tag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post8807929014389031648..comments2023-09-15T01:42:11.998-07:00Comments on مجموعه مقالات: کجا بودند نخبگان در پانزده خردادmasoudbehnoudhttp://www.blogger.com/profile/09891798049091881743noreply@blogger.comBlogger43125tag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-38479443649428077862011-06-16T01:43:06.753-07:002011-06-16T01:43:06.753-07:00حضرت استاد سلام . چند نکته خواستم به عرض برسونم . ...حضرت استاد سلام . چند نکته خواستم به عرض برسونم . هم اکنون ما در مقطع خاصی از تاریخ ایران قرار داریم . زیاد آتش گرفتن از اوضاع موجود خوب نیست . باید از تاریخ درس گرفت که نمیگیریم . شما از کسانی به عنوان قشر نخبه و روشنفکر و تلاشهای اونها یاد میکنید . اما اگر قضاوت کنید در زمان انقلاب و بعد از اون و حتی الان نخبگان مطرح انصافا نخبه هستند ؟ چه کسی گفته کسی که صاحب تریبون هست لزوما نخبه هست ؟ انقلابی که ایدئولوژیست های فکری اون دکتر شریعتی و بازرگان بودند نتیجه اش همین میشه . نمیخام کار اونها رو کوچک کنم . و یا تلاشهای اونها رو کوچک کنم . و یا بگم که میهن پرست نبودند و یا خواستار ارتقا ایران نبودند . نه . اما میخام بگم که اونها بهترین نخبگان نبودند . یا بهتر بگم اصلا نخبه نبودند . شما کتابهای دکتر شریعتی رو نگاه کن : فاطمه ، فاطمه است . عاشورا . ناکثین فلانین بهمانین<br />نتیجه این حرکت همین میشه که میبینید . ناراحتی نداره . تلاش میخاد . این مقطع تاریخی مقطعی هست که باید سپری بشه . اما نکته اینجاست که اگر از گذشته درس درست نگیریم بازهم حتی اگر از شرایط موجود درباییم ، باز هم در آینده به این شرایط برخواهیم گشت . خیلی دوست دارم روی نکته ای که گفتم تاکیید کنم . حافظه تاریخی ما صفر هست . 50 سال بعد از نوشته شدن کتاب حاجی آقا توسط صادق هدایت گروهی که در اون کتاب توصیف شده بودن روی کار اومدن . چرا ؟ چون کسی برای تفکر اون ارزش قائل نبود . کسی برای تفکرات درست و حرکات درست ارزش قائل نیست . الان هم کسانی به عنوان نخبه صاحب تریبون هستند که واقعا ضعیفن . منظورم شخص شما نیستید . ارادت بنده نسبت به خودتون رو میدونید . اما وقتی میبینم کسانی در جامعه سیاسی ایران به عنوان روشنفکر ازشون یاد میشه که واقعا ضعیفن میشه آینده رو حدس زد . باز هم اشتباه خواهیم کرد . درسهای درستی از تاریخ معاصر نمیگیریم . چون درگیر بازی شدیم . بعضی وقتها باید از بیرون گود به بازی نگاه کرد و قضاوت درست و عادلانه داشت . نخبگان ما هم باید از تاریخ درس بگیرن و پخته تر بشن . باید اقرار به اشتباه بکنن . این جسارت الان در کسی وجود داره ؟ در هیچ گروهی وجود نداره . همه معصوم از اشتباه هستن انگار . خیلی حرفها هست . اما حسش نیست که آدم بزنه . روی ماه شما رو میبوسم استاد . یا حقAhmadhttp://ahmad_bahmani2003@yahoo.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-7139089273577008312011-06-13T11:30:38.400-07:002011-06-13T11:30:38.400-07:00تا جایی که بنده میدانم همیشه بهنود پیچش مو دیده و...تا جایی که بنده میدانم همیشه بهنود پیچش مو دیده و لاغیر! آنقدر مو در روزنامه و سیاست و جامعه سفید کرده که بیخودی تحلیل نکند مثل بعضیها. بهنود جامعهی ایران را به خوبی میشناسد و این ملت هستند که سیاست را نمیشناسند! هیچگاه به لیدرها و ...بزرگان سیاست که روزگاری بدانها رای دادهاند اعتماد نداشتهاند. یادم نرفته هنوز تیتر روزنامهی شرق از قول خاتمی: صدای پای دیکتاتور میآید! یعنی ملت برای خودتان هم شده بروید و رای بدهید به کاندید اصلاحطلب! اما حدودن ده میلیون آنروز نیامدند و جوری دیگر رقم خورد. روزی رسیدند که سهراب برایاش نوشدارو سم بود و دیدیم که سهرابها به خون غلتیدند!محمودnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-68069827734222335132011-06-13T10:13:42.012-07:002011-06-13T10:13:42.012-07:00جناب پوریا طباطبائی نگران نباشید. جناب بهنود با عل...جناب پوریا طباطبائی نگران نباشید. جناب بهنود با علم و اطلاع از این که صددرصدی های هر دو طرف، رادیکال های هر دو سو به ایشان خواهند تاخت سخن خود را می گوید به نظرم یک نوع آموزش را در نظر دارند. راه بدی هم نیست ایشان پیش گوئی می کنند و عده ای هم مانند شب عید مخالفت می کنند و مانند همین داستان امروز احمدی نژاد و دولت و روحانیت پیش بینی ایشان درست در می آید و معلوم می شود که نگاه صد درصدی غلط است. در تکرار این حادثه خود به خود افراد در می بایند سخن درست کجاست. اگر در سی و سه سال گذشته همین کار را کرده بودیم در جنگل یک مشت شارلاتان یا بی خبر نمی افتادیم که با دادن شعارهای تند خودشان را در دل ها جا کنندراضیه از تهرانnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-60343456678274686182011-06-13T09:38:35.692-07:002011-06-13T09:38:35.692-07:00شاید بشود به عقاید مسعود بهنود یا هر کس دیگر ایراد...شاید بشود به عقاید مسعود بهنود یا هر کس دیگر ایراد گرفت؛ درست یا غلط امّا، آنکه بیش از چهل سال از سیاست و اجتماع نوشته و رنج ش را برده، نسبت دادن توهّم ش دور از انصاف و ادب است.<br />دوستان آرام باشند و نظر بدهند بهتر است؛ چرا عصبانی؟!!پوریا طباطباییhttp://poorya70.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-76063999961461062362011-06-12T05:50:50.443-07:002011-06-12T05:50:50.443-07:00آقای بهنود من واقعا این کامنت هارا خوردم خیلی ببخش...آقای بهنود من واقعا این کامنت هارا خوردم خیلی ببخشی خیلی ببخشید اما به حال شما گریه کردم. مگر می شود که این همه ما ایرانی ها کج فهم باشیم . شما در برنامه ای توضیح داده اید که آن چه دلم می خواهد چیز دیگری است اما آن چه دارد می بینم که اتفاق میافتد این است که انتخابات شلوغ می شود. حالا خوب دقت کنید به کامنت ها دوستان فرق این دو گفته شما را نمی دانند با شما بحث می کنند که چرا باید در انتخابات رفت و چرا باید رای داد. شما کی گفتید بروید رای بدهید <br />دوستان گم کرده راه ما در مورد مقاله همین مقاله شما هم همین طور دقت کردم و دیدم یک جای کار انگار لنگ است دوباره مقاله را خواندم دیدم نه اشکال از مقاله شما نیست . پس می ماند این که ما نسل اینترنت این قدر شلخته و شتلی شتلی شده ایم که اصلا دقت نمی کنیم . حیف از حیف از شما. اما خواهش می کنم پایداری کنید. ما کم نیستم ما محتاجیم و جز شما کسی را نداریممنصورهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-84343414386132556092011-06-11T21:54:41.917-07:002011-06-11T21:54:41.917-07:00جناب مسعود خان بهنود
قبول كه شما روشن هستيد و منو...جناب مسعود خان بهنود<br /><br />قبول كه شما روشن هستيد و منورالفكر. و قبول كه زندان ديده ايد و شغل شريف تان را نفروخته ايد و قبول كه به الطبع دوست داشتيد كه وطن پارسي _ ولا غيرتان_ طوري بود كه مي شد از آن لذت هاي اروپايي برد _كه البته همه مان اين آرزو را داريم_ ولي همان كساني كه شما خرده مي گيريد كه به نمايشگاه كتاب مي روند وكتاب را بالش سر همان كساني هستند كه نمي گذراند نمايشگاه كتاب تهران شبيه نمايشگاه مطبوعات نشود تا آقاي احمدي نژاد و شعبان هايش جرات جولان دادن در آن را نداشته باشند.<br />تمام حرف هايتان درست هم كه باشد يك جاي قضيه را توهم برتان داشته:<br />ديگر _آنگونه كه در سال هاي پيش از 57 بود_ كسي دنبال آن جلد سفيدهايي كه شما مي گوييد نيست البته به جز اقليتي كه شما تهييج شان مي كنيد و يا شمايان مي كنند.<br />و البته اين نشانه خوبي هم هست: احساساتي نخواهيم بودAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-57981929963442457192011-06-11T14:07:21.215-07:002011-06-11T14:07:21.215-07:00آقای بهنود ، من هم یکی از همان جوانان هستم که در ع...آقای بهنود ، من هم یکی از همان جوانان هستم که در عجبم از نخبگان مملکتم من جمله شما. در عجب هستم که تا چه حد در سرگشتگی های ذهنی غرق شده اید. دیدم چند روز پیش از بی بی سی میگفتید که انتخابات پر شور خواهد بود؛ ای کاش در آن برنامه صدایی داشتیم تا جواب شما رو میدادیم. که چطور پر شور میشود زمانی که میرحسین و کروبی در بند هستند و صدها نفر در زندان و میلیون ها نفر در زیر بار خط فقر و رهبری که کمر همت بسته که به رای مردم اهمیتی ندهد. چطور میشود به قول شما که مغلطه کردید اگر یک کمی زندگی به کشور برگردد ، مردم دیگر دنبال آزادی نیستند، چطور میشود که زندگی برگردد بدون وجود آزادی؟ این چه مغلطه ای هست؟ مردم رو هم که کلا نادان فرض میکنید که اگر علی دایی کاندید شود همه چیز را فراموش میکنند و به او رای میدهند! غافلید از این اینکه در کشوری که میرحسین معتقد به ولایت فقیه را، در آنزمان تحمل نمیکنند چطور اجازه بدهند علی دایی که یقه پیراهنش را باز میگذارد ، کاندید شود؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-51852253033043072262011-06-11T09:36:48.725-07:002011-06-11T09:36:48.725-07:00هادی از مشهد
مربوط به پیام قبلهادی از مشهد<br />مربوط به پیام قبلnostalgiahttps://www.blogger.com/profile/14701680828769109744noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-83850333663013313342011-06-11T09:35:14.791-07:002011-06-11T09:35:14.791-07:00رخداد انقلاب اسلامی تجربه ای بود که از سر گذراندن ...رخداد انقلاب اسلامی تجربه ای بود که از سر گذراندن آن برای مردم ایران واجب بود. فراموش نکنیم سردرگمی مردم در تعیین نقش مذهب در جنبشهای مشروطه و ملی شدن نفت چه آفاتی را به دنبال داشت. تجربه مستقیم مردم ایران از حاکمیت دینی آنها را از این سردرگمی رهانید. انداختن تمام تقصیرها به گردن روشنفکران و بیگانگان تنها فرافکنی است. اما صد افسوس که این تجربه گرانقدر به قیمت خونهای زیادی به دست آمد.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-16421877609921308022011-06-11T09:31:50.179-07:002011-06-11T09:31:50.179-07:00انقلاب اسلامی تجربه ای بود که رخدادش برای مردم ایر...انقلاب اسلامی تجربه ای بود که رخدادش برای مردم ایران لازم و واجب بود. فراموش نکنیم در جریان جنبشهای مشروطه و ملی شدن صنعت نفت رهبران مذهبی و خود مذهب چه ضرباتی بر ریشه جنبشهای آزادی خواهانه و مدرن ایرانیان وارد کرد. علت آن در سرگردانی مردم در پذیرش نقش مذهب بود. به همین خاطر اینگونه فکر می کنم که برای رسیدن به جامعه ای مدرن و آزاد در ایران سپری کردن و تجربه کردن اینچنین دوره ای واجب بود. و انداختن تمام تقصیرها به گردن روشنفکران و بیگانگان تنها فرافکنی است. تنها صد افسوس که این تجربه به بهای خونهای زیادی به دست آمد<br />هادی از مشهدnostalgiahttps://www.blogger.com/profile/14701680828769109744noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-73541743900976026982011-06-11T00:27:26.706-07:002011-06-11T00:27:26.706-07:00سلام
بنده حقیر نیز به بعضی از صحبت های آقای بهنود...سلام <br />بنده حقیر نیز به بعضی از صحبت های آقای بهنود در صفحه دو آخر هفته که موضوعش شرکت یا عدم شرکت در انتخابات آتی بود ایراد دارم <br /><br />بحث بر سر آزادی بیان ،نظارت استصوابی و آزادی زندانیان وغیره که به قول آقای بهنود در دوره های گذشته هم بود اما مردم شرکت کردند نیست و دلیل اقای بهنود انتخاب خاتمی در سال 76 علیرغم نبود پیش شرط های آقای رهبر است شکی در این زمینه وجود ندارد اما نمی دانم چرا در این برنامه 45 دقیقه ای این 3 مهمان محترم بحث تقلب رو فراموش کردن اونچه که باعث خواهد شد منه شهروند عادی در انتخابات شرکت نکنم عدم اطمینان از شمارش آرا است در انتخابات نیم بند گذشته این حداقل اطمینان وجود داشت برای همین بیش از 40 میلیون در سال 88 شرکت کردند که جبران اشتباه سال 84 را بکنن اما شاهد بودیم که چه تقلب وسیعی صورت گرفت آقای بهنود عزیز اگر گوگوش در انتخابات شرکت کنه من نوعی که می خوام بهش رای بدم از کجا مطمئن باشم بجای اسم گوگوش اسم ده نمکی از صندوق بیرون نیادmehdinoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-12860129472564256062011-06-10T22:07:07.262-07:002011-06-10T22:07:07.262-07:00خوشحالم که هستیدخوشحالم که هستیدAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-8235310103484339472011-06-10T17:33:16.701-07:002011-06-10T17:33:16.701-07:00اما یک داستان را هرگز فراموش نکن. در بهار عربی، بی...اما یک داستان را هرگز فراموش نکن. در بهار عربی، بی بی سی عکس احمدی نژاد را کنار دیکتاتورهای کشورهای عرب زبان گذاشت با زمان دیکتاتوری آنها. بسیار زود بی بی سی ناچار شد که احمدی نژاد را بردارد. چرا؟ بی بی سی چرا ندارد، اگر داشت بایستی ملکه انگلیس رسمی و علنی از من پوزش می خواست، از من بله از من، با دیگران چه بشود مجلس و نخست وزیر انگلیس تصمیم می گیرند و مساله من نیست. خطا کرده ای که دلبستگی به دستگاه ریاست جمهوری را در خود آنچنان نپرورانده ای که آنتی پاتی به محمود احمدی نژاد به بی اعتبار کردن دستگاه ریاست جمهوری کشور فرا نروید. و خطا می کنی که خیال می کنی نپاشیدن دستگاه کشورداری با رفتن این یا آن فرد بد است، شما بگو آمدن و رفتن خاتمی که در افسانه سازی های رسانه ای قرار بود گورباچف بشود که نشد و احمدی نژادی که قرار است پوتین بشود و من می گویم نخواهد شد. ایران امروز امپراتوری فروپاشیده نیست که روان مردم نیاز به ناجی داشته باشد. رفتار روزانه همه ماه های پیش از انتخابات ریاست جمهوری نشان می داد که رفتار بازیگران سختگیر سیاست در ایران از دلبستگی به دستگاه کشورداری ریاست جمهوری تهی است و بیهوده نبود که ناجی را در آخرین نخست وزیر یافت و خمینی مرده را بر سر خامنه ای زنده کوفت. قربانت گردم، شریعتمدار بودن کارگزاران یا دعاخوان شدن مبلغان سیاسی دانش را از اعتبار نمی اندازد. دانشی که برای شناخت است. دانش چیزی فراتر از چکیده و ساده شده رفتار روزانه انسان ها نیست، مهم آن است که از پرسیدن بازنمانی. داستان های تو بی شک برآمده از سرگذشت میهن و کشورتو و مردمان آن است اما جای پرسیدن از ریاست جمهوری در آن خالی است و چون نشانی از رفتار روزانه رییس جمهور در آنها نیست نمی تواند به دانش کشورداری ریاست جمهورانه در کشور فراروید. و کشور به دانش کشورداری با دلبستگی به دستگاه کشورداری پاسخگوی نیازهای مردمان آن نیاز دارد. و چون به این جا می رسد دیگر نمی توان مانند نیما گفت «چقدر بیچاره است انسان». مساله ساده تر آن است. انسان رییس جمهور شده بر پایه آزمون بشری دوره مدیریت زمانمند دارد.<br />دانش مدیریت امروز می گوید جایی که نیاز به نوآوری یا سازگاری روزانه با نیازهای دگرگونی پذیر انسان ها دارد به مدیریت چرخشی با زمان های چهار یا پنج ساله نیاز دارد. و قویترین مدیران هم بیش از دو دوره نوآوری پاسخگویانه نمی توانند. مدیران دانشورز هم با همه دلبستگی که به جایگاه خود پیدا می کنند برای واگذاری مدیریت برنامه ریزی می کنند. همه آنچه را که شما در باره این روزهای احمدی نژاد می گویی می توان در باره سال های پایانی زمامداری تونی بلر هم گفت و شگفت آور هم نیست. چون دیگر دانسته شده است توان نوآوری و سازگاری انسان با نیازهای دم افزون روزگارش محدود است. احمدی نژاد بحران سیاست هسته ای به ارث برده را خوب از سر گذراند. میراث او گمان نکنم سنگین تر از آنی باشد که به او رسید. اگرچه روان بزرگی و بزرگتر خواه ایرانی هنوز کوچکتر ستیز است و از احترام به کوچکتر از خود در آن نشانی نیست. من اگر به چشم خود ندیده بودم نمی توانستم باور بکنم که رفسنجانی و موسوی با احمدی نژاد چنین رفتار خواهند کرد. خاتمی هم اسیر رفسنجانی و احمدی نژاد ماند و نتوانست شخصیت مستقلی از خود نشان دهد. خاتمی با موعظه اخلاق به ستیز با احمدی نژاد پرداخت و بزرگترین بی اخلاقی را از خود بروز داد. <br />هوشنگAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-70272517846178577632011-06-10T17:31:53.331-07:002011-06-10T17:31:53.331-07:00ممکن است بفرمایی رییس جمهور آینده در کجا پرورده می...ممکن است بفرمایی رییس جمهور آینده در کجا پرورده می شود؟ قربانت گردم، نگرد، نیست. خطا کرده ای که دلبستگی به دستگاه ریاست جمهوری را در خود آنچنان نپرورانده ای که با رفتن این و آمدن آن، یا رفتن آن و آمدن این، دچار بحران رفتاری نشوی. دلبستگی به دستگاه کشورداری ضروری است. نمی توان به میهن، کشور و مردم دلبستگی داشت و به دستگاه سامانبخش زندگانی روزانه آن ها دلبستگی نداشت. من به شخص خاتمی رییس جمهور دلبستگی چندانی نداشتم اما هرگز به خود اجازه ندادم دلبستگی من به دستگاه ریاست جمهوری ایران در زمان ریاست جمهوری خاتمی آسیب ببیند. امیدوارم از من نخواهی به آخوندی که از جایگاه ریاست جمهوری در میان دو دختر خوش چهره برای تماشاییان گرامی فال حافظ می گیرد دلبستگی پیدا کنم. و باز امیدوارم از من نخواهی به آخوندی که در زمان ریاست جمهوری خطبه عقد ازدواج برای جوانان شیفته می خواند دلبستگی پیدا کنم. ریاست جمهوری جایگاهی تمام وقت است. او حق نداشت در زمان ریاست جمهوری چنان کند. چرا خیال می کنی جناب رییس جمهور اگر در سالن های چند هزار نفری فال حافظ بگیرد خوب است و اگر در دهکده چند هزار نفری سخنرانی بفرماید بد است؟ اگر راستای احترام و دلبستگی از دستگاه به فرد باشد به گونه ای دیگر خواهی دید. خطا می کنی. در داستان های تاریخی تو جای ریاست جمهور خالی است و چیزی برای آموختن در آنها وجود ندارد. تقصیر تو نیست. واقعیت تاریخ تو چنان است. وکیل دارد. وزیر دارد. شاه دارد. شاه در داستان های تو همه عمری و با آرزوهای جاوید شاه است؛ وزیر و وکیل هم برگمارده اوست. اگر پرورش یافتگان انقلاب مشروطه مانند تو خطا می کردند مجلس ایران حتی به بهمن پنجاه و هفت نمی رسید تا چه رسد به آنکه در آن نقش داشته و پایدار هم بماند. خمینی از انقلابی های مشروطه نبود اما پرورده مشروطه بود و دلبستگی او به مجلس، حتی زمانی که مشت به دهان این و آن می زد، چشمگیر است. در بحران های بازسازی دستگاه کشورداری موضع های نخستین خمینی دلبستگی او به مجلس را نشان می داد و آن دلبستگی به دوستداران او نیز راه می یافت. دوگانگی دستگاه کشورداری، یعنی نخست وزیر برگمارده مجلس و ریاست جمهوری برگزیده مردم، حتی در فرانسه لاییک حقوق بشری متمدن مسیحی هم بحران ساز است تا چه رسد به ایران تازه از یوغ ارباب و رعیتی رسته. بحران هم می ساخت و دستگاه تازه ساز ریاست جمهوری همواره با دستگاه نخست وزیری درگیری داشت. خمینی اگرچه در ایجاد دلبستگی به دستگاه ریاست جمهوری می کوشید اما هرگز ضد نخست وزیری یا مجلس نمی شد و ناچار می شد با اقتدار برآمده از پیشوایی مذهبی بحران را مهار کند. من نمی دانم خمینی خواهان برچیدن دستگاه نخست وزیری شد یا نه، اما می دانم که بازنگری قانون اساسی برای حل بحران ساختاری در زمانه او آغاز شد و بحران ساختاری به سود دستگاه ریاست جمهوری حل شد. این کار در سال شست و هشت انجام گرفت. پرسش از مشروطه دوستان استوار این است که آیا در بیست ساله گذشته راستای دلبستگی را به سوی ریاست جمهوری برگرداندند یا نه. تو می توانی کوچکترین دلبستگی به محمود احمدی نژاد نداشته باشی. غمی نیست. او اگر زندگانی جاوید هم داشته باشد دیگر باید به دنبال جانشینی برای او بود در همین یک و نیم ساله آینده چون ماههای پس از آن به بگو مگو های انتخابات خواهد گذشت. <br />هوشنگAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-1636121181269832342011-06-10T17:28:09.916-07:002011-06-10T17:28:09.916-07:00قربانت گردم من هم اکنون خواندن این نوشته گویا و زی...قربانت گردم من هم اکنون خواندن این نوشته گویا و زیبای شما را به پایان رساندم. اعتراض دارم. خطا می کنی. نمی دانم حال و حوصله خواندن اعتراض مرا داری یا نه، اما می دانم خطای تو در این نوشته تنها خطای تو نیست پس نیاز به گفتگو هست. توجه بفرما خواهش می کنم. خطا می کنی، پس نیاز به گفتگو هست، نه اینکه چون به گونه ای دیگر می اندیشی.<br />همه آنچه شما فرموده ای در گذشته روی داده و به تاریخ پیوسته است. تاریخی که داستان های بسیار دارد و از جمله داستان هایی که در این نوشته هست. شما بهتر می دانی داستان های بسیار دیگری هم بوده که به این نوشته راه نبرده است. داستان های تاریخ را انسان ها برای آن سینه به سینه باز می گویند تا درسی از آنها آموخته شود. چه کسی بایستی بیاموزد؟ آنکه ناموزد ز هیچ آموزگار! شاه نیاموخت و شاهچه ها و شاه بچه ها هم نخواهند آموخت. صاحبان خانه اما می آموزند هم از داستان های تاریخ و هم از دستان هایی که خود در زندگانی روزانه خود می سازند و به گذشته می سپارند تا تاریخ شود. شاه از صاحبان خانه نبود. هم رفتار او در سال پنجاه و هفت نشان داد و هم بی اعتنایی او به خواسته ساده دلانه مهندس بازرگان پس از انقلاب. مهندس بازرگان از او خواست برگردد و در گرداندن چرخ تاریخ بر پاشنه سفارت امریکا در تهران نقشی بازی کند، شاه پاسخی درخور به آن خواسته نداد. <br />رفسنجانی از شاه بدتر، خاتمی از رفسنجانی بدتر و احمدی نژاد از خاتمی بدتر است و هیچ کدام آنها شاه نیستند. رفسنجانی را دیدی که شاه نبود، خاتمی را هم هر کار بکنی نمی توانی شاه بکنی، گذشت. به پرزیدنت محمود احمدی نژاد هم من اجازه نداده ام شاه بشود. خیالت از جانب ایشان راحت باشد. حتی رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد هم سر و ته یک کرباس نیستند. یک کرباسچی، یا مانند او را در همه دستگاه احمدی نژاد نشان بده تا من بپذیرم که همه آنها سر و ته یک کرباسند. رفسنجانی به تاریخ پیوست، خاتمی هم بفرموده من به تاریخ پیوست حتی اگر شما نپذیری. اگر انها شاه بودند چرا ایران پس از رفسنجانی یا خاتمی مانند ایران پس از شاه نشد؟ نتیجه می گیرم که ریاست جمهوری در همان راستا است که بایستی باشد. ریاست جمهوری می ماند و رییس جمهور می آید و می رود. خطای تو در آن جاست که رییس جمهور را می بینی و ریاست جمهوری را نادیده می گذاری. قربانت گردم، دیدن آن مادرزادی نیست بلکه آموختنی است. کسی برای رفسنجانی یا خاتمی یا احمدی نژاد عمر دراز یا جان جاودان نخواسته است. اما جاوید شاه از سر و کول دبستانی ها و پادگانی ها تا منبری ها بالا می رفت. در جاوید شاه نمی شود فرد و دستگاه را از هم جدا کرد. شاه اگر عمر طبیعی هشتاد ساله یا نود ساله می کرد چه می شد؟ شاه می ماند. من برای رفسنجانی و خاتمی عمر سد و چند ساله آرزو دارم. اگر هم اکنون مرغ آمین نیمایی بر بالای سر من باشد و آرزوی مرا برآورده کند ممکن است بفرمایی چه ربطی به دستگاه ریاست جمهوری آینده ایران دارد؟ پس می بینی که چگونه در همین روزگار سپری شده بر شما هم به سادگی فرد از دستگاه جدا شدنی است. و اکنون که چنین است ممکن است بفرمایی آیا فرد رییس جمهور از دستگاه کشورداری ریاست جمهوری احترام می گیرد یا فرد به دستگاه احترام می دهد و با رفتن او همه احترام نیز از هم می پاشد. تبریز ولیعهد نشین وظیفه داشت احترام به شاه آینده را بپروراند تا با مرگ شاه احترام به شاه به یک باره به او برگردانده شود. تبریز حتی در مشروطه هم از این نقش ممتاز سود می برد و تبریزیان حکومتپرور بودند. در جمهوری این نقش ممتاز نیز برافتاد. روان ولیعهدپرور تبریز اما هنوز به تاریخ نپویسته است و در هر جوشش مردمی با خود درگیر می شود که چرا دیگر تبریز آن تبریز نیست که بود.<br />هوشنگAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-67602560498035251902011-06-10T17:23:40.124-07:002011-06-10T17:23:40.124-07:00ها ها ها. با خواندن این مقاله نوشتم و نوشتم و باید...ها ها ها. با خواندن این مقاله نوشتم و نوشتم و باید همه را بخوانی. با آن چه می کنی به من مربوط نیست. اما شما نباید از آن بترسی. چون خوشبختانه منقرض شده اید و داستان های شما هیچ خطری برای میهن و کشور و مردم شما ندارد. اما چون ممکن است ذهن جوانان هیجده تا نود و نه ساله خراب بشود اگر توانستی نوشته مرا به خود نگیری همه آن را منتشر کن. و اگر به خود می گیری حق انتشار از شما گرفته می شود و تنها حق خواندن داری. چون من نوشته ام را یک بار خواندم. پس چرا شما نخوانی؟<br /><br />هوشنگ دودانیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-69947355707892594842011-06-10T16:04:43.154-07:002011-06-10T16:04:43.154-07:00چند موردی گواه مثال آورده اید در اثبات این ایده که...چند موردی گواه مثال آورده اید در اثبات این ایده که انقلاب 57 از نخبگان شروع شد و در چند ماه آخر عوام به آن پیوستند.<br />اطمینان ندارم که جهت چنین ادعایی چنین دلیل کردنی مقبول باشد و کافی. ایکاش تحقیق جامعتری در این حوزه بود.<br />به فرض صحت این ادعای تاریخی هم جامع کردن آن و تعمیمش به امروز ایران خود ادعای جدیدی است و دلیل خود می طلبد.<br />به تفاوت دیروز ایران و امروز ایران اشاره مختصری کرده اید آنجا که از سواد بالاتر جوانان گفته اید. به آن می توان ارتباطات رسانه ای مدرن را هم افزود.<br />ولی اثر قوی افیون دین بر توده ها را فراموش کردن قیاس شاه با فقیهان را کم فایده می کند.<br />به نظرم می آید که کم دقت تر از معمول خود نتیجه گیری کرده اید و تا حدی اطمینانی کاذب به خواننده می دهید بر صحت تحلیلتان. اشاره روشن کاستی قیاس گذشته و امروز تحلیل شما را وزینتر می کرد.amirnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-46989129356410057962011-06-10T15:52:22.200-07:002011-06-10T15:52:22.200-07:00دوست عزیز دکتر احمدی،
حق با شما است ، من آیدی هستن...دوست عزیز دکتر احمدی،<br />حق با شما است ، من آیدی هستنم و آقای بهنود روزنامه نگار سرشناس. و به همان نسبت هم تریبون پرمخاطبی همچون بی بی سی در اختیار ندارم و الگوی کسی هم نیستم. بنابراین در صورت اشتباه کردن هم دلیلی ندارد که یقه من به اندازه آقای بهنود در دسترس باشد!.....هرکه بامش بیش برفش بیشتر.آرشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-11533145620190818472011-06-10T14:25:13.393-07:002011-06-10T14:25:13.393-07:00من واقعا به عنوان یک ادم از این همه واقع بینی و شج...من واقعا به عنوان یک ادم از این همه واقع بینی و شجاعت شما حیرت می کنم. حیرت می کنم که شما نمی ترسید که از محبوبیتان کم شود.<br />واقعا به شما افتخار می کنم امروز در چمع دوستان همه اش صحبت همین بود. و من و همه دوستانمان به شما افتخار می کنیم. حتی کسانی که مخالف نظر شما بودند از این که یکی هیچ منع و خجابی برای بیان خودش نمی شناسد قدردان بودندمازیار نnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-59213536805278274322011-06-10T14:22:43.122-07:002011-06-10T14:22:43.122-07:00ظاهرا دوستمان ارش هیچ توجهی به بار گفته ها ندارند....ظاهرا دوستمان ارش هیچ توجهی به بار گفته ها ندارند. در برنامه صفحه دو پنجشنبه آقای رهبر شرایطی را مطرح کردند مانند جذف نظارت استصوابی و ازادی زندانیان سیاسی و ... گفتند بدون این ها کسی پای صندوق نمی رود. آقای بهنود یادآور شدند که هم در دوم خرداد که این همه مردم رفتند و هم در انتخابات 88 هم نظارت استصوابی بود و هم عده ای در زندان بودند. خواستند بگویند آن درصد مردم که پای صندوق رای می روند خواهند رفت. در جای دیگر این برنامه آقای بهنود اشاره کردند اکثریت مردم دنیا و اکثریت مردم ایران زندگی بهتر در رفاه و ارام و لبخند می طلبند ، نگران آزادی مطبوعات و انتخابات بودن مال روشنفکرهاست . برای این که بفهمیم چه می گویند اشاره کردند که اگر گوگوش و مهران مدیری و کاندیدا باشند اکثریت خواهند رفت. خب اگر شما مخالفید کاری ندارد صبر می کنیم ببنیم شما درست پیش بینی کرده اید یا ایشان . اشکال این است که در آن صورت می توانیم یقه آقای بهنود را بگیریم اما شما نه یک نام مستعار هستی. به همین نسبت هم تعهدت کمترستدکتر احمدیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-29822327240005188492011-06-10T08:44:16.582-07:002011-06-10T08:44:16.582-07:00آقای بهنود، در مورد سخنان دیشب شما در صفحه دو بی ب...آقای بهنود، در مورد سخنان دیشب شما در صفحه دو بی بی سی دو نکته را باید متذکر شوم:<br />1- شما با اگر ها و شرط و شروط های آقای رهبر در مورد انتخابات مخالفت کردید، اما بلافاصله خودتان اگرهای بسیار بزرگتری را مطرح نمودید،...اگر وضع اقتصادی درست شود و اگر شادی به زندگی مردم برگردد و اگر.......یعنی به نظرتان انجام این کارها برای جمهوری اسلامی راحت تر و میسرتر است تا آزاد کردن موسوی؟!<br />2- البته که اگر یک به اصطلاح سبلبریتی کاندیدا شود، خیلی از عوام الناس پای صندوق می روند( همان طور که برای دیدن اخراجی ها می روند).ولی خیالتان راحت باشد، گوگوش و مهران مدیری و برد پیت که سهل است، کلاه قرمزی را هم به بازی رای نخواهند داد. به این دلیل واضح که یک حکومت توتالیتر مثل ج.ا اصولا با تمرکز توجهات و اعتبار و محبوبیت در هر کانونی غیر از خودش مشکل دارد و این نکته در سرسابیدن های نظام با چهره های غیر سیاسی بارها به اثبات رسیده استآرشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-56239912621064130772011-06-09T16:01:56.453-07:002011-06-09T16:01:56.453-07:00عرض کردم من هم مانند جوان قصّه، از آن جمله ی طعنه ...عرض کردم من هم مانند جوان قصّه، از آن جمله ی طعنه آمیز برداشت درستی نکردم؛ حال آنکه پدر فهمیدند و ادامه ی مطلب را ندیده شرح دادند!پوریا طباطباییhttp://poorya70.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-15428565777156988412011-06-09T14:22:19.071-07:002011-06-09T14:22:19.071-07:00استاد عزیز ،
با تشکر از تحلیل آموزنده تان اجازه می...استاد عزیز ،<br />با تشکر از تحلیل آموزنده تان اجازه میخواهم اشاره ای داشته باشم به اهرم و فاکتور مهمی که متاسفانه به آن عنایت نفرموده اید، آنچه که میتوانست در نتیجه گیری از تحلیل شما تاثیر گذار باشد پوشش امروزه ی رسانه ای و اطلاعا تی خبر ها اعم از اخبار حقیقی و جعلی است، و این شرایط را برای ایجاد و یا پیشگیری از تحولات کاملا تغییر داده است . <br />برای مثال همانطور که اشاره کردهید توده های مردم در سه ماه آخر انقلاب ۵۷ به صحنه آمدند، و خواسته ها و اطلاعات ایشان نیز به شدت محدود و مخدوش بود.<br />اما همانطور که شاهد بودیم حکومت توانست در ۹ دی ظرف ۲۴ ساعت جمعیت میلیونی را در تهران و شهرهای بزرگ در حمایت از خود سازماندهی کرده و به صحنه بیاورد، در حالی که توده مردم و روستا نشینان سهم بزرگی از این جماعت را تشکیل داده بود. پس ضمن اینکه حکومت در این مورد تجربه ی سی ساله دارد اطلاع رسانی نیز با گذشته متفاوت است.<br />سرعت تحولات در کشور های عربی نیز عمدتا نتیجه ی همین انقلاب رسانه ای در جهان امروز است.<br /> <br />از طرفی مگر نه اینکه نخبه گان ما (تا آنجا که خاطره مان یاری میکند و یا در تاریخ میخوانیم) درهمه ی تحولاتی که هر سی سال یکبار گریبان این ملت را گرفته است، خیلی درست عمل کرده اند <br />که امروز و یا فردا امید داشته باشند به پشتیبانی توده ی مردم ! <br />همین اعتراضات اخیر شرایط را به گونه ای به نفع اصولگرایان تند رو تغییر داد که امروزه شاهدیم دست رییس جمهور را برای ایجاد همان حداقل تغییرات وعده داده شده اش توی پوست گردو گذاشته اند.<br /> منافع سوخته ی جهانی مان بماند! <br />نخبه گان ما و منجمله خود شما که به نظر من یکی از روشن ترین و بهترینشان هستید چه گفتند و چه راهکاری نشانمان دادند، امروز کدام نخبه ایراد کار خودش و ما را بررسی و گوشزد میکند. تا مگرسی سال بعد شما و یا یکی مثل شما تحلیل درستی از آنچه گذشت ارایه دهد.<br />شاید مفید باشد اگر حداقل امروز در نصیحت بزرگ دنیا دیده ای چون محمود دولت آبادی تاملی داشته باشیم که در آن شرایط بحران زده و ضمن اینکه خودشان اذعان داشتند که به کاندیدای اصلاح طلب رای داده اند گفتند:<br />"متاسفانه کشور ما در موقعیت بسیار حساسی از لحاظ داخلی و جهانی قرار دارد که موضوع انتخابات عمدتا با سرنوشت کشور گره میخورد و ... نوعی فریضه به من حکم میکند بگویم همه ی آقایان عنایت داشته باشند که سرنوشت ملت و مملکت در این شرایط بحران زده ی جهانی از پست و مقام یکایک کاندیداها بسیار مهمتر و حیاتی تر است، بنابر این مرحمت فرموده به آنچه که اهم و فی الاهم نامیده میشود خوب بیاندیشند"<br /><br />ا میدوارم سالها زنده و سلامت باشند که ایران و ایرانی به شدت محتاج نصایح ایشان است. <br />با احترام، برزوAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-29594697762029804782011-06-09T12:05:42.873-07:002011-06-09T12:05:42.873-07:00دستتان به درستی درد نکند. تعجب می کنم از دوستی که ...دستتان به درستی درد نکند. تعجب می کنم از دوستی که نوشته خود نفهمیده پاسخ سئوال را و پدرش هم نتوانسته کمکش کند.<br />یا حقAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7409363085764837095.post-72083755455240439142011-06-09T12:05:01.796-07:002011-06-09T12:05:01.796-07:00جناب تماشاگر و یکی دیگر از کامنت گذاران آخری به نظ...جناب تماشاگر و یکی دیگر از کامنت گذاران آخری به نظرم به نکته ای توجه نکردند. جناب بهنود می گویند نخبگان سخنی را که توده نمی گوید و از ترس یا ملاحظه کاری یا هر چه دیگر پنهان می کند بیان می دارند و به خطر می افتند . ایشان به درستی نشان داده اند که روشنفکران راه افتادند بعد توده ها و دیگران هم بهشان پیوستند. نگفتند که اگر توده ها نمی آمدند هم می شد. نگفتند که فقط روشنفکرها می توانند حکومت را ویران کنتد. یادتان باشد به اصل حرف که خطاب به جمهوری اسلامی است و قصد دعوا با گذشتگان نیست . خوب عنایت کنید. من که کیف کردم و دو سه بار خواندمملیحه مnoreply@blogger.com