدر چيزهايي كه نوشتين به روزگار امروزمون شبيه، اون وقت ها هم همينطوري بود؟ يا داشتين پيشگويي مي كردين؟/ سايه

 
At July 11, 2009 at 8:27 PM , Anonymous Anonymous said...

‫اعتدال آقای هاشمی، و اینکه عموم طبقات از ایشان خاطره بدی ندارند، و همچنین احترام ایشان نزد مراجع قم و نجف، و مظلوم واقع شدن ایشان در قضایا ی اخیر، و همدلی با جوانان و نو اندیشان و تجارب ذیقیمت ایشان ، و متانت ایشان در برخورد با امثال احمدی نژاد....در ایشان ویژگیهای رهبری را متعین کرده است. آیا ولی شناسان ایشان را خواهند شناخت؟

‫من پیشنهاد میکنم از هر طبقه ای کسانی این طرح را در افکن‌ند که در شرایط موجود کیان نظام انتقال رهبری را به آقای هاشمی ایجاب میکند. آقای گنجی ، بسم الله!

 
At July 11, 2009 at 8:34 PM , Anonymous Anonymous said...

‫ضمنا در رهپیمایی ها به جای شعارهای سلبی و توهین به مقامات عالی کشور که مناسب نیست و تخطی از قانون است، شعار رهبر ما هاشمی است را بدهند. ایشان میتوان‌ند و میخواهند روال کشور را به سمت دموکراسی و عقلانیت ببرند،ولی از پشتوانه مردمی خود مطلع نیستند. حمله بیسابقه جناح احمدی نژاد به ایشان هم دقیقا به دلیل این پتانسیل است.

 
At July 12, 2009 at 1:24 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام،

سالیان دراز است که نوشتهای شما را دنبال می‌کنم،و همیشه لذت بردم،امروز ولی‌ همراهی شما را با مردم بسیار ضعیف میبینم،چرا که دیگر وقت آن نیست که هر از چند گاهی‌ مطلبی بگذارید و با هزار مثل تاریخی‌ سعی در گفتن حرفی‌ دارید که با یک جمله گفتنی است.بهنود عزیز امروز روز شفاف گفتن است و ۳۰ سال در لفافه گفتن کمکی‌ نمیکند

 
At July 12, 2009 at 4:16 AM , Blogger soroush said...

پایدار باشید

 
At July 12, 2009 at 5:18 AM , Anonymous Anonymous said...

داشتم به این فکر میکردم که چه زندگی ارامی داشتم اگر در قلب لندن متولد شده بودم ،در یک خانواده معمولی،شکم سیر و بی نیاز از ارمان های ازادیخواهانه ... راستی مهمترین دغدغه جوان و میان سال لندنی چیست ؟ یا شاید در نقطه ای دور دست در کنیا گرسنه اما سیر از افکار آزادی خواهانه به هر صورت سیر ... به نظرم در یک دور و تسلسل گرداب گونه گرفتاریم صد سال است که به ازادی و چارقد خانم ها فکر میکنیم گاهی از سر وگاهی به سرشان میکشیم ...و ما در گرداب سرگیجه می کشیم حالاباز باید به اصول و طرق مبارزه منفی فکر کنیم .... فکر میکنم باید منتظر بمانم و وقتی نوبت هاشمی برای نماز جمعه شد همگی در نماز شرکت کنیم ... چطوره ...ناصر ..(;-)

 
At July 12, 2009 at 12:03 PM , Anonymous Anonymous said...

آقای هاشمی در موقعیت بینظیری قرار دارند که امام خمینی در سال ۵۷ بودند: قطب اقتراب ‫و گرانیگاه همگرایی همه نیروهای دلسوز کشور، از مراجع عظام تا روشنفکران سکولار، از دانشگاهیان تا طلاب، از جوانان تا معمرین، از زنان تا مردان، از ایت الله منتظری تا آیت الله استادی، ...

‫حقا میانه روی ، اعتدال و عدم گرایش افراطی به یک گروه، متانت، از خود گذشتگی ، تحمل جفای دوست و دشمن به جهت دفاع از انقلاب از قبیل بر عهده گرفتن ختم جنگ تحمیلی..... شایستگی رهبری را ‫در ایشان متعین کرده است.
‫چنان به پیشواز امام هاشمی رفسنجانی برویم که به استقبال امام پس از تبعید رفتیم.
پیش به سوی نماز جمعه این هفته به امامت امام هاشمی !

 
At July 12, 2009 at 1:49 PM , Blogger nima said...

بسم الله قاسم الجبارين

حسين يك درس بزرگتر از شهادت اش به ما داده است و آن نيمه تمام گذاشتن حج و به سوي شهادت رفتن است .. مراسم حج را به پايان نمي برد تا به همه ي حج گزاران تاريخ ، نماز گزاران تاريخ ،‌ مومنان به سنت ابراهيم بياموزد كه اگر امامت نباشد ، اگر رهبري نباشد هدف نباشد ، اگر حسين نباشد و اگر يزيد باشد ؛ چرخيدن به گرد خانه ي خدا با خانه ي بت مساوي است . در آن لحظه كه حسين حج را نيمه تمام گذاشت و آهنگ كربلا كرد ، كساني كه به طواف همچنان در غيبت حسين ادامه دادند مساوي هستند با كساني كه در همان حال بر گرد كاخ سبز معاويه در طواف بودند .

آقايان محترم ، موسوي و كروبي گرامي كنون به چه مي انديشيد ؟ مگر حسين به هنگامي كه اصولي از دين را شكست به اين مهم انديشه مي كرد كه مبادا ياران اش هزينه اي پرداخت كنند ؟! اضطرار شكستن اصلي از دين مگر از خون من و شما اهم تر است ؟! مگر قرار بر اين نبود تا به پاي جان در كنار هم بايستيم براي احقاق حقي كه بدان ايمان داشتيم ؛ پس چه شد ؟ آيا به راستي شما گراميان بر اين باور هستيد كه با كنار كشيدن شما مردمي كه از اين جنبش حمايت كردند ديگر هيچ هزينه اي پرداخت نخواهند كرد ؟ به راستي اخبار به شما مي رسد كه ما هنوز هم در حال پرداختن هزينه ايم ؟ ما به پاي اين هزينه ها ايستاده ايم ولي حاصل و محصول اش را در دستان شما نمي بينيم زيرا شما به دنبال كارهاي مهمتري ! رفته ايد ؛ تشكيل حزب ؟ نجات دادن دربنديان؟ قافله ي دربنديان در راهند اما نه در اوين ، در تصفيه حسابهاي اداري ، دانشگاهي ، شركتي ، .... . به دنبال نجات چه كسي هستيد آقاي كروبي ؟ دبير روزنامه اعتماد ملي ؟ به دنبال چه هستيد آقاي موسوي ؟ حزب ؟ . آقايان محترم بزرگترين جنبش و جبهه در اختيار شماست چرا متوجه نيستيد ؟ مگر امام در سال هاي ظلم و بيداد حزب تشكيل داد؟ مگر به دنبال آزادي ياران اش بود ؟ آقايان با كدام ناله و فرياد به گو ش تان برسانيم كه داريم هزينه مي دهيم ؛ از كدام عدم پرداخت هزينه صحبت مي كنيد ؟ كه اگر شما حرفي نزنيد و خاموش بنشينيم هزينه نمي دهيم ؟ به راستي اين قدر ساده انگاريد يا احمدي كينه توز را نمي شناسيد ؟ خس خاشاك گويان زياده شده اند آشغال هم خطاب مان كردند ! هزينه ؟! دوست دانشگاهي ام به دليل طرفداري از شمايان دارد از اداره اخراج مي شود ! پسرعموي ام به خاطر مرخصي ساعتي در روز برگزاري راهپيمايي آزادي قرارداد شركت اش فسخ شده است ! نامزدم هنوز با باتومي كه بر فرق اش كوبيده اند مرا نمي شناسد ! ( صداي بغض ام را مي شنويد ؟ ) مادرم هنوز بر اثر شبهايي كه برادرم در كنارمان نبود شبها چندين بار تهوع فشار افتادگي دارد ! باز هم بگويم ؟ نه منظور من رنج نامه نويسي نيست . من عدالت خواه ام . من همان پشتيبان راي به دست شما هستم كه در پي باز پس گيري راي ام برخاسته ام و تا پاي جان در كنار شما هستم ، شمايي كه نمي دانم در كجا هستيد ؛ مگر شما راهبر جنبش ما نبوديد ؟ امام اينگونه رهبري تان كرد تا حق تان را بگيريد ؟ دست مريزاد آقاي موسوي . خوشا به غيرت تان آقاي كروبي . ناله ها و فرياد هاي هجدهم تيرماه را شنيديد ، با گذشت اين همه مدت هنوز نام شمايان بر گلوي مردم است ، همان گلوي ندا آقا سلطان است ، خون از حلقوم همه ي ما دارد مي آيد ، آيا مي بينيد ؟ اين بود تحصن كردن تان ؛ ‌تا همه از جاي جاي ايران به شما بپيوندند ؟ مردمي كه آن راهپيمايي عظيم را سازماندهي خودجوش كردند نياز به چه كانالي دارند تا با راهبري شما به نتيجه برسند ؟ حزب ؟! تا چند سال ديگر ؟ چهارسال ؟ نه آقايان محترم اين انتخابات آزموني بود براي تقلب ها و فريب ها و عددسازي هاي بعدي ؛ احقاق حق همين شش ماه است وگرنه خرما بر درخت مي گندد ، روسيه و پوتين را كه يادتان نرفته با اين رييس جمهور مترسكي ! اينان هم كه ثابت كردند كمونيستي هستند ، مسامان كشي چين را كه مي بينيد .
سخن را اطاله ندهم ، مقصود اين است كه خدمت مباركتان عرض كنم: آقايان عزيز ما جنبشيان كه كنار شما رزميديم داريم هزينه مي دهيم و خواهيم داد ( اين ابتداي راه احمدي عدالت سر خود است ) محصول هزينه ي ما خاموشي شما نيست . امت سبز شما را نمي بخشد اگر خاموش بنشينيد و وعده به آينده دهيد . همراه شما هستيم ( اين « يم » را از طرف خودم نمي نويسم ، ما هنوز عادت نكرده ايم از جانب ملت حرف بزنيم ! من اين نامه را از طرف53 نفر مي نويسم ) منتظر قدوم شما در راهپيمايي ، تجمع ، تحصن و تحصن هستيم . ما كه فريادمان اين است نترسيم نترسيم ما همه با هم هستيم . شمايان را نمي دانم .

 
At July 12, 2009 at 3:26 PM , Anonymous Anonymous said...

‫از مراجع عظام بخواهیم که در نماز ملیونی جمعه به امامت امام هاشمی حاضر شوند. این اقدام نمادین نشان دهنده اجماع امت و امامت جامعه بر رهبری آقای هاشمی‫و تضمین کننده عزت و کرامت روحانیت شیعه تا سالها خواهد بود.

 
At July 13, 2009 at 2:36 AM , Anonymous Anonymous said...

دعوای دمکراسی برای مشتی بیخبر از اوضاع زمانه همان بلوای ملا نصرالدین
بر سر لحافش است وگرنه در پشت پرده چیزهای دیگریست که بهنود هم تا حد
زیادی طرف یکجناح را گرفته و ولکن هم نیست ٬ پس از خمینی و فروپاشی شوروی
جناح محافظه کار با این فرضیه که امریکا و اروپا سر ناسازگاری با جنبش مسلمانان
دارد بهتر است نزدیکی با شرق که روسیه و چین و هند باشند پیشه کند و جناح اصلاح طلب
با لیدری رفسنجانی خواهان ماندن ایران در طیف غربیها و دادو ستد با آنها بود که خاتمی
را هم در این جهت برسرکار آورد . اگر بی بی سی و سی ان ان در ماجرای انتخابات
اینگونه سیل وار بکمک اپوزیسیون امدند فقط جهت همین هدف بود و اینگونه
است که جناح راست اصلاح طلبها را بدنبال انقلاب مخملین سر زنش میکنند و برعکس
اصلاح طلبان انرا کودتای روسی !!؟ قلمداد میکنند

 
At July 13, 2009 at 3:09 AM , Anonymous Anonymous said...

امروز اشك هايم جاري است، وقتي مي بينم هم سن و سالهايم از شكنجه مي ميرند ، دلم مي گيرد وقتي چشمان خيس شده ي مادري را مي بينم كه فرزند 19 ساله اش را بدرقه مي كند بدون اينكه كتاب هاي كنكو ر را به دستش داده باشد، كه در اين گور جايي برايش نيست .
امروز اشك هايم براي جاري شدن زمان نمي خواهند، اشك مي ريزم براي تمامي روزهايي كه نگذاشتند بگريم ، اشك مي ريزم براي بلقيس ، فاطمه ، ندا ، سهراب و ..... همه آنهايي كه با آرزوهايشان تشيع شدند.
اشك هايم را پنهان نمي كنم ، بگذار همه فكر كنند پوشكم را خيس كرده ام ، بگذار همه فكر كنند كه قرمزي چشمانم از بي خوابي است ، مي گريم .شايد هم راست بگويند من پوشكم را خيس كرده ام .

http://soleil.blogsky.com/

 
At July 13, 2009 at 5:58 AM , Anonymous Anonymous said...

مگر فراموش کرده اید هاشمی در همان ایام 18 تیر 1378 در یکی از نماز جمعه ها حاضر شد و گفت "اگر به این جریانات خاتمه ندهید خودم شخصا برای حفظ انقلاب وارد صحنه خواهم شد" او همان هاشمی است. بازیچه اش نشویم!

 
At July 13, 2009 at 8:29 AM , Anonymous Anonymous said...

‫شما هرکسی را در ظرف محیط و تربیت و تجربیاتش ببین. امروز حمایت از هاشمی به معنای نفی دار و دسته قداره کش رییس جمهور تحمیلی است. فراموش نکنیم که سعیدی سیرجانی در اولین مقاله ای که در نعط [ستایش] هاشمی نوشت چه گفت. این همان هاشمی است. فراموش نکنید که فائزه هاشمی فرزند همین خانواده و عفت هاشمی همسر همین مرد است.

 
At July 13, 2009 at 8:54 AM , Anonymous Anonymous said...

می خوانم و چشمانم از فرط اشکهای نریخته می سوزد. اشکی که سالهاست خشک شده.. امروز صدایم خاموش و روحم آزرده تر از همیشه است امروز از همیشه تنهاترم.. امروز خاموش ترم از همیشه اما گناهم هنوز همان گناه قدیمی است.. زن بودن.. گناهی که با آن زاده شدم و هیچ راه فراری از آن ندارم. گاه آرزو می کنم که کاش این کینه لحظه ای دست از سر دلم بر میداشت. آه چه رویای پوچی! زنده هستم که این کینه.. این میراث شوم مادرانم رابه دخترانم هدیه کنم و روزی می آید که تقاص اشکهای فروخورده مان را تک به تک از قاتلان آزادی مان پس بگیریم و تا آن روز اگر در کنج تنهایی تلخم به سراغم بیایی هرچند جز لالایی سکوت هیچ نمیشنوی اما برق امید را خواهی دید که از فراسوی نگاهم میدرخشد..
وه که چه لرزه ای بر تنشان نشانده همین شور آزادی!! اگر فرزندم را میکشند و خواهرم را شکنجه می کنند.. اگر به هر دری میزنند که خاموشم کنند فقط از ترسی است که نگاهم در دلهاشان انداخته..
اندکی صبر سحر نزدیک است
ف.ع

 
At July 13, 2009 at 1:28 PM , Anonymous hamvatan said...

قبول دارم که در ایران تند روی میشه و شعاع افراد درون نظام رو دارند خیلی محدود میکنند و جمهوری داره به شدت کمرنگ میشه....
اگه نگیم بیرنگ شده...ولی یه واقعیت هست و اون اینه که روند غرب گرایی و مدل غربی که داره در ایران اوج میگیره مملکتمون رو در جهتی می بره که غرب 70 سال گدشته داشته بنابراین می بایست ما باید با مدل سازگار با فرهنگ خودمون جلو بریم وگرنه تازه بعد ار 50-60 ساله دیگه تازه میشیم وضعیت فعلی اونها

 
At July 13, 2009 at 3:55 PM , Blogger پشنگ آزاد said...

آقای بهنود در برنامه روز دوشنبه بی بی سی گفتید که مولوی هم نسبت به زن ها دید تبعیضی داشته ، تو کدوم دفتر ، کدوم حکایت ؟
خیلی خیلی ممنون

 
At July 13, 2009 at 8:06 PM , Anonymous Anonymous said...

نماز جمعه تهران به امامت آيت الله هاشمى رفسنجانى 1/5/1378

http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?LanguageID=1&id=49436&SubjectID=47894

 
At July 14, 2009 at 2:01 AM , Anonymous Anonymous said...

این هموطن !!؟ بیچاره و افسرده حال در عالم رویا داره میبینه ایران
غربگرایی جهانشمول را برگزیده و ....؟ بابا بیدار شو این هفتاد میلیون
ایرانی جدای این چند صد هزاری که در شمال تهران و گاندی و گیشا و شهرک غرب !؟ و
نارمک زندگی میکنند و فرهنگ خالص ایرانی را در خونشون دارند
و اصل ایران را انها رقم میزنند غربزدگی با شاه مدفون شد غربگرایی
از ۱۰۰ سال پیش مد شده بود انهم در یک یا دو درصد ایرانی ها وگرنه
انقلاب انها را درو نمیکرد

 
At July 14, 2009 at 3:59 AM , Anonymous Anonymous said...

بفول مولوی زن در کنار سیم و زر تبدیل به جاذبه ها میگردد .
گاهی نهد در طبع تو سودای سیم و زر وزن
گاهی نهد در جان تو نور خیال مصطفی
و شیخ بلخی ادامه میدهد
زر و زن را به جان مپرست زیرا
برین دو، دوخت یزدان کافری را
والخ

 
At July 14, 2009 at 10:01 AM , Anonymous Navid said...

بهنود عزیز! کجایی پس؟! منتظر مقاله ای جدید هستم

 
At July 15, 2009 at 3:00 AM , Anonymous Anonymous said...

چرا هیچ کس برای هشتم مرداد که چهلم شهدای سی خرداد است و می تواند به طور نمادین چهلم همه ی شهدای اعتراضات به انتخابات نیز باشد فکری نمی کند؟ آخه سی ام تیر که چهلم نمی شود. تنها یک ماه گذشته. ا

 
At July 15, 2009 at 5:44 AM , Anonymous Anonymous said...

:هموطنان بخوانید و ارسال کنید

آن کنیم
هموطن، اندیشه بر ایران کنیم‏
فکر آزادی بجای نان کنیم‏

نان طلب باشیم یا آزاد مرد
پشت بر این، روی را بر آن کنیم‏

گردهانها را به آتش بسته اند
کینه را در چشم ها عریان کنیم

ناله های جغد شب را بیم نیست‏
غرشی بالاتر از شیران کنیم‏

یک زما کار و سه از ما اعتصاب
چار با هم لقمه ای بر جان کنیم‏

نازنین، کم خوردن و کم خواستن‏
ما اگر کردیم، کارستان کنیم

برق منزل قطع و تاریکی فزون
شهرشب را همچو گورستان کنیم‏

دیش ها از بام بر زیر افکنیم
بر سر بی شرم آرادان کنیم‏

کارتون بر جعبه یِ جادو کشیم‏
پشت بر سیمای طراران کنیم‏

نی سوار واحد و مترو شویم‏
ترک ماشین راندن و فرمان کنیم‏

ره پیاده در خیابانها رویم
دیو را از کار خود حیران کنیم‏

پول اگر داریم اندر بانکها
برکشیم و خالی از تومان کنیم

مدرسه تعطیل و دانشگاه را
خانه یِ اشباح و ارواحان کنیم‏

کار تولید اَر بخوابانیم ما
آب اندر لانه یِ موران کنیم‏

کم خوریم و کم خَریم و کم بَریم
ورشکست این دولت ببران کنیم‏

گر کنیم اینها بدان ای هموطن
این ستم را زود ما ویران کنیم‏

از خرافات است این بیدادها
کهنه را بایست نو دامان کنیم‏

نورافشانی به ظلمت کار ماست
جهل را بایست ما بیجان کنیم‏

کس نخارد پشت جز انگشت ما
حل من و تو مشکل ایران کنیم

 
At July 19, 2009 at 5:50 AM , Anonymous Anonymous said...

بچه ها سه شنبه 30 تیر راس ساعت 9 شب روشن کردن تمامی وسایل پر مصرف یادتون نره. هنوز خیلی ها نمی دونن.
به همه اطلاع بدین به خصوص به شهرستانها.
ضمنا فراموش نکنید که این اقدام باید راس ساعت 9 شب با زنگ اخبار شبکه یک انجام بشه و نه حتی یک ثانیه زودتر.

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home