Thursday, July 5, 2007

شغلی که اطمينانی به فردایش نیست

لغو امتياز روزنامه مشارکت، توقيف هم میهن، و توقف موقت خبرگزاری کارگران ايران [ایلنا] همزمان با هشدارهای تهديد اميز به ديگر رسانه های غيردولتی، بيش از هر چیز نشان دهنده آشکار شدن نتايج منفی عملکرد دو ساله دولت و افزايش انتقادهای مردم است. به گفته منقدان دولت با کاهش محبوبيت های دولت، تحمل رسانه های منقد هم کاهش گرفته است.

در هفته های اخير تاسيس شبکه های جديد تلويزيونی، خبرگزاری ها و سايت های اينترنتی، همزمان با تاسيس ادارات توليد کننده خوراک رسانه ای در بخش های مختلف دولت نشان دهنده آن است که همچنان که رهبر جمهوری اسلامی دو هفته قبل هشدار داد جمهوری اسلامی بايد نگران امواج منقد باشد که مقامات حکومتی از آن به عنوان "جنگ روانی" ياد می کنند.

شبکه تلويزيونی خبری پرس تی وی به زبان انگلیسی، تلاش برای تاسيس یک ايستگاه تلويزیونی برای دولت، تغيير کامل محتوای روزنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی از روزنامه حکومت به روزنامه دولت، گسترش بخش رسانه ای دفتر رييس جمهور و استخدام نويسندگان صاحب نام نشريات تندرو [بیش تر از روزنامه کيهان] و فعال کردن اداره مطبوعات داخلی وزارت ارشاد اسلامی از جمله فعاليت های تبليغاتی دولت در هفته های اخيرست.

در اين ميان کارشناسان سياسی ايجاد محدوديت های تازه برای رسانه های منقد را، همزمان با گسترش رسانه های هوادار دولت، علامتی می دانند از شکستن اعتماد به نفس دولت در استانه انتخابات مجلس. انتخاباتی که اصلاح طلبان پنهان نمی دارند که در آن چشم به موفقيتی شگفت آور دوخته اند. چنان که علی باقری عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی معتقدست "مهمترین پیام تعطیل روزنامه ها آن است که حاکمیت یکدست در اداره امور کشور و رفع مشکلات مردم، با بحران عدم کفایت و ناکارآمدی روبرو شده است تلاش دارد تا با محدود کردن مجاری اطلاع رسانی کشور، بر این وضعیت پیش آمده سرپوش گذارد و برای برگزاری انتخاباتی غیر رقابتی که در آن رقبا از حداقل امکان برای رقابت و مبارزه بی بهره اند آماده شود."

ناکامی های دولت

در هفته های اخير، درگيری های نيروهای انتظامی و امنيتی با زنان، دانشجويان، کارگران و به دنبال آن اجرای ناگزير طرح سهميه بندی بنزين که به هر حال ميليون ها ناراضی از خود باقی می گذارد، به تصوير دولت مردممدار محمود احمدی نژاد لطمه ای اساسی وارد آورده از همين رو علی مزروعی نماينده مجلس ششم معتقد است " اگر اجبار و برخي محدوديت‌ها و ملاحظات نبود، بسياري از افراد حقيقي و حقوقي با تحمل ضرر قابل توجه از اين بازار بورس خارج مي‌شدند و اين در حالي است كه از يك طرف به دليل مسايل و مشكلات فراوان اقتصادي در كشور[همچون بيكاري، فقر] نياز شديدي به سرمايه‌گذاري و توليد وجود دارد و از سوي ديگر تحقق چشم‌انداز 20 ساله و اجراي سياست خصوصي‌سازي نيز جز از طريق بورس ممكن نيست"

اقتصاددانان و هم جامعه شناسان از اولين هفته های روی کارآمدن دولت محمود احمدی نژاد و آشکار شدن رفتار اين دولت در زمينه های سياست خارجی و اقتصادی هشدار داده بودند که آثار بی برنامگی و پخش پول و اعانه بين مردم بزودی خود را به صورت تورم و افزايش نقدينگی و بيکاری نشان خواهد داد اما به قول گزارشگر روزنامه اعتماد "کارشناسان و اقتصاددانان کشور تحت عنوان عناصر وابسته به مافياي ثروت و قدرت يکي پس از ديگري عزل و از کار برکنار شدند و در عين حال برنامه هاي مدون توسعه کشور در عمل کنار گذاشته شد. هشدارهاي پي در پي اقتصاددانان کشور نه تنها مورد توجه دولتمردان و مجلسيان اصولگرا قرار نگرفت بلکه نطق هاي تندي هم عليه 50 اقتصادداني شد که سال گذشته اولين هشدار را به اصولگرايان حاکم داده بودند"

دولت احمدی نژاد در دو سال گذشته با خودداری از دادن آمار رسمی و حتی گزارش عملکرد خود به مجلس که مطابق قانون بايد سالانه صورت بگیرد شعارهائی با صفت های عالی را ترجيح داد و ماه گذشته هم که ناگزير شد با اخطار های متعدد نمايندگان مجلس گزارشی را انتشار دهد، گزارشی که به عقيده کارشناسان فاقد ارزش علمی و تعيين کننده بلکه ساخته بخش تبليغاتی نهاد رياست جمهوری بود.

عباس عبدی کارشناس مسائل اقتصادی و منقد دولت های هجده سال گذشته با اشاره به اختلاف ادعاهای اين گزارش با گزارش های رسمی نهادهای دولتی نوشته "اين گزارش را نمي‌توان در ذيل هيچ‌يك از چارچوب‌هاي گزارش‌نويسي رايج و علمي، دسته‌بندي كرد و قرارداد و فقط گزارش فقدان اعتماد به‌نفس است كه زير پوشش نمايش افراطي اعتماد به‌نفس پنهان مي‌شود، و مانع از آن مي‌شود كه دولت ضعف‌ها را ببيند يا اگر ديد جرات بيان و توضيح آنها را داشته باشد. "

آشکار کردن تضادها و خطاهای آماری گزارش عملکرد اقتصادی دولت، در يک هفته گذشته، مقامات دولتی را بيش از پيش با نشريات منقد درگير کرد و علاوه بر رييس جمهور چند تن از وزيران هم به انتقاد شديد از کارکرد مطبوعات پرداختند و تعداد جلسات و مناسبت هائی که بدون حضور خبرنگاران برگزار می شود به بالاترين حد در سی سال گذشته رسيده است.

در آخرين نامه ای که به بهانه تیتر چند روزنامه منقد دولت از جانب بخش رسانه ای دفتر رييس جمهور به روزنامه ها نوشته شد و آنان ناگزير از انعکاس آن شدند نوشته شده بود"شانتاژ و جوسازي رسانه‌اي به‌خصوص درباره مسائلي كه به منافع عمومي برمي‌گردد، اگرچه با هدف رقابت سياسي و تضعيف دولت اسلا‌مي صورت مي‌گيرد وليكن به تصريح آگاهان مسائل امنيتي، اين تحريكات مي‌تواند به عامل ناامني‌هاي اجتماعي و سياسي تبديل شود كه بر اين اساس بي‌توجهي به آن با منافع ملي و مصالح عمومي مغايرت دارد"

اشاره به تشویش افکارعمومی و اقدام عليه امنيت ملی از جمله اتهامات رايج برای توقيف بيش از صد روزنامه ای است که در نه سال گذشته در ايران توقيف شده اند.

امید و نوميدی

تنها چهار ماه قبل بود که با صدور چند حکم دادگاه های تجديد نظر درباره نشرياتی که در دوران دولت گذشته توقيف شده بودند، فضای اميدواری دهنده ای در محيط اطلاع رسانی کشور آغاز شد که مهم ترين حاصل احکام صادره در آن زمان انتشار دو نشريه هم ميهن و شرق بود. تعطیل شرق و لغو امتياز مشارکت از ديد روزنامه نگاران نشانه پایان اين اميدواری ها می تواند بود.

اينک دو نظريه در سطح تصميم گيرندگان در برابر هم قرار می گيرد. يک نظر با اشاره به فشارهای بين المللی و احتمال پدید آمدن روزهای سخت تر، معتقدند بايد از هر نوع حرکتی که از اميدواری و سرزندگی جامعه می کاهد خودداری کرد و مطمئن نبود که حکومت با گروه های فشار هوادار خود بتواند از تمام پيچ های سخت سیاسی و اقتصادی بگذرد.

گروه دوم کسانی هستند که با قبول شکست در برابر امواج اطلاع رسانی جهانی، و فرهنگ جهانشمول معقتدند تنها با منع و بند و استفاده از قانون و شبه قانون برای مهار اعتراض ها می توان در برابر فشارهای داخلی و خارجی ايستادگی کرد. از ديد اين عده راه ميانی که بتواند تضمين دهنده نوعی دموکراسی و در عين حال بقای جمهوری اسلامی باشد وجود ندارد.

از نظر گروه اول انتخابات پر شور، بدون توجه به اين که کدام گروه پذيرفته شده در آن به پیروزی می رسد خواهد توانست مشروعيت نظام را به جهانيان نشان دهد و کاهش دهنده فشارها باشد. از ديد اينان برای گرم کردن تنور انتخابات بايد استانه تحمل نظام بالا گرفته شود.

اما گروه دوم که در اصطلاح گاهی تندرو و گاهی اصولگرا و زمانی محافظه کار و روزهائی جناح راست خوانده شده اند، در مقابل انتخابات و صندوق رای، به راه پیمائی های ميليونی اصالت می دهند و در تبليغات خود هر راه پیمائی را رفراندوم می خوانند و همين را برای نشان دادن مشروعيت نظام کافی می دانند. از ديد اين گروه مطبوعات منقد نه تنها فايده ای نمی رسانند بلکه موجب کاهش اعتماد به نفس هواداران نظام و افزايش ريزش نيروها می شود.

هم ميهن

دور تازه نقص ازادی بيان در ايران بيش از ديگر نشانه ها با توقيف دوباره روزنامه هم ميهن مشخص می شود که در دوران جديد خود تنها چهل و دو شماره منتشر کرد، اما اثری در محيط حرفه ای روزنامه نگاری ایران گذاشت.

اين روزنامه که از دهمين شماره خود، به جایگاه دوم نشريات کشور از نظر شمارگان ارتقا يافت با هيات تحريریه ای جوان منتشر می شد ميانگین سن آن ها 28 سال بود و در عين حال ظرفيت های موجود و محدود مانده روزنامه نگاری کشور را نشان داد.

با توقيف هم ميهن عملا حدود صد نفر به جمع بيکاران حرفه روزنامه نگاری اضافه شدند که با همکاران خود در خبرگزاری ايلنا جمعی می شوند که يافتن پاسخی برای آنان، به عهده دولت مردممدار احمدی نژاد می ماند.

با توقيف اين روزنامه ، چند روزنامه ديگر که از آن ها رفع توقيف شد و خود را آماده انتشار می کردند نيز به طور طبيعی کار را متوقف می کنند تا به اطمينان نسبی درباره امکان فعاليت خود مطمئن شوند. گرچه در سی سال گذشته ، تجربه نشان داده که اگر به همه فعاليت های اجتماعی و اقتصادی هم امنيت برگردد، روزنامه نگاری و اطلاع رسانی کاری نيست که در آن اطمينانی به فردا وجود داشته باشد.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin share on facebook

نظرات

At July 5, 2007 at 10:43 PM , Anonymous Anonymous said...

salaam aghaye Behnood,

Masale in ghom mesle masale kabki ast ke baraaye faraar sar dar barf foroo mibarad. Bastane ham-mihan azmooni bar astaneh-ye tahammole aaghayan bood, ke hamantor ke farmoodid digar tahamole enteghadat ra nadarad. ta'asof bar in nasle javan ke dar in koorane reghabate beynalmelali andishe va elm, az in rooznameh-ye herfeh-ee mahroom shod.
Eradatmand

 
At July 6, 2007 at 2:49 AM , Blogger Unknown said...

با درود
به قول خودتان در اصلاح طلبی نباید نومید بود
به چهره محمد قوچانی دقت کنید در عین غم امید موج می زنه
شما ما همه می مانیم
یا حق

 
At July 6, 2007 at 9:54 AM , Anonymous Anonymous said...

اول بار که خبر را شنیدم با صدای شما بود در بی بی سی که گفتید شان اصلاح طلبی این است که امیدوار باشیم و باز هم سر به دیوار بکوبیم هر چقدر دیوار بگوید من نمی شکنم اما می شکند. این جمله را همان موقع برای خودم یادداشت کردم. آقای بهنود به ما هم یاد بدهید که چطور می توان امیدوار بود در این غمزدگی
شاگرد شما

 
At July 7, 2007 at 8:48 AM , Anonymous Anonymous said...

یایید اینها را خلع سلاح کنیم
مسعود جان شکوایه ات که از هر فریادی رساتر پود دلم را مجروح کرد.گریستم. کو ان کسی که از خون دل خوردن روزنامه نگاران ونویسندگان ای بوم بیخبرباشدکه ازمیرزاده شروع شده وبه یقیین به بهنودختم نخواهدشد.
این ملت شریف و فرزندان خلفش تاکی تاکی بایدمقهورومهجورزمانه شوند.قلم بدستان تاکی بایدبامرکب خون بنویسند حتما مازوخیست هستند ممکن هست که مست ایده الیسم باشند وشایدهم هنردیگری در چنته ندارند پس دندشان نرم!! چراملت صدای فرزندانش را نمیشنود؟ شایدملت خواب است؟بیاییدبیدارش کنیم!بیاییدتابورابشکنیم!بیایید منصورحلاج شویم!! بیاییدجلادان راخلع سلاح کنیم(این جلادان بد نیستند ادم بدوجودندارد اینها بیمار هستند) بیایید رندی کنیم بیاییدولوبظاهراعلان برائت کنیم. نه اعلان برائت ازدولت نه اعلان برائت ازخامنه ای نه اعلان برائت از نظام جمهوری اسلامی اعلان برائت از اسلام!!
اعلان برائت ازاسلام!! اعلان برائت ازاسلام!! من مسلمان نیستم حال چه میگویی!! ولایت فقیه مال من نیست حرف حسابت چیست!؟ بخدا که حسین بر حنجره چنین شخصی بوسه میزند!علی دستش را میبوسد!پیامبر خدا دعایش میکند!و فرشتگان خداسجده اش میکنند!بخداقسم فرشتگان خدا سجده اش میکنند!!
دانشجو کارگر نظامی معلم کارمند کشاورز محصل....بیایید راه مغالطه را ببندیم!! بیایید یکباروبرای همیشه اینها را خلع سلاح کنیم.

 
At July 7, 2007 at 9:34 AM , Anonymous Anonymous said...

جناب بهنود...دوستان و یارانیکه تحمل شما را ندارند و سیاست را مثل شما
بقول خودشان پراگمتیکالی و در بطن اوضاع یاد نگرفته اند با هر اتفاق و مجادله ایی

با حریفان زود عقب نشینیدمیکنند و میگویند چاره نیست نابود باید گردد!!؟
یک میشم یکشم انکه برادرم کشت !؟ اعدام انقلابی تنها راه رهایی !؟....

و شما براهی که چند دهه است مثل معدود نویسنده و ژورنالیست های صلح جو و
طرفدار مبارزات مسالمت امیز همچنان تاکید که چاره ایی جز این راه نیست و همچنان

سفارش پشت سفارش از راه انقلاب و خرابی صد سال دیگر با همینجاییم
از گذشته عبرت نگرفتن بهایست که میپردازیم .....اقا/خانم بگزارید ببندند

روزنامه و یا حبس روزنامه نگاران را اما انچه حریفانتان دوست دارند خشونت
است که انها اصلشان در این خصوصه است...اما مبارزه مسالمت جویانه

هم قابل قبول جامعه است هم مجامع بین المللی و کمکتان میکنند

 
At July 7, 2007 at 10:55 AM , Anonymous Anonymous said...

agha behnood yeki ke khod ra shagerdetan khetab mikonad az shoma soali kard,javabash chist?sar be divar kobidan?albatte dar sarzamine KAJDOM in shoghl behtarin shoghle har ensane ESLAHTALAB ham hast.ali

 
At July 7, 2007 at 2:22 PM , Anonymous Anonymous said...

بگذارید ببندند !!!
خانم/اقای محترم شمایی که به قول خودتان سیاست رادرعمل اموخته اید بدانید که اعلان برائت جنگ مسلحانه نیست . اگر در شرایط بحرانی کنونی حاضر به پرداخت هزینه ای در حد یک مبارزه منفی نباشید (اقشار مختلف اعم از زنان کارگران دانشجویان گواه خلاف این نظر هستند) وقوع اتفاقاتی که در کشورهای همجوار رخ داده در کشورمان بسیار محتمل خواهد بود. پس بیایید تلاش کنیم از وقوع فاجعه جلوگیری کنیم شاید نظر من افراطی است! نظر شما چیست؟ بیایید فعالتر باشیم! به یقیین سطح مبارزات کنونی کافی نیست! باید بنیادی تر و گسترده شود. من بر نظرم که اعلان برائت است اعتقاد کامل دارم و انرا راهگشا شما چه نظر عملی دارید بغیر از منتظر ماندن!؟

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home