Saturday, September 29, 2007

در دیگ خود جوش

مقاله امروز روز را اینجا و یا در دنباله همین پست بخوانید

نوشته هائي شبيه به آن چه که کيهان و رسالت در شرح جنجال دانشگاه کلمبيا، با مقايسه دو دولت فعلي و پيشين نوشته اند [کيهان شنبه، رسالت پنجشنبه]، نه بايد اسباب نگراني هواداران اصلاحات شود و نه باعث دلازاري اهل انصاف. چرا که همين شماره روز شنبه کيهان، که شماره مخصوص سفر احمدي نژاد است با هدف پيروز نشان دادن يک شکست، و پاتک به رسانه هاي غربي خود بدترين ضربه اي است که مي تواند به دولت متبوع و مطبوع آقايان وارد شود.


دوم اين که فرض اين گونه نوشته ها بر عوامي است. و تشخيص چنان است که براي عوام بايد مطابق توصيه گوبلز، دروغ هر چه بزرگ تر.

اشاره نقدگونه اي این مقاله فقط به قصد به يادماندن است تا در اولين فرصت بتوان به آن رجوع کرد و با وسيله اي که تکنولوژي اطلاعات در اختيارمان گذاشته نشان داد چوپان دروغگو را و از آن بهره اي براي آينده برد.

از همان سطر اول مقاله کيهان مي توان آغاز کرد. نوشته شده "سخنراني احمدي نژاد را نيم ميليارد جمعيت جهان مستقيم ديدند" که دروغ است، اين از متحدالمالي آمده که از خيابان پاستور صادر شده و نويسندگان اروزنامه گر کمي بر آن تامل مي کردند در مي يافتند که چرا. به خصوص که در خود ايران هم سخنراني دانشگاه کلمبيا مستقيم پخش نشده و رقم بيننده مستقيم برنامه سخنراني نزديک به يک صدم رقم ادعائي است، عنايت کنيد يک صدم، يعني رقمي نزديک به چهار و نيم ميليون نه پانصد ميليون. اگر دليل و ماخذي هر چقدر سسست براي نيم ميليارد هست نشان دهند. خواهید ديد که ناتوانند. اگر هم اصرار کني خواهند پرسيد کدام سخنراني، و با لبخند خواهند گفت هر دو سخنراني را سرجمع گفتيم. اما باز هم به اين رقم ها نزديک نمي شود. بعد لابد سفسطه خواهند کرد که منظور از "مستقيم ديدن" يعني با چشم خودشان ديده اند. شاگردان مکتب گوبلز اگر آن "مستقيم" را نمي گذاشتند در مقالات رسالت و کيهان، مي توانستند ادعا کنند از جمع بينندگان تلويزيون هاي اروپا و آمريکا در سه روز به اين نتيجه رسيده اند. اما با همه اين شعبده ها هم باز به رقم نيم ميليارد نمي رسد مگر اين که دفتر رسانه اي رييس جمهور[براي اختصار از اين پس درر خوانده مي شود] با استدلال قوي ثابت کند که نيم ميليارد به معناي چهار و نيم ميليون است.

کيهان نوشته " در نظرسنجي از دانشجويان دانشگاه كلمبيا، 77% موافق سخنان احمدي نژاد بودند." غلط است. از دانشجويان دانشگاه کلمبيا پرسيده شده بود که آبا شما با سخنراني [نه سخنان] احمدي نژاد در دانشگاه موافق بوده ايد. هدر صدی پاسخ داده اند بله. اگر از دانشجويان مي پرسيديد با نطق رييس دانشگاه [همان نطق توهين آميز] موافقيد يا نه..موافقت بیش از هفتاد و هفتاد در صد می بود. باز به انصاف نويسنده رسالت که اين بخش از متحدالمال درر را چنين نقل کرده "سي ان ان در نظرسنجي خود اعلام داشت شصت و يک در صد حاضران موافق سخنراني احمدي نژاد هستند"

"در نظرسنجي مؤسسه آمريكايي وستنت وود، با اين سؤال كه آيا احمدي نژاد را رئيس جمهور خوبي مي دانيد يا بوش؟!، 40% مردم آمريكا، به احمدي نژاد رأي دادند" این نوشته کیهان است. ظاهرا هواداران دولت دارند اين برگزيده شدن در مسابقه اي بر اساس انتخاب بين بد و بدتر را خيلي جدي دستور کار خود مي گذارند. اما بايد به آن ها گفت اگر از مردم آمريکا بپرسند که صدام حسين يا حتي بن لادن را رييس دولت بهتري مي دانيد يا جورج بوش، به احتمال اکثريتشان طرف مقابل را انتخاب مي کنند.

نوشته شده "روزنامه هاي اسرائيلي و رسانه هاي جناح نئوكان هاي آمريكا، احمدي نژاد را پيروز نبرد 48 ساعته رسانه اي در آمريكا دانستند و..." نخست آن که بر اساس سابقه اي که همچنان به شدت رعايت مي شود، و به نظر مي رسيد از ائين نامه هاي غيرقابل تغيير روزنامه کيهان است تائيد راديو اسرائيل و رسانه هاي آن کشور و همين طور رسانه هاي نوکان هاي آمريکا ذنب لايغفر بود. در همين سه سال کيهان بيش از ده هزار و هشتصد و سي و سه بار [از نوع آمار خود کيهان است] به رييس دولت و اصلاح طلبان و جبهه مشارکت و محمدرضا خاتمي و سعيد حجاريان ايراد گرفته که چه کرده ايد که دشمن رويتان حساب باز کرده و شما را پيروزمند ميدان مي داند. اين ها دام است اين ها بشناسيد ساده لوح نباشيد. به خودتان تامل کنيد که چه کرده ايد که اين ها حمايتان مي کنند و برايتان دست مي زنند. تغيير پايه اي مباني استدلالي روزنامه کيهان قابل تامل است. اما خبر صحیح تر آن است که رسالت نوشته هاآرتص نوشته احمدی نژاد در یک روز برنده شد. دوباره نگاه کنید به نوشته کیهان که با این اصل چه کرده است. کاری که همیشه می کند.

نويسنده کيهان اضافه کرده "ماراتون[کذا] جنگ تبليغاتي كم سابقه اي كه عليه جمهوري اسلامي و دكتر احمدي نژاد براه افتاد عملاً و عليرغم همه محاسبات مادي و ظاهري، بنفع گفتمان انقلابي، صادق و اسلام گرايانه رئيس جمهور ايران پايان يافت. كارشناسان رسانه اي آمريكا صريحاً گفتند او كار خود را كرد و افكار عمومي آمريكا و جهان در مورد احمدي نژاد و ايران، تغيير كرد و ما چه بخواهيم و چه نخواهيم او بر همه ما تاثير گذاشت."

اول آن که اين ماراتون [کذا] کم سابقه نبود، همين شش ساله بزرگ تر و عجيب تر از اين ماراتون [کذا] در مورد بن لادن انجام شده، نه آن پايان يافته و نه اين. موفقيت اين ماراتون [کذا] هم بسته به اين است که براي که بخواهيم. اگر براي ملت ايران و منافع ملي اش باشد، کاملا جواب منفي است. اما اگر براي آرشيو رسانه اي رياست جمهوري باشد که چندي ديگر گزارش دهد که در دو هزار و چهار صد و سي نشريه عکس و کارتوني از آقاي احمدي نژاد چاپ شده و چهارهزار و سيصد و نود نويسنده در اين باره مقاله نوشته اند به نظر درست مي رسد، و البته موفقيت بزرگي است که مي توان پيشاپيشش تبريک گفت هم به رييس جمهور و هم به تيم سي چهل نفر دفتر رسانه اي و تبليغاتي ايشان. آن کارشناسان رسانه اي هم که "صريحا" چنان گفته اند جز مدير کيهان که هم امروز در سرمقاله اش نوشته چه کسي مي تواند بود.

نکته اساسي اما اين است که بازي تمام نشده است، و براي اين که آثار تمام اين جلوه گري ها روشن شود بايد منتظر ماند. گرچه رييس جمهور دو بار دستور داده اند که بازي تمام شود و پرونده هسته اي ايران بسته شود اما سخنگوي وزارت خارجه آمريکا نشان داد که آن ها فرمان از منافع ملي شان مي گيرند نه از رييس جمهور ايران، در مورد اين موفقيت بزرگ هم بايد گذاشت و کمي گذشت.

دليل نوشتن همين مقاله که مي خوانيد جز اين نيست که جاي جر زدن باقي نگذارد. چون اگر روزي که ما ايرانيان به هيچ روي براي کشورمان نمي پسنديم، اتفاق افتاد، روزهاي سخت، آن وقت نويسنده کيهان خواهد نوشت با تمام تلاشي که رييس جمهور شبانه روز براي صلح و دوستي به کار برد ولي اتفاقا چنين شد.

چنان که سه روز قبل کيهان در سرمقاله خود به قلم آقای شریعتمداری گفته هاي آقاي احمدي نژاد را در دانشگاه کلمبيا بازگو کرد و آخرش نوشت "اين درس خوبي است تا وادادگان اين قدر درباره مذاکره و رابطه سخن نگويند و بدانند که دولت از موضع استقلال و عزت با آن ها مخالف است". اما همان روز که چنين نوشته بود روزنامه ها و صدا و سيما خبر دادند رييس جمهور در ابتداي مصاحبه مطبوعاتي خود در نيويورک گفته "آماده مذاکره با آمريکا هستم و از قديم هم گفته ايم که جز در مورد يک کشور [اسرائيل] جمهوري اسلامي مساله اي ندارد براي رابطه با ساير کشورها."

بدين ترتيب معلوم شد هماهنگي لازم بين کيهان و درر صورت نگرفته است. و خدا رحم کرد که آمريکاها هر چه پيام رسيد جواب ندادند و گفتند مذاکره براي چي، وگرنه کيهان ناگزير مي شد روز بعد در سرمقاله خود خطاب به دولت سابق بنويسد شما اصلاح طلبان عزت سرتان نمي شد و نتوانستيد کاخ سفيد را فتح کنيد و حتي موفق نشديد با بوش دست بدهيد.

اما جمعبندي نويسنده کیهان جالب است. مي فرمايد "رويكرد رئيس جمهور و دولت پيشين در گفتگوهاي بين المللي و سياست خارجي، رويكردي محافظه كارانه و در حد انفعال و حتي عذرخواهانه از غرب و گاه پذيرش اشتباهات انقلاب در مبارزه با آمريكا بود" باز هم دروغ است. بايد مي نوشت "عمل شجاعانه دولت قبل دفاع محکم از مواضع قابل دفاع ايرانيان و جمهوري اسلامي بود و در مقابل حريف، يعني آمريکا [به طور مشخص وزيرخارجه اش را] به عذرخواهي واداشتن."

درباره گفتمان دولت پيشين نوشته شده "تکرار گفتمان غرب به زبان فارسي " در حالي که درست اين بود که مي نوشتند "تکرار ارزش هاي به دست آمده بشري به زبان فارسي و يادآوري نقش ايرانيان در تمدن جهاني" و بايد يادشان مي ماند که آن تکرار هيچ ارزشي هم اگر نداشت، از گرفتن وقت يک مجمع بين المللي با انشاهاي مدارس ابتدائي تهران در وصف عدالت و عشق و مهرورزي حتما بهتر و موثرتر بود.

نوشته اند "ما در اينجا كسي را به سوءنيت يا... متهم نمي كنيم بلكه به يك گفتمان و طرز فكر اشاره مي كنيم كه هنوز طرفداراني دارد. جناب آقاي خاتمي اخيراً ضمن محكوم دانستن فحاشي هاي رئيس دانشگاه كلمبيا، تلويحاً دولت جديد را هم نصيحت كرده اند كه نبايد بهانه براي اين اهانت ها به آنان داد و زمينه سازي كرد."

عجبا که براي يک بار در اين مقاله و در شماره مخصوص روز شنبه روزنامه کيهان سخن درست و دقيق گفته شد. به اين فهم بايد تبريک گفت.

نقطه مقابل اين سخن آقای خاتمی همان است که از معناي جمله برمي آيد. این که "کار دولت آقاي احمدي نژاد بهانه دادن به دست دشمن بود. چنان که تا همين جا که هنوز کار تمام نيست، اين سياست پرونده هسته اي را به جاي باريک کشانده، اروپا را عليه ايران تيزتر و مصمم تر کرده. از جمله فرانسه را که آقاي ثمره هاشمي مشاور خاص رييس جمهور از در عقب کاخ اليزه رفت بلکه ديگ طمعشان را [با الگوي رابطه شان با صدام حسين] به جوش آورد و آقاي دکتر ولايتي بر اساس سابقه دو دولت پيشين، از آن کشور به عنوان مفر و راهکاري براي شکستن اجماع اروپا ياد کرد، به همت دولت مهرورز آقاي احمدي نژاد به سر صف هواداران جنگ و يا تحريم ارتقا مقام يافت. توتال هم از خير ميليارد ها درآمد پارس جنوبي گذشت.

فهرست فوايد سياست دولت احمدي نژاد براي مردم ايران بسيار بيش از اين هاست. گوشه هاي ناديده دارد. وقتي دو سال ديگر انبارهاي کشور را قهوه پرکرد و گنديد، قهوه اي که در ازاي پول ملت ايران از نيکاراگوئه و بوليوي رسيده، وقتي همين امسال باغداراني ايراني که به نوشته اي بهترين سيب جهان [هفتاد نوع يگانه] را دارند سيب هايشان در دستشان ماند و خوراک دام شد، تا بازار براي سيب هاي وارداتي از دوستان فرصت طلب تازه باز شود. وقتي با پرداخت ميليون ها دلار شکر بيش تر از مصرف داخلي وارد شد [ که به گفته نمايندگان مجلس و وزيران خود کابينه، چنين فاجعه اي رخ داده است] و در نتيجه هزاران چغندرکار و کارگر کارخانه هاي قند بيکار شدند. وقتي هواپيماهاي ايران را ديگر همسايه هاي جنوبي خليج فارس هم راه نمي دهند [نگاه کنيد به قطع شصت درصد پروازها به دوبي] و در مقابلش رييس جمهور دستور مي دهد که هواپيمائي ملي به کاراکاس [درست آن سوي دنيا] پرواز بگذارد، تازه اولين نتايج سياست هاي تهاجمي دولت به دست آمده است، کاين هنوز از نتايج سحرست.

گيرم همين هواپيمائي که کم کمک دارند ورود هواپيماهاي فرسوده اش را به همه جا ممنوع مي کنند، همزمان قرارست سهامش در بورس عرصه شود، که طبيعي است بخش خصوصي داخلي و خارجي عاقل است و اين سهام را نمي خرد و ناگزير بايد مثل مورد مس عمل کنند، يعني به نقدينگي هائي که مديريتشان دست دولت است [مثل صندوق بازنشستگان بخت برگشته] فرمان بدهند که اين سهام را به قيمت خوب [کذا] بخرند. بعد هم به سبک ايدي امين براي خود دست بزنند و در فهرست افتخارات و آمارها و گزارش ها بنويسند هواپيمائي هم خصوصي سازي شد و اين دولت از هر دولت ديگري بيشتر خصوصي سازي کرده است.

نويسنده مقاله کوبنده کيهان مرقوم فرموده اند "اتفاقاً مي بينيم كه اين ادبيات و مفاهيم، موفق تر نيز بوده است،[یعنی ادبیات آقای احمدی نژاد] اولاً امتيازي به غرب نداده ايم. ثانياً حقوق خود را اعاده كرده ايم، ثالثاً در افكار عمومي آمريكا و غرب نيز تأثير بسيار موفق تري گذارده ايم و رابعاً دولتمردان آمريكا و غرب، امروز بدهكارتر و منفعل تر شده اند"

که بايد نوشت دروغ است و چهار غلط دارد. اولا اتفاقي نيست و کاملا طبيعي است و از قبل قابل پيش بيني بود که امتيازهائي داده ايم اما امتيازهاي داده از سوي آمريکا بيش تر بوده و مال ما نتيجه نداده است. ثانيا حقوق حقه مان را داريم در نبردي نابرابر به خاطر شعار و شعبده از دست مي دهيم، ثالثا افکارعمومي جهاني را بسيار عليه خود تحريک کرده ايم و رابعا دولتمردان آمريکا و غرب امروز به مراتب طلبکارتر و عليه ما جري تر شده اند". و حاصل آن که خدا کند نويسنده که زبان روزه هم دارد، اين همه را ندانسته و فقط خطا کرده باشد. وگرنه دروغ و تملق به قصد نزديکي به قدرت، مبطل روزه است قطعا.

خلاصه اين که نظر نويسنده روزنامه کيهان درست است، وقتي نوشته "بنابراين [ننوشته اند بنا برکدام] بنظر مي رسد اگر بجاي انفعال و عقب نشيني مدام از موضع حكمت، مصلحت و عزت [يعني همان کار ها که دولت خاتمي کرد]، موضع تهاجمي داشته باشيم و به تكليف، عمل كنيم، اتفاقاً [کذا] به نتيجه بيشتري هم مي رسيم".

ميشد مقاله را کوتاه کرد و براي صرفه جوئي در بيت المال نوشت"به جاي حکمت، مصلحت و غزت بهتر همان که مديرمان گفته است: ترمز بريده".

اما اين که در اول مقال ادعا کردم که اصلاح طلبان از اين گونه نوشته ها نبايد حتي دل آزرده شوند، اشاره به يک اصل معتبر تبليغاتي است که تحصيل کردگان اين رشته مي دانند و خامان نه.

خامان را تصور بر اين که چون هر سال ذکر مصيبت اولاد پيامبر مي شود و هنوز بعد هزار و چهارصد آن داغ تازه ست، تبليغات روزمره مربوط به کالاهاي زميني هم از همان دستند و هر چه تکرار کنند، تاثير و مقبولينشان افزون مي شود. حالا آن که چنين نيست. تبليغات زميني و غيرديني نقطه اوجي دارد، ماکزيمم مجاز. در آن نقطه با شتابي مضاعف برميگردد. شباهت تام و تمام به فواره دارد که علاوه بر آن که چون بلند شود سرنگون شود، سرنگوني اش به شتابي مضاعف است. اين همان تجربه اي است که اردوي رقيب نداشت و رياست جمهوري را ناخواسته در دامن آقاي احمدي نژاد انداخت. ستاد انتخاباتي رقيب به ياد دارند که عصر سه شنبه قبل از سوم تير نامه اي برايشان رفت که توجهشان داد که زياد و تند رفته اند، و توصيه کرد که اگر مي توانند در لحظه تبليغات را متوقف کنند و به مردم فرصت دهند تا به تماشاي خودنمائي حريف بنشينند. اين همان نقطه اوج بود.

اينک شماره مخصوص روز شنبه هفتم مهر روزنامه کیهان که از عنوان اولش شروع شد تا سرمقاله، و خبرهاي متعدد و همه به يک قصد. تبديل کردن شکست و خطاي سفر سوم به نيويورک که در لحظاتي خطرناک و بد اتفاق افتاد و سفر به آمريکاي لاتين و بخشش از کيسه ملت هم چاره اش نکرد. به اضافه تبليغات دستگاه رياست جمهوري که از معجزه هزاره سوم شروع شد و رسيد به سقراط معاصر، و چون هاله نور پيدا شد و افرادي در سوريه هم ايشان را در نسبت پيامبر ديدند [و عجب است که گوينده اين سخنان درربار هنوز به عنوان وزير به مجلس معرفي نشده] اينک در يک زمان واحد آقاي جنتي در نماز جمعه احمدي نژاد را در نيويورک داراي ماموريت الهي ديدند و خانم فاطمه رجبي هم لقب "آيت الله" مرحمت کردند. اصلاح طلبان مجال دهند تا اين قطار مدام سرعت گيرد. که مي گيرد با اين لوکوموتيوران ها که دارد.

در اين ميانه تعجب بعضي بابت تعرض نويسنده کيهان به آقاي خاتمي هم بيجاست. طبيعي است وقتي شما بخواهيد از يک شکست با کمک تبليغات يک پيروزي بزرگ بسازيد بايد از هر تذکار و نصیحتی جلوگيري کني. وقتي شما قرار باشد مقدمات مذاکره التماس آميز با شيطان بزرگ را فراهم کني بايد قبلا هواداران عزت را کوبيده باشي که هيچ نگويند وگرنه چطور مي توان وقت رفتن احمدي نژاد به مذبح گل سرخ تيتر زد "اسلام کاخ سفيد را فتح کرد". بله همه اين کارها ممکن است به شرط آن است که کسي در ديگ را بلند نکند.

که گفتند بچه ها گرسنه بودند و در انتظار پدر، مادر بخت برگشته مقداري خشگه برگ در ديگ ريخته و سر بار گذاشته بود مي جوشيد، هر وقت بچه ها ناله مي کردند مي گفت بگذار بپزد. پدر که آمد از حال بچه ها پرسيد مادر گفت الحمدلله هيچ کدامشان در ديگ را بلند نکردند و خوابيدند، اما در خواب ناله مي کنند.

حالا هم تمام اين خشونت ها به منقدان، همزمان با بستن سايت ها و روزنامه ها، براي آن است که کسي در ديگ را بلند نکند. پس کار به جائي بود اعلاميه دفتر رييس جمهور که از مردم خواست خودجوش به استقبال رييس جمهور نروند و در مساجد به سجده شکر مشغول باشند.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At September 29, 2007 at 8:39 PM , Anonymous Anonymous said...

اشتباه میفرمایید استاد عزیز

شما اگر قضاوت میکنید بین احمدی نژاد و یارانش و مطبوعات
نیویورکی و اصحاب پر قدرت طرفداران اسراییل حتما و انصافا رای شما بنفع نیو
یورکی ها هم نادرست است هم بنا بر گزارش خود سی ان ان و ان پی آر پیروزی
موقتی !!!نه دراز مدت برای احمدی نژاد رقم خورده چرایش را بنده نمیدانم شما
بهتر میدانید

 
At September 30, 2007 at 12:23 AM , Anonymous Anonymous said...

Jenabe Behnood Aziz,
Besyar beja neveshtid ke in favvare bazgashti darad, amma tarsam pish az an ke beresad be maximum mojaz, be khoon agheshte shavad in favvareye lejam gosikhte. Bar in bavaram ke ma mardom, bayesti bahayi pardakht konim baraye azadi, ta ghadrash bedanim, amma tabdil shodan be araghi digar, baraye mardomi ke be omid poole naft bar sare sofre be ahmadi nejad ray dadand bahayi ast bas sangin.
omidvaram jeddi didane in tahdidat az babate khami va javani am bashad va chenin amri tanha dar kaboose man bemanad o hichgah mohaghagh nashavad.
payande bashid.
S.T., USA

 
At September 30, 2007 at 3:16 AM , Anonymous Anonymous said...

عالی آگاه کننده منطقی. متشکرم و از شما خواهش می کنم که از این مقالات باز هم بنویسید

 
At September 30, 2007 at 3:16 AM , Anonymous Anonymous said...

دست مریزاد. عجب.

 
At September 30, 2007 at 4:12 AM , Anonymous Anonymous said...

dear; masoud behnood
This is the first time than I am leavin a comment for you.The reason for that is; you were one one the person that I've always admired.To me you were a symbol of historical knowlage & a peson who has the ability to interpret the political affaires independently.But unfortunatly this possitive immage has been shirinking to a point that forced me to leave this comment for you.I do beleave that somethimes the hatred would blind the people's eyes.dear behnoodas far as i know Mr ahmadinejad's speech has been broadcasted live by almost all mainstreem media such as BBC; CNN;France24; Foxknews aljazire and so on...would you trying to convince me that all this media would have just 4 melion audiece at any given time?To me the kayhans claims seems more realistic than yours.How ever you could argue that those billions audiance are not necceserily agree with ahmadinejad.secondly have you ever had a glims to websits like youtube myspace digg & so on. Some of the ahmadinejad's interview clips have been watched more than 200'000 times just in two days and astonishigly this clips have got very positive comments.I mean you hate ahmadinejad & I dont like him as well but please dont alow this hatred blind your eyes.

 
At September 30, 2007 at 6:03 AM , Anonymous Anonymous said...

برای اطلاع آقای مسعود اصلا چنین نبود که سخنان آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا را بی بی سی و سی ان ان و فاک زنده پخش کرده باشند. نمی دانم از کجا این اطلاعات را آورده اند. می دانید اگر چنین بود باید چه پولی به دانشگاه می دادند. من در نیویورک زندگی می کنم اما اگر بفرمائید که مقصودتان سخنرانی انشائی کودکانه وی در سازمان ملل بود که باید نظرم همان است چز این که آن سخنرانی که اصلا موضوع گفتگو نیست. من نمی دانم چرا ما باید دائم از این طرف پشت بام به طرف دیگر بیفتیم. آقا مدرک ارائه کنید برای این که آن سخنرانی را بی بی سی پخش کرده است. برای اطلاعتان همان طور که آقای بهنود نوشته حتی سیمای خود جمهوری اسلامی هم پخش نکرد. ظاهرا آقای مسعود باانگلیسی روانی که دارند و خوش به حالشان باد یا معنای پخش زنده مستقیم را درک نفرموده اند یا به نوشته جناب بهنود تعمق نکرده اند. اصل حکایت چیز دیگری است

 
At September 30, 2007 at 6:03 AM , Anonymous Anonymous said...

عجب مقاله ای عجب چشم و گوش باز کردنی

 
At September 30, 2007 at 8:07 AM , Anonymous Anonymous said...

dear behnood
first of all thank you for publishing my perevious comment.
Mr Mazaher has asked me to prove my claims.Because i dont have any access to BBc's archive i cant prove it but about the youtube please go to youtube.com type ahmadinejad+holocast his interview has been viewed more than 223'000 time and please reed the comments as well. about the digg again go to digg.com and reed the comments about ahmadinejad.may i ask you mr mazaher a question is'nt it a bit strange than sudenly all the republican's media have been consern about the hemosexul rights in iran and forgoten other issue.

 
At October 1, 2007 at 1:20 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام بر آقاي بهنود
در مورد مطلب ديگ خودجوش حرفي ندارم و اين سخن را از بابت مطلب قرارد داد 1907 يك قرن مي نويسم كه ذيل آن جاي كامنت تعبيه نشده بود و به ناچار اينجا مي نويسم و براي اولين بار به شما انتقاد مي كنم كه جنابعالي را كه من تاريخ داني منصف مي دانم حداقل در آن مطلب جانب انصاف را رعايت نكرده ايد و كاملا چشم خود را بر روي مهمترين عامل لغو آن قرارداد كه آيت الله مدرس بود بستيد. در همان كتاب مرحوم دكتر شيخ الاسلام كه در آن باره از آن نقل مطلب فرموديد و احتمالا همان كتاب اسناد محرمانه وزارت خارجه بريتانيا مي باشد،مرحوم استاد از مدرس بعنوان اين مرد بزرگ ياد كرده كه با تلاشهاي خود قرارداد را لغو نمود و اين مغفول گذاشتن چنين امري جناب بهنود عزيز نه در شان شما و نه هيچ تارخ نگار منصف ديگري است بگذريم كه هنوز بايد بدويم
سعيد

 
At October 1, 2007 at 1:54 AM , Anonymous Anonymous said...

استاد من هر روز سر می زنم فکر نکنید کامنت نمیگذاریم اصلا نمی آییم نه فقط نمی خواهم با نوشته های تکرای وقت شما را بگیرم.
ولی چقدر خوب نوشته بودید ای کاش آقای مهاجرانی هم از این دریچه به مسئله نگاه کرده بود اگر نخوانده اید لطفا بخوانیدش جالب است.
میدانید شاید که نه قطعا این عیب یکی مثل من است که طاقت نداریم شنیدن حرفی غیر، از دهان کسانی که دوستشان داریم.
البته من آنجا هم برای آقای مهاجرانی کامنت گذاشتم ولی هضم اینجور برخورد برایم ثقیل است بقول یکی از کسانی که نظرش را داده بود و ذکر کرده بود که کیهان مقاله ایشان را با آب و تاب چاپ کرده است.
ولی بهر حال شما خوب وجهی را برای بررسی سخنرانی رئیس جمهور انتخاب کرده بودید
من که لذت بردم
مطلب بعد در مورد بررسی اخیرتان در باره نوشته های کیهان و رسالت بود، من که تاکنون سعادت خواندن این دو جریده شریفه را نداشته ام ولی وقتی شما بعضی جملات آنها را برایمان نقل میکنید نمیتوانم باور کنم که نویسنده ایی اینقدر مخاطبش را نادان فرض کند خدا عمرتان بدهد که سعادت خواندن این جراید را نصیبمان میکنید.

 
At October 2, 2007 at 2:58 AM , Anonymous Anonymous said...

مسعود 3 کاملا درست می نویسد آقای مسعود به نظر می رسد که از اوضاع داخلی ایران اطلاعاتی از دور دارند و نمی دانند که افراد شناسنامه ای دارند مثل آقای بهنود که از زمانی که مردم ایران هیجان زده شده بودند هشدار دادند که این انتخاب کار مملکت را به فاجعه می کشاند. آن شب در رادیو آمریکا یادم نمی رود که در خانه ما دعوا شد دو سه نفر که امروز می گویند غلط کردیم دم گرفته بودند که این آقای بهنود نوکر آمریکاست و می خواهد هاشمی رفسنجانی انتخاب شود. فقط مادرم می گفت به حرفهایش گوش کنید. امروز همه آن عده به غلط کردن افتاده اند.[...] آن وقت آقای بهنود با این سابقه می نویسد که به او رای می دهم و بعدهم همه مطالبی که می خوانید. نه عزیزم . یک جای کار من و شما اشکال دارد و آن خود بینی است . [...]مسعود 3 درست می گوید. کمی باید اطلاعات را بیش تر کرد

 
At October 2, 2007 at 2:59 AM , Anonymous Anonymous said...

حرف آقای مسعود به زبان انگلیسی درست نیست و [...] است

 
At October 7, 2007 at 1:12 AM , Anonymous Anonymous said...

آقای بهنود ضمن تشکر از تلاش جنابعالی در عجبم از این حوصله و وقت زیاد که صرف موشکافی و تجزیه و تحلیل نوشته شخص آقای شریعتمداری می کنید آن هم با این تفصیل. ماشاالله! خدا قوت! مطلب برای نوشتن کم شده یا شما هم مثل داور عصبانی شدید؟

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home